• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شعر های تاریک

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته‌ست
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته‌ست
نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
غمی در استخوانم می‌گدازد
خیال ناشناسی آشنا رنگ
گهی می سوزدم گه می‌نوازد
پریشان سایه‌ای آشفته آهنگ
زمغزم می‌تراود گیج و گمراه
چو روح خواب‌گردی مات و مدهوش
که بی‌سامان به ره افتد شبانگاه
درون سینه‌ام دردیست خونبار
که همچون گریه می‌گیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمی‌دانم چه می‌خواهم بگویم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ديشب از بام جنون ديوانه اي افتاد و مرد
پيش چشم شمع ها پروانه اي افتاد و مرد

از لطافت، ياد تو، چون صبح گل ها خيس بود
شبنمي از پشت بام خانه اي افتاد و مرد

موي شبگوني كه چنگش ميزدي شب تا سحر
از سپيدي لا به لاي شانه اي افتاد و مرد

ازدياد پنجره جان قناري را گرفت
در قفس از نغمه ي مستانه اي افتاد و مرد

اين كلاغ قصه را هرگز تو هم نشنيده اي
تا خودش هم قصه شد افسانه اي افتاد و مرد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
یک شب اگر چشمان من خواب تو را می دید
دیگر تمام روزها رؤیا نمی بافید
بغض هزاران ساله ام یک باره وا می شد
تا رویش رنگین کمان بی وقفه می بارید
من یأس را با خنده ات از یاد می بردم
در خانه ی دلگیر دل عطر تو می پیچید
فصل شکفتن دم به دم می آمد و دستم
همواره یاس وحشی امید را می چید
تنهایی و تاریکی از من دور می شد
نزدیک چشمت می شدم، هم سایه با خورشید
با عشق، قلب این صدا هم_نبض طوفان بود
وقت سرودن دیگر از چیزی نمی ترسید
آواز را بی پرده سر می دادم و شعرم
لای سکوت سرد این دفتر نمی رقصید
می خواندمت، با هر نفس می خواندمت تا صبح
یک شب اگر چشمان من خواب تو را می دید
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
به جای یادگاری
دِشنِه زدی به بالم
خیره شدی به چشمام
گفتی دوستت ندارم

شدم یه بی همه کس
همسایه ی جنونت
لعنت به رفتن تو
حتی به این سکونِت

دلم از عشقت خون شد
آکنده از جنون شد
جز خاطِرِت هیچ نموند
پوست، گوشت ِاستخوون شد

یه عاشقی همیشه
نَفَس نَفَس دوستت داشت
اما دل سنگ تو
نطفه ی کینه رو کاشت

تو بودی که شکستی
پیکر و قامتش رو
به میل نفس شومت
دور ریختی زحمتش رو

حالا توی جدالش
با غم عشق و باور
جدایی بین ماها
میزنه حرفِ آخر
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
بی تو شعر خسته ام بیتاب شد
عشق در پستوی خانه قاب شد
بی تو ای تنها امید زندگی

قلب من خاموش چون مرداب شد
بس که بی تاب توام ای بی وفا

چشمه چشمان من بی آب شد
آه! ای تعبیر خوب بودنم

نام تو در خلوتم مهتاب شد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دل به چشمای تو بستم تو شدی همه وجودم

عشق تو باور من شد با تموم تاروپودم

هرکی اومد سر راهم چشمامو بستم و ندیدم

عکس تو توی دست من بود تورو با دلم خریدم

برای نفس کشیدن عشق تو دلیل من بود

بودن تو پیش چشمام خواب و رویای شبم بود

من همه ترانه هامو واسه چشم تو نوشتم

ندونستم تو غروبی وای چه تلخه سرنوشتم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
من دلم تنگ کسیست که به دلتنگی من می خندد

باور عشق برایش سخت است ...

ای خدا باز به یاری نسیم سحری

می شود آیا باز دل به دل نازک من بربندد ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
کارم این است که شب ها به خیال تو بگریم
گاهی از رنج خود و گاه ز ملال تو بگریم
قطره اشک تو را دیدم و در گریه نشستم
چه صفاییست که با اشک زلال تو بگریم
باید از این همه غم، سر به بیابان بگذارم
تا به حال دل دیوانه و حال تو بگریم
چه کنم؟غیر خیالی نبود دیدن رویت
چاره آنست که هر شب به خیال تو بگریم
دوش گفتی: مگر از عشق من اینگونه ملولی؟
وای از این درد که باید به سوال تو بگریم!
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
رها بودم
و در آسمان یک بعدی زندگی
در اوج
در پرواز
دنیا را رسم می کردم
در برگ های دفتر نقاشی کوچکم
آه!!
دیروز چه شاد بودم
ولی امروز من
کبوتری شکسته بالم
و آسمان زیستن
سه بعدی وخاکستری
امروز
چه تلخ و محزونم
از مرگ دنیای کوچک کودکی ام...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship

از زندگي از اين همه تكرار خسته ام
از هاي و هوي كوچه و بازار خسته ام

دلگيرم از ستاره و ازرده ام ز ماه
امشب دگر زهر كه و هر كار خسته ام

دل خسته سوي خانه تن خسته مي كشم
اوخ....كزين حصار دل ازار خسته ام

بيزارم از خوشي تقويم روي ميز
وز دنگ دنگ ساعت روي ديوار خسته ام

از او كه گفت يار تو هستم ولي نبود
از خود كه بي شكيبم و بي يار خسته ام

تنها و دل گرفته و بيزار و نااميد
از حال من مپرس كه بسيار خسته ام
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
مرا از اینکه می بینی پریشان تر چه می خواهی؟
از این آتش به جز یک مشت خاکستر چه می خواهی؟
من از اوج نگاه تو به زیر پایت افتادم
بیا این اوج، این پرواز، این هم پر، چه می خواهی؟
مرا بی خود به باران می بری با مستی چشمت
بیا این چشمها، این گونه های تر، چه می خواهی؟
برای ادعای عشق اگر این سینه کافی نیست،
بیا این تیغ، این شمشیر، این هم سر چه می خواهی؟
مرا کافیست تاوان لبانت بوسه ای زخمی
از این ضحاک در خون مرده، آهنگر چه می خواهی؟
تمام این غزل با خون رگهایم نثارت باد.
بگو دیگر عزیز من بگو دیگر چه می خواهی
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ساعت ها را بگذارید بخوابند

بیهوده زیستن را به شمردن نیازی نیست ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
تا تو رفتی اين دل من بی تو تنها مانده است
آتشی زين کاروان رفته بر جا مانده است
روزها بگذشت و من در شوق ديدارم هنوز
منتظر چشمم به بازيهای فردا مانده است
طاقت بار فراقت بيش از اينم مشکل است
همتی کاين رهرو کوی وفا وا مانده است
روز و شبها با خيالت گفتگوها کرده ام
زنده مجنون با اميد عشق ليلي مانده است
شوق ديدار تو بر اين دل تسلی ميدهد
زين سبب در اين مصيبتها شکيبا مانده است
در ميان بحر غمها زورق قلبم شکست
قايق بشکسته سرگردان به دريا مانده است
سهم من از گردش دور زمان شادی نبود
بار سنگينی ز ناکامی و غمها مانده است
کاش بودی و ميديدی چه دردی ميکشم
ای طبيب من ؛ مريضت بی مداوا مانده است
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
چقدر دوست داشتم يك نفر از من مي پرسيد
چرا نگاه هايت انقدر غمگين است؟
چرا لبخندهايت انقدر بي رنگ است؟
اما افسوس ...
هيچ كس نبود هميشه من بودم و من و تنهايي پر از خاطره
آري با تو هستم ..
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با تويي كه از كنارم گذشتی...[/FONT]
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
کاش میشد بر جدایی خشم کرد
شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد
کاش میشد خانه ای از مهر ساخت
مهربانی را در آن سرمشق کرد
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
رفتم ورفت از ضمير خاطر او نام ما
باده امشب رنگ ماتم دارد اندر جام ما
اي دل ساده بدان بازيچه اي بودي و بس
بارها گفتم كه از او بر نيايد كام ما
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
وقتی رفتی آسمون پشت سرت گریه میکرد
بغض پونه ها شکست و رازقی گریه میکرد
ابر دلتنگی رو بام خونمون دستی کشید
غم غربت زدگی دوباره از سفر رسید
بعد تو ابرای غصه چشامو بارونی کرد
آسمون تیره شده و ستاره رو زندونی کرد
وقتی رفتی دل تو رو دل من یه لاله کاشت
وقت رفتنت دلم یه عالمه گلایه داشت
وقتی رفتی شب شکست ستاره ها خسته شدن
عاشقی کهنه شد و پنجره ها بسته شدن
وقتی رفتی رو تنم غصه اومد جوونه کرد
بعد تو جفت چشام گریه هاشو بهونه کرد
وقتی رفتی من و مهربونیهات تنها شدیم
من و هرچی عاشقه دوباره باز رسوا شدیم
وقتی رفتی رفتنت تموم هستیم و سوزوند
غصه نبودنت من و به بیراهه کشوند
وقتی رفتی رفتنت بهار و از چشام گرفت
غم اومد جوونه زد خنده رو از لبام گرفت
وقتی رفتی دیگه هیچی از دلم باقی نموند
چشامو بارونی کرد , رو یِ دلم داغی نشون
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
برگرد بی تو بغض فضا وا نمی شود
یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
بی تو شکست و پنجره رو به آسمان
غم در حریم آبی دل جا نمی شود
دریای تو پناه نگاه شکسته است
هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
می خواستم بچینم از آن سوی دل گلی
اما بدون تو که گلی وا نمیشود
دردیست انتظار که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
زیباترین گلی که پسندیده ام تویی
گل مثل چشمهای تو زیبا نمی شود
بی تو شکسته شد غزل آشناییم
شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
باران کویر روح مرا می برد به اوج
اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
رفتی و بی تو نام شکفتن غریب شد
دیگر طلوع مهر هویدا نمی شود
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
گفتم که صبح این شب یلدا نمی شود
دل های منتظر همه تقدیم چشم تو
امروز بی حضور تو فردا نمی شود
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
گفتم :کجا؟
گفتا:به خون
گفتم: چه وقت؟
گفتا:کنون
گفتم : سبب
گفتا: جنون
گفتم :مرو
خندید و رفت
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
امروز
در هواي شرجي دل عاشق قدم بردار
تا غرورت خيس شود
و چشم‏هايت را به‏سوي آسمان دل منتظر پرتاب كن
تا نگاهت بياموزد پرواز را
شايد امروز
روز ديگري باشد،‌ شقايق را
در دشت بيكران آرزو
تا ديرتر پرپر شود
و پروانه را
در آرزوي لبخند شمع
تا ديگر اشكش نبيند
و شكوفه‏هاي بهاري را
بر تن درختان مست از رگبار
تا نگاهش بياموزد پرواز را
شايد امروز
روز ديگري باشد،‌ درد را
در رؤياي قامت زمان
تا آرام گيرد
و مردان خسته را
در انديشة رهايي از آوار زندگي
تا کمر راست کنند
و زنان نالان را
در آرزوي شبي بي درد
تا روحشان بياموزد پرواز را
شايد امروز
هواي دل با نفس يار گرم شود
و چشم‏ها، مژه‏هاي بلند ستاره‏ها را ببينند
و دل بر بال نور
به کوي يار پرواز کند
تا عاقبت بياموزد پرواز را
شايد امروز
روز ديگري باشد
روز خلاصي از درد
روز گذر از هجران
روز ديدن يار
روز آموختن پرواز
شايد امروز
روز ديگري باشد
 
بالا