سلام دوباره،
بوف عزيز با لطفي كه به من داشتند باعث شدند كه من باز هم تفكرات خام خودم رو اينجا بنويسم. اتفاقا من خودم وقتي سعي مي كنم در باره فيلمي بنويسم تازه شروع به درك عميق تر اون مي كنم. به هر حال اين مطلب رو به تشويق ايشون مي نويسم و سعي مي كنم مثل مطلب قبلي ام طولاني نشه.
در باره فيلم Road to perdition
من فيلم راه به سوي تباهي ( يا خرابي يا پوسيدگي) را ديدم. خيلي جالب نبود. يعني تا نصفه فيلم خيلي عالي پيش رفت و بعد دوباره به همان سرنوشت فيلم هاي هاليود كه پايان خوش اجباري است دچار شد. داستان يك آدم كش حرفه اي ( تام هنكز ) بود كه طي ماجرايي خودش هدف پي گرد اربابان قبلي اش قرار مي گيرد. همكار كمي ديوانه خودش كه پسر ارباب ( پل نيومن ) هم هست زن و يكي از پسرانش را مي كشد ولي او خودش به همراه پسر ديگرش موفق به فرار مي شود.
و بعد او با تنها پسر باقي مانده اش از يك طرف فرار مي كند تا جان او را حفظ كند و از طرف ديگر انتقام بگيرد.آنها به سوي منطقه اي كه خواهر زن او زندگي ميكند و perdition نام دارد راهي مي شوندو اين اسم ( تباهي) در حقيقت پيام اصلي فيلم است. فيلم در حقيقت مي خواهد نشان بدهد كه آخر و عاقبت خشونت نيستي است. و اين را به شيوه آمريكايي مي گويد. يعني در انتها پدر در حال مردن لبخندي بر لب دارد چرا كه خوشحال است كه پسرش راه ديگري را انتخاب كرده است. البته در فيلم نكات كوچك ديگري چون نحوه رابطه پدر و پسر در اين دوران اضطراري و خطرناك فرار ( كه شش هفته طول مي كشد) و نزديك شدن آندو به هم مطرح مي شود.
اما فيلم از لحاظ ساخت خيلي خوب بود و چند صحنه فوقالعاده هم داشت. فكر ميكنم فيلم خوبي مي شد اگر اولا در ساختن يك پايان خوش اصرار نمي كرد و دوما نقش و شخصيت را به خاطر حفظ محبوبيت هنرپيشه هاي ستاره هاليود تغيير نمي دادند. البته تام هنكز واقعا بازي فوق العاده اي داشت و مقدار زيادي از زيبايي فيلم هم مديون همين بود ولي انسان به وضوح مي ديد كه چقدر در شخصيت قاتل كه او بازي مي كرد تعيير داده اند تا خيلي منفي نباشد و اين باعث شد كه فيلم واقعا عميق نشود
بوف عزيز با لطفي كه به من داشتند باعث شدند كه من باز هم تفكرات خام خودم رو اينجا بنويسم. اتفاقا من خودم وقتي سعي مي كنم در باره فيلمي بنويسم تازه شروع به درك عميق تر اون مي كنم. به هر حال اين مطلب رو به تشويق ايشون مي نويسم و سعي مي كنم مثل مطلب قبلي ام طولاني نشه.
در باره فيلم Road to perdition
من فيلم راه به سوي تباهي ( يا خرابي يا پوسيدگي) را ديدم. خيلي جالب نبود. يعني تا نصفه فيلم خيلي عالي پيش رفت و بعد دوباره به همان سرنوشت فيلم هاي هاليود كه پايان خوش اجباري است دچار شد. داستان يك آدم كش حرفه اي ( تام هنكز ) بود كه طي ماجرايي خودش هدف پي گرد اربابان قبلي اش قرار مي گيرد. همكار كمي ديوانه خودش كه پسر ارباب ( پل نيومن ) هم هست زن و يكي از پسرانش را مي كشد ولي او خودش به همراه پسر ديگرش موفق به فرار مي شود.
و بعد او با تنها پسر باقي مانده اش از يك طرف فرار مي كند تا جان او را حفظ كند و از طرف ديگر انتقام بگيرد.آنها به سوي منطقه اي كه خواهر زن او زندگي ميكند و perdition نام دارد راهي مي شوندو اين اسم ( تباهي) در حقيقت پيام اصلي فيلم است. فيلم در حقيقت مي خواهد نشان بدهد كه آخر و عاقبت خشونت نيستي است. و اين را به شيوه آمريكايي مي گويد. يعني در انتها پدر در حال مردن لبخندي بر لب دارد چرا كه خوشحال است كه پسرش راه ديگري را انتخاب كرده است. البته در فيلم نكات كوچك ديگري چون نحوه رابطه پدر و پسر در اين دوران اضطراري و خطرناك فرار ( كه شش هفته طول مي كشد) و نزديك شدن آندو به هم مطرح مي شود.
اما فيلم از لحاظ ساخت خيلي خوب بود و چند صحنه فوقالعاده هم داشت. فكر ميكنم فيلم خوبي مي شد اگر اولا در ساختن يك پايان خوش اصرار نمي كرد و دوما نقش و شخصيت را به خاطر حفظ محبوبيت هنرپيشه هاي ستاره هاليود تغيير نمي دادند. البته تام هنكز واقعا بازي فوق العاده اي داشت و مقدار زيادي از زيبايي فيلم هم مديون همين بود ولي انسان به وضوح مي ديد كه چقدر در شخصيت قاتل كه او بازي مي كرد تعيير داده اند تا خيلي منفي نباشد و اين باعث شد كه فيلم واقعا عميق نشود