برگزیده های پرشین تولز

فرامرز قریبیان

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
42lzuxx.jpg

این تصویری که میبینید آخرین فیلم قریبیان است
کارناوال مرگ
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
خوب عکسهایی که در بالا دیدید محصول سال 61 و فیلمی به نام پایگاه جهنمی بود که در زمان خود از توفیق بالایی برخوردار بود
 

پسوند

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آپریل 2006
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
0
مطلبی که از منصور نقل شده در مورد خودکشی لیلا فروهر به خاطر عشق قریبیان حقیقت داره. اونها در یک فیلم به نام وقتی آسمان بشکافد به همراه محمد علی کشاورز و فخری خوروش بازی می کردن که لیلا عاشق قریبیان می شه و بعد هم که قریبیان محلش نمی زاره دست به خودکشی می زنه ...مجله جوانان سال 1355 عکس لیلا رو تو بیمارستان بعد از خودکشی انداخت و تیتر زد...لیلا خود را برای قریبیان کشت.
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
ای کاش به مجله های قدیمی دسترسی داشتیم
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
از جشنواره و فیلم رئیس چه خبر
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
اینهم عکسی از فیلم انفجار در اتاق عمل
2la925z.jpg
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
صد افسوس که رئیس به جشنواره نرسید و الا سیمرغ بهترینها علی الخصوص فرامرز قریبیان مال این فیلم بود
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
راستی سال بعد در جشنواره فیلم فجر میتواند شرکت کند منظورم فیلم رئیس است
البته در جشن خانه سینما هم خواهد بود
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
[ ۱۳ مرداد ۸۵ ]

فرامرز قریبیان، مقابل دوربین نیکی کریمی
خبرگزاری هنر: نيكي كريمي به زودي مستندي درباره زندگي فرامرز قريبيان را کلید می زند.
نيكي كريمي٬ بازيگر و كارگردان سينما با اعلام اين خبر به خبرنگارسینمایی خبرگزاری هنر٬ گفت:قصد دارم در 50 دقيقه زندگي فرامرز قريبيان را به تصوير بكشم و اميدوارم بتوانم اين فيلم مستند را به زودي كليد بزنم.
فیلم «چند روز بعد»٬ دومين ساخته سينمايي نيكي كريمي،نیز که به تازگی آماده نمایش شده است داستان زندگي زني به نام شهرزاد را به تصوير مي‌كشد كه در پي اتفاقي مجبور مي‌شود تصميم مهمي در زندگي‌اش بگيرد، او در اين زمان مي‌خواهد انتخاب كردن را در شهري مثل تهران تجربه كند.
بازيگراني چون: نيكي كريمي، نيلوفر خوش‌خلق، احسان ماني و عليرضا انوش‌فر در فيلم «چند روز بعد» به ايفاي نقش پرداخته اند.



 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
[ ۲۳ آبان ۸۵ ]

رویای خیس" آخرین ساخته پوران درخشنده در جشنواره فیلم پلیس شرکت می کند

رویای خیس" آخرین ساخته پوران درخشنده در جشنواره فیلم پلیس شرکت می کند
به گزارش خبرگزاری هنراین فیلم که چندی پیش استقبال خوبی ازآن درجشنواره فیلم بمبئی صورت گرفت سال گذشته در بخش میهمان بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و داستان نوجوان 16 ساله ای است که درگیر بحران جدایی پدر و مادرش است و در این میان در خانه پدر با دختر همسایه رو به رو می شود که این سرآغاز اتفاقاتی تازه است.
در این فیلم فرامرز قریبیان، همایون ارشادی، فلور نظری، سوفی کیانی، افسانه پاکرو و ... بازی می کنند. از دیگر عوامل تولید "رویای خیس" می توان به فیلمنامه: پ. درخشنده و شعله شریعتی، مدیر تولید: سیدمجتبی متولی، مدیر فیلمبرداری: فرخ مجیدی، صدابرداری: **** الدین کیایی، موسیقی: کامبیز روشن روان، طراح گریم: مهری شیرازی و عکاس: حمید حاجیزاده اشاره کرد.
درخشنده این روزها فیلم "بچه های ابدی" را در مرحله فیلمبرداری دارد که 50 درصد این فیلم در تهران ساخته شده و تولید آن ادامه دارد.
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
[ ۲۳ دی ۸۵ ]

فرامرز قریبیان ،جمشید هاشم پور و بهرام رادان ،ستاره هایی برای احیا سینمای پلیسی درایران


آینده نو: دومین جشنواره فیلم پلیس امسال برای نمایش فیلمهایی قابل توجه درژانر پلیسی ،سرمایه گذاری قابل توجهی را از مدتها قبل با مشارکت ناجی هنر دراین زمینه انجام داده بود ، به طوریکه 8 فیلم با حضور عوامل حرفه ای و ستارگان سینما درمرحله تولید قرار گرفت.
مهمترین ویژگی قابل توجه این فیلمها،حضور جمشید هاشم پور ،فرامرز قریبیان و بهرام رادان دراین فیلمها بود که رادان وهاشم پور هرکدام با 2 فیلم ،دراین مجموعه قراردا شتند،بهرام رادان بافیلمهای چهارانگشتی و کارناوال مرگ ،جمشید هاشم پور با فیلمهای فرود در غربت وچهارانگشتی و فرامرز قریبیان با فیلم کارناوال مرگ ،با مضامین پلیسی ،سعی دررونق جشنواره فبیلم پلیس و سینمای پلیسی داشتند که البته بسیاری ازاین فیلم ها به جشنواره فیلم پلیس امسال نرسید ولی به نظر می رسد با توجه به اهداف دراز مدت نیرو انتظامی و ناجی هنر ،این فیلمها با توجه به حضور ستاره های موفق سینما دراکران عمومی نیز موفق باشند.
از دیگر ویژگی های مهم حضور این بازیگران مطرح ،دراین فیلمهااین است که هر سه این بازیگران پس از سالهای متمادی حضور درسینمای متفاوت وفرهنگی و بازی فیلمهای کارگردان مطرح این سینما درفیلمهای پلیسی بازی کرده اند و جالب اینکه هرسه این بازیگران درسالهایی دور،قهرمانان سینمای اکشن وتین ایجری بودند وهرکدام از آنها ،با به ابتذال کشیده شدن این نوع از سینما،به شکل آگاهانه ای به سمت سینمایی از نوع دیگر حرکت کردند واین بار نیز به نظر می رسد به شکل آگاهانه ،به سمت سینمای پلیسی رفته اند.


بهرام رادان :ستاره ای که به سینمای پلیسی تمایل پیدا می کند

بهرام رادان که از ستارگان مشهور سینمای ایران است دوره ی بازیگری اورا با حضور اخیرش در فیلمهای پلیسی ،می توان به سه دوره تقسیم کرد ،دوره اول بازی درفیلمهای عامه پسند وگیشه ای ،دوره دوم بازی در فیلمهای کارگردانان مطرح وصاحب سبک ودوره سوم بازی در فیلمهای پلیسی .فیلمهای پلیسی که همانطور که دردیدار جعفری جلوه بامدیران جشنواره فیلم پلیس گفته شد قراراست به سمت مخاطب گسترده حرکت کند.
بهرام رادان که از سال 1378 در آموزشگاه هیوا فیلم بازیگری را آموخت.در اولین حضور سینمایی تنها به واسطه چهره اش شناخته شد: « شور عشق » اما فیلم به فیلم به دانش سینمایی خود افزود و توانست فن بازیگری را بیاموزد تا اینکه در چهارمین نقش آفرینی اش کاندید دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن خانه سینما شد: آواز قو دو سال بعد در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را تصاحب کرد: شمعی درباد ساخته پوران درخشنده .
شور عشق (نادر مقدس، 1378)،آبی (حمید لبخنده، 1379)،ساقی (محمدرضا اعلامی، 1379)آواز قو (سعید اسدی، 80-1379)طلوع تاریک (فیلم کوتاه، ابراهیم شیبانی، 1380)رز زرد (داریوش فرهنگ، 1381)عطش (محمدحسین فرح بخش، 1381) فیلمهایی بودند که علی رغم آنکه توفیقاتی در گیشه داشتند ولی هیچگاه باعث نشدند تا منتقدان وصاحب نظران نگاه خوبی به این ستاره سینما داشته باشند.
بهرام رادان چند سال پیش و پس از بازی درفیلمهای «شور عشق»، «آبى»، «ساقى» و «آواز قو» گفته بود كه من بااین چهار فیلم چهار عمل اصلى ام را انجام داده ام؛ يعنى «شور عشق»، «آبى»، «ساقى» و «آواز قو» كه برايم مرحله ورود بود. بعد از «آواز قو» اوسيزده ماه كار نكرد. با چهار فيلم اول وارد شده بودم اما به گفته خودش هنوز مسير دلخواه خود را نتوانسته بود اعلام كند. او سعى كرد پس از آن سيزده ماه به بهترين پيشنهادها جواب دهد كه تا زمان گاوخونى، دو مورد پيش آمد. يكى «رز زرد» و ديگرى «عطش» كه هر چند فيلم هاى ماندگارى نبودند اما به گفته رادان بهترين پيشنهادهاى آن زمان بودند.
اما رادان بعدها به شکل بسیار قابل توجهی و مشخصی ، ازبازی درفیلمهای گیشه ای و عامه پسند به بازی در فیلمهای کارگردانان مطرح وصاحب اندیشه تغییر جهت داد.گاوخونی (بهروز افخمی، 1381)شمعی در باد (پوران درخشنده، 1382)ننه گیلانه (رخشان بنی اعتماد، 1382)سربازهای جمعه (مسعود کیمیایی، 1382)حکم (مسعود کیمیایی، 1383)تقاطع (ابوالحسن داودی، 1384)خون بازی (رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب، 1383)سنتوری (داریوش مهرجویی، 138۵) فیلمهایی بودند که کارگردانان آنها را مطرح ترین فیلمسازان سینمای ایران تشکیل می دادند وحالا رادان به نام بسیار قابل احترامی در سینمای ایران تبدیل شده بود.
بعد از آن كارهای نه چندان مطرح در کارنامه رادان ، چهار عمل اصلى ديگرى شروع شد. «گاوخونى»، «شمعى در باد»، «ننه گيلانه» و «سربازهاى جمعه». حالا رادان قصدداشت که با كارگردان هاى صاحب نام كار كنم؛ چون اين مرحله، مرحله تثبيت بود.رادان حتی زمانی با يكى از دوستانش سر صحنه «حكم» بحثى داشت و دوست او خطاب به رادان مى گفت چرا پيشنهاد فلان كارگردان را رد كردى وباید بازتاب مردمى فيلمش را در نظر مى گرفتى. رادان جمله ای درجواب دوستش می گوید كه بعد از گفتنش، خودم به خودم مغرور می شود. رادان مسعود كيميايى را در حالى كه به شدت درگير گرفتن يك پلان از درگيرى هاى فيلم بود به دوست خود نشان می دهدو می گوید من يك تار موى امثال اين آدم را به صدتا فيلم هفتصد هشتصد ميليونى نمى دهم. واقعاً هم بر اين عقيده هستم. نه اينكه فيلم هفتصد هشتصد ميليونى را دوست نداشته باشد؛ رادان به دوست خود گفته بود من دوست دارم فيلم دو ميلياردى بازى كنم ولى وقت آن فيلم ها هم مى رسد.
البته رادان بعد از تكرار چهار عمل اصلى يعنى زمانى كه من هم سينماى تجارى صرف را امتحان كرده بود و هم سينماى هنرى صرف را و هم سينماى توامان اين دو را. براى همين تصميم گرفت با بالانسى كه هر سال در ذهنش براى كارهايش دارد، اين سينماى توامان را دنبال كند به طورى كه نه اين كفه ترازو خيلى به سمت گيشه سنگينى كند و نه به سمت فيلم هاى هنرى و دورشدن از ذهن مردم و تماشاگر و مخاطب عام سينما، كه ماجراى اصلى سينما هم آنها هستند. (براساس یکی از گفت وگوهای رادان با مطبوعات)

بهرام رادان وفعالیت درسینمای پلیسی

فیلمهای چهار انگشتی ساخته سعید سهیلی وکارناوال مرگ ساخته رضااعظمیان از جدیدترین فیلمهایی هستند که بهرام رادان در آنها بازی کرده است.این فیلمها قرارابوده که برای دومین جشنواره فیلم پلیس و جشنواره فیلم فجر آماده شوند.
. بهرام رادان که چندان اهل مصاحبه نیست چندی پیش درپاسخ به سوال خبرنگارانی که از پشت صحنه فیلم چهارانگشتی گزارش تهیه کرده اند درباره حضورش در فیلم چهارانگشتی فقط یک جمله گفته بود ؛ «همه هم قسم شده ایم تا یک کار خوب درست کنیم.»
او به رغم موضع منفی منتقدان نسبت به ایفای چنین نقش هایی از ایفای دو نقش فرزاد و فواد که قطب های منفی و مثبت فیلم هستند، راضی به نظر می رسد و امید زیادی به موفقیت در فیلم «چهارانگشتی» دارد.چهار انگشتی مضموني پليسي اجتماعي دارد و روايت پسر جوان شهرستاني است كه براي كار عازم تهران مي‌شود و با همراه شدن با سولماز در قطار كه به خاطر حادثه كشته شدن برادرش راهي تهران است و...
سعید سهیلی کارگردان فیلم چهارانگشتی نیزبهرام رادان را یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران دانسته و گفته است :رادان به نظر من سوپراستار و ستاره یی است که بازیگر خوبی هم هست.



جمشید هاشم پور :آخرین قهرمان اکشن


جمشید هاشم پور بازیگر مطرح سینمای ایران که بابازی در فیلمهای کارگردانا ن مطرحی چون تهمینه میلانی داوود میرباقری و رسول ملا قلی پور ،خاطره بازی اودرفیلمهای متعددداکشن در سالهای دهه ی شصت ودهه هفتاد،از ذهن تماشاگران دور شده بود
حالا در سال هشت وپنج وبازی در دوفیلم متفاوت پلیسی ،
میرود تا تجربه ی متفاوت دیگری را در سینمای ایران سپری کند
جمشيد هاشم‌پور. که یک دهه پیش رکوردداربازي‌ در فيلم‌هاي‌ جاده ای بود ، امسال با دوفیلم فرود درغربت وچهارانگشتی بازگشتی متفاوت به سینما داشته است ،

جمشید هاشم پور هم که همیشه کم حرف و سخت کوش است، در مورد نقشش گفته است
من دراین فیلم در نقش سر گردی ظاهر شده ام که از خشونت و درگیری دوری می کند و
تمایل دارد مشکلات را با گفتگو و صحبت حل کند." اسدی در مورد نحوه انتخاب هاشم پور گفته است :با آقای هاشم پورقبل در فیلم "آواز قو" آشنا بودم و به میزان توانایی های او آگاهی کامل داشتم. گزینه اصلی ما هم برای بازی در نقش سرهنگ نیروی انتظامی ایشان بود.



فيلمبرداري فيلم دیگر هاشم پور «چهار انگشتي» كه براي حضور دردومين جشنواره فيلم پليس آماده مي شوداز 25 مهرماه در تهران آغاز شده بود.
چهارانگشتي نهمين اثر سينمايي سهيلي محسوب مي شود وبهرام رادان، انديشه فولادوند درکنار جمشيد هاشم‌پور بازی می کنند.رادان تجربه بازی با هاشم پوررا درفیلم آواز قو دارد.
اين فيلم مضموني اجتماعي- پليسي دارد كه فيلمساز در آن با پرهيز از الگوهاي غربي در به تصوير كشيدن پليس، نگاهي تازه به پليس با هويت ايراني خواهد داشت
.
آخرین قهرمان اکشن
بازی هاشم پور در نقش زینال بندری در فیلم تاراج ساخته ایرج قادری بود که جمشید هاشم پور (آریا)را با سر تراشیده میان مردم مطرح کرد. تا جایی كه تیپ قهرمان سر تراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را بخصوص در شهرستانها روانه سینماها می‌‌كرد.در آن سالها هاشم‌پور و فرامرز قريبيان‌ در رقابت‌ با هم‌ هر ساله‌ پنج‌ فيلم‌ بازي‌ كردند كه‌ هيچ‌كدام‌ تفاوتي‌ با هم‌ نداشت!
هاشم‌پور اولین فیلم سینمائی خود را با معرفی یکی از دوستانش به ساموئل خاچیکیان کارگردان ایرانی ارمنی‌تبار در سال 1347 و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم جهنم سفید آغاز کرد. سپس در فیلم‌های جنجال پول ساخته پرویز خطیبی و ایوالله به کارگردانی منوچهر نوذری، خوشگلترین زن عالم(به همراه منوچر وثوق)، قسمت (کارگردان امیر شروان)، عشقی‌ها(کارگردان جمشیدشیبانی) بازی کرد.آخرین فیلمش در قبل از انقلاب خوشگلترین زن عالم به کارگردانی قدرت الله احسانی و بازیگری منوچهروثوق، جمیله بود. بعد از آن برای مدتی سینما را رها کرد تا سال 1361 که به دعوت مسعود کیمیائی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت. فیلمهای بعدی او عبارت‌اند از فرمان، بازداشتگاه، نقطه ضعف، بالاش، پایگاه جهنمی، عقابها، یوزپلنگ، تیغ وابریشم، عشق و مرگ، پرده آخر، تماس شیطانی، دادستان-قرق-مادر-طعمه-افعی-یاران-اخرین خون-نیش-پروازازاردوگاه-اخرین بندر-ضربه طوفان-یاغی-رنجر-زخمی-مجازات-گروگان-عقرب-اوازقو-مسافرری-وچندین فیلم دیگر تابه امروز. جمشیدهاشم پورازمعدود هنرپیشگان موفق سینمای ایران است که فعالیت تاتری نداشت و بنا به گفته خودش دریکی ازمصاحبه‌هایش سینما رااز سینما شروع کرده است و تنها فعالیت تاتری وی صحنه‌هایی ازفیلم تماس شیطانی بود که صحنه‌های تاتر را با راهنمایی مجید مظفری اجرا کرد
.


علی حاتمی :شكستن‌ تصوير قهرمان سینمای اکشن ایران


. هاشم پور در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در كنار بازی در فیلمهای اكشن و حادثه‌ای بازی در نقشهای دیگر را نیز امتحان كرده است. اولين‌ بار علي‌ حاتمي‌ در «مادر» نقش‌ متفاوتي‌ به‌ هاشم‌پور واگذار كرد. بازي‌ او باعث‌ شكستن‌ تصوير قهرمان سینمای اکشن ایران شد.


پرده آخر هاشم پور


«پرده‌ آخر» واروژ كريم‌ مسيحي‌ چرخش‌ كامل‌ هاشم‌پور را نشان‌ داد. او در نقش‌ مفتشي‌ كه‌ در پي‌ كشف‌ راز جنايتي‌ در خانواده‌يي‌ است‌ آنقدر جذاب‌ و دلپذير حاضر شد كه‌ همه‌ ايمان‌ آوردند او هم‌ مي‌تواند بازيگر فوق‌العاده‌يي‌ شود : روز باشكوه (كیانوش عیاری، ۱۳۶۷) - عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، ۱۳۶۹) و دلشدگان (علی حاتمی، ۱۳۷۰)از دیگر فیلمهای متفاوت هاشم پور درآن سالها بود

.
خروج از کلیشه


هاشم پور پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۷۷) برای بازی در فیلم « هیوا» (رسول ملاقلی پور) گزیده كار شد و سعی كرد در فیلمهای خوب و متفاوت بازی كند.به همین خاطر اواخر دهه‌ هفتاد، رسول‌ ملاقلي‌پور به‌ سراغ‌ او آمد تا ‌ نقش‌هاي‌ متفاوتی ‌ را به‌ قهرمان اکشن سینما بسپارد. قارچ‌ سمي‌ و مزرعه‌ پدري‌ نقطه‌ عطفي‌ در كارنامه‌ جمشيد هاشم‌پور به‌ حساب‌ مي‌آيد. در «ميم‌ مثل‌ مادر» نیز که امسال اکران شد مي‌توانيد آن‌ تصوير گذشته‌ را فراموش‌ كنيد. او در نقش‌ يك‌ نجار ارمني‌ فوق‌العاده‌ ظاهرشده است‌. او سرانجام‌ متفاوت‌ شده‌ و با نقشش‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ مي‌كندهمانطورکه خودش‌ بارها گفته بود‌ دوست‌ دارد در نقش‌هاي‌ متفاوت‌ هم‌ حاضر شود،بازی بسیار خوب او در فیلمهای « آواز قو (سعید اسدی، ۱۳۷۹)، سفر به فردا (محمدحسین حقیقی، ۱۳۸۰)، قارچ سمی (رسول ملاقلی پور، ۱۳۸۰)، واكنش پنجم (تهمینه میلانی، ۱۳۸۱) » نشان از رویكرد سخت گیرانه هاشم پور دارد. او در این سالها یك بازی تحسین برانگیز در فیلم «مسافر ری (داود میر باقری،۱۳۷۹ ) از خود به نمایش گذاشت.
.




فرامرز قریبیان


فرامرز قريبيان بازیگری که سال گذشته در بيست و سومين جشنواره فيلم فجر برگزار ‌شد، متولد 1320 در تهران است. دوستي او از سالهاي نوجواني با مسعود كيميايي و اسفنديار منفردزاده منجر به اين شد تا در سال 47 هنگامي كه برادران اخوان سرمايه‌گذار فيلم «بيگانه بيا» از كيميايي خواستند تا يك سكانس فيلم را به‌طور آزمايشي كارگرداني كند، در اين صحنه بازي كوتاهي داشته باشد و درنهايت دستيار كيميايي در «بيگانه‌ بيا» شد و در صحنه كوتاهي هم بازي كرد. كيميايي بعدها از آن صحنه آزمايشي در عنوان‌بندي فيلم «تجارت» استفاده كرد. بر اساس همين گزارش قريبيان بعد از اين فيلم عازم آمريكا شد و در آنجا به ادامه تحصيل پرداخت. وي سال 52 به درخواست كيميايي به ايران بازگشت و در فيلم «خاك» به ايفاي نقش پرداخت بازی خوب و روانش در فیلم گوزنها در کنار بازی قدرتمندانه بهروز وثوقی، نام او را سر زبانها انداخت. پس از انقلاب و در دهه شصت در فیلمهای بسیاری بازی کرد. و موفق شد از جشنواره ششم فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در فیلم ترن دریافت کند. او در ضمن در سال 1365 طعم کارگردانی را هم با فیلم یابل قبول جدال در تاسوکی چشیده است.
در اوايل دهه هفتاد قريبيان پس از 15 سال بار ديگر در فيلمي از مسعود كيميايي به‌نام «رد پاي گرگ»، يكي از ماندگارترين نقش‌هاي خود را باز ‌كرد و در همان سال هم به خاطر بازي در فيلم «بندر مه‌ آلود» سيمرغ جشنواره يازدهم را گرفت كه اين جايزه در جشنواره هجدهم هم براي فيلم «مرد باراني» به او اختصاص پيدا كرد. براساس همين گزارش سريال نيستان (حسين مختاري)، رقص در غبار و شهر زيبا (اصغر فرهادي) و سيف‌الله فريبرز كامكاري) آخرين كارهاي قريبيان محسوب مي‌شوند كه مورد آخر هنوز اكران نشده است. قريبيان فيلم‌هاي «جدال در تاسوكی» ( 1365)، قانون (1374) و چشمهايش (1378) را هم كارگرداني كرده كه از ميان آنها «چشمهايش» فيلم بهتري است. دو بازی آخر او از ماندگارترین نقش آفرینی های کارنامه هنری اوست: رقص در غبار و شهر زیباو باید گفت احیا مجدد این هنر پیشه دوست داشتنی سینما را باید مدیون اصغر فرهادی دانست.قریبیان در آخرین ساخته مسعود کیمیایی نیز بازی کرده است وبرای تماشای این فیلم باید تا زمان برگزتاری جشنواره فجر منتظر ماند.
قریبیان :کارآگاهی برای قتلهای زنجیره ای
كارناوال مرگ» فیلمی که آخرین حضور قریبیان در سینما محسوب می شود فيلمي پليسي با تم روانشناسي است كه داستان آن به وقوع يكسري قتل هاي زنجيره اي مشابه در تهران مي‌پردازد. اين پرونده به كارآگاه باتجربه اداره آگاهي سرگرد حسيني (فرامرز قريبيان) محول مي شود و وي سعي مي كند با پيدا كردن سرنخ هايي قاتل يا قاتلين را پيدا كند.بهرام رادان، الناز شاكردوست، ميرطاهر مظلومي، شهراد وثوقي، در اين فيلم درکنار قربییان بازي مي‌كنند. جالب اینکه طراح جلوه‌هاي ويژه مجموعه آلماني «هشدار براي كبري 11» به عنوان مدير طراحي جلوه‌هاي ويژه به پروژه سينمايي «كارناوال مرگ» به كارگرداني رضا اعظميان پيوست
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
فرامرز قریبیان : " رئیس قوی ترین و زیباترین فیلمنامه کیمیایی است ."

پیش تولید فیلم جدید مسعود کیمیایی به روزهای پایانی نزدیک می شود .

طی روزهای گذشته عاطفه رضوی مشغول تست زدن فرامرز قریبیان ٬ پولاد کیمیایی ٬ لعیا زنگنه ٬ مهناز افشار ٬ اکبر معززی ٬ حمید افشار و امیر ***** بود .

البته هنوز تست گریم هیچکدام از بازیگران به مرحله قطعیت نرسیده است و تست بازیگران ادامه دارد . طبق صحبت های انجام شده قرار است بازیگران دیگری به فهرست عوامل این فیلم اضافه شوند .

کیمیاییی این روزها مشغول مذاکره با تعدادی از بازیگران سر شناس است تا در چند روز آینده با قطعی شدن این امر با آنها پای میز قرار داد بنشیند . ضمن اینکه بازبینی لوکیشن های فیلم در حال انجام است و بیشتر لوکیشن های فیلم تا کنون انتخاب شده است .

هنوز تست گریم عزتالله انتظامی و امین تارخ انجام نشده . تارخ همچنان در کانادا بسر می برد و قرار است ظرف روز های آینده به ایران بازگردد .

همکاری فرامرز قریبیان و مسعود کیمیایی بعد از ۱۲ سال می تواند جذاب و دیدینی باشد .

فرامرز قریبیان درباره همکاری اش با مسعود کیمیایی در رییس گفت : " در این زمانی که با آقای کیمیایی کار نکردم هیچگونه اختلاف و مشکلی بین ما وجود نداشت ٬ فقط نقش اصلی فیلم های ایشان جوانان بودند . در واقع نقشی برای من وجود نداشت ٬ اما خوشبختانه کاراکتر اصلی فیلم رییس هم سن و سال من است تا بعد از یک وقفه طولانی دوباره در کنار کیمیایی باشم . "

قریبیان که آخرین همکاری اش در " تجارت " با کیمیایی شکل گرفته بود درباره شباهت های احتمالی این فیلمنامه با فیلمنامه رییس گفت : " به عقیده من شباهتی بین این دو فیلمنامه و جود ندارد ٬ حضور یک پدر و یک پسر تنها شباهت این دو کار است . در تجارت پدر به یک مملکت دیگر می رود تا پسرش را نجات دهد اما در رییس پدر برای نجات پسر به کشور باز می گردد" .

قریبیان در پایان گفت : " به نظر من فیلمنامه رییس یکی از متافاوت ترین و قوی ترین فیلمنامه های کیمیایی است ٬ البته در همان سبک و سیاق کارهای قبلیشان . "

طبق برنامه ریزی های انجام شده پس از پایان یافتن پیش تولید " رییس " در تهران کلید می خورد .

"رییس " محصول کارگاه آزاد فیلم است .


ستاره‌ها جلد اول با نام "ستاره مي‌شود" به كارگرداني فريدون جيراني طي چند روز آينده رسما پروانه نمايش دريافت مي‌كند.

تهيه‌كننده اين فيلم گفت: طبق اعلام وزارت ارشاد به ما، رسما تا چند روز آينده پروانه نمايش اين پروژه صادر مي‌شود و بعد از دريافت پروانه نمايش درصدد اكران عمومي آن در تابستان هستيم.

وي همچنين گفت: روند پروانه نمايش دو جلد، دو و سه قرار است در كميته سه نفره پروانه نمايش مطرح شود و اگر پروانه نمايش جلد دوم صادر شود،قصد داريم جلد دوم "ستاره است" را زودتر از جلد اول "ستاره مي‌شود" فراهم كنيم و سپس جلد سوم "ستاره بود" را اكران خواهيم كرد.

اعتباريان درباره اكران همزمان اين سه جلد گفت:خيلي علاقه‌مند بوديم اين اتفاق بيفتد اما شرايط سالن در سينماي ايران مناسب نيست.

"ستاره‌ها"، جلد اول: ستاره‌ مي‌شود و "ستاره‌ها" جلد سوم" ستاره بود" كه اولي در بخش مسابقه و دومي جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و "ستاره است" تاكنون نمايشي نداشته است.

در جلد اول كه در بخش مسابقه سينماي ايران با نام "ستاره مي‌شود" به نمايش در مي‌آمد و هم‌اكنون ظرف چند روز آينده پروانه نمايش خواهد گرفت، عزت‌الله انتظامي، انديشه فولادوند، امين حيايي، رضا رويگري، آهو خردمند به ايفاء نقش مي‌پردازند.

داستان اين فيلم درباره ي "پونه گلكار" است كه دوست دارد ستاره شود. او اكنون به عنوان بازيگري حاشيه‌اي فعاليت مي‌كند، وي با ارتباطي كه داشته براي پدرش در يك فيلم نقشي دست و پا مي‌نمايد. پدر پونه بازيگر قديمي تئاتر است و سالهاست كه روي صندلي چرخدار زندگي مي‌كند، پدر تغيير لباس مي‌دهد و جلوي دوربين قرار مي‌گيرد اما ...

ستاره‌ها جلد سوم "ستاره بود" كه در بخش ميهمان جشنواره فجر به نمايش درآمد در آن خسرو شكيبايي، انديشه فولادوند، امين حيايي،مرتضي احمدي، داريوش اسدزاده، مهين بزرگي، فهيمه راستگار به ايفاء نقش مي‌پردازند. در خلاصه داستان آن آمده است: شخصي با "رها" خبرنگار روزنامه تماس مي‌گيرد و مي‌گويد يكي از ستاره‌هاي قديمي سينماي ايران بنام روح‌انگيز مرده و جنازه‌اش در اتاقي متروك به جا مانده است. رها به هواي اينكه ستاره مرده همان روح‌انگيز سامي‌نژاد هنرپيشه دختر لراست با عجله خود را به آن مكان يعني تئاتر پارس مي‌رساند و ...

بر اساس همين گزارش ستاره‌ها "جلد دوم: ستاره است" كه در جشنواره حضور نداشت در آن نيكي كريمي، امين حيايي، انديشه فولادوند و مژگان رباني به ايفاء نقش مي‌پردازند.

محمد آلادپوش ، به عنوان مدير فيلمبرداري - مهرداد ميركياني: طراح گريم ، تدوين: حسن ايوبي، موسيقي:‌علي صمدپور، طراح صحنه ولباس: كيوان مقدم در اين سه فيلم حضور دارند و تهيه‌كنندگان حميد اعتباريان، عبدالله اسفندياري و اين فيلم محصول:سيران فيلم است.

منبع
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
رویای خیس " هفتمین اثر پوران درخشنده را بر پرده سینماها شاهدیم . خانم درخشنده در طول دو دهه فیلمسازی خود همواره به مسائل خانوادگی و مشکلات کوچک و بزرگ آن در رویارویی با اجتماع اطراف ، نگاهی انتقادی در زیر لایه هایی از اخلاقیات و پیام های سالم اجتماعی داشته اند . ساخته قبلی ایشان ، شمعی در باد ( ۱۳۸۲ ) ، در خصوص گرایش جوانان به قرصهای روان گردان و نقش خانواده ها در شکل گیری این گرایش بود که علیرغم برخورد سرد منتقدان ، مورد استقبال عموم تماشاگران قرار گرفت . حال این بار ایشان موضوعی رحساس و فراگیر ، که بسیاری از خانواده ها با آن دست به گریبان می باشند را نشانه رفتهاست . " رویای خیس" در مورد بلوغ نوجوانان و روابط آنها در این سن و سال بحث می کند .

داستان فیلم در مورد پسری نوجوان و شانزده ساله به نام آرش ( محمد رضا غفاری ) است که پدر و مادرش مدتی است از هم جدا شده اند و مادرش آذر ( شراره دولت آبادی ) با آرش مشکلاتی پیدا می کند و قصد او جهت ازدواج با مردی به نام سیاوش ( مجید مشیری ) ، آرش را وا می دارد تا به نزد پدرش ، امیر ( فرامرز قریبیان ) برود و در خانه پدری امیر زندگی کند . او که تعطیلات تابستانیش به تازگی شروع شده با دختر همسایه ، نازنین ( افسانه پاکرو ) آشنا می شود و میانشان جرقه هایی از عشق نوجوانی پدید می آید . فشار خانواده دو نوجوان پس از آگاهی از رابطه آنها به خصوص سختگیری های پدر نازنین ( همایون ارشادی ) آن دو را واردار به فرار می کند و به خاطر تعقیب از سوی پلیس ، آن دو در اثر حادثه ای به درون دره ای سقوط می کنند که منجر به مجروح شدن و نجات یافتن نازنین و مرگ آرش می شود .

فیلمنامه اثر همانند بسیاری از آثار سینمای ایران از اشکالاتی برخوردار است . مهمترین این مشکلات را باید ریتم کند آن بدانیم که با فضا و حس و حال فیلم چندان تناسبی ندارد . چندین سال است که فیلمهای سینمای ما به قول عامیانه بی خیال ریتم و حس و حال شده اند و هر سکانس زائدی که مد نظر فیلمساز باشد بدون توجه به افت منحنی داستانی فیلم در آن جای می گیرد . این مطلب جدا از ایجاد هیجان و حادثه کاذب در داستان فیلم و نیز فیلمهایی که ریتمی کند را می طلبند ، می شود . رویای خیس هم این مشکل را دارد و فرار دو نوجوان در اواخر فیلم و حادثه ای که برایشان به وقوع می پیوندد با حرکت آرام داستان در دو سوم زمان گذشته از آن چندان همخوانی ندارد . از دیگر نقاط ضعف فیلمنامه می توان به دیالوگهای تخت و بی روح قصه اشاره کرد . شخصیتها در این فیلم یا در حال شعار دادن هستند و یا مشغول توضیح دادن صحنه ای که مخاطب ، خود در حال دیدن آن است . به جرات می توان گفت که تمام فیلم را می توان جستجو کرد اما یک دیالوگ دلنشین که به شدت با صحنه همخوانی داشته باشد و گوش بیینده را با لطافتش بنوازد ، بر نمی خوریم. کافیست به یک دیالوگ تلفنی بین پدر و مادر آرش اشاره نمود ، هر چند که مثلا قرار است کدورت چند سال اخیر مادر و پدر را نشان دهد . پدر به مادر زنگ میزند ( یا بالعکس ) ، خلاصه پدر ابتدا صحبت می کند و می گوید : " الو آذر " و مادر در جواب می گوید " الو امیر " ! قضیه اتاق پدر هم خیلی زود با باز کردن در آن توسط آرش لو می رود و انگیزه مخاطب جهت برانگیخته شدن حس کنجکاویش برای اینکه چه می تواند در آن اتاق باشد خیلی زود از بین می رود . ضمن آنکه چیز به دردبخوری در اتاق که بتواند خط قصه را پیش ببرد و یا سبب تحولی در آرش شود به چشم نمی آید . این اتاق تنها سبب اولین نگاه آرش به نازنین از پشت پنجره می شود که البته با توجه به جغرافیای دو منزل ، کارگردان می توانست از نقطه ای دیگر اولین سرک کشیدن های آرش را طراحی کند ( هر چند که تا آخر فیلم به شخصه از زوایای دو خانه و موقعیت آنها نسبت به هم و نسبت به کوچه سر در نیاوردم ). قضیه گذشته پدر هم اگر به طور کامل حذف شود باز خللی در فیلمنامه ایجاد نمی کند . ضمن اینکه همان کابوس پدر و نشان دادن لحظه ای از گذشته ، تماشاگر را که از دیدن این عشقهای ناکام در سینمای قبل و بعد از انقلاب و نیز سینمای هالیوود و بالیوود سیراب کرده ، متوجه قضیه می کند . اگر هم منظور کارگردان و نویسنده (خانم شعله شریعتی به اتفاق کارگردان یکی از دو نویسنده فیلمنامه اثر هستند ) از شرح این گذشته ، ساختن بستر و دلیلی مناسب جهت همراهی نسبی پدر با آرش است ، همان کابوس چند ثانیه ای و نهایتا ادای دیالوگی موجز و کوتاه جهت این امر کافی می باشد و نیاز به آن همه بسط و تفصیل نیست . جریان ازدواج مادر با سیاوش هم خیلی زود به دست فراموشی سپرده می شود و هر دو شخصیت نقش خود را در پیشبرد داستان از دست می دهند ، گویی که این دو شخصیت خلق شده اند تا سبب رفتن آرش به خانه پدر و آشنایی او با نازنین شود . حال این نمونه از داستان را در نظر بگیرید که مادر فوت کرده بود و آرش از ابتدا با پدر زندگی می کرد و حال نازنین و خانواده اش به خانه روبرویی آنها اسباب کشی می کردند . خود قضاوت کنید آیا خللی در روند داستان و پیام مورد نظر کارگردان وارد می شد ؟ و جز اینکه موتور داستان زودتر به حرکت در می آمد ؟ پایان داستان هم با مرگ آرش از خطر پایانهای خوش زورکی که ردپایشان را در آثار قبلی خانم درخشنده هم می توان یافت ، نجات پیدا کرده و تاثیرگذاری مورد نظر ایشان را تا حدودی برآورده ساخته است .



خانم درخشنده نیز ، همانند فیلم قبلی خود از دکوپاژها و قاب بندی هایی استفاده کرده که در جهت هر چه بیشتر خوش رنگ و لعاب شدن فیلم به کار روند . ضمن اینکه باید از نورپردازی های گرم فرخ مجیدی ، فیلمبردار اثر ، به خصوص در خانه پدری آرش اشاره و تقدیر کرد . نحوه گرفتن نماها جهت انتقال حس بازیگران از صورت شخصیتها ، در اکثر سکانسها به جا و درست بوده و تنها کلوزآپهایی که از صورت دو نوجوان فیلم در اولین دیدارشان در کافه گرفته شده ، کمی گل درشت ازکار در آمده است . همچنین باید به عدم حفظ راکورد ، در برخی صحنه ها از جمله تغییر پوشش بازیگران در سکانسهای بعدی و نیز چهره پردازی نازنین در سکانس سقوط به دره اشاره کرد که در نمایی صورتش پاک و آراسته است و هنگامیکه توسط مامورین پلیس نجات می یابد ، چهره ای گلی و زخمی دارد . سکانس پارتی جوانان هم نچسب و بی حس و حال است و بازی مادر و پدر صاحب پارتی و نحوه خندیدن و ذوق کردنشان از شیرین کاری های پسرشان و دوستانش خیلی بد از کار در آمده است . باید یادی هم بکنیم از نحوه رسیدن پدر در سکانس آخر به پایین دره و در کنار رودخانه و جسد پسرش که هر چه به عقل ناقصم فشار آوردم ، نفهمیدم پدر ، این پرتگاه و سراشیبی خطرناک را چطور به سهل الوصول ترین شکل ممکن پیمود و پایین آمد .



دو نوجوان فیلم هم بد ظاهر نشده اند و اگر در انتقال حس لازم صحنه ها ، کمی دقت بیشتری به خرج داده بودند ، بازیشان قابل بحث می گردید . به خصوص که محمدرضا غفاری در سکانسهایی که قرار است گریه کند و احساسات خود را بروز دهد کمی ناشیانه عمل کرده است . اما در کل می توان با این فیلم به ظهور دو بازیگر خوب نوجوان در سینما امیدوار شد. سایر بازیگران هم چندان بازی قابل اشاره ای از خود به نمایش نمی گذارند . فرامرز قریبیان مثل همیشه گرم و دلنشین است و دیدنش بعد از چند سال بر روی پرده خاطرات خوب گذشته را مقابل چشمانمان زنده می سازد . همایون ارشادی هم تنها انگ نقش های درون گرا و مثبت است و به هیچ صورتی نمی توان او را درنقش پدر سنتی نازنین که فروشنده فرش است و دغدغه آبروی خانواده اش را در سر دارد ، پذیرفت . بازیهای مادرهای دو نوجوان ، ناظم مدرسه و دوستان آرش هم چنگی به دل نمی زند. طراحی صحنه فیلم هم قابل توجه بوده و باید یادی کنیم از پوستر قدیمی و مربوط به دوران جوانی خواننده محبوبم فرهاد که در نهایت سلیقه در اتاق جوانی پدر به دیوار آویخته شده است .



پوران درخشنده سینما را هنری مقدس می داند و همیشه اذعان داشته که باید مشکلات و مسائل گریبانگیر خانواده ها را از منظر این هنر مطرح نمود . البته نباید این نکته را فراموش کرد که فیلمنامه و اجرای صحیح آن بر دادن پیام ارجحیت دارد . به هر حال " رویای خیس " فیلمی آموزشی و مناسب برای خانواده هایی است که پسر و دختری نوجوان دارند و با مشکلات سنین بلوغ آنها دست و پنجه نرم می کنند . گواه این مدعا تقدیر از این فیلم در جشنواره اخیر فیلم رشد بوده است . ولی اگر پای ارزشهای هنری و سینمایی به میان آید قطعا " رویای خیس " جایی در آن آرمان شهر ندارد .
 

fardin59

Registered User
تاریخ عضویت
18 مارس 2006
نوشته‌ها
1,134
لایک‌ها
75
او در سال ۱۳۴۸ فیلم بعدی خود قیصر را ساخت فیلمی که به جرات می توان گفت سینمای آن سال ها را کاملا تحت تاثیر خود قرار داد و آن را آغاز گر موج نوی سینمای آن سال ها می دانند. موجی که به همراه خود استعدادهای نهانی مانند داریوش مهرجویی را کشف کرد.قیصرکه بر اساس فیلم وسترن نوادا اسمیت به کارگردانی هنری هاتاوی ساخته شد در اولین اکران عمومی خود موفقیت چندانی در گیشه کسب نکرد اما در اکران دوم به طور غریبی رکورد فروش را شکست . قیصر قهرمان جدیدی را با بازی فوق العاده ی بهروز وثوقی به مردم معرفی کرد که ریشه در تاریخ و جغرافیای ایران داشت.همچنین بازی زیبای ناصر ملک مطیعی و فیلم برداری قوی مرحوم مازیار پرتو را نیز منتقدان از نقاط قوت این فیلم می دانند.

مسعود کیمیایی در اوج محبوبیت فیلم قیصر در سال ۱۳۴۹ فیلم درخشان رضا موتوری را ساخت این فیلم که حاصل همکاری مجدد بهروز وثوقی و مسعود کیمیایی بود به شدت مورد توجه قرار گرفت . مسعود کیمیایی در این فیلم عصیان یک فرد در برابر اجتماع را به طرز هنرمندانه ای به تصویر می کشد . ترانه ی مرحوم فرهاد مهراد بر روی صحنه ی پایانی این فیلم که با مرگ رضا موتوری همراه است از جاودانه ترین صحنه های تاریخ سینمای ایران است.در سال ۱۳۵۰ مسعود کیمیایی حقوق اقتباس از شاهکار صادق هدایت را خریداری کرد و فیلم زیبای داش آکل را کارگردانی کرد .داش آکل با بازی های زیبای بهروز وثوقی و بهمن مفید به قدری زیباست که گویی مسعود کیمیایی کتاب را مصور کرده است.

در سال ۱۳۵۴ مسعود کیمیایی شاهکار دیگرش گوزن ها را خلق کرد . ریتم قوی و زیبای گوزن ها ، بازی های هنرمندانه ی بهروز وثوقی و فرامرز قریبیان در این فیلم بعد از گذ شت سال ها در یاد ها مانده است . صحنه ی پایانی این فیلم و دیالوگ فراموش نشدنی بهروز وثوقی تیر خورده به نقش سید که به فرامرز قریبیان می گوید : نمردیم و گوله هم خوردیم هنوز دهان به دهان می چرخد.در سال ۵۴ او فیلم زیبای غزل را کارگردانی کرد. این فیلم روایت عشق دو برادر جنگل بان به یک دختر و چگونگی خود فروپاشی آن ها را به زیبایی توصیف می کند همچنین این فیلم نقطه ی عطفی در کارنامه ی مرحوم فردین به شمار می رود چرا که این فیلم تنها فیلم موج نویی درکارنامه ی هنری اوست.او در سال ۵۶ فیلم سفر سنگ را کارگردانی کرد .

پس از پیروزی انقلاب مسعود کیمیایی از ایران خارج نشد و در سال ۱۳۶۱ فیلم خط قرمز را با بازی سعید راد کارگردانی کرد . این فیلم توقیف شد و به جز یک بار نمایشش در جشنواره ی فجر دیگر هرگز نمایش داده نشد.او در دهه ی شصت فیلم های تیغ و ابریشم ، سرب ، دندان مار و گروهبان را کارگردانی کرد. در سال ۷۳و ۷۴ او فیلم های تجارت و ضیافت را کارگردانی کرد و بازیگران جوانی را با این دو فیلم به سینمای ایران معرفی کرد.او در همان سال فیلم زیبای سلطان را کارگردانی کرد او در این فیلم از پسرش پولاد کیمیایی نیز به عنوان بازیگر استفاده کرد. همچنین او بار دیگر با این فیلم هدیه ی تهرانی و فریبرز عرب نیا را به سینمای ایران معرفی کرد.در سال های بعد او مرسدس و اعتراض را ساخت که مورد انتقاد بعضی از دوست داران قدیمی او قرار گرفت ولی هر دوی این فیلم ها آثار قابل احترامی هستند. گر چه کیمیایی در سال های اخیر بسیار مورد انتقاد مردم و رسانه های داخل و خارج از کشور قرار گرفته است ولی او هنوز فیلم می سازد و آثار آخر او سربازان جمعه و حکم به خوبی نشان دهنده ی حال وهوای ذهنی صاحب اثر هستند.

در دهه 70 مسعود کیمیایی با گوگوش ازدواج کرد و موجب شکستن سکوت بیست ساله ی او شد . در سال 1379 گوگوش به کمک مسعود کیمیا یی موفق به خروج از کشور شد و کیمیایی با نام مستعار نصرت فرزانه برای اولین آلبوم گوگوش بعد از خروج از ایران ، زرتشت ، ترانه سرایی کرد . خروج گوگوش از کشور و به دنبال آن تور کنسرت های گوگوش، جنجال های زیادی را به دنبال داشت ولی آن چه که همگان بر آن اتفاق نظر دارند نقش کیمیایی در خارج شدن گوگوش از کشور و شکستن سکوت 20 ساله ی ا وست. حال این کار به هر دلیلی و تحت هر شرایطی که انجام شده باشد بدون شک درخشان ترین نمره در کارنامه ی هنری کیمیایی محسوب می شود.
 
بالا