Mehrzad Mehrzad
Registered User
بخشهايي از باب ششم رسالهي "اخلاق الاشراف"(1) عبيد زاكاني.
موضوع اين باب "حلم و وفا" (بردباري و صبر) است.
باب ششم: در حلم و وفا
راستي اصحابنا(2) اين خُلق را به كلي منع نميفرمايد، ميگويند اگرچه آن كس كه حلم و بردباري ورزيد مردم بر او گستاخ شوند و آن را بر عجز او حمل كنند(3)، اما اين خلق متضمن فوايد است او را در مصالح معاش مدخل تمام باشد(4).
دليل بر صحت اين قوم(5) آن كه امروز تا شخص در كودكي تحمل بار غلامبارگان و اوباش(6) نكرده است و در آن حلم و وقار را كار نفرموده، اكنون در مجالس و محافل اكابر سيلي و مالش بسيار نميخورد(7).
(چنين شخصي را) انگشت در گوش نميكنند، ريشش برنميكنند، در حوزش نمياندازند، دشنامهاي فاحش بر كُس زن و خواهرش نميشمارند. آن مرد عاقل كه اكنون او را مرد زمانه ميخوانند، به بركت حلم و وقاري است كه در نفس ناطقهي او مركز است و مودوع، تا تحمل آن مشقتها نمينمايد يك جو حاصل نميتواند كرد.
لاجرم چندان كه زنده است، مرفه و آسوده روزگار به سر ميبرد. اگر وقتي تهمتي به اورسد، بدان التفات ننمايد و گويد:
مصراع: گر سگي بانگي زند در بام كهدان غم مخور
حكايت: شنيدم كه در اين روزها، بزرگي زني بدشكل و مستوره داشت(8)، به طلاق از او خلاصي يافت و قحبهي جميلهاي را در نكاه آورد(9). خاتون چنان كه عادت باشد صَلاي عام در داد(10).
او را منع كردند كه زني مستوره بگذاشتي و فاحشه اختيار كردي. آن بزرگ از كمال حلم و وقار فرمود كه: «عقل ناقص شما به سر اين حكمت نرسد، حال آن كه من پيش از اين گُه ميخوردم به تنهايي، اين زمان حلوا ميخورم با هزار آدمي.»
1 – جهت كسب اطلاعات بيشتر در مورد رسالهي "اخلاق الاشراف" عبيد زاكاني، به پست شمارهي 12 مراجعه كنيد. لينك صفحه مربوطه : http://forum.persiantools.com/showthread.php?t=48680
2 – اصحابنا = بزرگان ما
3 – گمان ميبرند كه او ضعيف است.
4 – يعني اين صفت (صبر و بردباري) فوايد بسيار دارد و براي گذران امور زندگي بسيار مهم است.
5 - اين قوم اشاره دارد به همان "اصحابنا" يعني بزرگان ما
6 – تا فردي در كودكي طعمهي بچه بازان و اراذل و اوباش نشده باشد و درد كون دادن به ايشان را تحمل نكرده باشد.
7 – مورد احترام و مهرباني قرار نميگرفت. سيلي و مالش يعني احترام و رسيدگي و پذيرايي
8 – زني پاكدامن و نجيب اما زشت رو و بد تركيب
9 – با زني قحبه اما زيباروي ازدواج كرد.
10 – يعني آن زن بعد از ازدواج نيز، همچنان كه عادت او بود، به فاحشگي ميپرداخت.
موضوع اين باب "حلم و وفا" (بردباري و صبر) است.
باب ششم: در حلم و وفا
راستي اصحابنا(2) اين خُلق را به كلي منع نميفرمايد، ميگويند اگرچه آن كس كه حلم و بردباري ورزيد مردم بر او گستاخ شوند و آن را بر عجز او حمل كنند(3)، اما اين خلق متضمن فوايد است او را در مصالح معاش مدخل تمام باشد(4).
دليل بر صحت اين قوم(5) آن كه امروز تا شخص در كودكي تحمل بار غلامبارگان و اوباش(6) نكرده است و در آن حلم و وقار را كار نفرموده، اكنون در مجالس و محافل اكابر سيلي و مالش بسيار نميخورد(7).
(چنين شخصي را) انگشت در گوش نميكنند، ريشش برنميكنند، در حوزش نمياندازند، دشنامهاي فاحش بر كُس زن و خواهرش نميشمارند. آن مرد عاقل كه اكنون او را مرد زمانه ميخوانند، به بركت حلم و وقاري است كه در نفس ناطقهي او مركز است و مودوع، تا تحمل آن مشقتها نمينمايد يك جو حاصل نميتواند كرد.
لاجرم چندان كه زنده است، مرفه و آسوده روزگار به سر ميبرد. اگر وقتي تهمتي به اورسد، بدان التفات ننمايد و گويد:
مصراع: گر سگي بانگي زند در بام كهدان غم مخور
حكايت: شنيدم كه در اين روزها، بزرگي زني بدشكل و مستوره داشت(8)، به طلاق از او خلاصي يافت و قحبهي جميلهاي را در نكاه آورد(9). خاتون چنان كه عادت باشد صَلاي عام در داد(10).
او را منع كردند كه زني مستوره بگذاشتي و فاحشه اختيار كردي. آن بزرگ از كمال حلم و وقار فرمود كه: «عقل ناقص شما به سر اين حكمت نرسد، حال آن كه من پيش از اين گُه ميخوردم به تنهايي، اين زمان حلوا ميخورم با هزار آدمي.»
1 – جهت كسب اطلاعات بيشتر در مورد رسالهي "اخلاق الاشراف" عبيد زاكاني، به پست شمارهي 12 مراجعه كنيد. لينك صفحه مربوطه : http://forum.persiantools.com/showthread.php?t=48680
2 – اصحابنا = بزرگان ما
3 – گمان ميبرند كه او ضعيف است.
4 – يعني اين صفت (صبر و بردباري) فوايد بسيار دارد و براي گذران امور زندگي بسيار مهم است.
5 - اين قوم اشاره دارد به همان "اصحابنا" يعني بزرگان ما
6 – تا فردي در كودكي طعمهي بچه بازان و اراذل و اوباش نشده باشد و درد كون دادن به ايشان را تحمل نكرده باشد.
7 – مورد احترام و مهرباني قرار نميگرفت. سيلي و مالش يعني احترام و رسيدگي و پذيرايي
8 – زني پاكدامن و نجيب اما زشت رو و بد تركيب
9 – با زني قحبه اما زيباروي ازدواج كرد.
10 – يعني آن زن بعد از ازدواج نيز، همچنان كه عادت او بود، به فاحشگي ميپرداخت.