من يه هفته پيش تو اتوبان رسالت دقيقا بعد از پل سيدخندان يه صحنه اي رو ديدم كه هنوزم يادش ميفتم اعصابم بهم ميريزه
يه لوگان شايد بگم ٢-٣ دقيقه قبل رسيدن من به اونجا يه موتوري رو با موتورش زير گرفته بود
راننده لوگان يه مرد نسبتا مسن بود
موتور سوارمو بنظر سنش كم نبود
فكنم راننده لوگان وقتي ميزنه به طرف جا وايسادن از ترسش پاشو گذاشته بود رو گاز كلا از رو طرف رد شده بود
زير سپر عقب لوگان موتر سوار با موتورش ادغام شده بود يه جواريي
من صحنه تصادف ناجور كم نديدم نميگمم زياد ديدم برام مهم نيست ولي يه لحظه تو ذهنم از اون تصادف هميشه ميمونه اونم دست موتوري بود كه از زير ماشين اورده بود بيرون ( كنده نشده بودااا) و داشت به زور تكون اروم ميخورد ، مثل اينكه همون موقع داشت جون ميداد...
Sent from my iPad using Tapatalk
يه لوگان شايد بگم ٢-٣ دقيقه قبل رسيدن من به اونجا يه موتوري رو با موتورش زير گرفته بود
راننده لوگان يه مرد نسبتا مسن بود
موتور سوارمو بنظر سنش كم نبود
فكنم راننده لوگان وقتي ميزنه به طرف جا وايسادن از ترسش پاشو گذاشته بود رو گاز كلا از رو طرف رد شده بود
زير سپر عقب لوگان موتر سوار با موتورش ادغام شده بود يه جواريي
من صحنه تصادف ناجور كم نديدم نميگمم زياد ديدم برام مهم نيست ولي يه لحظه تو ذهنم از اون تصادف هميشه ميمونه اونم دست موتوري بود كه از زير ماشين اورده بود بيرون ( كنده نشده بودااا) و داشت به زور تكون اروم ميخورد ، مثل اينكه همون موقع داشت جون ميداد...
Sent from my iPad using Tapatalk