در حقیقت این حباب نیست !
با یک فرض منطقی میشه در نظر گرفت که تورم توی ایران همونطور که طی 15 سال گذشته سالی 33% بوده ، در آینده هم 33% خواهد بود
از طرف دیگه به خاطر این تورم میزان سود کمی بیشتر از 33% خواهد شد ، مثلا 40%
فرض دیگه اینه که شرکت در آینده شرکت با افزایش میزان نقدینگی و انباشتگی سودی که بین سهامدارها توزیع نکرده ، اقدام به توسعه و گسترش شرکت میکنه ، یعنی شرکت سودش رو صرفا نگهداری نمیکنه توی یک حساب روزشمار بانکی و اون رو توی ساختار شرکت و عملیات در حال انجام به گردش در میاره . این توسعه میتونه توی امور جاری شرکت باشه ، مثل خرید نقدی به جای خرید نسیه ، یا میتونه توی امور و طرح های آینده ای باشه ، مثل راه اندازی خط تولید جدید یا اضافه کردن خدمت یا کالایی جدید یا بهینه کردن خط قدیمی
نتیجه این اتفاق هم اینه که باید یک درصدی برای رشد سود آوری شرکت در آینده ناشی از توسعه کسب و کار در نظر بگیریم و با توجه به سابقه شرکت در حال بررسی و همینطور وضعیت صنعت ، درصدی رو لحاظ میکنیم . مثلا برای یک شرکت ممکنه 5% ، برای یک شرکت ممکنه 10% ، برای یک شرکت ممکنه 2% و برای یک شرکت حتی ممکنه منفی باشه !
سوال : اگه تورم توی 15 سال قبل میانگین 33% باشه و 5% هم رشد شرکت و 7% هم سود شرکت از تورم در مقایسه با ثابت ماندن برخی از هزینه ها و جمعا هر سال 45% میانگین سود آوری شرکت افزایش پیدا کرده باشه ، میشه در آینده به هم بخوره ؟
معلوم نیست ولی اون چیزی که میشه گفت اینه که هیچ طرح خاصی برای کاهش تورم توی کشور انجام نمیشه و فقط تورم رو عقب میندازن تا جایی که فنرش در میره . شاید 33% نباشه و مثلا 10 سال آینده (!) به 27% برسه ولی غیر ممکنه تغییر چشم گیر مثلا تک رقمی شدن بکنه !
رشد شرکت هم با توجه به ترکیب اعضای هیئت مدیره و سهامداران شرکت در گذشته مثلا 10 الی 15 سال قبل ، به آینده قابل انتقاله
یجورایی از این فرضیات توی هرکاری حساب میکنیم . مثلا شما ممکنه 10 مدل قاب گوشی رو از چین سفارش بدی . تا چند ماه دیگه که برسه ممکنه دیگه رو بورس نباشه ، ممکنه نتونی اون موجودی رو 4 ماهه تا رسیدن خریدای جدید بفروشی و الی آخر
یا پیج اینستا داری و از اون پیج کاسبی میکنی ، ممکنه یهو پیج هک بشه ، ممکنه یهو فروش کم بشه ، ممکنه رقیب قوی وارد بشه و الی آخر
کل کارایی که میکنیم همشون بر مبنای یکسری فرضیات هستش . هرچی فرضیات منطقی تر و قویتر باشه ، احتمال برد بیشتر و احتمال باخت کمتر میشه . تفاوت دیدگاه قمارگونه به یک کار با دیدگاه منطقی همینه
نکته : میشه میزان رشد درآمد شرکت رو هم منطقی تر فرض کرد ، مثلا 1 سال آینده 70% ، سال دوم 60% ، سال سوم 50% و سال چهارم 40% و سال پنجم تا دهم 35%
سوال : حباب چیه ؟
اگه اون ماشین چاپ پول دوم رو به جای 482 تومن مثلا 500 تومن بخریم ، 18 تومن اضافی حبابه که هیچ پایه و اساس علمی و محاسباتی ای برای پرداختش وجود نداره به جز " تصمیم به خرید بر اساس هیجان " !
الان شما اگه به یکی بگی یه دستگاه چاپ پول دارم ، هر قیمتی بگی میخره چون فکر میکنه هرچی بخواد چاپ میکنه ولی در حقیقت خریدن دستگاه چاپ پول طبق اون چیزی که توی خیال و تصور انسان ها وجود داره قطعا یک ظرفیتی داره و اون ظرفیت ، ارزش واقعی دستگاه رو مشخص میکنه .
