• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

سوتی ها و خطاها و گافهای گزارشگرهای فوتبال

Kamyar-Butch

Registered User
تاریخ عضویت
6 ژانویه 2011
نوشته‌ها
202
لایک‌ها
144
محل سکونت
هالیوود آباد
امیدوارم خدا تورو با خیابانی محشور کنه یه خورده حال کنی

من که از خدامه با خیابانی محشور بشم .

ممنون دوست عزیز .

اول بگم که به نظر من خیلی از انتقادهایی که نسبت به خیابانی میشه ، به نظر من مغرضانست .

البته من بازیهای ایران با عراق ، کره شمالی و امارات رو از طریق ماهواره دیدم و نمیدونم جناب خیابانی چیکار کرده که شماها اینقدر از دستش شاکی هستید .

بازی ایران با امارات ، اواخر بازی رو از طریق کانال 3 دیدم .

البته مادرم اصرار داشت سریال PMC رو ببینه و چون ایران 3 تا زده بود ، بهم گفت دیگه نتیجه معلوم شده .

خیابانی اواخر بازی با امارات یه خورده هندونه گذاشت زیر بغل بازیکنای ایران و خوشحال بود .

خوشحال بودن یک گزارشگر ، گناه بزرگیه ؟

بازی ایران با کره جنوبی رو از کانال 3 دیدم و انصافا خیابانی خیلی خوب از پس گزارش بازی بر اومده بود .



 

Ali_softcenter

Registered User
تاریخ عضویت
8 مارس 2009
نوشته‌ها
5,918
لایک‌ها
7,364
محل سکونت
In my Sad Little world
آره فقط یه کم زیادی حرف میزد!

گزارشگری که ملت رو کور فرض کنه و حتی آب خوردن مربی کنار زمین رو گزارش کنه به درد گزارش بازی بولونیا و ناپولی 1 نصفه شب میخوره.
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
گزارشگران جوان قرباني لابي گزارشگران معروف در سيما

فارس: گزارشگران جوان در سيما قرباني لابي و اهرم فشار گزارشگران معروف مي‌شوند.

جام ملت‌هاي آسيا براي تيم ملي و فدراسيون فوتبال ايران سرانجام تلخي داشت. با وجود اميدواري‌هاي بسياري كه افشين قطبي به دوستداران تيم ملي داد، در نهايت ايران نتوانست حتي به جمع چهار تيم برتر قاره آسيا راه پيدا كند.

شايد تنها نكته مثبت برگزاري جام ملت‌هاي آسيا و پخش ديدارهاي اين رقابت‌ها از شبكه سه سيما، حضور گزارشگران جوان، باسواد و آينده‌دار در رسانه ملي بود؛ گزارشگراني كه صدايشان آزار دهنده نبود و اطلاعاتي بي‌مورد به بينندگان ارايه نمي‌كردند. گزارشگراني كه بدون آنكه به شخص يا مسئولي كنايه بزنند و متلك بيندازند و خوشمزگي كنند، فوتبال را به بهترين شيوه براي بينندگان تلويزيوني گزارش مي‌كردند.

يكي از اين گزارشگران محمدرضا احمدي بود. گزارشگر و مجري كه گزارش‌هاي مثبت و موثرش تماشاي فوتبال را از تلويزيون براي بييندگان لذت‌بخش‌تر كرده است. وي كه سال‌هاست در راديو فعاليت مي‌كند، براي اولين مرتبه در جام جهاني 2010 در تلويزيون ديده شد.

همان جواني كه با تسلط خوبي كه بر زبان انگليسي داشت، اطلاعات مفيدي در مورد جام جهاني را به صورت آن لاين و زنده براي بينندگان ارايه مي‌كرد.

پس از اين حضور موفقيت‌ آميز، انتظار مي‌رفت به اين گزارشگر جوان ميدان بيشتري داده شود كه همينطور هم شد؛ اما ناگهان دوباره پدرخوانده‌هاي گزارشگري به تكاپو افتادند و با استفاده از انواع و اقسام روش‌ها، ميدان را در دست گرفتند.

يكي از اين گزاشگران كه اتفاقا تهيه كننده يكي از برنامه‌هاي تلويزوني هم هست، فقط به محض اينكه چند روز از آغاز جام ملت‌ها گذشت و به او گزارشي داده نشد، توانست موجي عليه سيما به راه بيندازد و خبرنگاران حامي‌اش در مطبوعات حمله به مسئولان صدا و سيما را آغاز كردند و خبرسازي كردند كه چرا وي گزارش نمي‌كند؟ چرا به قطر اعزام نشده است؟ آن هم در شرايطي كه يك ماه پيش از جام ملت‌ها اعلام شده بود جواد خياباني قرار است به قطر برود.

برخي از اين پدرخواندگان گزارشگري، انواع و اقسام اهرم‌هاي فشار را گاهي به طور نامحسوس در اختيار دارند تا بتوانند همواره در تلويزيون حضور داشته باشند و بازي‌هاي حساس و مهم را گزارش كنند. اين افراد حتي حاضر نيستند در مصاحبه‌هايشان از گزارشگران جوان اسمي ببرند يا از آنها به عنوان جواني آينده‌دار نام ببرند؛ حتي گاهي در مصاحبه‌هايشان براي اينكه بتوانند اين گزارشگران جوان را بكوبند، مي‌گويند هنگام تماشاي مسابقه صداي تلويزيون را قطع مي‌كنند و به اين ترتيب همكاران جوانشان را تخريب مي‌كنند.

محمدرضا احمدي‌ها و محمد سيانكي‌ها بايد پشت خط بمانند؛ آن هم در حاليكه تمام تلاششان را مي‌كنند تا گزارش‌هاي خوب و بي‌حاشيه‌اي انجام دهند. آنها اگرچه در تلاششان موفق هستند؛ اما بازهم كمتر به آنها ميدان داده مي‌شود. گويا براي تهيه‌كنندگان برنامه‌هاي فوتبال برتر و ...، شهرت گزارشگر و گاهي حتي كنايه‌ها و متلك‌هاي او مهم‌تر از گزارش بي‌حاشيه و با اطلاعات مفيد براي بييندگان رسانه ملي است.

محمد رضا احمدي ديدار رده بندي جام جهاني 2010 را كه بين دو تيم اروگوئه و آلمان برگزار شد را گزارش كرد و امروز هم ديدار رده‌بندي جام ملت‌هاي آسيا بين كره جنوبي و ازبكستان را گزارش مي‌كند. مردم اين گزارشگر جوان و بي‌حاشيه و با سواد را دوست دارند؛ به شرطي كه برخي پدرخوانده‌هاي گزارشگري با لابي و اهرم‌هاي فشار اجازه خودنمايي بيشتري به اين افراد را بدهند.
احمدي‌ها و سيانكي‌ها در اين كشور كم نيستنند؛ به شرطي كه كار گزارشگري از دست عده‌اي معدود خارج شود و گزارشگري فوتبال و به ويژه فوتبال ليگ برتر ايران در انحصار فرد يا افراد خاصي نباشد.
 

milad 1000

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژوئن 2009
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
99
محل سکونت
Tehran
مگه يه گزارشگر ميتونه براي بقيه تعين تكليف كنه خود عادلم بگن ديگه نيا چيكار ميتونه بكنه.
حرفايي ميزنه خبرگزاري فارس!!!

گزارشگر بازي كره ازبكستان هم احمدي هست
 

brainsore

Registered User
تاریخ عضویت
1 مارس 2008
نوشته‌ها
5,886
لایک‌ها
3,189
محل سکونت
دور
خیلی باحاله این خیابانی! :lol: عقب افتاد از گزارش حمله بارسلونا، توپ گل شده بود این هنوز داشت پاس هایی که داده بودن را گزارش می کرد! خدا حفظش کنه که باعث انبساط خاطر طرفداران فوتبال میشه!
 

Ronan

Registered User
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2006
نوشته‌ها
6,457
لایک‌ها
876
محل سکونت
Tehran
خیلی باحاله این خیابانی! :lol: عقب افتاد از گزارش حمله بارسلونا، توپ گل شده بود این هنوز داشت پاس هایی که داده بودن را گزارش می کرد! خدا حفظش کنه که باعث انبساط خاطر طرفداران فوتبال میشه!

به خاطر اینکه چاقه نفس کم میاره اگر ضد حمله ای بشه این حدود 8 ثانیه Delay داره :lol:
 

brainsore

Registered User
تاریخ عضویت
1 مارس 2008
نوشته‌ها
5,886
لایک‌ها
3,189
محل سکونت
دور
به خاطر اینکه چاقه نفس کم میاره اگر ضد حمله ای بشه این حدود 8 ثانیه Delay داره :lol:
:lol: ورای این آمادگی جسمانی برای گزارشگری، دقت کردید به این جمله بندیهاش؟ واقعا من از این استعداد شگرف ایشان در سخنوری و جمله بندی صحیح و دقیق شگفتزده ام! باید ببرنش تو موزه زبانشناسی به عنوان یکی از نوابغ سخنوری قرن...

اییی جواد خیابانی...! با استعدادی که جنابعالی در گزارشگری فوتبال داری فقط قابل تصوره که در مملکتی با خصوصیات ایران گزارشگر فوتبال باشی! راستی به نظرتون این صفحه ها را هم می خونه؟
 

sinnaa

Registered User
تاریخ عضویت
27 جولای 2010
نوشته‌ها
6,537
لایک‌ها
3,555
محل سکونت
بر بال خوش خیالی
افشاگری دوست قدیمی جواد خیابانی

سیامک رحمانی/ آنها اگر یک روز تو را به خاطر اشتباهات‌ات مواخذه می‌کردند، اگر به خاطر همه این شلنگ‌تخته انداختن‌های پشت میکروفن صدایت می‌کردند، شاید کمی خودت را جمع می‌کردی.
همشهری جوان- یاد دهداری افتادم روز بازی ایران - ژاپن که رفته بودیم استادیوم و علیه‌اش شعار می‌دادیم و طرف نیمکت گلوله برف پرت می‌کردیم. کاش نگویی که یادت نیست.

اگرچه این سال‌ها آنقدر درباره گذشته داستان‌ از خودت درآورده‌ای و آنقدر واقعیت‌ها را تکذیب کرده‌ای که این را هم تکذیب کنی تعجب نمی‌کنم. راستش دیگر از هیچکدام از کارهایت تعجب نمی‌کنم.

یک روز بود که نمی‌فهمیدم چرا باید اینقدر چپ و راست دروغ بگویی و اغراق کنی و همه چیز را جور دیگری جلوه بدهی. نمی‌فهمیدم که آن همه مجیز و مدح و ثنا به چند تکه از دنیا باید بیارزد که تن بدهی. برای آن شلوغ‌بازی و شیرین‌کاری چقدر باید بدهند که ارزش اش را داشته باشد.

اما بعدها فکر کردم که هرچه هست آنقدر هست که به خاطرش از خودت بگذری. و فکر کنم آنقدر از خودت گذشتی که تمام شدی. به جایی رسیدی که دیگر نبودی. آدمی که روزی ادعایی داشت، حالا لابد زده زیر همه چیز که از این همه انتقاد و اعتراض کک‌اش هم نمی‌گزد.

اگرنه، اگر روزی می‌گفتی همه این انتقادها کار من و دو سه تا روزنامه‌نگار است که باهات خرده‌برده داریم، حالا که ما سالهاست نیستیم و روزنامه‌ها هستند و مردم توی کوچه و خیابان هستند و همه آن انتقادها هست و بیشترش هم هست. توی سایت‌ها و وبلاگ ها همه درباره‌ات می‌نویسند و گفتن ندارد که چه‌ها. کاش نخواهی بگویی که اینها را هم ما سازماندهی می‌کنیم.

که آن مجری غیررسمی را هم که آمد قسم‌ات داد که روی اعصاب ملت راه نروی و بگذاری فوتبالمان را ببینیم، ما آنتریک کرده‌ایم. که اگر قدرت‌اش را داشتیم خوب بود. تقصیر تو هم نیست‌ها.

تقصیر آن مدیرهای بالاسری است که عین خیالشان نیست چی به سر برنامه و شبکه و اعصاب یک ملت می‌آورند. که چی به سر مجری سابقا محبوب‌شان دارند می آورند. آنها اگر یک روز تو را به خاطر اشتباهات‌ات مواخذه می‌کردند، اگر به خاطر همه این شلنگ‌تخته انداختن‌های پشت میکروفن صدایت می‌کردند، شاید کمی خودت را جمع می‌کردی.

مثل روز بازی با کره‌جنوبی که کمی معقول‌تر بودی و چون همیشه، با توصیفات و جمله‌پردازی‌های شگفت‌انگیزت همه را عصبی‌تر نکردی. تقصیر آن بالادستی‌هاست که اگر در به هم ریختن اعصاب مردم عمد هم نداشته باشند، این بی‌خیالی‌شان و این بی‌مسوولیتی‌شان در نشناختن نقش رسانه فراگیر جای سوال دارد.
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
تقصیر آن بالادستی‌هاست که اگر در به هم ریختن اعصاب مردم عمد هم نداشته باشند، این بی‌خیالی‌شان و این بی‌مسوولیتی‌شان در نشناختن نقش رسانه فراگیر جای سوال دارد.

این خودش یه دنیا حرف توشه.
سپاس سینا
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
دیشب تو بازی یووه این سرهنگ مست کرده بود یا کلا تو باقالیاست؟

یووه اونقدر مصدوم داره که از تیم امیدش بازیکن میاره اونوقت این نادون میگه یووه اگه همه این یازده نفر و بذاره بیرون بازم اندازه یه تیم کامل یار داره.
از اون طرف اسم بازیکنهایی که تا آخر فصل مصدومنند رو میاره و میگه پس کی میخواد اینارو بیاره تو.

علیفر به اندازه سوادت فک بزن.
جالبه که با بیابانی میرند و تو روزنامه علیه فردوسی حرف میزنند.
خاک بر سر این تلویزیون کنند . اینها تن نوذری رو تو گور میلرزونند.
 

RuDiger

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
22 آگوست 2006
نوشته‌ها
4,793
لایک‌ها
5,069
سن
35
محل سکونت
Tehran
دیشب تو بازی یووه این سرهنگ مست کرده بود یا کلا تو باقالیاست؟
فصل پیش توی یکی از بازی های آرسنال تو جام باشگاه ها که با تاخیر پخش شد و طبق معمول ایشون باید از خوابشون می زد، ونگر رو برده بود زیر سوال که چرا روسیچکی آماده رو بازی نمیده!!!در حالی که اون موقع حدود 7-8 ماهی مصدوم بود تا آخر فصل هم ادامه پیدا کرد:دی
 

dashmojtaba6

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 جولای 2010
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
5
سن
42
من یکی تو گزارشگرا فقط خیابانی رو دوست دارم گزارششو گوش بدم بعدش ترجیحاً علیفر و بعدش هم از روی ناچاری یوسفی و بعد فردوسیپور
اما کسی که نمیخوام حتی قیافشو ببینم مزدک میرزایی هست چقدر این بشر زشت میگه توی دروازه ! :eek: چقد زشت نظرشو میخواد تو گزارش دیکته کنه تو کلوب آرژانتین وقتی گزارش بازی با آلمان رو میکرد صدای همه درومد هی به مارادونا بدو بیراه میگفت انگار یه آدم عادیو داره میبینه انگار نه انگار این بازیکن قرن فوتباله و چقدر طرفداری آلمان رو کرد حالم به هم میخوره از گزارشای طرفدارانش چون خشکو جدی تیم مقابلو میکوبونه کفر طرفدارارو بالا میاره اصلاً باید اینو اخراجش کنن چیه نه قیافه درستی داره بلد نیست لبخند بزنه با اون چشاش نه بلده شادی کنه نه بلده ناراحتیشو بروز بده هیچ احساسو هیجانی هم تو گزارشش نیست پس همون بهتر اخراجش کنن اطلاعاتشم بره تو روزنامه ها بنویسه
البته مسلمه اخراج نمیشه و گردن کلفت شده اونجا برای استخدام یه سری جوون هم تعیین تکلیف میکنه برای همین بیشتر ازش بدم میاد
 
Last edited:

ARMF

مدیر بازنشسته ورزش
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2009
نوشته‌ها
8,194
لایک‌ها
18,108
محل سکونت
Somewhere close to here
ایراد دارم؟ دیگر گزارش نمی کنم!/اشتباه کردم گفتم علی آبادی «پدر» ورزش ایران!دارم نزنید/هنوز هم از برنامه انتقادی به قطبی ناراحتم


«سایت گل - شما وارد بحث نشو! شما که از اول نبودی! من جوابتو نمیدم، اصلا حرف نزن! الان بحث ما وارد یک جریانی شده و من نمی تونم جریان دیگه ای را هم کنترل کنم، پس حرف نزن! از من ناراحت نشو! اما حرف نزن!»

اینها حرف های جواد خیابانی، گزارشگر بازی های تیم ملی ایران در جام ملت ها به یکی از خبرنگارانی بود که می خواست در بحث میان خبرنگار و گزارشگر شرکت کند. جواد خیابانی اینگونه است: فردی به شدت توجیه گرا، استاد بازی با کلمات، کلی گو، تکیه کردن بر موضوعی خاص، خودش را نماینده مردم دانستن و شما را نماینده رسانه ای خاص دانستن، خبرنگاران را به بیسوادی متهم کردن و البته عاشق مردم ایران! او در تمام طول حرف های خودمانی دو نکته را از یاد نبرد، اول اینکه منتقدینش بی سواد هستند و یک دلیل بیسوادی هم اینست:«من گفتم همسر آقای قطبی از کره شمالی است و فردایش نوشتند که من بی سوادم! اما من از خود قطبی پرسیدم و او گفته بود که همسرش متولد کره شمالی و بزرگ شده کره جنوبی و هلند است. آن خبرنگار بیسوار است، من چکار باید کنم؟ من که نمی توانم در تلویزیون بگویم علیرغم نوشته روزنامه ها... اما آنها می نویسند و مردم هم می خوانند و باور می کنند» و دوم اینکه او تکیه عجیبی بر جمله ای نانوشتنی داشت، اینکه «اگر مردم بدانند من .... مطمئنم اینقدر مخالف من نمی شوند، گناه من چیست؟» لطفا به نویسنده ناسزا ندهید، واقعا نمی توان نوشت...

ببخشد آقای خیابانی که این یکی را می نویسم!

بله! همین که در میان تیتر نوشتم! می شد ننویسم اما نمی توانم ببینم و ننویسم، این شغل من است و باید بنویسم. مطمئنم جواد خیابانی ناراحت می شود اما خودش به من یاد داده که مردم مهمترند. می خواستیم از دوحه به تهران پرواز کنیم، خبرنگاران در حال دریافت بلیط و تحویل ساک ها بودند، آن طرف تر بازیکنان تیم ملی هم همین کار را می کردند، کار خبرنگاران زودتر تمام شد و اکثرا برای ورود به ترمینال پرواز به گیت رفتیم، همان گیتی که پشتش «free shop» بود و جواد خیابانی به همراه خیلی ها برای خانواده شکلات خرید، همه در صف ایستاده بودند، صف نسبتا طولانی هم بود، همه با هم حرف می زدند و می خندیدند که آقا جواد ناگهان آمد، بی توجه به مسیر تعیین شده و آدم هایی که در صف انتظار برای چک پاسپورت و بلیت بودند، از لابلای مانع ها گذشت تا آن جلو در صف نفرات اول قرار بگیرد(!)... ناگهان پلیس آمد و صدایش کرد، حتما دیده بود، مگر اینکه خیابانی ادعا کند خبرنگاران ایرانی او را لو داده بودند، پلیس او را به بیرون هدایت کرد و جوادخان جلوی درب خروجی نشست و پاهایش را گرفت، یعنی پایش خیلی درد می کند، پلیس او را سرزنش می کرد و خیابانی می گفت پاهایش درد می کند و توروخدا «no problem» و «so sorry» ... یکساعتی معطل شد، بالاخره پلیس رضایت داد، او دوباره به صف برگشت و اینبار آخرین نفر ایستاد تا کارش انجام شود. مازیار ناظمی پیش من ایستاده بود، سرش را تکان می داد، به من گفت:«می خوام برم پیش جواد بگم واقعا ارزش داشت؟» نمی دانم! شاید ارزش داشت...

خبرنگاران فلان فلان شده

این خبرنگار «فلان فلان شده» دوبار از زبان جواد خیابانی خارج شد، «فلا فلان»شده در ادبیات ما یعنی فحش های آبدار به دوستان خبرنگار که تیترهای جنجالی می زنند. اولی را به سیامک رحمانی می گوید:«داشتیم صحبت می کردیم، درباره گزارش های من، یکدفعه گفت جواد گزارش های تو خیلی ... هستند، من هم گفتم سختته؟ پیچ تلویزینتو ببند، همین، فردا دیدم تیتر یک نشریه شد! داشتم شاخ درمی آوردم! زنگ زدم گفتم فلان فلان شده، اینو من به تو گفتم، در عالم دوستی، چرا تیترش کردی؟ من این را به مردم نگفتم! مردم می بینند و موضع می گیرند» رابطه او با خبرنگاران همیشه همینطور بوده، چیزی میان دوستی و دوری...اما جواد دوست داشتنی است، به خاطر اینکه حوصله هر بحثی را دارد، من که خوشم آمد.

یا غرض دارند یا بیسوادند

یکساعتی تا بازی با کره مانده بود، جواد با بچه های صداوسیما نشسته بود و البته کاغذهایش را دوباره خوانی می کرد، بحث را باز کردیم تا جواد حرف بزند، یعنی بیشتر به او فرصت دفاع دادیم، خیابانی در همه این روزها حرف شنیده و خیلی کم حرف زده، برای همین بدون چارچوب حرف زد، شمرده و سعی کرد بر حرف هایش مسلط باشد:«برای من این سفر هم مثل همه مسافرت هاست، همون حس، همون اتفاق، اینکه دوست دارم تیممون همیشه ببره، همون حسه، همون حسی که در ایران به تیم ملی دارم، شاید اینجا به خاطر غربت، این حس تشدید هم شود» انتقادات بیرونی را به روی جواد می آوریم، سعی می کند جا نخورد، می خواهد نشان دهد که حسابی اعتمادبنفس دارد، یعنی خیلی قوی است:«حتما اینطوری بوده که انتقاد می کنند، من از هیچ انتقادی فراری نیستم، الکی هم نمی گم کاش انتقادات سازنده بود، از همه ممنونم»

خیابانی مدل خاصی است، مدلی که انتقاد را اصلا نمی پسندد اما طوری نشان می دهد که بسیار آنرا می پسندد، این اصلا در فرهنگ ما ایرانیان وجود دارد، فرهنگی که می خواهد خودش را بزرگ نشان داد، مقاوم، انتقادپذیر، پهلوان... می پرسیم شما درباره این افراد که از شما بد می نویسند چه فکر می کنید؟ «فکر نمی کنم کسی باشد که مخالف نداشته باشد، مطمئنم مخالف داریم. همین نشریه شما را مگر همه جای دنیا می خرند؟! به شما هم انتقاد وجود دارد. اما من چیز دیگری می گویم، الان تیم ملی برده، خیلی خوب هم برده، بیاییم کام مردم را با انتقاد از جواد خیابانی تلخ نکنیم، بگذاریم مردم لذت ببرند و شاد باشند.» هرچند درباره این موضوع آخری با هم به توافق نرسیدیم و آنرا قیاس مع الفارقی دانستم اما او به حرف هایش ادامه داد:«من کار خودم را می کنم، خبرنگارها هم کار خودشان را می کنند، همه هم به کار خودشان می رسند. هرکداممان کار خودمان را داریم و به هم نظر می دهیم. همه برای بهتر شدن توصیه می کنیم، من می گم از توصیه همه استفاده می کنم، خیلی ها اینطور نیستند اما من از همه ممنونم، واقعا ممنونم»

من غرض ندارم

انتقادات از جواد خیابانی برای حرف هایش در گزارش ها تمام ناشدنی است، تبدیل به سوژه روز در میان مردم شده، اما نمی توان این موضوع را برای جواد اثبات کرد چراکه او می پرسد مرجع چیست. اما او از بازتاب گزارش هایش می تواند باخبر شود، همین که دختر 13ساله اش بعد از گزارش اول و نوشته های مطبوعات به مدرسه نمی رود یعنی بازتاب را به خوبی لمس می کند:«بله! من نظر من این حساسیت کار شما رسانه ها و من خبرنگار را نشان می دهد، ما همکاریم. من نمی توانم بدون غرض کسی را تخطئه کنم. این باعث ناراحتی می شود، هیچوقت ما در رسانه ملی این کار را نمی کنیم، اینجا رسانه ای ملی است، آنها هم باید فکر کنند که رسانه ملی است، برای همه، من شخصا به آنها احترام می گذارم و مطمئنم که نوشته ها حتما تاثیرش را می گذارد، خیلی وقت ها مطالب در خانواده تاثیر می گذارد اما امیدوارم چیزی به عنوان دروغ هیچوقت وجود نداشته باشد.»

من باسوادم

خیلی ها نوشته اند که گزارش های خیابانی ناشی از «نخواندن» است، ناشی از فعالیت های شرکت تبلیغاتی اش، ناشی از مطالعه بسیار کم، ناشی از نوعی بی تفاوتی اما خودش اصلا آنها را نمی پذیرد و دقیقا برعکس فکر می کند:«اینجارو ببین(به کاغذهایش اشاره می کند) 3تا لب تاپ و 6تا مجله اینجاست، من این همه نکته برداشته ام، یکی از مواردی که در دادگاه مطبوعات ایرانی از من انتقاد می شود اینست که مطالعه نمی کنم، ببین! 3روز است در حال مطالعه هستم و اطلاعات جامعی از کره جمع آوری کرده ام، در هر مسئله ای من اطلاعات دارم اما شاید خیلی از آنها را به کار نبرم. اینها به نظر من یا غرض است یا بیسوادی، من درباره یوروم، همسر قطبی می گویم او اهل کره شمالی هست، شما می نویسید خیابانی اطلاعات ندارد(برای خیابانی توضیح می دهم که میان ما و شما تفاوت است، شما نماینده مردم هستید اما دسته دیگر به عنوان خبرنگار نماینده رسانه ها هستیم برای همین نباید درباره ما خبرنگاران لفظ «شما» به عنوان همه به کار ببرید، همین بحث چند دقیقه ای طول می کشد) یوروم اهل کره جنبوی است اما من اطلاعات دقیقی دارم، اینکه او زاده کره شمالی است و در کره جنوبی و هلند بزرگ شده است، خودم با قطبی حرف زدم اما شما می نویسید(باز هم برای او توضیح می دهم که نباید بگویی شما...) من سواد ندارم. من سواد ندارم حالا؟ خیابانی بی سواد است؟ هنوز هم می گویم یورم اهل کره شمالی و بزرگ شده کره جنوبی و هلند است(دسته کم در طول گپ زدن 4بار این ماجرا را تکرار می کند!)»

اما او باز هم به آغوش مردم بازمیگردد!:«من برای مردم گزارش می کنم، همیشه اولین حرفم اینست که همه انتقاد کنند تا من بهتر شوم. من نمی توانم در تلویزیون بگویم علیرغم مطلبی که در فلان روزنامه نوشته حرف من درست است! نسبت به کار خودم ارزش قائلم، در تلویزیون هرچیزی که دلم بخواهد را نمی گویم، آن چیزی که جامعه می خواهد را می گویم. مردم باید شاد باشند، چرا با گیر داد باید شاهدی را از مردم ضایع کنیم؟» و بحث ما اینجا داغتر می شود، اینکه خیابانی شاید جامعه را نشناسند اما او زیربار نمی رود:«من ایراد دارم؟ پس گزارشی نمی کنم، این خوب است؟ اما این راهش نیست.» البته نفهمیدیم چرا این راهش نیست! «این ایراد از فعالیت شماست، من همانی هستم که بیش از 3000فوتبال را گزارش کرده ام، اما به من بگو آیا مطبوعات آیینه تمام قد جامعه است؟ جواب منو بده»

توضیح ما برای او کارساز نیست، اینکه این مقیاس هم مع الفارق است، اینکه مطبوعات به دلایل بسیاری ضعیف نگاه داشته شد اما تلویزیون تاثیرگذاری بسیاری دارد. اینکه از خیابانی انتقاد می شود پاسخگو کردن سیستمی است که انگار دوست ندارد پاسخگو باشد. قبول نمی کند:«پس چرا من را می زنید؟» توضیح می دهیم که بحث زدن نیست، بحث بهتر شدن سیستمی است که از مردم مالیات می گیرد تا برای آنها نمایش دهد، باید راه های بهتری باشد تا مخاطب به سمت تلویزیون کشیده شود و به آنها احترام گذاشته شود؛ همین جا بود که یکی از دوستان می خواست وارد بحث شود که خیابانی نگذاشت، او بعد از آن بحث گفت:«ببین! احترام یعنی کیف من! یعنی اطلاعات!»

شخصیت من ایراد دارد؟

«گفتم مهدی رحمتی مثل یک سنگربان شجاع از دروازه تیم ملی محافظت کرد، این شده پتک! می گویند آقای خیابانی! انتظار داری مثل مهاجم باشد؟ من همونم که بازی ایران و استرالیا را گزارش کردم، آن روزها می گفتند گزارش بدی است اما حالا همه تعریف می کنند. خانومم می گوید تو این همه مطالعه می کنی، این همه پول ماهواره، اینترنت، روزنامه، مجله و... میدی چرا می گن تو نمی دونی؟ منم خودم موندم والله» اینها حرف های خیابانی است، همان گزارشگری که قضاوت های بسیاری درباره او می شود، اما خودش دلیل این انتقادات را چیز دیگری می داند:«به نظر من از نگاه خیلی ها سبک گزارش من ایردا ندارد، این شخصیت من است که ایراد دارد.» و ما درباره این موضوع هیچگاه بحث نمی کنیم. «شما نمی توانید نماینده همه مردم باشید، ما باید کنار هم باشیم نه روبروی هم، من از اینجا برای فلان مطلب کامنت میگذارم اونوقت آنها می نویسند من به خبرنگار گفتم برو هرچی دلت می خواد بنویس. به خدا اینطور نیست»

...و اعتراف های خیابانی

جواد خیابانی خیلی حرف ها زد که به رسم امانت قول دادیم ننویسیم، اینکه تحلیل او از اینکه بعضی از مردم دوستش ندارند چیست، اینکه چرا تا این میزان از او انتقاد می شود، اینکه چرا برخی اوقات منفور می شود و حرف های او درباره این علت بسیار جنجالی و جذاب است. اما او اعتراف های جالبی هم داشت، اینکه آنقدر مغرور نیست تا اعتراف به اشتباهاتش نداشته باشد:«ببین! من هنوز از اینکه در برنامه 90در90 با حاج رضایی درباره قطبی چنان حرف هایی زدم و زده شد ناراحتم. انتقادات را می پذیرم، نباید آنطور برخورد می کردم. خودم که ادعا دارم باید همه چیز را خاکستری دید، چرا سیاه و سفید دیدم؟ بله! می پذیرم» و یا در جایی دیگر گفت:«ببین! من قبول دارم که گفتم علی آبادی پدر ورزش ایران است، این لفظ اشتباه بود، نباید بکار می بردم اما به خدا پول آن روز مرا سازمان تربیت بدنی نمی داد اما اشتباه کردم، می پذیرم، اصلا هم بحثی درباره آن نیست»

خیابانی به نظر من همین بود، مثل بازیکنی که موقعیت بسیار خوبی را خراب می کند و پاهایش را می گیرد، همان پا برای او «توجیه» می شود، زمانی می گوید «آسیب دیدگی«، زمانی می شود «طلسم»، زمانی «بدشانسی»، زمانی «تمرین زیاد» و زمانی هم تبدیل به عامل «مظلومیت»...هرچه هست خیابانی نشان داده که اصلاح نمی شود و انتقادات را به شخصیتش مرتبط می داند و البته چیزی که نمی توان نوشت، به قول خودش «اگر مردم بدانند همه چیز حل است» اما مایی که می دانیم هم برایمان حل نشد!
 

sasan s

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 آپریل 2007
نوشته‌ها
6,842
لایک‌ها
3,123
سن
51
محل سکونت
تهران
سلام خدمت دوستان

دیشب تو بازی یووه این سرهنگ مست کرده بود یا کلا تو باقالیاست؟

دیروز توی بازی پرسپولیس دوباره گیر داد به دفاع خطی . یه جا دفاع پرسپولیس اومده بود جلو ، یدفعه استاد علیفر فرمودند دفاع که خطی هست ، دفاع هم که اومده جلو !! دیگه ببینید خط دفاعی چی میشه.
پدر ما رو در آورد با این انتقاداتش از سیستم 4-4-2 . هنوز توی 3-5-2 جام جهانی 90 سیر میکنه.

شاد و پیروز باشید
 
Last edited:
بالا