شعرها و نثرهای کوتاه و زیبا

[kyle]

چو نی می نالم از داغ جدایی

دریغا ای نسیمِ آشنایی

چنان گشتم غبار آلودِ غربت

که نشناسم که خود بودم کجایی

هوشنگ ابتهاج​

 

[wonnin]

باز هم من زنده ام،آه اي خدا متشکرم!

بازباران برغبارشيشه ها ،متشکرم!

بازهم بيداري وخميازه وصبحي دگر،

ديدن آينه ونور وصدا. ،متشکرم!

بازهم يک سفره ويک چاي داغ ونان گرم،

فرصت ديدارتو دراين فضا، متشکرم!

بارديگر ميتوانم بوکنم از پنجره،

ياس خيس خانه همسايه را متشکرم!

گرچه دراين وقت پر،گهگاه يادت ميکنم،

خاطرم جمع است ميبخشي مرا،متشکرم!

منکه بي تسبيح وبي سجاده ام ،ازمن بگير،

اين غزل راهم بعنوان دعا ،متشکرم...

دوستان عزیز بارها و بارها اشاره شده که قبل از فعالیت در هرتاپیکی ، ابتدا موضوع تاپیک ، هدف از ایجاد آن و شرایط فعالیت در آن را بدقت خونده و سپس اقدام به درج نوشته های خودتون بکنید

در تاپیکی با مضمون " شعرها و نثر کوتاه " نوشتن چنین شعر بلندی چیزی جز نازیبا نموندن تاپیک و بی نظمی در بخش بدست نمیاریم
لطفا در بخشی که متعلق به خودمون هست و فعالیت میکنیم بیش از پیش به قوانین احترام بذاریم

 

[sepidar300]

دوستان عزیز بارها و بارها اشاره شده که قبل از فعالیت در هرتاپیکی ، ابتدا موضوع تاپیک ، هدف از ایجاد آن و شرایط فعالیت در آن را بدقت خونده و سپس اقدام به درج نوشته های خودتون بکنید

در تاپیکی با مضمون " شعرها و نثر کوتاه " نوشتن چنین شعر بلندی چیزی جز نازیبا نموندن تاپیک و بی نظمی در بخش بدست نمیاریم
لطفا در بخشی که متعلق به خودمون هست و فعالیت میکنیم بیش از پیش به قوانین احترام بذاریم

دوست عزیز حق با شماست من بخاطر زیبایی شعر و راز و نیاز مخلوق با خدا و حس خوبی که ایجاد میکنه این مطلب را اینجا گذاشتم در صورتی که جایز نمیدونید حذف کنید متشکرم

 

[عرفان 13]

مرا هرگز نباشد بیمی از مشت
برادر جان مرا نامردمی کشت
فتوت پیشه خندد روی در روی
زند نامرد ناکس خنجر از پشت

 

[one king love]

در قحـــطی تـو
چه دل خوشی دارند نفس های من
بیهوده میروند و می آیند ...​

 

[ibest]

در زمانی که وفا
قصه ی برف به تابستان است
و صداقت گل نایابی است
و در آیینه ی چشمان شقایق ها نیز
عابر ظالم و بی عاطفه ی غم جاریست
به چه کس باید گفت
با تو خوشبخت ترین انسانم...

 

[ibest]

مي خواهمت

نه بدانگونه كه ترا خواستند ديگران

كه تهي بودند از زمين و آسمان

مي خواهمت

آنگونه كه بيايي و

آن بيتِ گمشده شعرم باشي

تا آخرين ترانه بسرايم و

ميان دو مصرع آخر

بميرم

 

[ibest]

هنوز

هر چند که گرد من برانگیخته ای
باران بلا بر سر من ریخته ای
چون اشک مرو ز پیش چشمم که هنوز
چون ناله به دامان دل آویخته ای


هوشنگ ابتهاج

 

[پرنیان]

ﺁﺩﻣﺎ ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﺖ…..
ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ چــند ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯﯼ...
ﻋﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ
ﮔﺎﻩ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺗﻮ ﺟﺪﯼ ﻧﮕﯿﺮ………
ﺁﻧﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﻧﺖ…
*****************************
دست خودت نیست ، زن که باشی
گاهی رهایش میکنی و پشت سرش آب می ریزی
و قناعت میکنی به رویای حضورش...
*****************************
به من نگاه کن ...
نترس ... من به تو مبتلا شدم ...

 

[پرنیان]

نه صدای تو می آید
نه صدای قلبم
ما چه عاشقانه مرده ایم !
************************
احســاسِ مسـافری را دارم
کــه بـایــد بــرود
و نــمی دانــد بــه کجــا
بلیــتِ سفــر بــه نــاکجــا را
مــن
ســالهـاست در مشتــم مـی فشـرم
کجـــاست رانـنـده ...
************************
"روزگــــــار" عوض شد...
مثل برگه های دفترهای قدیمی کاهی بودیم،
دو به دو با هم ...
هرکداممان را که می کندند،
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی!!!
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد...!

 

[پرنیان]

ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮد.
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ ﺩﻕ ﮐﻨﺪ...
***************************
بوی فراموشی گرفته ام ، رنگ تنهایی
دلشکستگی ، بغض و خاموشی چیزی نیست
گمانم تاریخ مصرفم گذشته است . . .
***************************
دستَم را رها کردی گم شدم میانِ آدمها.
چه قدر گم شدن خوب است
اما نه میانِ آدمها...

 

[عرفان 13]

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻪ ﺑﯽ
ﺻﺪﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ. . .

 

[عرفان 13]

چه شباهت متفاوتی بین ماست...
تودل شکسته ای ومن دلشکسته ام!

 

[عرفان 13]

تا زمانی که به عمق واقعی احساس کسی

پی نبرده ای

؛دوستش نداشته باش.

زیرا عمیق ترین زخمها

زخم خنجر کسیست که

با تمام وجود دوستش داری

 

[one king love]

هرچه دلم را خالی میکنم،
دوباره پر میشود از تــــــــــــــــو
چه برکتی دارد دوست داشتنت ...

 

[one king love]

انقدر دوستت دارم که گاهی از خدا هم خجالت میکشم،
خدایا مرا ببخش اگر تو خدایی اما او برایم خدایی میکند.

 

[ibest]

عشق آخر کند بنیانِ مرا
آتشی افکنده در جانِ مرا
عشق اگر این است که او دم میزند
می دهد بر باد ایمانِ مرا

 

[ibest]

منم و خلوت شبهای بیقرار
آرامشی دهد به دلم نغمه های تار
تازنده ام بدان که نیازم به خواب نیست
چون بعد از مردنم همه خواب است و انتظار....

 

[ibest]

از اين همه احساس

يک عالمه حسرت به من دادی

و خود

در بی نگاهی يک آينه

پنهان شدی


می دانی چرا

قاصدک را دوست دارم؟

چون نه از تو

بلکه از اميد آمدنت

خبر می آورد

 

[kyle]

ای دل همه رفتند و تو ماندی در راه

کارت همه ناله بود و بارت همه آه

کوتاه کنم قصه که این راه دراز

از چاه به چاله بود و از چاله به چاه