برگزیده های پرشین تولز

زادگاه کوروش بزرگ کجاست ؟

  • شروع کننده موضوع sa
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

sa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 فوریه 2003
نوشته‌ها
74
لایک‌ها
14

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
با درود

تبار کوروش بزرگ از جانب پدرش به پارس‌ها می‌ رسد که برای چند نسل بر انشان ( شمال خوزستان کنونی ), در جنوب غربی ایران, حکومت کرده بودند.

کوروش بزرگ درباره خاندانش بر سفالینه استوانه شکلی، محل حکومت آن‌ها را نقش کرده است. بنیادگذار سلسله هخامنشی، شاه هخامنش انشان بوده که در حدود ۷۰۰ می‌زیسته است. پس از مرگ او, چیش ‌پیش به حکومت انشان رسید.

پس از مرگ چیش پیش نیز دو پسرانش یعنی کوروش اول انشان و آریارمنش فارس به پادشاهی رسیدند. سپس پسران هر کدام به ترتیب کمبوجیه اول انشان و آرشام فارس, بعد از آن‌ها پادشاهی کردند.

کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا ( دختر ایشتو ویگو پادشاه قبیله ماد و شاهدخت آرینیس لیدیه) ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

بخشی از وصیت نامه کوروش بزرگ :


زادگاه من بخش كوچكی از آسيا بود. من آنرا اكنون سربلند و بلندپايه باز می‌گذارم ....
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
اَنشان یا انزان نام بخشی از حوزه تمدن عیلام و همچنین نام مرکز آن بوده ‌است. پادشاهان عیلامی خود را شاه انشان و شوش می‌ نامیده اند. در قرن هفتم پیش از میلاد این شهر به دست پارس‌ها افتاد.

کوروش بزرگ در سنگ‌ نبشته‌ها، از پدر و نیاکان خود ( کمبوجیه اول، کورش اول و چیش‌ پیش ) به عنوان شاه انشان یاد می‌کند.


نظرات مختلفی در مورد محل منطقه و شهر انشان ابراز شده ‌است. در سال ۱۳۴۹ یافته‌های باستان‌شناسی در منطقه تپه مالیان ( در۳۶ کیلومتری شمال غربی شیراز ) در دشت بیضای استان فارس این گمان را پیش کشید که تپه مالیان محل شهر گمشده انشان باشد.

با یافتن پاره ‌آجرهایی با خط میخی عیلامی در این جایگاه این گمان تقویت شد. این نوشته‌ها که به نام یک شاه عیلامی در هزاره دوم پیش از میلاد است از هدایای او به معبد انشان نام می‌برد.

با توجه به این یافته‌ها، منطقه انشان شمال غربی استان فارس را در بر می‌گیرد.

بنمایه :

دانشنامه ایرانیکا
 

Mahomaah

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 آپریل 2007
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
من که همیشه دراین اسمها سر در گم میشم
 

Mahomaah

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 آپریل 2007
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اعضای بدنم قسمتی از خاک ایران شود.....(کورش کبیر)
 

sa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 فوریه 2003
نوشته‌ها
74
لایک‌ها
14
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اعضای بدنم قسمتی از خاک ایران شود.....(کورش کبیر)

این جمله را چند جای دیگر هم دیده ام، این از کجا آمده ؟ یعنی زمان کوروش واژه "ایران" وجود داشت ؟ در زمان هخامنشیان "مومیایی" کردن مرسوم بود؟

در ضمن برای آگاهی شما عرض شود اگر این جمله از کوروش درست باشد پس چرا آن آرامگاه سنگی را برای وی ساختند؟ می توانستند خاکش کنند! همچنین نظریه ای هست که می گو ید کورش در سقف آن آرامگاه دفن شده تا از گزند قارتگران در امان باشد.

توجه داشته باشید این جملات خیالی و سست و بدون پایه تنها به نا مطمئن شدن مردم نسبت به چگونگی ایران باستان می انجامد و سود دیگری ندارد.

تنها جمله ای که گفته می شود زمانی در آن آرمگاه نوشته شده بود چیزی شبیه به این است : "ای تو، می دانم که می آیی به بدن من آسیب نزن " (یا یک چیزی شبیه به این)
 

Donbelid

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2007
نوشته‌ها
48
لایک‌ها
4
یعنی زمان کوروش واژه "ایران" وجود داشت ؟

بله عزیزم. خیلی قبل از ظهور کوروش هم وجود داشت. زمانیکه آریاییان پایشان به این کشور باز شد، آنرا «ایران وئجه» یعنی سرزمین آریاییان نامیدند.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
این جمله را چند جای دیگر هم دیده ام، این از کجا آمده ؟ یعنی زمان کوروش واژه "ایران" وجود داشت ؟ در زمان هخامنشیان "مومیایی" کردن مرسوم بود؟

کتاب کوروش نامه ، اثر گزنفون
کتاب هشتم ، فصل هفتم : گفتار کوروش در بستر مرگ. مرگ کوروش
برگهای 271،270

...دیگر بس است، گفتارم به درازا کشید فرزندان من وقتی من مردم بدنم را در طلا و نقره یا امثال آن نپوشانید زود تر آنرا در آغوش خاک بسپارید چه سعادتی از این بالاتر که بدن انسان در دل خاکی که منشا این همه ثروتهای زیبا و چیزهای نیک و دلپسند است سپرده شود...

.... پس از ادای این جملات دست حضار را یک یک فشرد آنگاه روی خود را پوشاند و جان به جان آفرین تسلیم نمود.

در ضمن برای آگاهی شما عرض شود اگر این جمله از کوروش درست باشد پس چرا آن آرامگاه سنگی را برای وی ساختند؟ می توانستند خاکش کنند! همچنین نظریه ای هست که می گو ید کورش در سقف آن آرامگاه دفن شده تا از گزند قارتگران در امان باشد.

شهر باستانی پاسارگاد نخستین پایتخت شاهنشاهی هخامنشی در قلب استان فارس، در دشت رودخانه پُلوار قرار دارد , نام شهر اردوگاه پارس دلالت از موقعیت مکانی شهر دارد، شهر توسط کوروش بزرگ در سدهٔ ششم قبل از میلاد ساخته شد. محوطهٔ اصلی (۱۶۰ هکتار، حدوداً ۲.۷×۰.۸ کیلومتر) توسط یک منطقهٔ طبیعی بزرگ احاطه و محافظت شده است (حدوداً ۷۱۲۷ هکتار). محوطهٔ اصلی شامل این بناهای تاریخی است:

آرامگاه کورش بزرگ در جنوب
تل تخت (یا تل تخت سلیمان؛ سریر پادشاهی سلیمان) و استحکامات واقع بر یک تپه در شمال محوطهٔ اصلی
مجموعهٔ سلطنتی در مرکز محوطهٔ اصلی، شامل بقایای ساختمان دروازه (دروازه R)، تالار عمومی (کاخ S)، قصرمسکونی (کاخ P)، و باغ سلطنتی (چهار باغ)
در منطقهٔ شرق یک بنای کوچک قرار دارد(۱۶×۱۶ متر) که یک پُل تشخیص داده شده است.
در شمال مجموعهٔ سلطنتی زندان سلیمان قرار دارد، یک برج سنگی، باحدوداً ۱۴ متر ارتفاع. تاریخ ساخت این بنا مشخص نیست

تنها جمله ای که گفته می شود زمانی در آن آرمگاه نوشته شده بود چیزی شبیه به این است : "ای تو، می دانم که می آیی به بدن من آسیب نزن " (یا یک چیزی شبیه به این)

در اطراف و درون آرامگاه هیچگونه آذین و نگاره‌ای وجود ندارد و تنها در نمای سردر سه‌ گوش زیر شیروانی و بالای در ورودی، نقش بسیار کمرنگی از نگاره یک گل دوازده‌ گلبرگی متداول هخامنشیان نگاشته شده است، علاوه بر این هیچگونه کتیبه و نبشته‌ای نیز در آرامگاه یافت نشده است اما آریان مورخ یونانی گزارش کرده که در آرامگاه کوروش بزرگ کتیبه‌ای به خط ایرانی به این مضمون دیده شده است:

ای مرد، من کوروش هستم، پسر کمبوجیه، من شاهنشاهی پارسیان را بنیاد گذاشتم، من بر آسیا فرمان راندم، اینک بر من رشک مبر.


آریان و همچنین استرابو، مورخ دیگر یونانی به نقل از آریستوبولوس وضعیت داخل مقبره را نیز به اختصار توصیف کرده‌اند، بر پایه گفتار آنان در اتاق آرامگاه یک تخت زرین با تابوتی زرین و میز و ساغرهایی وجود داشته است.

امروزه در پاسارگاد تنها یک کتیبه کامل که در چند جای مختلف بر دیوار کاخ‌ها نوشته شده است، دیده می‌شود. این کتیبه‌ها در دو سطر به زبان و خط فارسی باستان، یک سطر ترجمه عیلامی و یک سطر ترجمه اکدی (بابلی نو) نگاشته شده‌اند:

اَدَم کوروشَـ(ـه)، خشایَـثی‌یَـه، هخامنیشی‌یَـه ( من کورش، شاه، هخامنشی ).

از این کتیبه نسخه دیگری بر بالای سنگ‌نگاره مرد بالدار بوده است که در فاصله سال‌های 1240 تا 1253 خورشیدی ناپدید شده است. امروزه بحث‌های فراوانی در زمینه زمان نگارش این کتیبه‌ها در حال انجام است...

توجه داشته باشید این جملات خیالی و سست و بدون پایه تنها به نا مطمئن شدن مردم نسبت به چگونگی ایران باستان می انجامد و سود دیگری ندارد.

به شما دوست عزیز پیشنهاد میکنم کتاب کوروش نامه اثر گزنفون را مطالعه بفرمایید.
 

sa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 فوریه 2003
نوشته‌ها
74
لایک‌ها
14
افسوس که می بینم ایرانیان خودشان را با گفته های یونانیان می خواهند بشناسند.

1. حتی در خود غرب هم بر ساده ترین نوشته های یونانیان شک می کنند، آنوقت شما ... وای

2. اصل جمله ای که من به اون اعتراض داشتم را ثابت کنید لطفاً .

3. شما خودتان حرف من را تایید کردید . خوب پس اگر کوروش خودش آرامگاهش را این گونه ساخت نمی توانسته انتظار به خاک سپردن را داشته باشد!

4. این نمایشنامه رومانتیکی که در مورد مرگ کوروش بزرگ نوشتید بیشتر برای هالیوودی ها کاربرد دارد، تا آنجایی که من می دانم کوروش در جنگ مرد، زمانی که در اوج قدرت بود و هیچ کسی حتی حدس نمی زد که به آن زودی ها بمیرد، چه برسد به اینکه خودش از ساعت دقیقه و ثانیه اش هم خبر داشته باشد و با دوستان و خویشان خداحافظی هم کند !

5. اگر این قدر این یونانیان دروغ گو را ( خود هردوت هم می گوید یونانیان دروغگو هستند ) باور دارید، بدانید هردوت یاوه گو ، که هر چه کاوش های باستانشناسی بیشتری انجام می شود دروغ های بیشتری از وی آشکار می شود، کوروش را "خونخوار" و " جنایتکار" نامیده ! باز هم دوست دارید از یونانیان نقل قول بیارید ؟

6. در مورد نام ایران انگار منظور من درست درک نشده ، گفتم مگر آن زمان "ایران" می نامیدند ایران ما را که کوروش نام از ایران ببرد ؟ ! در آن زمان ایران نام کشور نبود ، ایران ویجه یا آریاناهم یک جمله بوده ، و هیچ کسی امپراتوری پارس را به نام "ایران" نمی شناخته ، یک ساتراپ پارس بوده که پایتخت در آن بوده و چند ده ساتراپ دیگر ، اینها می شده امپراتوری پارس. نه کوروش بزرگ نه دیگران اگر هم می گفتند سرزمین آریاییان منظورشان اینجا و آنجا نبوده ، کلاً منظورشان هر جایی بوده که آریایی ها زندگی می کردند، مانند ما که می گوییم "تاجیکستان" یعنی تاجیک است + آن که نشانه جمع است. خرم آباد یعنی یک آبادی که خرم است. این نام ها را برای آن کشور یا شهر هم نگذاریم باز هم به صورت جمله معنی می دهند. ایرانویجه یا آریاناهم هم به اندازه یک جمله معنی داشته و نام مکان و ساتراپ و امپراتوری ای نبوده که کوروش بزرگ بخواهد به آن اشاره کند.


فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اعضای بدنم قسمتی از خاک ایران شود.....(کورش کبیر)

1. این جمله از کجا آمده؟
2. آیا کوروش گفته است "ایران" یا "پارس" ؟
3. در زمان هخامنشیان مگر رسم بر این بوده که مومیایی کنند؟ که کوروش درخواست کرده این کار را نکنند؟
4. مگر نمی گویید کوروش برای خودش یک آرامگاه ساخت با سنگ و قبرش نیز در آن ارتفاع و دور از خاک ؟ پس اگر این جمله واقعی است، کوروش پشیمان شده که در آنجا دفن شود و الان در زمین های اطراف آنجا دفن شده !؟؟!؟


باز هم می گویم ، بی پایه و اساس حرف زدن سبب خدشه دار شدن هوییت و شک در حقیقت می شود. مانند زمانی که یک نفر آمد با فوتوشاپ یک سری عکس از پاسارگاد زیر آب رفته درست کرد ! من آن زمان گفتم این کار سبب بی میلی و دوری اعتراض کنندگان می شود ، چون به همراه آن دروغ فوتوشاپی، حرف ما را هم اغراق فرض می کنند آنهایی که می خواستند ببینید جریان از چه قرار است ، شما هم اگر بر این جمله ها که با یک نگاه می توان فهمید یاوه هستند تاکید کنید، پس فردا که دروغ بودن این دست جمله ها به دست سازندگان سیوند ثابت شد می آیند می گویند خوب بیستون هم دروغ است، تخت جمشید هم دروغ است ، مگر همین مردیکه ناصر پورپیرار در وبلاگش عکس از بازسازی در تخت جمشید نمی گذارد و نمی گوید این ستون ها را رضا شاه ساخت و تخت جمشید یک تکه بیابان بود ! این کم است؟ می خواهید زیاد تر اش کنید ؟
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
5. اگر این قدر این یونانیان دروغ گو را ( خود هردوت هم می گوید یونانیان دروغگو هستند ) باور دارید، بدانید هردوت یاوه گو ، که هر چه کاوش های باستانشناسی بیشتری انجام می شود دروغ های بیشتری از وی آشکار می شود، کوروش را "خونخوار" و " جنایتکار" نامیده ! باز هم دوست دارید از یونانیان نقل قول بیارید ؟

شما گویا گزنفون را با هردوت اشتباه گرفتید!!
در دروغ پردازی و غرض ورزی هردوت نیز هیچ شکی نیست و همگان بدان آگاه هستند.

گزنفون چونکه به زمان کوروش نزدیک بوده ( با فاصله دو سه نسل ) و ایران را از نزدیک دیده و در میان پارسیان زیسته بوده خیلی مطالب را از پارسیان شنیده و در کتابش آورده است. شاید کتابی هم در اختیار داشته که برخی مطالب را از روی آن باز نویسی کرده است،

اهل تاریخ میگویند کسانی که گزارشهای تاریخی نوشته اند هرقدر به زمان شخصیت تاریخی نزدیکتر باشند مطالبی که درباره آن شخصیت نوشته اند بیشتر میتواند مورد قبول باشد حتی اگر دیگران که پس از او آمده اند آن را تأیید نکنند

ما نمی دانیم که گزنفون با علاقه شدیدی که به کوروش بزرگ داشته چه اندازه داستان نوشته و چه اندازه حقیقت. ولی با توجه به سنتها و آداب و رسوم ایرانی و آثاری که از این آداب و رسوم باقی مانده است می توان برخی از نوشته هایش را مورد دقت قرار داد و به واقعیت آن پی برد

البته یونانیانی که همراه اسکندر بوده اند جسد کوروش بزرگ را دیده اند که در تابوت نهاده بوده، مومیائی شده بوده در رخت شاهانه بوده و بر روی تخت نهاده بوده است و این دیده ها را برای ما نوشته و گذاشته اند که باز هم نیاز به بررسی و تحقیقات باستان شناسی دارد و نمی توان نظر رد یا قبول صد در صد گفت.

همچنانکه در مورد بالا و نیزِ زادگاه کوروش بزرگ نیز نمیتوان نظر و سند قطعی بیان نمود و هر سخن و عقیده ای بر مبنای شنیده می باشد.
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
افسوس که می بینم ایرانیان خودشان را با گفته های یونانیان می خواهند بشناسند.

1. حتی در خود غرب هم بر ساده ترین نوشته های یونانیان شک می کنند، آنوقت شما ... وای

تاریخ های واقعی ایران که بر پوست نوشته می شدند توسط اسکندر به اتش کشیده شدند و برخی نیز به یونان و روم انتقال پیدا کردند و چون کسی به انها علاقه ای نداشت در حفظ و رونویسی آنها نکوشیدند و در نتیجه با گذشت زمان پوسیدند و از میان رفتند

همچنان که تنسر در اوایل ساسانیان یعنی حدود 1800 سال پیش می نوسید اسکندر در شهر استخر کتاب دینی ایرانیان ( مجموعه دانشنامه اوستا ) را که بر هزار پوست گاو نوشته شده بود سوزانید و اکنون حدود 1/3 آن در حافظه ها باقی مانده است. ( نامه تنسر برگ 56 )

با این حال ما ایرانیان از هردوت و برخی دیگر از نویسندگان یونانی و حتی نمایشنامه نویسانی چون آیسخیلوس ( اشیل ) که در نبرد سالامیس ( 480 ق.م ) شرکت داشت و نمایشنامه پارسیان را با شوری شاعرانه بر ضد ایران نوشت یا ایسوکتراس خطیب که پیوسته بر ضد ایران تبلیغ می کرد یا ارسطو که می گویند که اسکندر را علیه ایران شورانید ( گرچه ثابت شده نیست ) از هیچ یک هیچگونه گلایه ای نداریم زیرا با وضع اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی اسفبار یونان و در عین حال شور استقلالی که داشتند حق آنان بود که به دشمنی با ایران برخیزند و در برابر آن همه شکستهای بزرگ دو شکست کوچک و تصادفی ایران را بزرگ جلوه دهند و درباره آن حماسه سرایی و افسانه سازی و گزافه گویی کنند!
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
2. اصل جمله ای که من به اون اعتراض داشتم را ثابت کنید لطفاً .

همچنان که در پست بالا اشاره کردم

تاریخ های واقعی ایران که بر پوست نوشته می شدند توسط اسکندر به اتش کشیده شدند و برخی نیز به یونان و روم انتقال پیدا کردند و چون کسی به انها علاقه ای نداشت در حفظ و رونویسی آنها نکوشیدند و در نتیجه با گذشت زمان پوسیدند و از میان رفتند

همانگونه که آ.ت.اومستد دانشمند بزرگ فرهنگ ایران می نویسد:

اکثریت منابع موجود درباره تاریخ هخامنشی به زبان یونانی بودند..... نتیجه طبیعی این امر ان بود که تاریخ امپراتوری نیرومند هخامنشی ( در بیشتر متون تاریخی غرب ) به صورت یک رشته رویدادهای بی ارتباط نشان داده میشد که فقط در صورتی وحدت و معنا پیدا می کردند که درودن داستان دولتهای کوچک یونانی گنجانده می شدند.

در سده بیستم میلادی اکثر مورخان اروپایی و امریکایی تاریخ ایران، ناچار به این نتیجه رسیدند که چون تاریخ ایران را دشمنان ایران نوشته اند، درست ترین روش استفاده از کتیبه ها، سکه ها، خرده سفالها و به هر حال منابع خود ایرانیان است.

حال اگر شما بنمایه معتبری در رد یا قبول این جمله دارید خوشنود می شویم که ارایه بفرمایید !!!
 

Donbelid

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2007
نوشته‌ها
48
لایک‌ها
4
زنده باشی «جاوید ایران» عزیز!

البته می دانی که وقتی من هدفم این باشد که در ادامه می گویم، بحث علمی فایده چندانی ندارد:

1) اصرار کنم که چیزی بنام تمدن ایرانی در جهان وجود ندارد.
2) آنچه ما ایران می نامیم در واقع تمدن هایی هستند جدا ولی در یک سرزمین.
3) حالا بیاییم این تمدن های خیالی را بازسازی کنیم. :blink:
4) (پروژه ی سالهای بعد) بیاییم به آن تمدن های خیالی خودمختاری و در نهایت جدایی از کشور اعطا کنیم. :f34r:

زهی خیال باطال!!

به هر حال شما وزنه ای علمی برای این سایت هستید و من از نوشته هایتان بسیار می آموزم.

ممنون. :)
 

جاوید ایران

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2007
نوشته‌ها
1,251
لایک‌ها
12
محل سکونت
اسپادانا
سپاسگذارم جناب Donbelid

سعی ما هم بر این است که تمامی مطالب و نوشتارها پیرامون تاریخ ایران زمین
از روی بنمایه های معتبر باشد ( همانطور که در قوانین انجمن نیز امده است )
و بنده به شخصه از اظهار نظرهای شخصی و متعصبانه دوری می کنم.
 

Mahomaah

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 آپریل 2007
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
این جمله را چند جای دیگر هم دیده ام، این از کجا آمده ؟ یعنی زمان کوروش واژه "ایران" وجود داشت ؟ در زمان هخامنشیان "مومیایی" کردن مرسوم بود؟

در ضمن برای آگاهی شما عرض شود اگر این جمله از کوروش درست باشد پس چرا آن آرامگاه سنگی را برای وی ساختند؟ می توانستند خاکش کنند! همچنین نظریه ای هست که می گو ید کورش در سقف آن آرامگاه دفن شده تا از گزند قارتگران در امان باشد.

توجه داشته باشید این جملات خیالی و سست و بدون پایه تنها به نا مطمئن شدن مردم نسبت به چگونگی ایران باستان می انجامد و سود دیگری ندارد.

تنها جمله ای که گفته می شود زمانی در آن آرمگاه نوشته شده بود چیزی شبیه به این است : "ای تو، می دانم که می آیی به بدن من آسیب نزن " (یا یک چیزی شبیه به این)

با سلام
من تاریخ ایران را تخصصی نخوا نده ام ولی ببخشید تمدن وفرهنگ ایران خیلی مطمئن ترازان است که با یک جمله نا مطمئن شود در ضمن اگر بودن چیزی باید ثابت شود نبودن ان هم باید ثابت شود حتی اگر این جمله ساختگی باشد باز همان عشق وعلاقه و وطن پرستی ایرانیان را میرساند حتی اطمینان بیشتر از گذشته اشان را در برخواهد داشت این ما نیستیم که برای خود شناسی نیاز به دیگران داریم بلکه بسیاری از انهابافرهنگ ما به گذشته اشان میرسند با این حرفها که شما در پستهای بعدی گفتید تمام نوشته ها وداستان های گذشته زیر سوال میرود ایرانی اگر ایران را در کتاب نخوانده باشد ذره ذره اش رابا دل خوانده ومیداند ...........جاوید ایران
 

sa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 فوریه 2003
نوشته‌ها
74
لایک‌ها
14
به همه دوستان :

بگذارید پیش از هر چیز دیگر ، نخست زمینه این بحث روشن شود.

شما بگویید ما در مورد چه چیز بحث می کنیم ؟ دون بلید که اصولاً چیزی به نام ایران را قبول ندارد ، من و ایران جاوید هم می پذیریم که یونانیان دروغگو هستند. ماه و ماه خیلی زود نتیجه گیری کرده.

بگذارید پیش از ادامه بحث، روشن کنیم بر سر چه چیز بحث داریم.
 

Mahomaah

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 آپریل 2007
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
به همه دوستان :

بگذارید پیش از هر چیز دیگر ، نخست زمینه این بحث روشن شود.

شما بگویید ما در مورد چه چیز بحث می کنیم ؟ دون بلید که اصولاً چیزی به نام ایران را قبول ندارد ، من و ایران جاوید هم می پذیریم که یونانیان دروغگو هستند. ماه و ماه خیلی زود نتیجه گیری کرده.

بگذارید پیش از ادامه بحث، روشن کنیم بر سر چه چیز بحث داریم.

باسلام
من منظور شما را متوجه میشوم شما میگو یید چیزی به دروغ نباید وارد تا ریخ ما شود ولی شما هم خیلی شکاک هستد تقریبا بیشتر گفته های اقای جاوید ایران را قبول ندارید حال شما در این موارد اگر اطلاعاتی دارید که فکر میکنید به حقیقت نزدیک تر است ماهم دوست داریم از ان مطلع شویم.متشکرم
(درضمن من مه وماه هستم)
 

Amir_2591

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
60
لایک‌ها
0
افسوس که می بینم ایرانیان خودشان را با گفته های یونانیان می خواهند بشناسند

قبلا هم اینها را از شما شنیده ام ، اینطورکه از شواهد پیداست گویا نمی دانید بدون منابع یونانی "تمدن" هخامنشی "کمترین" نشانه های مستندی ندارد و عملا از خشایارشا به بعد حتی "وجود" آن اثبات پذیر نیست؟ گویا نمی دانید تمام آن اراجیف مضحکی که در ستایش شاهان هخامنشی توسط باستان گرایان امروز بازگویی می شود را قبلا یونانیان به قصد بزرگ جلوه دادن "دشمن" و تولید صفات نیکو برای دیگران ِ قدرتمندتر به قصد تئوریزه کردن آنها در کشور خودشان سراییده بودند؟ و گویا نمی دانید که تقریبا تمام مشروحاتی که از زندگی ایرانیان وجود دارد را منابع "بیگانه" به ما می دهند؟ از تمام "تمدن" هخامنشی یک بنای نیمه کاره ساختمانی و یک قبرستان باقی مانده، به انضمام چندتایی گل ِ مدفون و کتیبه دولتی... تاریخ نویسی هم با اسلام وارد ایران می شود.

اما در مهمل بودن چیزهایی که به کورش نسبت می دهند با شما همداستانم;)
 

sa

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
3 فوریه 2003
نوشته‌ها
74
لایک‌ها
14
به مه و ماه :

کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت تقریباً جز حقیقت هیچ چیزی نگفته ، در بخش هایی هم تمام بدی های پارسیان را نوشته ! پس یک زمان گمان نکنید که من از روی تعصب دارم چیزی می نویسم اینجا !!!

به امیر :

می ترسم کسی پیدا شود این نوشته شما را به انگلیسی ترجمه کند ! وای !
همان 300 لوح گلی که دانشگاه شیکاگو چندین سال است در اختیار دارد برای پاسخ دادن به شما کافی است و با این حال من به بیستون (دارای نخستین گاهشماری به جای مانده از زمان باستان) ، تخت جمشید ، نقش رستم ، اوستا ، شاهنامه ، کتابخانه واتیکان نیز اشاره می کنم.

ببینید اینکه یونانیان چقدر به حقایق پرداختند تنها سخن من نیست ! چند سال پیش روزنامه گاردین در مقاله ای درباره نمایشگاه ایران باستان در لندن ، هرودوت را به باد انتقاد گرفته بود که این چه چرندیاتی بوده که با آن حتی دانش و فرهنگ و ادبیات یونان را نیز زیر سوال بردی ، اینچه که ما ذره ای از آن را در موزه ملی بریتانیا می بینیم مگر تو آن زمان همه اش را ندیدی پس این دروغ ها برای چه بود ؟ و از این دست مسائل ، اگر وقت بود من این مقاله را پیدا می کنم همین جا با ترجمه (البته اگر وقت داشتم) می گذارم تا همه ببینید حتی وارثان تمدن روم و یونان نیز حرف من را حتی هزار بار بلند تر دارند تکرار می کنند و هیچ تعصبی هم نسبت به ایران ندارند که هیچ ... در نفرت و نا آکاهی در مورد ایران و ایرانی بی همتا نیز هستند ! (البته گاهی و نه همیشه)

افسوس که من الان (ساعت 2:30 نیمه شب، یعنی صبح البته !) وقت ندارم بیشتر بنویسم ، تلاش می کنم فردا همین یادداشت را کامل تر کنم.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا