من چنین تجربه ای رو داشتم.
دقیقا بچه یه گربه که تازه به دنیا اومده بود بنابر هر دلیلی تو خونه ما می مونه! اینقدر کوچیک بود که حتی از جدول هم میخواست بپره پایین یکم می ترسید. به این چند ماه (1 -2 ماه) شیر دادیم، گوشت چرخ کرده اواخر میدادیم، ماکارونی دادیم. شرطی شده بود، از ما می ترسید ولی صداش می زدیم "پیشی" سرش رو سریع از پشت خونمون می آورد بیرون ولی جلو نمی اومد و نگاهمون می کرد. بعد کاسه غذاش رو میذاشتیم براش و می اومد سریع می خورد.
جالبه مادره می اومد بهش سر می زد ولی نمی تونست این رو با خودش ببره. من یادم میاد اواخر که بزرگ شده بود و مادرش با خواهر برادراش اومده بودن دیدنش این از همه چاق تر بود
(بهش خوب می رسیدم).
ولی خب دیگه، میگن طرف گربه صفت هست همین جاست. تا یکم تونست پریدن یاد بگیره سریع از پیشمون رفت
شما این همه محبتی که به این گربه کردم رو در نظر بگیر با خاطره زیر که یکی از دوستان چند وقت پیش تعریف می کرد برام:
می گفت تو خیابون دیدم یه سگه از ماشین پرید بیرون و دوید به سمتم. اولش نفهمیدم چرا، بعد یه دفعه پرید و منو بغل کرد. بعد یادم اومد این همون سگی بوده که 5 سال پیش فروخته بودمش به یکی دیگه. من رو دیده بود ذوق زده شده بود.
من نمیگم بهش غذا نده یا ازش مراقبت نکن، تنها میخوام بگم هر چقدر بهش محبت کنی ولت می کنه و مثل سگ نیست که با وفا باشه.
بعد یه مدت هم غمگین میشی، من خودم تا چند هفته ناراحت بودم همش یادم می اومد وقتی صداش می کردم پیشی با اون جثه کوچولوش سرش رو از پشت خونه می آورد و منو نگاه می کرد.
چه کنیم دل مهربونی داریم دیگه :general504: