• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زادگاه کوروش بزرگ کجاست ؟

  • شروع کننده موضوع sa
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
یکی از مشکلات این است که ایرانیان فاقد زبان رسمی و توانایی بودند، این زبانی که اوستا با آن نوشته شده بسیار ابتر و ناتوان است، تا جایی که مثلا برای "کوه" از واژه "سنگ بزرگ" استفاده می کند و برای ارتش از "مرد و اسب" و برای خانواده از "زن و مرد" .. کتیبه های هخامنشی نیز هرکدام به چند زبان نوشته شده اند ، گویا خودشان از ناتوانی زبانی خود آگاه بودند. از این زبان حقیر بگیرید، تا کتیبه هایی که می گویند در سال 1933 طی چند حفاری کنار تخت جمشید بدست آمده و برای ترجمه به آمریکا رفته و هنوز خبری از آن نیست... اگر این منابع معتبر است و چیزی کارآمد دارد چرا هنوز هخامنشی شناسی در "ایرانیکا" بر مبنای همان سنگ نوشته های کذایی ِ بیستون و منابع یونانی است!؟ وقتی طرف مقابل فقط سکوت کرده، باید به منابعی که "هست" اطمینان داشت. برطبق این الواح ترتیب شاهان چیست؟ ترتیب جنگها و مشروحات و نتایج آنها کدامست؟ دستگاه اداری ایرانی پیش و پس از الکساندر چگونه بوده؟ ساختار اجتماعی چه بوده؟

هرودوت را پدر تاریخ نامیدند، تردیدی نیست که گاهی ره افسانه زده، مثل همان کتیبه های هخامنشی که مثلا در آنها داریوش راست و دروغ را با قسم حضرت اهورا به خورد مخاطب می دهد و باید از دل ِ لافهای او حقیقت امر را بیرون کشید. فقط هردوت نیست، توسیدید، گزنفون، کنزیاس، دینن، مانتن، ژوستن، پلوتارک، در قالب تاریخ نویسی، و شمار بسیار زیاد دیگری در قالب افسانه سرایی و نمایشنامه نویسی شرح دقیقی از ایران و ایرانی می دهند. تمام تاریخ ایران برمبنای گزارشات خارجی(عربی و یونانی)پایه گرفته، اگر آنها را حذف بکنیم یک قبرستان می ماند و یک بنای نیمه کاره .
 

sa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 فوریه 2003
نوشته‌ها
74
لایک‌ها
14
باز هم همان اپیدمی که همه با آن مشکل دارند اینجا هم بارز شد.

شما ادعایی می کنید و زمانی که در برابر آن ایستادگی می بینید می روید یک کوچه دیگر !

قبرستان و ساختمان نیمه کاره ای که از آن نام می برید چیز هایی هستند که شما دیدید ! نمی دانم چرا احساس می کنید کل اثار باستانی ایران همین دو مورد است.

در هر حال به این پرسش پاسخ دهید : آیا در آن ساختمان و قبرستان و چند ده اثر باستانی هیچ اثری از تاریخ مکتوب ما وجود ندارد ؟

من این را پرسیدم چون از احساسات ضد پارسی و پست-مدرن-نما شما آگاهی کامل دارم.

لطفاً دانه دانه ادعا کنید و پس از این هیچگاه در جایی که امکان بر ملا شدن نادرسی ادعا هایتان وجود دارد بی سند و مدرک سخنرانی نکنید ، برای خود شما این را می گویم ، چون هر چه بیشتر جلو می روید بر تعداد ادعا ها و نخ نما بودن آنها افزوده می شود.
 

Muhammadinfo

کاربر فعال علم و دانش
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
7 فوریه 2006
نوشته‌ها
2,000
لایک‌ها
72
سن
40
اینا همش الکیه ...کوروش مال اصفهان بوده .
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
بی بنیادی تنها چیزی که تا امروز بارها و بارها آشکار شده احساسات رقیق ناسیونالیستی است. تاریخ پرستی شما نیز برای من امری بدیهی است و امیدی به راست شدن راه کجتان ندارم، این مطالب هم در ابطال "ادعاهای انقلابی" شما نزد خوانندگان و با قصد تنویر فضا عنوان می شود..

شما ادعایی طرح کرده اید و باید اثباتش بکنید نه من. ادعای دروغ بودن مدارک یونانی را پیش کشیده اید که من گفتم بی ارزش است و پی آمد طبیعی آن مخدوش شدن وجود هخامنشیان پس از خشایارشا، ناشناخته بودن خاستگاه اشکانی ها، ناموجود بودن تمدن ساسانی، مجهول ماندن جامعه و ساختار اجتماعی آن تمدنها و .. است. ما از مثلا ساسانیان کوچکترین سند معتبر و قابل استنادی که مستقیم از آنها به ما رسیده باشد نداریم. نه می دانیم که بودند، نه می دانیم چگونه بودند، نه می دانیم چه کردند و نه می دانیم چه شدند. تمام اینها را منابع خارجی(عربی، غربی)به ما نشان می دهند. بدون منابع عربی مثلا شما نمی توانید اصلا حمله عرب به ایران را اثبات بکنید، من می توانم ادعا بکنم ایران صدها سال دشتی پراکنده و نامتمرکز بود که اسلام از طریق کاروانهای تجاری عرب به آن وارد شد !(آشنایی عمومی شما با تاریخ باعث شده اینطور آنرا بدیهی فرض بکنید). چند بنای نیمه مخروب، مقداری ظروف، ابزار آلات کاری و آرایشی و غیره نیز ادعای من را تأئید می کنند.

چنانکه پیشتر هم گفته ام دروغ بودن منابع غیر ایرانی نه با نقل قول از فلان روزنامه انگلیسی یا بهمان مورخ شرقی و ... فقط زمانی بدیهی می شود که اولا منطقا باطل شود(مثل شمار ایرانیان که هرودوت دو میلیون ذکر می کند)، دوما با منابع ایرانی تعارض عقلی داشته باشد.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
ا کتیبه هایی که می گویند در سال 1933 طی چند حفاری کنار تخت جمشید بدست آمده و برای ترجمه به آمریکا رفته و هنوز خبری از آن نیست...

با درود به دوستان گرامی

جناب امیر البته تا آنجایی که بنده اطلاع دارم این لوحه ها به صورت امانت به دانشگاه شیکاگو داده شده است زیرا از آنجا که کاوش‌های تخت‌جمشید توسط هیئتی از دانشگاه شیکاگو انجام می‌شد، چنین توافق شد که لوحه‌ها برای خوانش و پژوهش بر روی آن، به صورت امانت به دانشگاه شیکاگو منتقل شوند. دانشگاه پس از چند سال، شماری از لوحه‌ها که از شدت آسیب‌دیدگی خواندن آنها امکان‌پذیر نمی‌شد را به ایران بازگرداند و پژوهش بر روی شماری از آنها که سالم‌تر و خواندنی‌تر بودند را آغاز کرد، سپس از آن تعداد 300 لوح دیگر به ایران بازگردانده شده و بقیه آن همچنان در امانت دانشگاه شیکاگو است.

این لوحه ها عبارت است از حدود سی هزار لوحه گلی یا گل‌نوشته که در کاوش‌های باروی استحکامات خاوری تخت‌جمشید و نیز در کاخ خزانه بدست آمدند. این لوحه‌ها در کاوش‌های سال‌های 13-1312 و 17-1316 کشف شده‌اند. بیشتر آنها که از باروی استحکامات شمال خاوری به دست آمدند، به نام«لوحه‌های بارو/ استحکامات با علامت اختصاری (PF) و بخش دیگری که از کاخ خزانه در جنوب خاوری تخت‌جمشید پیدا شدند به نام لوحه‌های خزانه با علامت اختصاری (PT) شناخته می‌شوند.

محتوای این لوحه‌ها نشان می‌دهد که تاریخ نگارش لوحه‌های بارو به سال‌های 509 تا 494 پیش از میلاد، یعنی سال‌های سیزدهم تا بیست و هشتم پادشاهی داریوش بزرگ بر می‌گردد. اما لوحه‌های خزانه در فاصله سال‌های 492 تا 458 پیش از میلاد، یعنی در فاصله سی‌امین سال پادشاهی داریوش بزرگ تا هفتمین سال پادشاهی اردشیر یکم نوشته شده‌اند

نخستین گزارش و ترجمان متن لوحه‌ها توسط ایران‌شناس بزرگ و متخصص زبان‌های باستانی ایرانی، یعنی جرج کامرون (G. Cameron) انجام شد. او دستاورد پژوهش ماندگار خود را در کتابی به نام لوحه‌های خزانه تخت‌جمشید (Persepolis Treasury Tablets) در سال 1948 در شیکاگو منتشر کرد.

کتابی که شوربختانه هیچگاه در ایران ترجمه و منتشر نشد.

پس از آن ریچارد هالوک (R. T. Hollock) همتای دیگر کامرون، کار را بر روی حدود دو هزار لوحه‌ بدست آمده از باروی تخت‌جمشید ادامه داد و گزارش و ترجمان خود را در کتاب لوحه‌های استحکامات تخت‌جمشید (Persepolis Fortification Tablets) در سال 1969 در شیکاگو منتشر ساخت و پس از آن نیز مقاله‌های متعددی در این زمینه در نشریات گوناگون به چاپ رساند. او در سال 1977 خبر از خوانش 4500 لوح دیگر را داد که پس از درگذشت او، تکمیل و منتشر نشدند.

این کتاب و مقاله‌ها نیز هیچگاه به دیده ایرانیان نیامد تا در اندیشه ترجمه و انتشار آن باشند. در واقع دنیای شگفت نهفته در این کتیبه‌ها که از آن ایرانیان است با بی‌توجهی عمیق و گسترده آنان روبرو شد، امروزه نیز علیرغم مدعیان و ادعاهای فراوان، هنوز حتی یک برگ از گزارش و ترجمه این لوحه‌ها در ایران تهیه نشده است.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
بدون منابع یونانی "تمدن" هخامنشی "کمترین" نشانه های مستندی ندارد

برطبق این الواح ترتیب شاهان چیست؟ ترتیب جنگها و مشروحات و نتایج آنها کدامست؟ دستگاه اداری ایرانی پیش و پس از الکساندر چگونه بوده؟ ساختار اجتماعی چه بوده؟

محتوا و مضمون این لوحه‌ها برخلاف دیگر کتیبه‌های هخامنشی تخت‌جمشید که بیانیه‌ها و گفتارهایی رسمی برای همگان و برای آیندگان بوده، برای خواندن عموم نوشته و عرضه نشده‌ بوده‌اند و در واقع اسناد داخلی و حسابداری کارکنان تخت‌جمشید و یک بایگانی اداری بوده است.

لوحه ها بازگوکننده رویدادهای رسمی و حکومتی و سیاسی نیستند، بلکه در کنار آگاهی‌های فراوان دیوانی و اداری، اطلاعات فراوانی از زندگی روزمره و روزگار مردمان عصر هخامنشی در اختیار ما می‌گذارند که تاکنون با کمبود زیادی در زمینه منابع و اسناد آن روبرو بوده‌ایم. البته بجز لوح‌های تخت‌جمشید، چندین بایگانی اداری دیگر از عصر هخامنشی در مصر و بابل مانند بایگانی موروشو پیدا شده است.

کشف این لوحه‌ها و خواندن آنها، انقلابی در دنیای تاریخ و باستان‌شناسی هخامنشی بشمار می‌رفت زیرا اکنون پژوهشگران بجز کتیبه‌های رسمی و آثار مکتوب تاریخ ‌نگاران یونان به سرچشمه‌ای غنی و گسترده از اسناد هخامنشی دست یافته‌اند که چون برای همگان نوشته نشده بوده‌ و قصد تبلیغ و کسب مشروعیت و یا هرگونه ملاحظه‌های سیاسی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی را در سر نداشته‌‌اند از ارزش استناد پذیری فراوانی برخوردار بوده‌ و هستند.

از سوی دیگر، هیچ تاریخ نگار یا سیاستمداری نمی‌توانسته است مانند همیشه متن تاریخی آنرا به نفع اهداف خود تحریف و بازنویسی کند.

همچنانکه شما نیز اشاره فرمودید:

چنانکه پیشتر هم گفته ام دروغ بودن منابع غیر ایرانی نه با نقل قول از فلان روزنامه انگلیسی یا بهمان مورخ شرقی و ... فقط زمانی بدیهی می شود که اولا منطقا باطل شود(مثل شمار ایرانیان که هرودوت دو میلیون ذکر می کند)، دوما با منابع ایرانی تعارض عقلی داشته باشد

محتوای لوحه‌ها نشان داد که سخنان بسیاری از مورخان عصر کلاسیک یونان همچون هرودوت، نادرست و آکنده از تحریف واقعیت‌های مربوط به ایران بوده است. نشان داد که برخلاف برخی ادعاها، یونانیان در ساخت تخت‌جمشید مشارکت نداشته‌اند و نوشته‌های روی لوحه‌‌ها آگاهی‌های فراوانی از **** گاهشماری خورشیدی - مهی هخامنشی و نیز بسیاری از نام‌های کسان و نام‌های جغرافیایی همچون شیراز و نیریز بدست می‌دهد.

ه موجب این لوحه‌ها، ما امروز میدانیم که سازندگان تخت‌جمشید را بردگان تشکیل نمی‌دادند، بلکه مردان و زنان آزاده‌ای بوده‌اند که به اندازه تخصص خود و کاری که انجام می‌داده‌اند دستمزد می‌گرفته‌اند. به آنان نه تنها دستمزدی شایسته، که گاه پاداش و هدیه و کمک هزینه جنسی نیز پرداخت می‌شده است.

آنان می‌توانسته‌اند به هنگام پیمان زناشویی، در هنگام زایش نوزادی تازه ‌رسیده، در جشن‌ها و بیماری‌ها از این پاداش برخوردار شوند. زنان در تخت‌جمشید نه تنها کار می‌کرده‌اند، بلکه پابه‌پای مردان در کارهای تخصصی و مدیریت شرکت داده می‌شدند.

نوجوانان به کارآموزی می‌پرداختند و کودکان در ساعت‌های کاری والدین در کودکستان تخت‌جمشید نگهداری و تربیت می‌شده‌اند. لوحه‌ها حاکی از آن است که پرداخت نهایی و ریزه‌کاری‌های سنگ‌نگاره‌های باشکوه تخت‌جمشید، بیشتر دستاورد هنر و توانایی‌های زنان هخامنشی است

**** اداری تخت‌جمشید کاملاّ دقیق و منظم بوده است. دستمزدها و پاداش‌ها و کمک هزینه‌ها در اسناد متعدد ثبت و از سوی طرفین مهر می‌شده است. آنگاه این اسناد به دقت طبقه‌بندی و بایگانی می‌شده‌اند و رونوشتی از آن بسته به نیاز، برای نواحی و شهرهای دیگر فرستاده می‌شده است. هیچکس از این رویه مستثنا نبوده و مخارج بزرگان و وابستگان دربار و حتی شخص پادشاه به دقت بازبینی و حسابرسی می‌شده است.

همچنین لوحه‌ها به ما پاسخ می‌دهند که در ایران هخامنشی هیچ دینی به عنوان دین رسمی شناخته نمی‌شده و هیچ دینی نیز تبلیغ نمی‌شده است اما در عین‌حال باورمندان به همه ادیان از پشتیبانی حکومت برخوردار بوده‌اند. پیروان همه ادیان نه تنها در امور داخلی خود آزاد بوده‌اند، بلکه برای آیین‌های ویژه خود مقرری و کمک هزینه دریافت می‌ نمودند.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
هرودوت را پدر تاریخ نامیدند، تردیدی نیست که گاهی ره افسانه زده،

بنده هم کاملا موافق هستم و پیشتر نیز در جستاری بدان اشاره کرده بودم

خرده ای که هگل نیز بر تاریخ نویسان دشمن ایران و در راس آنان هردوت می گیرد


همچنان که پلوتارک آشکارا هردوت را افسانه پرداز و داستان سرا می نامد و کتابی درباره غرض ورزی او می نویسد، حتی در زمان هردوت حقیقت جویان او را سرزنش می کردند که گاه از راه بی طرفی و راست گویی دور شده و وقایع را انگونه که خواست هواخواهان پریکلس ( فرمانروای آتن ) بوده شرح داده است و

توسیدید بزرگ ترین مورخ اتنی , هردوت را نثر نویس می نامد و اصلا او را به عنوان مورخ قبول ندارد.
 

Donbelid

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2007
نوشته‌ها
48
لایک‌ها
4
امیرخان! ابتر و دیگر صفات ناشایستی که نثار تاریخ ایران باستان و زبان اوستایی فرمودید، شایسته ی تمدن قلابی عربی است.

تمدن هخامنشی هم گفتید اگر کتاب های غربی نباشد، جز یک قبرستان و یک خرابه چیزی ندارد که البته این نشان از ناآگاهی یا غرض ورزی شما است. با این حال، این خرابه و گورستان اینقدر با ارزش بوده که باستان شناسان و مورخان جهان درباره ی شکوه و عظمتش قلم فرسایی کردند. تمدن عرب چه؟ مغز متفکرشان (عمر) دستور به سوزاندن کتاب برای گرم کردن حمام می داد. محصولش هم بعد از 1400 سال، القاعده و طالبان است.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
تمام اینها را منابع خارجی(عربی، غربی)به ما نشان می دهند. بدون منابع عربی مثلا شما نمی توانید اصلا حمله عرب به ایران را اثبات بکنید،

درست است دوست عزیز

به عنوان نمونه منابع مهم درباره تاریخ ساسانیان عبارتند از :

طبری ، تاریخ الرسل و الملوک ، ویراسته M.J de Goge
M. Morny ، Sasanids
The Political History of Iran Under The Sasanians ،
The Cambridge History of Iran E.Yareshater
The History of Ancient Iran ، C.H Becksche

خوشبختانه تاریخ نگاران تازی خواسته یا ناخواسته جنایات خود در نبرد قادسیه و ... را با افتخار در کتابهای خود اشاره نموده اند.

تاریخ طبری ، البلاذری ، ثعالبی ، مسعودی ، تاریخ بخارا و ....
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
خوب شما چه می گویید دوست عزیز؟ چیزهایی که من خود گفتم را با زبانی دیگر تأئید می کنید یا چه؟

امیرخان! ابتر و دیگر صفات ناشایستی که نثار تاریخ ایران باستان و زبان اوستایی فرمودید، شایسته ی تمدن قلابی عربی است.

تمدن هخامنشی هم گفتید اگر کتاب های غربی نباشد، جز یک قبرستان و یک خرابه چیزی ندارد که البته این نشان از ناآگاهی یا غرض ورزی شما است. با این حال، این خرابه و گورستان اینقدر با ارزش بوده که باستان شناسان و مورخان جهان درباره ی شکوه و عظمتش قلم فرسایی کردند. تمدن عرب چه؟ مغز متفکرشان (عمر) دستور به سوزاندن کتاب برای گرم کردن حمام می داد. محصولش هم بعد از 1400 سال، القاعده و طالبان است.
به واقع همینطور است. من تنها رابط حقیقتم ، حتی برداشت شخصی خودم را همراه آن نمی کنم. اما برای کسانی که تخیلی از ایران باستان را می پرستند و معمولا آنرا در مقابل شرایط رقت انگیز امروز خود قرار می دهند تا بواسطه اش بتوانند "استمنای روانی" بکنند، گفته های من بسیار ناگوار می آید. مثلا به سخنان این مورخ نگاه بکنید که با نفی مدارک غربی و بازبینی مدارک عربی، چه چیزها که ادعا نکرده.

فراموش نکنید که تحقیر اعراب از آنطرف به ما که مغلوب فرهنگی آنان شدیم نیز تعمیم پیدا می کند. تعبیر آنچه من گفتم به تحقیر ایرانیان با هدف بزرگداشت اعراب، به قدری نادرست است که مثلا من این پست شما را تعبیر به فحش ناموس بکنم!
 

Donbelid

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2007
نوشته‌ها
48
لایک‌ها
4
فراموش نکنید که تحقیر اعراب از آنطرف به ما که مغلوب فرهنگی آنان شدیم نیز تعمیم پیدا می کند.

عزیز من، فرق ما با مصر و عراق آن است که این دو کشور مغلوب فرهنگی عرب ها شدند و ما نشدیم. چیزی بگویید که بگنجد. فرهنگی که در آن بنابه تاریخ تمدن ویل دورانت از ادرار شتر برای تبرک نوزادان خود استفاده می کردند و قوم هایی از آنها دختران شان را زنده به گور می کردند، چه داشته که به ما غلبه کند؟! ایرانیان حتی مذهب شیعه را ساختند که توی دهان فرهنگ عرب بزنند. در دل همین شیعه، عرفان ایرانی-اسلامی بوجود آمد که در یک کلام «تف انداختن به اسلام عربی» بشمار می رود. نماد این عرفان حافظ است که حتی شریعت اسلام را فقط از منظر «ایران باستان» می بیند و هرجا سخن از خدا به میان می آورد، پای پیرمغان و آیین مهر و...را به میان می آورد و زاهد و شیخ را به سخره می گیرد. اگر امروز حافظ و فردوسی گرمی بخش محفل ایرانیان هستند، پس ما مغلوب فرهنگ عربی نیستیم. اگر امروز ما نوروز و سیزده به در را جشن می گیریم، پس مغلوب فرهنگی عرب ها نیستیم. اگر امروز به فرهنگ خود، شامل تمدن ایران باستان و تمدن ایران دوران اسلامی می بالیم، پس مغلوب فرهنگ عرب نیستیم.

اصطلاح زشت و ناشایست «استم...ی روحی» هم به نظرم در خور گفتمان علمی نیست.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا

پیرامون یاوه گویی های ناصر پوربیرار اصلا نیاز به صحبت کردن نمی باشد و خوب کسانی نیز مثلا در اینجا و اینجا پاسخهای این شخص را داده اند. همچنانکه جستاری نیز پیرامون ان وجود دارد.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
خوب شما چه می گویید دوست عزیز؟ چیزهایی که من خود گفتم را با زبانی دیگر تأئید می کنید یا چه؟

دوست گرامی، پیرامون هردوت و غرض ورزی های او که همگان توافق نظر دارند، پیرامون لوحه ها نیز بنده اطلاعاتی را که یافته بودم قرار دادم.

در مورد خط و زبان اوستایی که بدان اشاره کردید:

یکی از مشکلات این است که ایرانیان فاقد زبان رسمی و توانایی بودند، این زبانی که اوستا با آن نوشته شده بسیار ابتر و ناتوان است،

باید عرض کنم که در تحقیقی که آرمین کسروی در کتاب خود آموز خط اوستایی پیرامون زبان اوستایی از نوشتارهای استاد هاشم رضی ( خود آموز خط و زبان اوستایی ) ، پرویز غیبی ( آموزگار خود باشید ) و یسنا ( استاد ابراهیم پور داوود ) انجام داده است اینچنین می نویسد :

خط اوستایی که یکی از کهن ترین، ساده ترین و کامل ترین زبانهای دنیاست دارای 48 حرف می باشد که 14 حرف آن صدادار و 34 حرف آن بی صدا می باشد. حروف صدادار بطور کامل و مجزا نوشته می شوند و این امکان را می دهند که واژگان با تلفظ دقیق دقیق خوانده شوند. همچنین هیچ نقطه یا نشانه تاکیدی بر روی حروف در متن های اوستایی وجود ندارد و حروف از هم جدا نوشته می شوند و پس از هر کلمه نقطه ای گذاشته می شود و این خط از راست به چپ نوشته می شود.

البته برای اینکه این جستار که پیرامون کوروش بزرگ است از مسیر اصلی منحرف نشود بنده در آینده جستاری پیرامون تاریخچه خط و زبان ایران خواهم زد که در آن به تفصیل می توانیم گفتگو نماییم.
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
فرق ما با مصر و عراق آن است که این دو کشور مغلوب فرهنگی عرب ها شدند و ما نشدیم

همین که عرب رفت اما اسلام ماند کافی است. فرهنگ "ایران باستان" کاملا سر تکریم در مقابل اعراب فرود آورد، اینرا می توان در تأثیری که اسلام بر زرتشتیان گذاشت مشاهده کرد : پرهیز از سگ که در متون زرتشتی دوران ساسانی حیوانی مقدس شمرده شده بود، پرهیز از ترجمه کتب مقدسه، پرهیز از ازدواج با محارم ...

فرهنگی که در آن بنابه تاریخ تمدن ویل دورانت از ادرار شتر برای تبرک نوزادان خود استفاده می کردند و قوم هایی از آنها دختران شان را زنده به گور می کردند، چه داشته که به ما غلبه کند؟!

از ناروا بودن این گزافه ها همین کافی که سنت ِ زنده بگور سپردن دختران جز در یک قبیله از 32 قبیله عرب و آنهم کمتر از دو دهه پیش از برآمدن محمد رسم نبوده. اگر اعراب طبق ادعای دورانت با ادرار شتر استحمام می کردند، ایرانیان نیز برطبق متن اوستا با بول گاو طهارت می کردند، زن دشتان را از خانه بیرون می کردند و با خواهر و مادر خود نکاح می کردند. پیران را در بیابان رها می کردند تا از گرسنگی بمیرند و یا توسط حیوانات درنده خورده شوند و شاه را خدا می دانستند(یا نماینده او) .. ادرار حاوی آمونیاک و خاصیت آنتی باکتریال است، این دانش در باستان بصورت تجربی حاصل شده بوده و در سراسر دنیای باستان مرسوم بوده(ریشخند شرایط یک جامعه باستانی خود کاری مضحک است). عرب در کنار بی فرهنگیهای یک جامعه بدوی، غنی ترین ادبیات دنیا را دارد، اعراب بی آنکه نیازمند واسطه یا تفسیر باشند سخن قرآن را دریافتند، به آن ایمان آوردند و برایش خون دادند.

درباره تشیع یک چیزهایی گفته اید که قبولشان ندارم، اما همینقدر بگویم که تشیع متعلق به "پس از" مغلوب شدن فرهنگی ایران باستان و درهم شکستن کامل آن بود و جریان شکست خورده "پالایش فرهنگی" است.

در مورد خط و زبان اوستایی که بدان اشاره کردید:

اینکه جریان ماست ترش و ماست فروش است. شما به کتیبه های کرتیر نگاه بکنید، اینها به پارسی میانه نوشته شده اند، خواننده تصور می کند که انگار آن را یک عقب افتاده ذهنی نوشته است، "ابتر" دقیق ترین واژه برای توصیف این زبان است.

پیرامون لوحه ها نیز بنده اطلاعاتی را که یافته بودم قرار دادم.

اما به چالش مطروحه پاسخی ندادید، چرا هیچ اثری از این الواح در واپسین ویرایش ایرانیکا که بزرگترین و بروزترین و معتبرترین دانشنامه پیرامون تاریخ و فرهنگ ایران است وجود ندارد؟ اصلا کجا وجود دارد و دخیل شده؟ تا جایی که من می دانم از ششصد لوحی که یافته شده سیصدتای آن غیرقابل خواندن بوده، سیصدتای دیگر هم تا امروز بجز اسم چیزی از آنها ندیده ایم.
 

behzadkhan

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 می 2007
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
خوب شما چه می گویید دوست عزیز؟ چیزهایی که من خود گفتم را با زبانی دیگر تأئید می کنید یا چه؟


به واقع همینطور است. من تنها رابط حقیقتم ، حتی برداشت شخصی خودم را همراه آن نمی کنم. اما برای کسانی که تخیلی از ایران باستان را می پرستند و معمولا آنرا در مقابل شرایط رقت انگیز امروز خود قرار می دهند تا بواسطه اش بتوانند "استمنای روانی" بکنند، گفته های من بسیار ناگوار می آید. مثلا به سخنان این مورخ نگاه بکنید که با نفی مدارک غربی و بازبینی مدارک عربی، چه چیزها که ادعا نکرده.

فراموش نکنید که تحقیر اعراب از آنطرف به ما که مغلوب فرهنگی آنان شدیم نیز تعمیم پیدا می کند. تعبیر آنچه من گفتم به تحقیر ایرانیان با هدف بزرگداشت اعراب، به قدری نادرست است که مثلا من این پست شما را تعبیر به فحش ناموس بکنم![/Q
با سلام
با عرض معذرت از ديگر دوستان كه از اطلاعات ارايه شده آنها تاكنون استفاده هاي زيادي كرده ام جناب آقاي امير مطالبي در صحبتهايتان آورديد كه مانند خنجر در دل هر ايراني اصيل نيش ميزند آنهم خنجري توسط يك هم وطن به اصطلاح ايراني:
1-شما نيز مانند اسلاف و اساتيد گذشته و حالتان(مثل آقاي پور بيرار و ...)بناي اثبات مسايل خيالتان و هم چنين جوابگويي به طيف مخالف همفكرتان روي به توهين و هوچي گري و ...نهاده ايد درصحبت هاي علمي اين چنيني استفاده از كلمات زشت و تهوع آوري كه انسان را به ياد بي تمدن ترين اقوام ترك آسياي مركزي در 500سال پيش
مي اندازدهمان هايي كه با وحشيگري و تركتازي به فرهنگ اصيل تازه رهيده از هجوم اعراب آن را با برخي ناپاكي ها آلودند و چنان ضربات مهلكي بر پيكر آن وارد كردند كه بعد از گذشت چند صد سال از آن دوران فرزندان همين خاك به گرانقدرترين ميراث باقي مانده از آن كه براستي به هيچ مبلغ پولي نمي توان آن را معامله كرد واژه قبرستان و نيمه مخروبه اطلاق مي كنندآيا مي دانيد بزرگترين موزه هاي جهان مثل لوور و شيكاگو و ... با اشياء و تكه سنگهاي دزديده شده از همين خرابه ها ارتزاق مي كنند؟
براستي شما و همفكران شما كه همگي مي گوييد ابر و باد و مه خورشيد و فلك و يهودي و آمريكايي و دست به دست هم دادند تا براي دوران شكوه پارسها مدرك سازي كنند و ... از روي كدام مدرك مي گوييد كه آنها به كوه مي گفتند سنگ بزرگ ! يا به مردم مي گفتند زن ومرد!يا ارتش را مرد و اسب مي گفتند؟
تا به حال كدام سنگ نبشته مورد قبول( از جانب خودتان) را معني كرده ايد؟ ( در اكثر كتيبه هاي هخامنشي كه در ابتدا اهورامزدا ستايش مي شود بلافاصله نصبت آفرينش مردم و شادي براي مردم به آن ذات لايزال نصبت داده مي شود:
خداي بزرگ است اهورا مزدا- خدايي كه مردم را آفريد _ خدايي كه شادي را براي مردم آفريد و ...
آيا تا بحال جايي برخورد كرده ايد كه معني كرده باشند :خدايي كه زن ومرد آفريد_خدايي كه شادي را براي زن و مرد آفريد؟ يا همگي مي دانيم كه واژه سباده هخامنشي كه در زمان ساسانيان ارتشتاران شد همان ارتش امروزي ماست باز هم اگر شما منابعي داريد كه تا به حال فقط خودتان آن را معني كرده ايد به ما هم معرفي كنيد.
كسي كه در يك فروم مربوط به بحثهاي تاريخي به افكار مخالفين فكري خودش واژه استم...ي فكري نسبت ميدهد مشخص است كه نتيجه مي گيرد كه زبان ايرانيان باستان كه مانند ديگر اعمالشان بر اساس پندار نيك -((گفتار نيك ))-كردار نيك استوار بود زبان عاجز و ضعيفي بنمايد چراكه مطمئنم هيچ معادلي براي اين واژه كثيف در پارسي باستان نمي توان يافت.
2- همانطور كه ديگر دوستان هم اشاره كردند علاوه بر اينكه هيچ گاه ايرانيان از نظر فرهنگي مغلوب اعراب نشدند بلكه از بسياري جهت ها آنها را وادار به تسليم و تحسين در برابر فرهنگ غني خود كردند.و اين حرف كميك بيشتر نشان از شخصيت يك ايراني خائن با كينه دشمن ژرف و عقده حقارت دارد
3- افتخار به گذشتگان و به عبارتي داشتن سلف با اصل ونصب و با فرهنگ غني و سعي در يافتن راههاي موفقيت پدران و اجداد از طرف كساني باستان پرستي ناميده مي شود كه هيچ پيشينه مشخص و قابل ذكري ندارند و نسبت به افراد داراي با اصل ونصب و اصيل حسادت و جوسازي منفي مي كنند
4- در آخر عرايضم اظهار شگفتي ميكنم از كساني كه ميراث گذشتگان ما را يك قبرستان و بناي نيمه مخروبه مي نامند و در بين ما و در ايران ما كه يادگار پاك كوروش بزرگ و تلاشهاي جانشينان بعدي او و اشكانيان و ساسانيان و ...
است مثل يك انگل ارتزاق مي كنند وبه واقع نمك مي خورند و نمك دان مي شكنند. و در مغز بيمار خودشان اين گونه مي پندارند كه اگر اعراب يا يونانيان نبودند ما هيچ چيز نداشتيم (دقيقاً دو قوم اصلي از سه قومي كه همشه آرزوي ريشه كني فرهنگ غني ما را داشه اند و هر زمان كه توانستند مثل افعي به اين فرهنگ نيش زدند).
 

justice sword

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
1 آپریل 2007
نوشته‌ها
11
لایک‌ها
0
بنظرم دلیل و انگیزه طرفداری از اعراب توسط کاربر Amir_2591 را فهمیدم.

به آواتار او نگاه کنید:
146fs471554.jpg


مرد درون آواتار یک عرب typical است. اگر مرد درون آواتار خود کاربر باشد پس انگیزه برای این حرف ها فراهم است. هرچند نمیشه ثابت کرد مرد درون آواتار خود کاربر هست ولی از روی طرز تفکر و تلاش های بی نتیجه کاربر برای پست شمردن فرهنگ غنی ایرانی در مقابل فرهنگ تازی میشود حدس هایی زد.
 

web_doost

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2006
نوشته‌ها
822
لایک‌ها
9
عزیزان من به این حضرت Amir_2591 محل نگذارید ؛ او سابقه ای دراز در جر و بحث کردن و منحرف کردن موضوع بحث دارد .

گوشه های ادبی خوبی برای توصیف رفتار و شخصیت ایشان موجود است که بنابر ملاحظاتی از آوردن آنها خودداری می شود!!
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
عزیزان من به این حضرت Amir_2591 محل نگذارید ؛ او سابقه ای دراز در جر و بحث کردن و منحرف کردن موضوع بحث دارد .

گوشه های ادبی خوبی برای توصیف رفتار و شخصیت ایشان موجود است که بنابر ملاحظاتی از آوردن آنها خودداری می شود!!

بنظرم دلیل و انگیزه طرفداری از اعراب توسط کاربر Amir_2591 را فهمیدم.

به آواتار او نگاه کنید: ....

مرد درون آواتار یک عرب typical است. اگر مرد درون آواتار خود کاربر باشد پس انگیزه برای این حرف ها فراهم است. هرچند نمیشه ثابت کرد مرد درون آواتار خود کاربر هست ولی از روی طرز تفکر و تلاش های بی نتیجه کاربر برای پست شمردن فرهنگ غنی ایرانی در مقابل فرهنگ تازی میشود حدس هایی زد.

با عرض معذرت از ديگر دوستان كه از اطلاعات ارايه شده آنها تاكنون استفاده هاي زيادي كرده ام جناب آقاي امير مطالبي در صحبتهايتان آورديد كه مانند خنجر در دل هر ايراني اصيل نيش ميزند آنهم خنجري توسط يك هم وطن به اصطلاح ايراني.

ای سوته دلان گردهم آیید(به ترتیب)...
4fvfcja.gif
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا