تو با عشق تازت و نا مهربونيات بمون
من نمي بخشم تو را اينا تو نگام بخون
دست به هر سازي زدي من كه باهاش رقصيدم
واسه دلخوش كردنت حتي به زور خنديدم
مني كه يه لحظه از قهر چشات مي مردم
حيف غصه هايي كه براي عشقت خوردم
اين همه نامهربوني به رنگ چشمات نمياد
طفلي ديوونه دلم دوريتا از من نمي خواد
فكر اينجاشا نكردم اين كه تقدير مبهمه
حالا از روزي كه رفتي غصه تنها كارمه
به سلامت نازينينم اينم از بازيه ما
اين دفعه واسه هميشه مي سپارمت دست خدا
كاشكي هيچوقت قصه ي من و تو آغاز نمي شد
كه ترانه هام همه با غصه همساز نمي شد
اين دفعه عهدما بستم كه ديگه عاشق نمي شم
ديگه با هيچ آدمي همدل و صادق نمي شم...
من نمي بخشم تو را اينا تو نگام بخون
دست به هر سازي زدي من كه باهاش رقصيدم
واسه دلخوش كردنت حتي به زور خنديدم
مني كه يه لحظه از قهر چشات مي مردم
حيف غصه هايي كه براي عشقت خوردم
اين همه نامهربوني به رنگ چشمات نمياد
طفلي ديوونه دلم دوريتا از من نمي خواد
فكر اينجاشا نكردم اين كه تقدير مبهمه
حالا از روزي كه رفتي غصه تنها كارمه
به سلامت نازينينم اينم از بازيه ما
اين دفعه واسه هميشه مي سپارمت دست خدا
كاشكي هيچوقت قصه ي من و تو آغاز نمي شد
كه ترانه هام همه با غصه همساز نمي شد
اين دفعه عهدما بستم كه ديگه عاشق نمي شم
ديگه با هيچ آدمي همدل و صادق نمي شم...