• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

شعر های تاریک

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
چرا باران نمی بارد
ببار باران
تا من قدم بردارم
نه خیس شدن نمی خواهم
من صدایت را دوست دارم
صدایت را که این صدا
سکوت را میشکند
ببار باران
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هنگامی كه با شما همسفر هستم،جاده ها و راه ها كوتاه كوتاه میشوند
و وقتی هم نیستید،
هی باید به جاده هایی چشم بدوزم كه طولانی تر می شوند و نا تمام تر،
نمیدانم،
نمیدانم این مقصد كجاست كه گمشده است...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
من پل رنگین کمان را آفتاب مهربان رادوست دارم
ابرهای پر ز باران کوهساران ماهتاب و لاله زاران

من تمام مردم خوب جهان را دوست دارم
عاشقان ناتوان را عشق های بی امان را
من تمام شاپرکهای جهان را دوست دارم

دوستی های نهان را خنده های ناگهان را
بوسه های صادق و سرشارمان را
من تمام درد های تلخ و شیرین جهان را دوست دارم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
پنهان کردم در خاکستر غم ....
ان همه ارزو دل دیوانه

چه بگویم با من ای دل چه ها کردی
تو مرابا عشق او اشنا کردی
پس از این زاری مکن
هوس زاری مکن
تو ای ناکام دل دیوانه
با غم دیرینه ام
به مزار سینه ام
بخواب ارام دل دیوانه...........
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دیدار...
لحظه دیدار نزدیک است .
باز من دیوانه ام،مستم .
باز می لرزد، دلم،دستم .
باز گویی در جهاندیگری هستم .
های ! نخراشی به غفلتگونه ام را، تیغ !
های ! نپریشی صفایزلفم را، دست!
آبرویم را نریزی، دل !
- ای نخورده مست -
لحظه دیدار نزدیک است
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دیگر از دست خودم هم خسته ام
از سكوت, این مرگ مبهم خسته ام
مرده هاگفتند مرگ آسایش است
من ولی حالا كه مردم خسته ام
آه .. بردارید از رویم نقاب
من دگر از اسم آدم خسته ام
از تمام حرف ها كه می زنید
از همین لفظ نخور غم خسته ام
این كه باید پیش چشمان شما
تا ابد محتاج باشم خسته ام
این شما این ذره های آخرم
من كه دیگر از خودم هم خسته ام ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
معلم مان می گفت:
زیر کلاماتی که نمی فهمید خط بکشید
بعد از این همه سال
این همه راه
این همه زندگی
و این همه کتاب
زیر تمام کلمات را خط می کشم
اقا معلم اجازه؟ ...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
خرده های شکسته ی قلبت را کوک خواهم زد

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] میان قلبت خالیست؟![/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] خرده های شکسته ی قلبم را[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] در خالی قلبت[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] بارها و بارها خواهم دوخت[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] قلبت با وصله هایی از تکه ی قلبم[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] برای مهرورزی[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] در سینه ات خواهد تپید[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] تو کینه را کنار خواهی نهاد[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] ومن[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] با اسودگی[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] چشمانم را[/FONT]

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] برای همیشه[/FONT]​
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
وقتی تکیه برتودادم

نمی دانستم که تکیه برباد دادم

وامروزتوآن دیوار فروریخته هستی

که تمام خاطره های روزهای آفتابی را در خود

مدفون ساختی

این آسمان ابری دیگرهیچگاه

به پای تو بارانی نخواهد شد...
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم نمی تونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها رو سینه ی من اومده
آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده
دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی یه عمره که دربدرم
حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم
من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بسم
دلم گرفته آسمون یه کم منو حوصله کن
نگو که از این روزگار یه خورده کمتر گله کن
منو به بازی میگیرن عقربه های ساعتم
برگه تقویم میکنه لحظه به لحظه لعنتم
آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن
نچرخ تاآروم بگیره یه آدم شکسته تن
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی ، نی شکنم شکر برم

آمده ام چو عقل و جان کز همه دیده ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد ، من ز میان کمر برم

آنکه ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشاد تیر او ، وای اگر سپر برم

در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیشه منی

دوباره گریم میگیره انگار در اغوش منی

روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه

با این که نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه

به جز اندوه و تنهایی کسی با من نمی جوشه


کسی حالم نمی پرسه کسی دردم نمی دونه


نه همدرد و هم آوایی با من یک دل نمی خونه


از ایـن سـرگشـتـگـی بـیـزارم و بـیـزار

ولـی راه فـراری نـیـسـت از ایـن دیـوار


برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود

برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود


در این سرداب ظلمت نور راهی بود

در ایـن انـدوه غربـت سـرپـنـاهـی بود


شب ، پر درد و من از غصّه ها دلسرد

کجــا پـیـدا کـنـم دلسـوخته ای هم درد


اسـیـر صـد بـیـابـان وَهــم و اندوهـم

مـرا پا در دل و سنگین تر از کوهم
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ديگر براي اينکه گريه نکنم
هيچ بهانه اي ندارم
گريه گاهي رمز تدبير اشتباهات است
کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگين نمي بستيم که وسط راه آنرا به زمين بياندازيم وراه را بدون آن ادامه بدهيم
زندگي بدون عشق اينقدرخاليست که بعضي مواقع حتي زودتر از سکوت مي شکند
وتو اي کاش مرا مي فهميدي
اماحالا که مي روي قرارميان ماهيچ ؛ ولي بگو به چه بهانه مي روي
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
ای نشسته درخیال من، فراموشم مكن
با فراموشی و تنهایی، هم آغوشم مكن
زندگانی می كنم چون شعله با خود سوختن
زنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مكن
می تراود تا شراب بوسه از جام لبت
از شراب تلخ تنهایی قدح نوشم مكن
دودم و از شعله دارم دامنی رنگین به بار
این شرر از من مگیر از نو سیه پوشم مكن
چون صبا در جستجوی خود به هر سویم مكش
همچو گیسوی سیاهت خانه بر دوشم مكن
این دل درد آشنا را در شرار غم بسوز
هر چه می خواهی بكن اما فراموشم مكن
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
یک فریب ساده و کوچک.
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او جز با او نمی خواهی.
من گمانم زندگی باید همین باشد.
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
يك موي فقط فاصله دارم با مرگ
زيباست ميان چشم تو اما مرگ
بگذار هيشه با تو باشم زيرا
تصميم من اينست كه يا تو يا مرگ
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
با تو هستم ای مسافر
ای به جاده تن سپرده

ای که دلتنگی و غربت
منو از یاد تو برده
با تو من چه کرده بودم
که چنین منو شکستی
بینگاه و بی تفاوت سرد
و بی صدا شکستی
هنوزم هوای خونه
عطر دیدار تو داره
گل به گل گوشه به گوشه
تورا یاد من میاره
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
گفتی چشم ها را باید شست،شستم​

ولی... گفتی جور دیگر باید دید !دیدم ولی ...​

گفتی زیر باران باید رفت،رفتم​

ولی او نه چشمهای خیس وشسته ام نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید​

فقط در زیر باران با طعنه ای خندیدو گفت:دیوانه بارون زده​
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من نمي خواهم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] سايه ام را لحظه اي از خود جدا سازم[/FONT]
من نمي خواهم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] او بلغزد دور از من [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] روي معبر ها[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] يا بيفتد خسته و سنگين[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] زير پاي رهگذر ها[/FONT]
 
بالا