به نقل از Mehrzad Mehrzad :شخصي امردي(1) به خانه برد و درهم به دستش داد(2) و گفت: «بخواب تا بر هم نهم(3).»
مرد گفت: «ميشنيدهام كه تو امردان ميآوري تا به تو بر نهند(4).» گفت: «آري عمل با من است و دعوي با ايشان(5). تو نيز بخواب و برو آن چه ميخواهي بگوي.»
1 – امرد (amard) = ابنهاي، مردي كه در ازاي دريافت پول و يا چيزي به عنوان دستمزد، جماع دهد.
2 – پولي به او داد.
3 – بخواب تا بر كونت گذارم.
4 – شنيدهام كه تو امردان را به خانه ميآوري تا آنان بر تو گذارند.
5 – عمل را من انجام ميدهم و ادعا را ايشان ميكنند.
حكايت از رسالهي "دلگشا عبيد" زاكاني
منو یاد یه داستانی از مثنوی مولوی انداخت:
کونده ای را لوطیی در خانه برد-----------سرنگون افکندش و در وی فشرد:blink:
بر میانش خنجری دید آن لعین------------پس بگفتش بر میانت چیست این؟:exclamati
گفت آنَک، با من ار یک بَد مَنِش-----------بد بیندیشد،بدرّم اِشکَمِش
گفت لوطی حمد لِلّه را که من------------بد نیندیشیده ام با تو به فن:lol:
کونده ای را لوطیی در خانه برد-----------سرنگون افکندش و در وی فشرد:blink:
بر میانش خنجری دید آن لعین------------پس بگفتش بر میانت چیست این؟:exclamati
گفت آنَک، با من ار یک بَد مَنِش-----------بد بیندیشد،بدرّم اِشکَمِش
گفت لوطی حمد لِلّه را که من------------بد نیندیشیده ام با تو به فن:lol: