dada_zebel
Registered User
- تاریخ عضویت
- 16 اکتبر 2009
- نوشتهها
- 302
- لایکها
- 57
تحلیل کامل دکتر سهند
مهمترین فاکتور در تعیین نرخ ارز یک کشور جهان سومی بنظر من تراز جاری اقتصاد ان کشور می باشد. یعنی تفاوت درامد ارزی از خرج ارزی خارجی مثل واردات ، سرمایه گذاری خارجی یا کمک به دیگر کشورها و ...
این حساب جاری برای ما که در شش سال قبل حدود 40-45 میلیارد دلار بوده است امسال بدون تحریم به 5 میلیارد دلار رسیده است . پیش بینی ها هم این است که در سه سال اینده به نزدیک صفر برسد. از انطرف حجم نقدینگی کشور شش یا پنج برابر شده است. شاید با 40-45 میلیارد دلار حساب مثبت بتوان نرخ ارز را کنترل کرد ولی با حجم نقدینگی پنج برابر شده و تراز جاری 5 میلیارد که به صفر میل می کند نمی شود نرخ ارز را کنترل کرد.
بر همین اساس بنده معتقدم که نرخ ارز با توافق هسته ای احتمالی اینده که به انهم بنده خوشبین نیستم ، کاهش نمی یابد. انچه رخ داده و افت مقطعی فعلی بیشتر ناشی از سیاستهای شدیدا انقباضی بانک مرکزی است که مردم ان را به نوشیدن جام زهر و ... در مسائل سیاسی مربوط کرده اند.
در حالیکه در اصل بنظر من عامل اصلی نوسانات نرخ ارز این مساله نیست که حالا بخواهد با نتیجه موافق مذاکرات مثلا تغییر بلند مدتی در روند ان ایجاد شود بلکه مذاکرات و ... فقط جنبه روانی داشته و برای مدت کوتاهی می تواند قیمت ها را از مقداری که باید باشد جابجا کند.
متاسفانه راه حلهای انقباضی اجرا شده توسط بانک هم صرفا شیفت مشکل به اینده است و اینگونه نبوده که مشکل را اساسی حل کند.
مثلا نرخ سود 20 درصدی بانکی که حالا معلوم نیست بانکها با این وضعیت رکود از کجا می خواهند ان را تامین کنند ، خودش تورم زاست. یعنی پول مردم که همین الان قابل کنترل نیست چند سال دیگر دو برابر می شود و پول با سودش وارد بازار می شود که اثر مخرب بمراتب بیشتری دارد. یکبار حساب کردم که فقط سود سه ماهه سپرده های بانکی برای خرید 5 میلیون سکه کافیست.
حالا بانکی که بیش از 20 درصد از ذخایر طلای خود را پیش فروش کرده ، چگونه می خواهد در مقابل این حجم نقدینگی فقط از محل سود سپرده ها ایجاد می شود ،مقابله کند معلوم نیست؟
پیش فروش سکه یا ابزار های جایگزین که یعنی کاغذ دادن به مردم که در اصل تعهد دادن به مردم است هم به نوع دیگری شیفت دادن مشکل به اینده است.
بنابراین بطور کلی به شخصه نرخ ارز و طلا را در بلند مدت سه چهار ساله افزایشی شدید می بینم و کاهش فعلی را از بعد روانی و ناشی از سیاستهای انقباضی کوتاه اثر می دانم.
از نظر مسکن و بورس و .... هم بطور کلی نمی توان وقتی رشد اقتصادی واقعی منفی باشد انتظار افزایش ثروت داشت. بنابراین گرچه ریالی ممکن است با رشد مواجه باشند ولی ثروت و قدرت خرید عموم مردم از لحاظ ارزی وقتی که رشد اقتصادی منفی باشد قطعا باید کاهش یابد.
بنابراین بنظر من مسکن با رشد ریالی بدلیل تورم مواجه خواهد شد ولی بدلیل کاهش قدرت خرید، معاملات همراه با رکود فراگیر خواهد بود.
مهمترین فاکتور در تعیین نرخ ارز یک کشور جهان سومی بنظر من تراز جاری اقتصاد ان کشور می باشد. یعنی تفاوت درامد ارزی از خرج ارزی خارجی مثل واردات ، سرمایه گذاری خارجی یا کمک به دیگر کشورها و ...
این حساب جاری برای ما که در شش سال قبل حدود 40-45 میلیارد دلار بوده است امسال بدون تحریم به 5 میلیارد دلار رسیده است . پیش بینی ها هم این است که در سه سال اینده به نزدیک صفر برسد. از انطرف حجم نقدینگی کشور شش یا پنج برابر شده است. شاید با 40-45 میلیارد دلار حساب مثبت بتوان نرخ ارز را کنترل کرد ولی با حجم نقدینگی پنج برابر شده و تراز جاری 5 میلیارد که به صفر میل می کند نمی شود نرخ ارز را کنترل کرد.
بر همین اساس بنده معتقدم که نرخ ارز با توافق هسته ای احتمالی اینده که به انهم بنده خوشبین نیستم ، کاهش نمی یابد. انچه رخ داده و افت مقطعی فعلی بیشتر ناشی از سیاستهای شدیدا انقباضی بانک مرکزی است که مردم ان را به نوشیدن جام زهر و ... در مسائل سیاسی مربوط کرده اند.
در حالیکه در اصل بنظر من عامل اصلی نوسانات نرخ ارز این مساله نیست که حالا بخواهد با نتیجه موافق مذاکرات مثلا تغییر بلند مدتی در روند ان ایجاد شود بلکه مذاکرات و ... فقط جنبه روانی داشته و برای مدت کوتاهی می تواند قیمت ها را از مقداری که باید باشد جابجا کند.
متاسفانه راه حلهای انقباضی اجرا شده توسط بانک هم صرفا شیفت مشکل به اینده است و اینگونه نبوده که مشکل را اساسی حل کند.
مثلا نرخ سود 20 درصدی بانکی که حالا معلوم نیست بانکها با این وضعیت رکود از کجا می خواهند ان را تامین کنند ، خودش تورم زاست. یعنی پول مردم که همین الان قابل کنترل نیست چند سال دیگر دو برابر می شود و پول با سودش وارد بازار می شود که اثر مخرب بمراتب بیشتری دارد. یکبار حساب کردم که فقط سود سه ماهه سپرده های بانکی برای خرید 5 میلیون سکه کافیست.
حالا بانکی که بیش از 20 درصد از ذخایر طلای خود را پیش فروش کرده ، چگونه می خواهد در مقابل این حجم نقدینگی فقط از محل سود سپرده ها ایجاد می شود ،مقابله کند معلوم نیست؟
پیش فروش سکه یا ابزار های جایگزین که یعنی کاغذ دادن به مردم که در اصل تعهد دادن به مردم است هم به نوع دیگری شیفت دادن مشکل به اینده است.
بنابراین بطور کلی به شخصه نرخ ارز و طلا را در بلند مدت سه چهار ساله افزایشی شدید می بینم و کاهش فعلی را از بعد روانی و ناشی از سیاستهای انقباضی کوتاه اثر می دانم.
از نظر مسکن و بورس و .... هم بطور کلی نمی توان وقتی رشد اقتصادی واقعی منفی باشد انتظار افزایش ثروت داشت. بنابراین گرچه ریالی ممکن است با رشد مواجه باشند ولی ثروت و قدرت خرید عموم مردم از لحاظ ارزی وقتی که رشد اقتصادی منفی باشد قطعا باید کاهش یابد.
بنابراین بنظر من مسکن با رشد ریالی بدلیل تورم مواجه خواهد شد ولی بدلیل کاهش قدرت خرید، معاملات همراه با رکود فراگیر خواهد بود.