• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

متن های خواندنی

helsa

Registered User
تاریخ عضویت
6 نوامبر 2013
نوشته‌ها
778
لایک‌ها
84
محل سکونت
Sirjan
درد من از ملتی هست که کریسمس و ولنتاین رو به هم تبریک میگن بعد میگن عید قربان مالِ عرباس !
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
نازنین من !
بگو ...تا میتوانی برایم بگو...تا می شود ...
تا جایی که دنیا به تریج قبایش بر نمیخورد
و هنوز برای جدا کردنمان از هم دست دست میکند
حرف بزن ...
هرچند من سکوت تو را هم به رسم نزدیکی دلهای عاشق
خوب میخوانم و از آن هم نامه ای بلندبالا
مثل گلایه هایت از آدمهای رنگی می سازم
اما تو سکوت نکن؛
مگر باز هم باید این واقعیت تلخ را به تو یادآور شوم که
دنیا خیلی حسود است !
و برای جدا کردن دل ها یی که حرف و زبان هم را می فهمند
هر روز طرحی تازه می ریزد و بجایش دلهایی را کنار هم قرار میدهد
که نمی دانند زبان مشترکی هم هست!....
بگو ...تا میتوانی...تا دنیا با اتفاقات تکراریش
مجالمان میدهد بگو
برای نگفتن یک عمر وقت باقی ست....
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
34
محل سکونت
ارومیه
فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ..
فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
34
محل سکونت
ارومیه
سی ثانیه پای صحبت آقای برایان دایسون !!!! ...


هیچ وقت از ریسک کردن نهراسیم، چرا که به ما این فرصت را خواهد داد تا شجاعت را یاد بگیریم.
مدیراجرائی اسبق در شرکت کوکاکولا /

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است .
قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید
جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند.
پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین ، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد ،
اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند.

او در ادامه میگوید :
آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده ، سلامتی ، دوستان و روح خودتان
و توپ لاستیکی همان کارتان است.
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
34
محل سکونت
ارومیه
چقدر عاشق ها را برای خندیدن دوست داشتم
به قول یک نفر عشق مانند معتاد شدن است همین طور که معتاد نمیدونه کی معتاد شده عاشق هم نمیدونه کی عشق به سراغش اومده و عاشق شده
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
وقتی تصویر بی روحم رو تو آینه می بینم


جز تنهای یا عشق من کجایی چی دیگه ایی نمی بینم


روزی که رفتی حرفی که گفتی هنوز یادمه


چشماتو رو به من بستی گفتی که دیگه نیستی هنوز یادمه


دلم گرفته بغض راه گلومو گرفته


تنها تر از تنهام بی تو من مثل عروس مرده هام


دیگه غم هر چی از تو تو خاطراتم داشتم


برده است شسته است چون هنوز امید هست


آری قلب ها بی پیکرند گوش هایت هنور کرند؟!


من هستم خواهد بود و دیگر نخوام کرد سکوت

بودنم فریاد می زنم چون دیگر وجودت در دلم شده است نابود
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
نشسته ام بر سر راه عشق...!
چشم دوخته ام به مسیری که پایانش انتظار است...!
پلک نخواهم زد غافل نخواهم شد...!
حتی یه لحظه دیده بر نخواهم داشت...!
تنها رهگذر این جاده روز های بی تو بودن است...!
سنگیست در کنارم اوهم منتظر است...!
می پرسمش چرا چنین است روزگارمان؟!
پاسخ نمیدهد گویی سکوت را قورت داده است...!
نگاهش میکنم اما نمیفهمم به چه خیره شده...!
آیا من هم مانند او صبورم؟!
یا که مانند دیگران از نادیده ها کورم...!
برگ خشکیده ای در آسمان در حال سقوط است...!
آرام آرام رقصان رقصان می چرخد به دور خویش...!
گویی او هم به دنبال چیزیست...!
که اینگونه سر در گم است...!
برگ خشکیده بر زمین نقش بست...!
پرسیدمش از برای چه اینگونه بی تابی؟!
خش خشی کرد و از من دوری کرد...!
گویی همسفر باد بود...!
باد وزید و برد آن ناشناس را...!
همچنان انتظار ...!
گاهی بویی خوش به مشام میرسید...!
این نشان از چیست؟!
دنبالش را گرفتم..!
نرگسی کوچک کنارم روییده بود....!
رویش زیبا و بویش سرمست کننده...!
پرسیدمش تو هم گمشده ای داری؟!
هیچ نگفت ...!
دست بردم تا بچینمش اما ...!
اما شاپرکی بر آن نشست و بال بست...!
شاید شاپرک اورا یافت شاید گل او را خواند...!
نمیدانم...!
تنهایشان گذاشتم...!
باز انتظار...!
سر چرخاندم و نظری انداختم به اطراف...!
سرو هایی به بلندی آسمان...!
که گویی ابرها را نوازش می کرند..!
لکه هایی سیاه از جنس پرندگان مهاجر در آسمان موج میزدند...!
کلاغ ها قار قار کنان بر لانه هایشان مینشستند...!
اما همچنان انتظار...!
ناگهان چیزی را دیدم ...!
آری دیدمش آن سوی جاده بود...!
در میان بوته ها چیزی خود نمایی میکرد...!
سر برون آورد...!
چشمانی داشت درشت و مشکی رنگ...!
دیده ام در چشمانش غرق شد...!
به من خیره شده بود...!
آنقدر زیبا بود که نفسم حبس شد...!
از دور نرمی بدنش را حس میکردم...!
خواستم به او نزدیک شوم...!
که ناگه صدایی شدید مانند شلیک اورا نقش بر زمین ساخت...!
صورتش با زمین در موازات بود...!
آری دیگر او حالا گرم و آزاد بود...!
هنوز نفس میکشید...!
پرسیدمش توهم گمشده ای داری؟!
سکوت را برایم فریاد زد و چشم بست...!
اوهم مرا به انتظار دعوت کرد...!
انتظار ، انتظار ، همچنان انتظار...!

.
.
.
.
.
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
دیگر رسیده است آخر کار...!
عاقبت قصه ی ما این بود جدایی یار...!
گاهی اوقات می خوانمش بی اختیار...!
آن روز آخر خیلی کردمش اصرار...!
که مرو تنها مذار
که میشود این دل از تو بیزار...!
کی به پایان میرسد این انتظار...!
روی به دل خویش میکنم و می گویمش ببار..!
بگذار غمهایم پیدا شوند و آشکار...!
پیچیده است بغض تنهایی بر گلویم همچو مار...!
شاید عاقبت این دل هست طناب دار..!
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
آمده ام برای آخرین بار...!
آبی باشم که برای بدرقه ات به پایت می افتد...!
تا جلو چشمانت خرد شوم ، نابود شوم....!
اما افسوس که تو چشم می بندی و پشت می کنی به من...!
آه...!
ای شاهدان غیبی نظارگر باشید ...
که او چگونه با بی رحمی مرا پس زد...!
به شما این مژده رو می دم که روزی
مانند من به خاک می افتد و آن روز است
که می گویم دیگر دیر شده...!
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
44
محل سکونت
طهران
می توانند همه چیزت را بگیرند ، اموال ات ، بهترین سال هایت

تمامی خوشی ها ، و تمامی شایستگی هایت را ، تا آخرین تکه لباست !

ولی همیشه رویاهایت برایت باقی خواهند ماند

تا جهانی را که از تو ربوده اند ، از نو بسازی ..



" یاسمینا خدرا - سوء قصد "
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
از تو میگذرم بی آنکه دیگر تو را ببینم ،
از تو میگذرم بی آنکه خاطره ای را از تو بر دوش بکشم ،
نمیخواهم دیگر طعمی را از عشق بچشم .
از تو میگذرم ، تویی که گذشتی از همه چیز ،
این را هم فراموش میکنم ، جای من در اینجا نیست !
میروم تا آرام باشی ، تا از شر من و احساسم راحت باشی ،
میروم تا روزی پشیمان شوی ،حیف احساسات عاشقانه ام بود ،
میروم تا با کسی دیگر همنشین شوی
از تو میگذرم و شک نکن که فراموشت میکنم ،
هر چه شمع و شعله و آتش بود را در قلبم خاموش میکنم . . .
آه ای خدا ...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا گزیدم لانه ی صیاد شد
آن رفیقی را که با خون جگر پروردمش
عاقبت او بر سر دارم رسید جلاد شد
دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام
آنـــقدر کــهنه…
کــه می شــوَد
رویِ گَرد و خـــاک تَنـــَم
یــادگــاری نــوشت…
بنویس
و برو…..
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
ای دل بی ارزش !
لامـــصب……………..یاد بگیر !
اگه کسی بهت گفت دوسِتـــــــ دارم
لزوما به این معنی نیست که کَسِ دیگه ای رو دوست نداره…!
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
دوستت دارم هایت را باور می کنم
درست مثل امضای آخر نامه هایت که می گویی خون است…
اما طعم آب انار می دهد
 

-mey3am-

Registered User
تاریخ عضویت
13 آپریل 2013
نوشته‌ها
5,637
لایک‌ها
2,939
محل سکونت
rasht
این روزها هرکی منو میبینه میگه :
وااای خوش به حالت چقدر لاغر شدی !!! رمز موفقیتت چی بوده ؟
من فقط لبخند میزنم و تو دلم میگم : بازیچه شدن …
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نه وام ميدهم نه وام ميستانم زيرا وام راهي است بسوي تباهي
.. شكسپير ..
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
گناه را به گردن دنيا و ديگران نگذاريم, كوتاهي از همت و كوشش ماست
.. محمد حجازي ..
 

gaara13

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2012
نوشته‌ها
278
لایک‌ها
658
اخرین ورژن دعای آخر ترم برای حل مشکلات:

الهی! باخاطری خسته، دل به کَرم تو بسته
دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.
پاس شوند کریمی
پاس نشوند حکیمی
نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم
الهی شهریه ها بالاست که میدانی ، وجیبم خالیست که میبینی
نه پای گریز از امتحان دارم ونه زبان ستیز با استاد،
الهی دانشجویی راچه شاید و از او چه باید!؟
 
بالا