• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

كتابهاي خوبي را كه خوانده ايد معرفي نماييد ( بحث و بررسی )

Cya

Registered User
تاریخ عضویت
6 مارس 2014
نوشته‌ها
896
لایک‌ها
1,927
محل سکونت
127.0.0.1
کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو
ترجمه دکتر بهرام جعفری انتشارات محراب دانش
 

razi4888

Registered User
تاریخ عضویت
20 مارس 2013
نوشته‌ها
118
لایک‌ها
30
کتاب بوف کور
بسیار زیباست
داستانای صادق هدایت (و ایضاً صادق چوبک) خیلی خیلی زندگی رو نکبتی و پوچ و واهی نشون میده (نمونه واضحش داستان آتما سگ من نوشته چوبک). پس واسه آدمای افسرده اصلن توصیه نمیشه
و عمدتاً شخصیت های مذهبی رو (مثه آخوندها ) رو خیلی به مسخره می گیره (مثه علویه خانم، یا کاروان اسلام، از این دست تو آثارش زیادن)
ولی نوشتار خوب هدایت رو نباید دست کم گرفت. خیلی خوب می نویسه و آدم ترغیب میشه ادامه داستان رو بخونه..
 
  • Like
Reactions: Cya

adib samet

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2009
نوشته‌ها
618
لایک‌ها
386
محل سکونت
کرج
نشان گمشده : دن براون

اگه فیلم های The DaVinci Code و Angels & Demons رو دیده باشین، این کتاب (اگه اشتباه نکنم سومین قسمت از این سری هست که شخصیت اصلی اون همون دکتر تاریخشناس معروف ه (اسمش یادم نیست :دی) داستان از اونجایی شروع میشه که این تاریخشناس یه نامه و در حقیقت یه دعوت نامه از ی دوست قدیمی دریافت میکنه و از همینجا وارد یه ماجرای پر کش و قوس برای برملا کردن رازی که علم بشری رو دگرگون میکنه، میشه و ...
یکی از تقاط قوت داستان های این نویسنده صحنه سازی های دقیق و بیان حالات و احساسات شخصیات ها در تمام طول داستان ه و با اینکه از نظر فلسفی و تاریخی بار متوسط و نسبتا سنگینی داره (مخصوصا این کتاب) ولی از خواندن آن به هیچ عوان خسته نمیشید! اگه داستان های جنایی و معمایی دوست دارید بدون شک پیشنهاد میکنم.
 

razi4888

Registered User
تاریخ عضویت
20 مارس 2013
نوشته‌ها
118
لایک‌ها
30
از اونجایی که رمان خون قهاری هستم (ریا شد؟؟!!:D ) اونایی که به نظرم واقعن ارزش خوندن رو دارن میزارم..

سینوهه پزشک فرعون (ترجمه ش به فارسی بسیار عالیست.. واقعن خوشم اومد با اینکه ترجمه شده و زبان اصلی نیس ولی خیلی خوب حس باستانی بودن داستان رو به خواننده منتقل میکنه)
کلئوپاترا (ملکه مصری که بر خلاف سنت کشورش با برادرش ازدواج نکرد و زن ژولیوس سزار شد)
داستانهای علمی تخیلی آیزاک آسیموف ( بسیار جذابه، زندگی انسان در چن قرن آینده رو به تصویر میکشه، زمانی که رباتها سیاره ها رو تسخیر میکنن. قوانین سه گانه رباتیک آسیموف مشهوره)
شازده کوچولو ( که معرف حضور هستن، شاهکار معروف اگزوپری) اینم جمله به یادموندنی شازده کوچولو در وصف گلش: گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود... امـا... ماندنــــــی بود . این بودنش بود که او را تبـــــدیل به گـــــل من کرده بود ...
 
  • Like
Reactions: M1V

M1V

کاربر فعال عکس و عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
9 می 2013
نوشته‌ها
13,700
لایک‌ها
3,617
محل سکونت
asalkade.com خرید تلفنی عسل از زنبوردار09155869597
از اونجایی که رمان خون قهاری هستم (ریا شد؟؟!!:D ) اونایی که به نظرم واقعن ارزش خوندن رو دارن میزارم..

سینوهه پزشک فرعون (ترجمه ش به فارسی بسیار عالیست.. واقعن خوشم اومد با اینکه ترجمه شده و زبان اصلی نیس ولی خیلی خوب حس باستانی بودن داستان رو به خواننده منتقل میکنه)
کلئوپاترا (ملکه مصری که بر خلاف سنت کشورش با برادرش ازدواج نکرد و زن ژولیوس سزار شد)
داستانهای علمی تخیلی آیزاک آسیموف ( بسیار جذابه، زندگی انسان در چن قرن آینده رو به تصویر میکشه، زمانی که رباتها سیاره ها رو تسخیر میکنن. قوانین سه گانه رباتیک آسیموف مشهوره)
شازده کوچولو ( که معرف حضور هستن، شاهکار معروف اگزوپری) اینم جمله به یادموندنی شازده کوچولو در وصف گلش: گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود... امـا... ماندنــــــی بود . این بودنش بود که او را تبـــــدیل به گـــــل من کرده بود ...
اره شازده کوچولو معرکه است
 

dobeyti

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 دسامبر 2012
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
97
محل سکونت
ایران
یکی از کتاب های که خیلی لذت بردم و به جرات میتونم بگم تا سه هفته بعد از این کتاب داشتم تحلیلش میکردم تو ذهن خودم و اتفاقای داستان رو بررسی می کردم
کتاب استاد بازی بود اثری از سیدنی شیلدون
 

sh*m

Registered User
تاریخ عضویت
17 جولای 2014
نوشته‌ها
98
لایک‌ها
64
محل سکونت
تهران
سینوهه و کنیز ملکه مصر
بهترین درس های زندگی هال اربان
 

walter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2011
نوشته‌ها
746
لایک‌ها
124
کتاب پایان کودکی ( آرتور سی کلارک) هم فوق العاده است ، اگر بخوانیدش پشیمان نمی شوید ،
 

mazyar123

Registered User
تاریخ عضویت
1 دسامبر 2010
نوشته‌ها
1,148
لایک‌ها
898
کتاب Entangled: The Eater of Souls نوشته گراهام هنکوک
صفحات اخرشم
 

farhad17

Registered User
تاریخ عضویت
28 ژوئن 2014
نوشته‌ها
355
لایک‌ها
338
شازده كوچولو

شاهكار آنتوان دو سنت اگزوپري
 

HomeFront

Registered User
تاریخ عضویت
1 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
119
لایک‌ها
92
محل سکونت
مریخ
از دو که حرف میزنم، از چه حرف میزنم
نویسنده :هاروکی موراکامی مترجم : مجتبی ویسی نشر چشمه- مال من چاپ سوم برا 89 هه خریدمش 3800 لابد حالا خیل بیشتر باهاس پول بدی براش.

از متن کتاب صفحه 18 و 19 :
"گاهی اگر خوشم بیاید تندتر میدوم ولی در آن صورت زمان تمرین را کمتر میکنم چون نکته ی مهم آن است که شور و نشاط فرد در پایان هر جلسه ی ورزش به روز بعد منتقل شود. همین رویه را در مورد نوشتن هم در پیش گرفته ام و آن را جز واجبات میدانم. هر روز موقعی از نوشتن دست می کشم که احساس میکنم باز هم توان نوشتن دارم. این کار را انجام بدهید تا ببینید روز بعد برنامه تان چه راحت و روان پیش خواهد رفت. به گمانم ارنست همینگوی هم به همین ترتیب عمل میکرد. آدم باید برای پیش بردن کارهایش ضرباهنگ را حفظ کند. در پروژه های طولانی مدت این امر بسیار اهمیت دارد. در دویدن به محض تنظیم ریتم گام ها،آسودگی خاطر از راه میرسد"
 

HomeFront

Registered User
تاریخ عضویت
1 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
119
لایک‌ها
92
محل سکونت
مریخ
ابوالمشاغل نوشته نادر ابراهیمی

از متن کتاب
برای دوست داشتنِ چیزی، و آماده ی دفاعِ همه جانبه و پایدار بودن از آن چیز، باید آن را بشناسیم یا شناخته باشیم. وطن، تا زمانی که یک مجهول باشد، دفاع از آن هم، دوست داشتن آن هم، امری است مجهول، فانتزی، ذهنی، و بیش از این در مخاطره. دین هم همینطور است. آرمان و عقیده و مکتب هم همینطور است. تو فقط از چیزی که به خوبی و به درستی بشناسی می توانی به خوبی و به درستی دفاع کنی.
 

rah1373

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 دسامبر 2013
نوشته‌ها
17
لایک‌ها
10
شش کتاب که از پرفروش ترین کتابهای 14 سال اخیر ایران محسوب میشن
کتاب های کشتی پهلو گرفته ، بامداد خمار ، چراغ ها را من خاموش میکنم ، دا ، شب سراب و دالان بهشت
عیدی من به شما هموطنان عزیز...
mara.gif

عیدتون پیشاپیش مبارک ....
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif

.............................................................................
vpz4so2qa8vgteckxu1w.jpg
2876_img.jpg

تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۶ پس از اخذ دیپلم ریاضی، به دانشکده هنرهای دراماتیک وارد شد و در رشته ادبیات دراماتیک به ادامه تحصیل پرداخت. هم‌زمان، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم سیاسی، پیش از اخذ مدرک کارشناسی، آن‌را رها کرد و به‌طور جدی کار نوشتن را در قالب‌های مختلف ادبی ادامه داد.



حوالی سال‌های ۵۸ و ۵۹ یعنی حدود ۲۰ سالگی، اولین آثار او چه در مطبوعات و چه در قالب کتاب منتشر شدند…



حدود هشت سال مسؤولیت صفحه‌های فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی و سردبیری ماهنامه صحیفه را به عهده داشت. سال‌های متمادی مسؤولیت سردبیری مجله رشد جوان را برعهده داشت و هم‌زمان در سمت مدیر انتشارات برگ به انتشار حدود ۳۰۰ کتاب از نویسندگان و هنرمندان و محققان کشور همت

گماشت…



شجاعی سردبیر و مدیر مسوول ماهنامهٔ نیستان بود. که از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷ منتشر شد. داستان کوتاهی که با عنوان «پارک دانشجو» در شمارهٔ ۱۲ مجلهٔ نیستان به چاپ رساند، مشکلات قانونی‌ای از سوی دانشگاه آزاد اسلامی برای وی و مجله‌اش بوجود آورد. همچنین پس از چاپ سلسله مطالبی طنز در نقد مکاتب فمنیستی، علی رغم شکایت دادستان وقت (اقای رازینی) و تبرئه ایشان، در اعتراض به شرایط موجود، خود از انتشار نیستان خودداری کرد.



مسؤولیت داوری چند دوره از جشنواره فیلم فجر، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان و جشنواره مطبوعات از فعالیت‌های هنری و فرهنگی او طی سال‌های ۶۵ تا ۷۵ به‌شمار می‌روند.



اگرچه رشته تحصیلی‌اش ادبیات نمایشی بوده و چند نمایش‌نامه هم به دست چاپ سپرده، اما بیش‌تر بر روی داستان‌نویسی متمرکز شده و مجموعه‌هایی از داستان‌های کوتاه و بلند مانند «سانتاماریا» و «غیر قابل چاپ» را منتشر کرده است.



از دیگر آثار هنری سید مهدی شجاعی، قطعه‌های ادبی اوست که در قالب چند کتاب به بازار نشر روانه شده‌اند.



فیلم‌نامه‌های «بدوک»، «دیروز بارانی» و «پدر» کارهای سینمایی مشترک او با مجید مجیدی هستند و فیلم‌نامه «چشم خفاش» و «قلعه دبا» کارهای سینمایی مشترک او با بهزاد بهزادپور. از دیگر فیلم‌نامه‌های سیدمهدی شجاعی، می توان به «کمین» و « آخرین آبادی» اشاره کرد که توسط کانون پرورش فکری کودکان ساخته شده‌اند.



هم‌چنین کتاب‌های «کشتی پهلو گرفته»، «‌پدر، عشق و پسر»، «‌آفتاب در حجاب»، «‌از دیار حبیب»، «‌شکوای سبز»، «‌خدا کند تو بیایی» و « دست دعا، چشم امید» حاصل تجربه‌های او در زمینه ادبیات مذهبی هستند.

دانلود با فرمت pdf
.......................................................................................................

1818_4_0cef87d842.jpg

بامداد خمار رمانی است نوشتهٔ فتانه حاج سیدجوادی در سال ۱۳۷۴. این کتاب در ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشته و برخی از نوبت‌های چاپ آن با شمارگان ۱۰ تا ۱۸ هزار نسخه در خور توجه است. این کتاب، داستان سوزناک عشق نافرجام دختری از اعیان دوره قدیم تهران به جوانی نجار از طبقه پایین جامعه است که در آخر به جدایی می رسد.بامداد خمار یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های معاضر ایران است و به همین دلیل از ادبیات عامه‌پسند می‌باشد. این رمان با بحث‌های داغ و نقدهای بسیار روبه‌رو شد. موافقان، آن را برای مقولهٔ روابط میان زنان و مردان جوان مفید دانسته و یا درس عبرتی دانستند برای جوانان بی‌تجربه. مخالفان، آن را دفاع از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقیر فرودستان دانستند.ترجمه آلمانی بامداد خمار توسط سوزان باغستانی نیز در آلمان با میانگین ۱۰ هزار نسخه بارها به چاپ رسیده‌است.خلاصه کتاب : سودابه دختر جوان تحصیل‌کرده و ثروتمندی است که می‌خواهد با مردی که با قشر خانوادگی او مناسبتی ندارد، ازدواج کند. برای جلوگیری از این پیوند، مادر سودابه وی را به پندگرفتن از محبوبه، عمهٔ سودابه، سفارش می کند.بامداد خمار داستان عبرت‌انگیز سیاه بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است که از همان برگهای نخست داستان آغاز می‌شود و همه کتاب را دربرمی‌گیرد. با آنکه ماجرا در روزهای نخست زمامداری رضاشاه روی می دهد، جز یکی دو مورد، همچون کشف حجاب، به دیگر جنبه‌های سیاسی و اجتماعی زمانه هیچ اشاره‌ای نمی‌شود. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگرد نجار می‌شود. خواستگارانش را رد می‌کند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت می‌کند تا خانواده به ازدواج او رضایت می‌دهد، اما او را طرد می‌کند به طوری که نه او اجازه دارد به خانواده‌اش سری بزند و نه در هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، کسی از خانواده به او سری می‌زند.
حجم کتاب : حجم کلفرمت ها ، 4.45 مگابایت
دانلود نسخه پی دی اف با حجم 1.78 مگابایت
دانلود نسخه اندروید با حجم 1.14 مگابایت
دانلود نسخه ای او اس (ایپد ، ایفون) و تبلت ها و دستگاه های اندروید (EPUB) با حجم : 470 کیلوبایت

.........................................................................................................................
58275.jpg

((چراغ ها را من خاموش می کنم)) رمان حادثه ها نیست؛ ریتم کُند و آهسته یی دارد که روز های عادی را با رویداد های متعارف روز تعریف می کند و در آن دلتنگی ها و روزمره گی های یک زن ساده را در یک گوشة شهر بازتاب می دهد. در این رمان هیچ حادثة آن چنانی به وقوع نمی پیوندد- در حقیقت این گونه پرداخت را میتوان ویژه گیی برای تمام آثار زویا پیرزاد دانست. او آدم های معمولی را با سرنوشت های معمولی، محور آثار خود قرار می دهد و لحن صادقانه و طرز دید اوست که رمانش را برجسته می سازد. او در این پرداخته ها در صدد ساختن ابر قهرمان ها نیست؛ دغدغة او تصویر دغدغه های زنان است.
زویا پیرزاد در این رمان با استفاده از تکنیک های جدید، نمونة تازه یی از داستان نویسی را پیشکش کرده و توانسته است که با روایت واقع گرایانه، با تک گویی های درونی و فلاش بک ها و با استفاده از نثر ساده، روان و جذاب در چشمة فورانی داستان نویسی ایران نامی برای خود بیابد.
در رمان (چراغ ها را من خاموش می کنم) راوی یک زن ارمنیست که وقایع بر محور زنده گی او و ماحولش می چرخد.
دانلود با فرمت pdf
.......................................................................................................................................
IMG23450213.jpg

دا ، در گویش محلی به معنی مادر است و خانم حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود. سیده زهرا حسینی یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و او در سال ١٣۴٢ در آنجا به دنیا آمد. در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد و پس از مدت‌ها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد. حسینی پس از کلاس پنجم ترک تحصیل کرد. او فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. خانواده او، به ویژه پدرش سخت پای‌بند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد. او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب می‏کند. غسل و کفن و دفن شهدای جنگ. روز اول دچار ضعف و غش می‏شود اما… آنچه کتاب را بی‏همتا می‏کند بیان گوشه‏هایی از جنگ از زاویه‏ای است که تا به حال به آن پرداخته نشده است. کتابی که اوج فجایع جنگ و در ضمن گوشه‏ای از تاریخ کشور ما را بیان می‏کند. نتیجه گفت‏وگویی هزار ساعته، ارزش این همه هزینه کردن را دارد.


دانلود کتاب با فرمت pdf

.........................................................................................................................

19-6-1391%5CIMAGE634828165586709251.jpg


داستان کتاب شب سراب در حال و هوای قدیم هستش و روایتگر قصه ی عاشق شدن دختری از خانواده ی اشراف زاده به پسری که شاگرد نجاره هست و بالاخره با اصرار و پافشاری خانواده ی خودش رو مجبور به قبول این ازدواج میکنه …قسمتی از کتاب شب سراب : – سلام
– به به سلااام پسر گلم چطوری؟
– بیست گرفتم حاج آقا
خط کشم که ورقه ام را مثل پرچم بر بالای آن چسبانده بودم پایین آوردم و جلوی چشم حاج آقا محسن گرفتم.
– بارک الله پسر خوب، چه درسی را بیست گرفتی؟ املا را؟
– نه حاج آقا.
– حساب را؟
– نه حاج آقا.
– چی را بیست گرفتی؟ بگذار عینکم را روی چشمم بگذارم ببینم پسر گلم چه کرده؟
حاجی آقا دست توی جیب جلیقه اش کرد و عینکی را که به جای دسته؟زنجیر داشت از جیب در آورده روی دماغش گذاشت و به ورقه ام زل زد.
“جور استاد ز مهر پدر”
– این چیه؟
– مشق است حاج آقا خوشنویسی است.
قیافه حاج آقا در هم رفت یک کمی هم لب ورچید.
و دل کوچک من شکست.

دانلود کتاب با فرمت pdf

...........................................................................

reiran.com1341360981.jpg


کار دختر و پسر جوانی به خاطر توقع های زیاد دختر، به جدایی می کشد. پسر می رود و زندگی دوباره تشکیل می دهد و دختر در تنهایی خودش، متوجه اشتباهش می شود. بعد از ماجراهایی دختر و پسر داستان، دوباره به هم می رسند. به نظرتان از سوژه ای تا به این حد تکراری و کلیشه ای می شود داستانی خوب و خواندنی درآورد؟ نازی صفوی نشان داده که می شود. او در دالان بهشت با پرداخت خوب روحیات دختر توانسته کاری متفاوت ارائه بدهد. نازی صفوی، متولد ۱۳۴۶ در تهران است. کتاب اولش، دالان بهشت در سال۱۳۷۸ منتشر شد و از آن موقع تا حالا سومین کتاب پرفروش ۱۴سال اخیر بوده است ( بعد از بامداد خمار و چراغ ها را من خاموش می کنم ). داستان بعدی او، برزخ اما بهشت سال۸۳ منتشر شد و نشان داد که با نویسنده ای کم کار طرف هستیم


.
دالان بهشت را به اصرار یکی از دوستانم به چاپ رساندم و هیچ قصدی برای نویسنده شدن و چاپ کتاب نداشتم و ندارم. ولی خوشبختانه کتاب به چاپ سوم رسید و با استقبال خوانندگان روبه رو شد. این برخوردها و نامه های مردم است که همچنان به من روحیه می دهد. حتی هفته پیش در آمریکا کتاب دالان بهشت ترجمه شد و من از کشورهایی مثل استرالیا، انگلیس، کانادا و… نامه و ای میل دارم. نوشتن دالان بهشت از یک یادداشت کوچک پشت جعبه دستمال کاغذی ماشین شروع شد؛ وقتی که پشت چراغ قرمز گیر کرده بودم. بعد هم برزخ اما بهشت را نوشتم. الان هم ۳ تا کتاب دارم که معلوم نیست کی تمام می شود


.
چون خودم را محدود به زمان نمی کنم؛ شاید یک ماه دیگر یا شاید ۲ سال دیگر. اسم یکی از آنها این است: تا بهشت راهی نیست، اگر این جان خسته بگذارد . این اسم را تا حالا به هیچ کس نگفته بودم ولی فکر می کنم اسم خوبی بشود


.
من همیشه حسم را می نویسم و باور دارم حرفی که از دل برآید بر دل می نشیند و مطمئنا کتابی که با احساس نوشته نشود، قابل خواندن نیست؛ مثل آشپزی از روی کتاب که آن طعم واقعی را نخواهد داشت و هیچ وقت مثل غذای مادربزرگ نمی شود! قواعد و قانون ها در نوشتن باید رعایت شود. ولی بدون احساس فایده ای ندارد و اگر نویسنده پشت داستان فکری نداشته باشد یا دردی را نکشیده باشد، نمی تواند داستان جالبی بنویسد

دانلود با فرمت pdf
.
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
 

amir.tabatabai

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2014
نوشته‌ها
2,945
لایک‌ها
1,251
شش کتاب که از پرفروش ترین کتابهای 14 سال اخیر ایران محسوب میشن
کتاب های کشتی پهلو گرفته ، بامداد خمار ، چراغ ها را من خاموش میکنم ، دا ، شب سراب و دالان بهشت
عیدی من به شما هموطنان عزیز...
mara.gif

عیدتون پیشاپیش مبارک ....
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif

.............................................................................
vpz4so2qa8vgteckxu1w.jpg
2876_img.jpg

تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۶ پس از اخذ دیپلم ریاضی، به دانشکده هنرهای دراماتیک وارد شد و در رشته ادبیات دراماتیک به ادامه تحصیل پرداخت. هم‌زمان، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم سیاسی، پیش از اخذ مدرک کارشناسی، آن‌را رها کرد و به‌طور جدی کار نوشتن را در قالب‌های مختلف ادبی ادامه داد.



حوالی سال‌های ۵۸ و ۵۹ یعنی حدود ۲۰ سالگی، اولین آثار او چه در مطبوعات و چه در قالب کتاب منتشر شدند…



حدود هشت سال مسؤولیت صفحه‌های فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی و سردبیری ماهنامه صحیفه را به عهده داشت. سال‌های متمادی مسؤولیت سردبیری مجله رشد جوان را برعهده داشت و هم‌زمان در سمت مدیر انتشارات برگ به انتشار حدود ۳۰۰ کتاب از نویسندگان و هنرمندان و محققان کشور همت

گماشت…



شجاعی سردبیر و مدیر مسوول ماهنامهٔ نیستان بود. که از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷ منتشر شد. داستان کوتاهی که با عنوان «پارک دانشجو» در شمارهٔ ۱۲ مجلهٔ نیستان به چاپ رساند، مشکلات قانونی‌ای از سوی دانشگاه آزاد اسلامی برای وی و مجله‌اش بوجود آورد. همچنین پس از چاپ سلسله مطالبی طنز در نقد مکاتب فمنیستی، علی رغم شکایت دادستان وقت (اقای رازینی) و تبرئه ایشان، در اعتراض به شرایط موجود، خود از انتشار نیستان خودداری کرد.



مسؤولیت داوری چند دوره از جشنواره فیلم فجر، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان و جشنواره مطبوعات از فعالیت‌های هنری و فرهنگی او طی سال‌های ۶۵ تا ۷۵ به‌شمار می‌روند.



اگرچه رشته تحصیلی‌اش ادبیات نمایشی بوده و چند نمایش‌نامه هم به دست چاپ سپرده، اما بیش‌تر بر روی داستان‌نویسی متمرکز شده و مجموعه‌هایی از داستان‌های کوتاه و بلند مانند «سانتاماریا» و «غیر قابل چاپ» را منتشر کرده است.



از دیگر آثار هنری سید مهدی شجاعی، قطعه‌های ادبی اوست که در قالب چند کتاب به بازار نشر روانه شده‌اند.



فیلم‌نامه‌های «بدوک»، «دیروز بارانی» و «پدر» کارهای سینمایی مشترک او با مجید مجیدی هستند و فیلم‌نامه «چشم خفاش» و «قلعه دبا» کارهای سینمایی مشترک او با بهزاد بهزادپور. از دیگر فیلم‌نامه‌های سیدمهدی شجاعی، می توان به «کمین» و « آخرین آبادی» اشاره کرد که توسط کانون پرورش فکری کودکان ساخته شده‌اند.



هم‌چنین کتاب‌های «کشتی پهلو گرفته»، «‌پدر، عشق و پسر»، «‌آفتاب در حجاب»، «‌از دیار حبیب»، «‌شکوای سبز»، «‌خدا کند تو بیایی» و « دست دعا، چشم امید» حاصل تجربه‌های او در زمینه ادبیات مذهبی هستند.

دانلود با فرمت pdf
.......................................................................................................


1818_4_0cef87d842.jpg

بامداد خمار رمانی است نوشتهٔ فتانه حاج سیدجوادی در سال ۱۳۷۴. این کتاب در ۱۰ سال ۳۰۰ هزار نسخه فروش داشته و برخی از نوبت‌های چاپ آن با شمارگان ۱۰ تا ۱۸ هزار نسخه در خور توجه است. این کتاب، داستان سوزناک عشق نافرجام دختری از اعیان دوره قدیم تهران به جوانی نجار از طبقه پایین جامعه است که در آخر به جدایی می رسد.بامداد خمار یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های معاضر ایران است و به همین دلیل از ادبیات عامه‌پسند می‌باشد. این رمان با بحث‌های داغ و نقدهای بسیار روبه‌رو شد. موافقان، آن را برای مقولهٔ روابط میان زنان و مردان جوان مفید دانسته و یا درس عبرتی دانستند برای جوانان بی‌تجربه. مخالفان، آن را دفاع از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقیر فرودستان دانستند.ترجمه آلمانی بامداد خمار توسط سوزان باغستانی نیز در آلمان با میانگین ۱۰ هزار نسخه بارها به چاپ رسیده‌است.خلاصه کتاب : سودابه دختر جوان تحصیل‌کرده و ثروتمندی است که می‌خواهد با مردی که با قشر خانوادگی او مناسبتی ندارد، ازدواج کند. برای جلوگیری از این پیوند، مادر سودابه وی را به پندگرفتن از محبوبه، عمهٔ سودابه، سفارش می کند.بامداد خمار داستان عبرت‌انگیز سیاه بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است که از همان برگهای نخست داستان آغاز می‌شود و همه کتاب را دربرمی‌گیرد. با آنکه ماجرا در روزهای نخست زمامداری رضاشاه روی می دهد، جز یکی دو مورد، همچون کشف حجاب، به دیگر جنبه‌های سیاسی و اجتماعی زمانه هیچ اشاره‌ای نمی‌شود. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگرد نجار می‌شود. خواستگارانش را رد می‌کند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت می‌کند تا خانواده به ازدواج او رضایت می‌دهد، اما او را طرد می‌کند به طوری که نه او اجازه دارد به خانواده‌اش سری بزند و نه در هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، کسی از خانواده به او سری می‌زند.
حجم کتاب : حجم کلفرمت ها ، 4.45 مگابایت
دانلود نسخه پی دی اف با حجم 1.78 مگابایت
دانلود نسخه اندروید با حجم 1.14 مگابایت
دانلود نسخه ای او اس (ایپد ، ایفون) و تبلت ها و دستگاه های اندروید (EPUB) با حجم : 470 کیلوبایت

.........................................................................................................................
58275.jpg

((چراغ ها را من خاموش می کنم)) رمان حادثه ها نیست؛ ریتم کُند و آهسته یی دارد که روز های عادی را با رویداد های متعارف روز تعریف می کند و در آن دلتنگی ها و روزمره گی های یک زن ساده را در یک گوشة شهر بازتاب می دهد. در این رمان هیچ حادثة آن چنانی به وقوع نمی پیوندد- در حقیقت این گونه پرداخت را میتوان ویژه گیی برای تمام آثار زویا پیرزاد دانست. او آدم های معمولی را با سرنوشت های معمولی، محور آثار خود قرار می دهد و لحن صادقانه و طرز دید اوست که رمانش را برجسته می سازد. او در این پرداخته ها در صدد ساختن ابر قهرمان ها نیست؛ دغدغة او تصویر دغدغه های زنان است.
زویا پیرزاد در این رمان با استفاده از تکنیک های جدید، نمونة تازه یی از داستان نویسی را پیشکش کرده و توانسته است که با روایت واقع گرایانه، با تک گویی های درونی و فلاش بک ها و با استفاده از نثر ساده، روان و جذاب در چشمة فورانی داستان نویسی ایران نامی برای خود بیابد.
در رمان (چراغ ها را من خاموش می کنم) راوی یک زن ارمنیست که وقایع بر محور زنده گی او و ماحولش می چرخد.
دانلود با فرمت pdf
.......................................................................................................................................
IMG23450213.jpg

دا ، در گویش محلی به معنی مادر است و خانم حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود. سیده زهرا حسینی یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و او در سال ١٣۴٢ در آنجا به دنیا آمد. در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد و پس از مدت‌ها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد. حسینی پس از کلاس پنجم ترک تحصیل کرد. او فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. خانواده او، به ویژه پدرش سخت پای‌بند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد. او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب می‏کند. غسل و کفن و دفن شهدای جنگ. روز اول دچار ضعف و غش می‏شود اما… آنچه کتاب را بی‏همتا می‏کند بیان گوشه‏هایی از جنگ از زاویه‏ای است که تا به حال به آن پرداخته نشده است. کتابی که اوج فجایع جنگ و در ضمن گوشه‏ای از تاریخ کشور ما را بیان می‏کند. نتیجه گفت‏وگویی هزار ساعته، ارزش این همه هزینه کردن را دارد.


دانلود کتاب با فرمت pdf

.........................................................................................................................

19-6-1391%5CIMAGE634828165586709251.jpg


داستان کتاب شب سراب در حال و هوای قدیم هستش و روایتگر قصه ی عاشق شدن دختری از خانواده ی اشراف زاده به پسری که شاگرد نجاره هست و بالاخره با اصرار و پافشاری خانواده ی خودش رو مجبور به قبول این ازدواج میکنه …قسمتی از کتاب شب سراب : – سلام
– به به سلااام پسر گلم چطوری؟
– بیست گرفتم حاج آقا
خط کشم که ورقه ام را مثل پرچم بر بالای آن چسبانده بودم پایین آوردم و جلوی چشم حاج آقا محسن گرفتم.
– بارک الله پسر خوب، چه درسی را بیست گرفتی؟ املا را؟
– نه حاج آقا.
– حساب را؟
– نه حاج آقا.
– چی را بیست گرفتی؟ بگذار عینکم را روی چشمم بگذارم ببینم پسر گلم چه کرده؟
حاجی آقا دست توی جیب جلیقه اش کرد و عینکی را که به جای دسته؟زنجیر داشت از جیب در آورده روی دماغش گذاشت و به ورقه ام زل زد.
“جور استاد ز مهر پدر”
– این چیه؟
– مشق است حاج آقا خوشنویسی است.
قیافه حاج آقا در هم رفت یک کمی هم لب ورچید.
و دل کوچک من شکست.

دانلود کتاب با فرمت pdf

...........................................................................

reiran.com1341360981.jpg


کار دختر و پسر جوانی به خاطر توقع های زیاد دختر، به جدایی می کشد. پسر می رود و زندگی دوباره تشکیل می دهد و دختر در تنهایی خودش، متوجه اشتباهش می شود. بعد از ماجراهایی دختر و پسر داستان، دوباره به هم می رسند. به نظرتان از سوژه ای تا به این حد تکراری و کلیشه ای می شود داستانی خوب و خواندنی درآورد؟ نازی صفوی نشان داده که می شود. او در دالان بهشت با پرداخت خوب روحیات دختر توانسته کاری متفاوت ارائه بدهد. نازی صفوی، متولد ۱۳۴۶ در تهران است. کتاب اولش، دالان بهشت در سال۱۳۷۸ منتشر شد و از آن موقع تا حالا سومین کتاب پرفروش ۱۴سال اخیر بوده است ( بعد از بامداد خمار و چراغ ها را من خاموش می کنم ). داستان بعدی او، برزخ اما بهشت سال۸۳ منتشر شد و نشان داد که با نویسنده ای کم کار طرف هستیم


.
دالان بهشت را به اصرار یکی از دوستانم به چاپ رساندم و هیچ قصدی برای نویسنده شدن و چاپ کتاب نداشتم و ندارم. ولی خوشبختانه کتاب به چاپ سوم رسید و با استقبال خوانندگان روبه رو شد. این برخوردها و نامه های مردم است که همچنان به من روحیه می دهد. حتی هفته پیش در آمریکا کتاب دالان بهشت ترجمه شد و من از کشورهایی مثل استرالیا، انگلیس، کانادا و… نامه و ای میل دارم. نوشتن دالان بهشت از یک یادداشت کوچک پشت جعبه دستمال کاغذی ماشین شروع شد؛ وقتی که پشت چراغ قرمز گیر کرده بودم. بعد هم برزخ اما بهشت را نوشتم. الان هم ۳ تا کتاب دارم که معلوم نیست کی تمام می شود


.
چون خودم را محدود به زمان نمی کنم؛ شاید یک ماه دیگر یا شاید ۲ سال دیگر. اسم یکی از آنها این است: تا بهشت راهی نیست، اگر این جان خسته بگذارد . این اسم را تا حالا به هیچ کس نگفته بودم ولی فکر می کنم اسم خوبی بشود


.
من همیشه حسم را می نویسم و باور دارم حرفی که از دل برآید بر دل می نشیند و مطمئنا کتابی که با احساس نوشته نشود، قابل خواندن نیست؛ مثل آشپزی از روی کتاب که آن طعم واقعی را نخواهد داشت و هیچ وقت مثل غذای مادربزرگ نمی شود! قواعد و قانون ها در نوشتن باید رعایت شود. ولی بدون احساس فایده ای ندارد و اگر نویسنده پشت داستان فکری نداشته باشد یا دردی را نکشیده باشد، نمی تواند داستان جالبی بنویسد

دانلود با فرمت pdf
.
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
mara.gif
بامداد خمار و شب سراب رو خوندم عالی بود دالان بهشت چطوره؟
 
بالا