• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم

به آغوش تو از بستر گریزم

گشایم در به رویت شادمانه

رخت بوسم ، به پایت گل بریزم
ه.ا.سایه
 

Sir Pendar

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
3,153
لایک‌ها
2,560
محل سکونت
192.168.1.1
چشم میمالم هنوز

گویی از خواب قرون برخاسته ام

زندگی گم کرده دنیای قدیم

نیست یک خشتی که عهدی نو کنم

خواب و بیداری چه کابوسی عبوس!

آشنایان رفته‌اند
داغ یک دنیا عزیز
وای ، وحشت می‌کنم
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
در دفتر شعر من صدا پنهان است

یک رود پر از ستاره در جریان است

من در سر خود ابر زیادی دارم

جیب کلمات من پر از باران است
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
نبضم را بگیر


شاید

خودم را زده ام به زندگی

-------

من آسمان پر از ابر های دلگیرم!
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
گاه


مرگ از روی صندلی ات، زل می زند به من

گاه

من از روی صندلی ات، زل می زنم به مرگ
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

می گویی خداحافظ


انگار می گویی صبح به خیر

یا چه هوای خوبی

یا هر چیز دیگری

سکوت می کنم

انگار می میرم!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
زندگی دفتری از خاطرهاست … یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک … یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد… ما همه همسفریم
جدایی درد بی درمان عشق است
جدایی حرف بی پایان عشق است
ما که خط خوردیم
خدایا عاشقان را خط نزن.
مهربانی تا کی؟؟؟
بگذار سخت باشم و سرد!
باران که بارید…چتر بگیرم و چکمه…
خورشید که تابید…پنجره ببندم و تاریک…
اشک که آمد…دستمالی بردارمو خشک…
او که رفت نیشخندی بزنم و سوت…
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
وقتی تنها میشیم
تظاهر می کنیم شادیم…
گاهی با بغض می خندیم..تا نشکنیم
هیچ کس نیست تا تلخیه لبخنمون و درک کنه…
هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد
های های دل دیوانه ی من پنهانیست
کابوس نبودی که رهایت کنم…
از خاطرات عشق جدایت کنم…
ولی تو … رهایم کردی… جدایم کردی.
افسوس که دیگر کسی نیست…
افسوس.
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳﻪ ﻧﻘﻄﻪﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺟﻤﻠﻪﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﺪ…
ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﺎ ﺑﻐﺾﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻟﺮﺯﯾﺪﻥ ﭼﺎﻧﻪﺍﺕ ﺑﻔﻬﻤﺪ…
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﺪ…
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﯼ، ﺑﻔﻬﻤﺪ…
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺎﻧﻪﮔﯿﺮ ﺷﺪﯼ ﺑﻔﻬﻤﺪ…
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ…
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ و ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ…
ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ…
ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ…
ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﯼ…
ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ…
ﺑﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ،ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﯾﺪﻥ،ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ…
ﺁﺭﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ…
ولی…
ولی…
افسوس
 

manuela89

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2007
نوشته‌ها
1,643
لایک‌ها
1,241
جاده ها جایی اگر برای رفتن داشتند
تکان دادن دست
دو معنای کاملا متفاوت نداشت
غربت
با پوشیدن کفش هایت آغاز نمی شد
و دستی که پشت سرت آب می ریخت
جاده ها را زمین گره نمی زد

لیلا کردبچه

.................................
دروود
من صفحه های قبل و چک می کردم خیلی از پست ها واقعا شعر کوتاه نبودند!
ازتون خواهش میکنم شعر یا نثری که قرار می دید کوتاه باشه، چون این تاپیک مختص شعرهای کوتاه است برای شعرهای بلند تاپیک های دیگه ای وجود داره.
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
من و یارم
هیچگاه همدیگر را نخواهیم دید
او به باد پاییزی می ماند
من به برگی خشک
او باد است
می آید
من برگم
می روم
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
دارم فکر میکنم
چقدر خوب میشد
نزدیک صورتم نفس میکشیدی
می دانی؟
من رک تر از آنم
که نبوسمت...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
آدم باید یک " تو" داشته باشه؛که هروقت ازهمه چی خسته وناامید بود، بهش بگه:
مهم اینه که توهستی! بی خیال دنیا...!
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
ماندن یا نماندن

سوال این نیست

آی که چشم های تو می گویند : بمان!

می مانم

حتی اگر جهان را

بر شانه های خسته ی من

آوار کرده باشی.


حسین منزوی
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
اینجا بَس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است ..

بیا ره توشه برداریم،
قدم در راه بی برگشت بگذاریم،
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است !

مهدی اخوان ثالث
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سکوت و تنهایی دنیایِ خودم را ،

مدیونِ حضورِ توام ،

آمدنت یا رفتنت ، کدام را باور کنم . .
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
خاصیت دنیاست

در اوج داشتن و خوشبختی

دلهره ی ” از دست دادن ” پر رنگ تر است . . .
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
باران که میبارد باید آغوشی باشد

پنجره ای نیمه باز ، موسیقی و سیگار ، بوی خاک ، سرمای هوا …

باران که میبارد باید کسی باشد از جنسِ تو

زیر یک چتر با قدم های آهسته و دود سیگار

محو یکدیگر
 

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
نمی دانم !
تو به آسمان چشم دوخته ای
یا آسمان را به چشمان تو دوخته اند؟؟!!
 
بالا