• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زیباترین اشعار عاشقانه

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
به كه بايد دل بست
درد اگر سينه شكافد
نفسي بانگ مزن
درد خود را به دل چاه مگو
استخوان تو اگر آب كند آتش غم
آب مشو
آه مگو...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
بيا در كوچه باغ شهر احساس
شكست لاله را جدي بگيريم
...
اگر نيلوفري ديديم زخمي
براي قلب پردردش بميريم
...
بيا در كوچه هاي تنگ غربت
براي هر غريبي سايه باشيم
...
بيا هر شب كنار نور يك شمع
به فكر پيچك همسايه باشيم
...
بيا ما نيز مثل روح باران
به روي يك رز تنها بباريم
...
بيا در باغ بي روح دلي سرد
كمي روياي نيلوفري بكاريم
...
بيا به احترام قصه ي عشق
به قدر شبنمي مجنون بمانيم
...
بيا كه گاه از روي محبت
كمي از درد ليلي را بخوانيم
...
بيا در لحظه ي سرخ نيايش
چو روح اشك، پاك و ساده باشيم
...
بيا هر وقت باران باز باريد
براي گل شدن آماده باشيم.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
آن روز كه در غروب دلتنگي ام بي صدا
سفر كردي من كاسه اي از اشك چشمانم
را بدرقه ي راهت كردم
آن روز كه ساك سفرت را برداشتي من
پنهاني در جيب كوچكش گل سرخي را
گذاشتم تا اگر چشمت به آن افتاد به
رسم طبيعت در بهار برگردي...
من هنوز منتظرم... منتظر
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ما چون دو دريچه رو به روي هم
آگاه ز هر بگو مگوي هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آينده
اكنون دل من شكسته و خسته اس
زيرا يكي از دريچه ها بسته اس
نه مهر فسون نه ماه جادو كرد
نفرين به سفر كه هر چه كرد او كرد.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
از تو انتظار نداشتم كه بري تنهام بذاري

خاك كني اون عشق پاكو اسمي هم از من نياري

كاش ميمردم نمي ديدم اين روزاي پوچ وسردو

كاش ميمردم نمي ديدم اين دلِ پر آه ودردو

از تو انتظار نداشتم که رفیق نیمه راه شی

بگذری از عشق پاکم بری و از من جدا شی
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
از عاشقانه هايم بيا
و مرا در نجوايي شبانه صدا كن
و مرا از سياهچال تنهاييم جدا كن
و مرا در هُرم ملايم آغوشت رها كن
و نگو چرا طعم تنهايي و نا گرفته ايي
و نگو چرا چشمان زخمي ات، مستور حجم اندوه و اشك است
و نگو چرا دلت مثل تبسم سبز بهار نيست
غبار از خستگي چهره ام بزداي با لهجه يي از نسيم ترانه
عزيزم از عاشقانه هايم بيا
مرا در التهاب سينه ات غرق كن
مرا با بوسه هايي وحشيانه داغ كن
مرا در بستر لالايي هايي مهربانانه خواب كن
عزيزم... .*
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
برای بال گرفتن اگر چه حالی نیست
ولی به خاطر تو می پرم خیالی نیست
میان خیل پرنده نبودنت بغضی ست
چو حس کنم به جز من شکسته بالی نیست
زمان هجرت رنگین کمان پرواز است
بدون تو غم هجرت حلال نیست
چگونه بی تو بکوچم که عشق اینجاست
تو گر نباشی و حافظ ، که هیچ فالی نیست
در انتظار تو ، من در جنوب می مانم
به امید که تلقین کنم شمالی نیست
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
به آرزوهای کوچک از دست رفته ات
و ترانه های ساده از یاد رفته ام
سوگند

که من هنوز
همان کودک دلواپسی هستم که روز و شب
پشت آن پنجره ی بسته ی سبز
رخساره ی جذاب تو را از دور میدیدم
وعذابم میداد
بغض کمرنگی که در نی نی شیرین نگاهت
جانداشت

غم تو
شعرمن
و هنوزی که در افسانه ی تو
غرق است دلم.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
به تو دست مي‌سايم و جهان را در مي‌يابم،
به تو مي‌انديشم
و زمان را لمس مي‌کنم
معلق و بي‌انتها
عُريان.

مي‌وزم، مي‌بارم، مي‌تابم.
آسمان‌ام
ستاره‌گان و زمين،
و گندم ِ عطرآگيني که دانه مي‌بندد
رقصان
در جان ِ سبز ِ خويش.

از تو عبور مي‌کنم
چنان که تُندری از شب. ــ

مي‌درخشم
و فرومي‌ريزم.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ثانیه ها بی تو میگذرند جانگداز و سخت

خیابان ها اخمو و خموش و آلوده اند
کوچه ها بن بست
پنجره ها تاریک و ساکتند
پرنده ها در خواب مرده اند
مانده در قفسی کوچک و تنگ
آواز قناریِ اسیر
در پستو

مي لولند غریبه ها در هم
در همهمه ی مبهم
نگاه هیچ آشنایی پیدا نمیکند

و تو عروسک من
گم شدی در بهت یخ زده ی چشمان عاشقم
تو رفته ایی و من مانده ام در بطن سرد پژمانی غروب

رفتی و گفتم: اذیت نمیشوم اما
اعتراف رقیقی ست
در من همیشه ماندگار
ثانیه ها بی تو
ن...م...ی...گ...ذ...ر...ن...د
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دیدم در آن کویر درختی غریب را
محروم از نوازش یک سنگ رهگذر ، تنها نشسته
بی برگ و بار ، زیر نفس های آفتاب
در التهاب
در انتظار قطره ی باران
در آرزوی آب
ابری رسید و درخت دلشاد پرسید :
« ای ابر ، ای بشارت باران !
« آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت ؟!
غرید تیره ابر ،
برقی جهید و چوب درخت کهن
بسوخت !
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دلم عشق می خواهد
به وسعت تمام سالهایی
که تنهایی ای پر از عشق داشتم
سالهایی که برای گفتنش
هر بار به لکنت عمیق افتاده ام
و در بین این همه واژه
عاجز بودم
از یک بار گفتن عشق ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دیگر زمان ، زمانه ی « مجنون » نیست
« فرهاد » در بیستون مراد نمی جوید ؛
زیرا بر آستانه ی « خسرو »،
بی تیشه ای به دست کنون سر سپرده است .
در تلخی و تداوم و تکرار لحظه ها ،
آن شور عشق
ـــ عشق به « شیرین » را،
از یاد برده است .
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
من از ابتدای بازی می دونستم که می بازی

می دونستم که تو پوچی النیققویا می سازی

می دونستم اما موندم خیلی زود دست تو خوندم

حالا هیچ حقی نداری تا بگی من تو رو روندم

منو هیچ وقت نمی خو استی تو فقط کلاس میذاشتی

فکر می کردی نمی دونم که سر کارم گذاشتی
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
من از آفت يك عشق بزرگ، نارنجي شده ام
پرتقالي ام نبين
من به رنج كهنه ي ديواري پوشالي نزديكترم

دستان من براي تو در بهاران از شكوفه تهي
قلبم از مهر رگباري باران، پُر

حالا لبانم
در جستجوي شرمِ سرخِ لبانت
چشمانم در صدف نقره ايي نگاهت
گمشده است

من به ضربان پر طنيني دچارم كه در نبودنت
رنگ سكته ميشود

هرگاه كه ميروي، خاكستري ميشوم
هرگاه شنيدمت، بنفش
مي بينمت، آبي
دل تنگت كه ميشوم، سياه

مرا در انتهاي يك نسل زرد رها كن
تا از اندوه عشق اركيده يي ات
قرياني شب و ستاره شوم

در زمستاني پس از تو
در سپيده دماني به جرم عشق
اعدام آيينه اي شده ام كه نقش ترا
در بستري از تنهايي و برف
فرياد ميكشيد

من ترا فراموش نمي كنم اي نازنينِ سبز
حتي اگر بخواهم .*
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هرروزتا غروب میشه دل برات بی تاب میشه
بازنگاه شیرینت مثل یک سراب میشه

تا بیام صدات کنم جونم و فدات کنم
میگذری از پیش روم نشه سیر نگات کنم

مثل مهتاب می مونی توشبای تار دل
مثل مرهم می مونی واسه حال زاردل

تاکه بازتنهامیشم تو ذهنم پا می گیری
توسکوتو خلوتم تودلم جا می گیری

کاشنیققهگذربودی می شد از یادم بری
از مسیر زندگیم حتی از دلم بری

مثل مهتاب می مونی توشبای تار دل
مثل مرهم می مونی واسه حال زاردل

تا میام نگات کنم پشت مه پنهون میشی
توخیال و خاطرم تو نگام ویرون میشی

تو کجایی که دلم واسه تو پر میزنه
درپی ردی ازت به هرجاسرمیزنه
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
وقتي تو ته شبي فکر نکن من روشنم
وقتي که پر از غمي فکر نکن من بي غمم

هنوزم تنگ دلم بي تو بي رنگ دلم
اگه حرف نمي زنم فکر نکن سنگ دلم

همه دنيام مال تو همه غمهات مال من
همه رويام مال تو همه دردات مال من

وقتي شادي گم ميشه تو نگاه ناز تو
باز سكوت مهري ميشه رو لباي باز تو

و قتي بي روح نگا ت يا نمي خنده لبات
مي سوزم در تب تودو ست دارم بشم فدات

همه دنيام مال تو همه غمهات مال من
همه رويام مال تو همه دردات مال من

همه دنياي مني همه روياي مني
تو شباي بي کسيم ماه بيتاي مني

تو گل ياس مني همه احساس مني
گو هر وجودمي تو تک الماس مني
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
یه سا یه ی تنها م رو سینه ی دیوار
که داره میسوزه تو حسرت دیدار

بگو چی می دونی از دل شکستم
نه تو نمی خو نی از لبای بستم

نه تو نمی دو نی که بی تو میمیرم
اخه تو قلب تو من جا نمیگیرم
نه تو نمی دونی با من نمی مو نی
تو غربت شبها ت از من نمی خو نی

گوله ی آتیشه این دل دیو نه
تو سینه یه لحظه آروم نمیمونه

گریه شده کارش واسه ی همیشه
آخه بدون تو اون اروم نمیشه

بگو که اون قلبت از عشق چی میدونه
چرا با بی رحمی دلو میسو زو نه

نه تو نمی دونی که بی تو میمیرم
اخه تو قلب تو من جا نمیگیرم
نه تو نمی دونی که چه قده تنهام
به فکر من نیستی نیستی تو ی شبهام
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
به عشق گفتم : تا تو رو دارم تنها نيستم من رو تنها گذاشت و رفت ....

به احساس گفتم: تا تو رو دارم تنها نيستم من رو تنها گذاشت و رفت ....

به وفا گفتم: تا تو رو دارم تنها نيستم اونم من رو تنها گذاشت و رفت....

ولي وقتي به تنهايي گفتم: تا تو رو دارم تنها نيستم ، موندو همدمو مونسم شد.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هوا تو کردم دوباره
بازم دلم تنگ برات
اگر چه دوری از دلم
هنوزم می میرم برات

امید من ،سنگ صبور
باشه برو پیشم نیا
بزار که تنها بسوزم
تو غربت دلتنگیام

نه اینکه عاشق نباشم
نه اینکه دوست ندارم
می خوام تو اوج بی کسی
سر روی شونت بزارم !
زخم زبون و صبر من
باور بکن حدی داره
یه قلب خالی از امید
آخر سوزوندن نداره


نگاه سردت هنوزم
با خنده هات زجرم میدي
حالا خودت منو به این
در به دری عادت بده
باور نداری هنوزم
عشق تو داغونم کنه
بخند به گریه های من
شاید که آرومم کنه

.....
بهش بگین دغ میکنم
دستش تو دستم نباشه
تموم خاطراتمون
نمک به زخمام میپاشه
بهش بگین خاطره هاش
آتیش به جونم میزنه
آسمونم زمین بیاد
بگین فقط مال منه

تو لحظه های بی کسی
سهم من از تو دوریه
اگه صدام در نمیاد
دلتنگی و زوریه
هر روز غروب دلتنگتم
دوباره تنها میشینم
هر وقت که بارون میباره
تو رو کنارم میبینم

هر روز و هر شبم گناهه
بدون فقط تو رو میخوام
نگو که واست غریبه ام
نگو که خوابت نمیاد
بگو تو هم دوسم داری
بگو که دلتنگم میشی
من فقط از خدا میخوام
دوباره مهربون بشی
 
بالا