مجلات سینمایی فیلم - دنیای تصویر - صنعت سینما - فیلم نگار - 24 و ...

[DIXIE CHICKS]

نقد پرویز نوری در مجله 24 خیلی جالب بود. طرف اومده فیلم کرامر علیه کرامر رو نقد کنه، بعدش تو یه پاراگراف اینو گفته:

قصه ی کرامر تا آن جا که ذهنم کار می کند دعوای زن و شوهری بود و ... خیلی از لحظه هایش از یادم رفته است و دیگر فرصتی نشده تا مجددا ببینم آیا همچنان اثر گذشته اش را دارد. ...

یارو می خواد نقد بنویس نکرده حداقل یه بار فیلم رو با دور تند ببینه. آخه مرد حسابی ما پول می دیم که تو بگی عهد تیرکمون یه فیلم دیدم و فکر کنم داستانش دعوای زن و شوهری بود !!!

اگه این جوریه که منم بلدم روزی 10 تا نقد بنویسم

 

[Quen]

نقد پرویز نوری در مجله 24 خیلی جالب بود. طرف اومده فیلم کرامر علیه کرامر رو نقد کنه، بعدش تو یه پاراگراف اینو گفته:



یارو می خواد نقد بنویس نکرده حداقل یه بار فیلم رو با دور تند ببینه. آخه مرد حسابی ما پول می دیم که تو بگی عهد تیرکمون یه فیلم دیدم و فکر کنم داستانش دعوای زن و شوهری بود !!!

اگه این جوریه که منم بلدم روزی 10 تا نقد بنویسم

نقدهای پرویز نوری در مجله شهروند هیج وقت یادم نمیره! هر نقدی که مینوشت یه فحش هم به تارانتینو و برادران کوئن میداد! به قول عادل کلا آدم جالبیه

 

[f@rzad]

"دنیای تصویر" 191 منتشر شد ​

به نظرم هنوز دنیای تصویر بهترینه ..

 

[soroushX]

دوست عزیز اگه ممکنه سر فصل های مطالب مهمش رو بگید

پ.ن: Dark Knight جان کجایی که بازم مصطفی زمانی رفت روی جلد!

 

[Dark Knight]

دوست عزیز اگه ممکنه سر فصل های مطالب مهمش رو بگید

پ.ن: Dark Knight جان کجایی که بازم مصطفی زمانی رفت روی جلد!

دقیقا اومدم بگم. همین الان گرفتمش. ول کن نیستن! یه شماره در میون عکس این رو میندازن روی جلد

اینا یه سری از مطالب این شماره هست :

- حالا نقش اول نیستم (گفتگو با هریسون فورد)
- تغییر یا تزویر (نگاهی به مدعیان اسکار در دوران اوباما)
- شب باشکوه برج میلاد (یازدهمین جشن سینمایی/تلویزیونی دنیای تصویر)
- کاریکاتورهای سینمایی
- ادامه 101 فیلم 4 ستاره
- حماسی ترین شعر رومانتیک سینما (دکتر ژیواگو)
- قسمت معرفی فیلم هم پرسی جکسون,جزیره شاتر,مرا به خاطر بسپار,بهترین های بروکلین,گرگ انسان!!,جکوزی ماشین زمان,دیوانه ها,اژدهای خود را چگونه تعلیم دهید و اینها هست.

 

[Pixelweb]

فیلم این شماره هم باز روی جلد عکس مصطفی زمانی کار شده بود

 

[Fearless]

پ.ن: Dark Knight جان کجایی که بازم مصطفی زمانی رفت روی جلد!

ول کن نیستن! یه شماره در میون عکس این رو میندازن روی جلد

فیلم این شماره هم باز روی جلد عکس مصطفی زمانی کار شده بود

واقعا جای تاسف ه که ملاک انتخاب بازیگر تو کشوری صرفا چهره و زیبایی باشه نه مهارت و تبحر هنری! البته این نسبتا جزء اصول سینماست اما اینجا به صورت ارزش دراومده. یعنی کاری ندارن سواد بازیگری و سابقۀ حرفه ای طرف چقدر هست، اصلا میدونه تعریف فیلم چیه یا نه، مهم چهره است و بس. چهره داشته باشی نونت تو روغنه و گرنه رابرت دنیرو هم باشی باید بری دستیار صدا بشی!
هر چند به نظر من ایشون اونقدرها هم که مردم میگن جذاب نیست..

 

[Ronan]

واقعا جای تاسف ه که ملاک انتخاب بازیگر تو کشوری صرفا چهره و زیبایی باشه نه مهارت و تبحر هنری! البته این نسبتا جزء اصول سینماست اما اینجا به صورت ارزش دراومده. یعنی کاری ندارن سواد بازیگری و سابقۀ حرفه ای طرف چقدر هست، اصلا میدونه تعریف فیلم چیه یا نه، مهم چهره است و بس. چهره داشته باشی نونت تو روغنه و گرنه رابرت دنیرو هم باشی باید بری دستیار صدا بشی!
هر چند به نظر من ایشون اونقدرها هم که مردم میگن جذاب نیست..

البته دوست عزیز بیشتر جاهای مطرح دنیا هم این مساله هست که قیافه طرف خیلی مهمه

نمیگم به بازیگری بها نمیدن اما کلا قیافه خوب خیلیییییییییییییی مهمه

 

[Fearless]

البته دوست عزیز بیشتر جاهای مطرح دنیا هم این مساله هست که قیافه طرف خیلی مهمه

نمیگم به بازیگری بها نمیدن اما کلا قیافه خوب خیلیییییییییییییی مهمه

منم اشاره کردم که:

البته این نسبتا جزء اصول سینماست اما اینجا به صورت ارزش دراومده

این اصلا باید باشه اما نه به عنوان یک ارزش. اصلیترین چیز مهارت بازیگریه بعد به دنبالش چهره و موارد دیگه میاد. چهره خالی مثل حباب روی آبه.

خیلی مثالها برای این مورد هست: بازیگرانی مثل دنیرو، اسپیسی، هافمن، وین(جان وین) و خیلیهای دیگه با چهره وارد سینما نشدند. هنرمند بودند به معنای واقع کلمه!

 

[ehsan_iace]

از بین مجلات داخلی کدامیک را برای کسی که علاقمند به فیلم‌های سینمای آمریکا و اروپا است توصیه می‌کنید؟

 

[Fearless]

کلا مجله 24 همشهری توصیه میشه.

 

[ROOZBEH33]

یادمه تیر سال 86 رفته بودم آموزشی **** توی اردکان یزد، وسط بیابون خدا. (تاپیکش هست ) خلاصه یه ماهی اونجا از زندگی به دور بودیم و بدون هیچ امکانات تفریحی می زندگیدیم. یه سری مرخصی گرفتیم رفتیم شهر ( کل شهر یه خیابون بود)

داشتیم پیاده می رفتیم که وسط راه یه مغازه کوچول موچولو اون وسط توجهم رو جلب کرد. خوار و بار فروشی بود ولی روزنامه و مجله هم داشت. وسط مجله ها یه شماره از دنیای تصویر بود. روش عکس بزرگ و سیاه و سفید آلن دلون بود. سینمای کلاسیک. کلش راجع به بازیگرا بود. هر صفحه اش مال یکی. گریس کلی، ویوین لی، جیمز دین، .... خلاصه همه بودن. زندگی و فیلماشونو نوشته بود. با خودم گفتم اگه اینو نخرم دیگه گیرش نمیارم.

میدونستم اگه دم در یا توی پادگان بگیرنش مجازاتش خیلی بالاست! بازداشتی داره، ولی هر صفحه اش رو که ورق می زدم قانع تر می شدم که ارزشش رو داره! خلاصه خریدمش 2 تومن. گذاشتم زیر پیرهنم و دبرو که رفتی. رسیدیم دم در پادگان . همه رو بازرسی بدنی می کردن. سه نفر از دوستامو کامل گشتن. من رو هم گشتن ولی، از بالا تا پائین پهلو ها رو گشتن، یعنی از شونه تا جیب و تا کفش. به اون وسط کاری نداشت یارو! خلاصه رفتیم تو. آخ که چه حالی میداد بعد از ظهرا مجله خوندن . دوستامم جمع می شدن و با هم می خوندیم. خلاصه تو کل خوابگاه یک ماه می گشت.

آره.... ارزشش رو داشت

 

[Fearless]

یادمه تیر سال 86 رفته بودم آموزشی **** توی اردکان یزد، وسط بیابون خدا. (تاپیکش هست ) خلاصه یه ماهی اونجا از زندگی به دور بودیم و بدون هیچ امکانات تفریحی می زندگیدیم. یه سری مرخصی گرفتیم رفتیم شهر ( کل شهر یه خیابون بود)

داشتیم پیاده می رفتیم که وسط راه یه مغازه کوچول موچولو اون وسط توجهم رو جلب کرد. خوار و بار فروشی بود ولی روزنامه و مجله هم داشت. وسط مجله ها یه شماره از دنیای تصویر بود. روش عکس بزرگ و سیاه و سفید آلن دلون بود. سینمای کلاسیک. کلش راجع به بازیگرا بود. هر صفحه اش مال یکی. گریس کلی، ویوین لی، جیمز دین، .... خلاصه همه بودن. زندگی و فیلماشونو نوشته بود. با خودم گفتم اگه اینو نخرم دیگه گیرش نمیارم.

میدونستم اگه دم در یا توی پادگان بگیرنش مجازاتش خیلی بالاست! بازداشتی داره، ولی هر صفحه اش رو که ورق می زدم قانع تر می شدم که ارزشش رو داره! خلاصه خریدمش 2 تومن. گذاشتم زیر پیرهنم و دبرو که رفتی. رسیدیم دم در پادگان . همه رو بازرسی بدنی می کردن. سه نفر از دوستامو کامل گشتن. من رو هم گشتن ولی، از بالا تا پائین پهلو ها رو گشتن، یعنی از شونه تا جیب و تا کفش. به اون وسط کاری نداشت یارو! خلاصه رفتیم تو. آخ که چه حالی میداد بعد از ظهرا مجله خوندن . دوستامم جمع می شدن و با هم می خوندیم. خلاصه تو کل خوابگاه یک ماه می گشت.

آره.... ارزشش رو داشت

جالب بود. بعضی وقتها یه مجله حکم زندگی رو داره برای آدم. کلا درک میکنم چی میگی چون برای منم یه همچین اتفاقی خیلی وقت پیش افتاد البته نه توی پادگان. :دی
اواخر سال 84 بود. رفته بودم روستای پدر بزرگم برای کنکور بخونم. کلا دور از هیاهوی شهر وسط یه روستا با جمعیتی حدود 30 نفر! البته قبلا جمعیتش خیلی بیشتر بود اما به مرور کم شدند. اونموقع یادمه حتی تلویزیون هم اونجا نمیگرفت. کلا یه کانال بیشتر نداشت و شبکه 1 بود. حساب کن من که تو شهر هر روز حداقل یه فیلم میدیدم و کلا آمار فیلمها تو دستم بود یهو برم تو همچین فضای خوفی! خلاصه ما اونجا موندگار شدیم برای حدود چند ماه. یادمه شبکه 1 فقط یا اخبار بود یا سریالهای ضعیف خونوادگی. اما یادمه تمام هم و غمم سینما یک شب جمعه ها بود. مثلا یه فیلمی که اون زمان نشون داد و خیلی حال کردم فیلم Two Bits آل پاچینو بود. کلا دوران جالبی نبود تا اینکه یه روز بعد از 20 روز رفتم شهر (شهر نزدیک روستا = نطنز). یه چیز بگم شاید باورتون نشه اما تو اون سال یادمه من کل شهر رو زیر و رو کردم یه کیوسک روزنامه فروشی پیدا نکردم!! کلا کیوسک اونجا نبود. ملت روزنامه و مجلاتشون رو از مغازه مثلا بقالی و لوازم التحریر فروشی میخریدن. ما هم با پرس و جو رفتیم یکی از همون مغازه ها برای خرید که چشمم افتاد به یکی از مجلات درجه 3 سینمایی. همینایی که عکس چندتا بازیگر ایرانی رو بزرگ میندازن روی جلدشون. اما خدایی همونم برای ما غنیمت بود و گرفتمش. با چه شور و ذوقی صفحاتش رو ورق میزدم. کلا دوران خوشی بود. حتی یادمه رفتم یه سری عملیات انجام دادم تا آنتن تلویزیونشون بیشتر از 1 کانال بگیره که نشد. من تو عمرم رادیو گوش نمیکردم که اونجا به رادیو هم روی آوردیم.

یادش بخیر...

 

[ROOZBEH33]

جالب بود. بعضی وقتها یه مجله حکم زندگی رو داره برای آدم. کلا درک میکنم چی میگی چون برای منم یه همچین اتفاقی خیلی وقت پیش افتاد البته نه توی پادگان. :دی
اواخر سال 84 بود. رفته بودم روستای پدر بزرگم برای کنکور بخونم. کلا دور از هیاهوی شهر وسط یه روستا با جمعیتی حدود 30 نفر! البته قبلا جمعیتش خیلی بیشتر بود اما به مرور کم شدند. اونموقع یادمه حتی تلویزیون هم اونجا نمیگرفت. کلا یه کانال بیشتر نداشت و شبکه 1 بود. حساب کن من که تو شهر هر روز حداقل یه فیلم میدیدم و کلا آمار فیلمها تو دستم بود یهو برم تو همچین فضای خوفی! خلاصه ما اونجا موندگار شدیم برای حدود چند ماه. یادمه شبکه 1 فقط یا اخبار بود یا سریالهای ضعیف خونوادگی. اما یادمه تمام هم و غمم سینما یک شب جمعه ها بود. مثلا یه فیلمی که اون زمان نشون داد و خیلی حال کردم فیلم Two Bits آل پاچینو بود. کلا دوران جالبی نبود تا اینکه یه روز بعد از 20 روز رفتم شهر (شهر نزدیک روستا = نطنز). یه چیز بگم شاید باورتون نشه اما تو اون سال یادمه من کل شهر رو زیر و رو کردم یه کیوسک روزنامه فروشی پیدا نکردم!! کلا کیوسک اونجا نبود. ملت روزنامه و مجلاتشون رو از مغازه مثلا بقالی و لوازم التحریر فروشی میخریدن. ما هم با پرس و جو رفتیم یکی از همون مغازه ها برای خرید که چشمم افتاد به یکی از مجلات درجه 3 سینمایی. همینایی که عکس چندتا بازیگر ایرانی رو بزرگ میندازن روی جلدشون. اما خدایی همونم برای ما غنیمت بود و گرفتمش. با چه شور و ذوقی صفحاتش رو ورق میزدم. کلا دوران خوشی بود. حتی یادمه رفتم یه سری عملیات انجام دادم تا آنتن تلویزیونشون بیشتر از 1 کانال بگیره که نشد. من تو عمرم رادیو گوش نمیکردم که اونجا به رادیو هم روی آوردیم.

یادش بخیر...

آره یادش بخیر منم یه زمانی سینما یک می دیدیم. ولی خیلی وقت پیش بود. اون موقع که منوچهر نوذری خدابیامرز برنامه از کی بپرسم رو داشت! چند سال پیش میشه؟ هییییی جوونی کجایی که یادت بخیر. خیلی وقته دیگه تماشا نمی کنم. هرچی بخوام خودم می گیرم ولی بچگی خیلی حال میداد.

حاجی اسم دهتون چیه چون ده ما هم نزدیکه نطنزه! (ابیانه) نکنه همشهری باشیم! :happy:

 

[Fearless]

آره یادش بخیر منم یه زمانی سینما یک می دیدیم. ولی خیلی وقت پیش بود. اون موقع که منوچهر نوذری خدابیامرز برنامه از کی بپرسم رو داشت! چند سال پیش میشه؟ هییییی جوونی کجایی که یادت بخیر. خیلی وقته دیگه تماشا نمی کنم. هرچی بخوام خودم می گیرم ولی بچگی خیلی حال میداد.

حاجی اسم دهتون چیه چون ده ما هم نزدیکه نطنزه! (ابیانه) نکنه همشهری باشیم! :happy:

برنامه از کی بپرسم برای خیلی قبل تره. سینما یک برا همین چند سال پیش بود.
برنامش کلا تعطیل شد. البته هنوز شبکه 1 شب جمعه ها فیلم سینمایی نشون میده اما به اون صورت دیگه نیست که دو نفر بیان نقدش کنند.
جوونی یادت بخیر؛ هی! :دی

بابا همشهری دراومدیم که!!

/ لووول
ما سمت یارند هستیم.

3 تا مونده به ابیانه. قبل از کمجان، که کمجان و برز و طره رو باید رد کنی تا برسی ابیانه. ولی روستاتون خدایی نگین کویره! الانم که ثبت جهانی شد. من هر سری میام اونوری اگر موقعیتش جور بشه حتما میرم ابیانه. هنوز نفهمیدم این خونه هاش چجوری رنگشون قرمزه؟ یه رودخونه فوق باحال هم داره اونجا. کلا جای باحالیه.
اگر اونوری اومدی حتما بیا ده ما، خوشحال میشیم. :happy:

 

[ROOZBEH33]

برنامه از کی بپرسم برای خیلی قبل تره. سینما یک برا همین چند سال پیش بود.
برنامش کلا تعطیل شد. البته هنوز شبکه 1 شب جمعه ها فیلم سینمایی نشون میده اما به اون صورت دیگه نیست که دو نفر بیان نقدش کنند.
جوونی یادت بخیر؛ هی! :دی

بابا همشهری دراومدیم که!!

/ لووول
ما سمت یارند هستیم.

3 تا مونده به ابیانه. قبل از کمجان، که کمجان و برز و طره رو باید رد کنی تا برسی ابیانه. ولی روستاتون خدایی نگین کویره! الانم که ثبت جهانی شد. من هر سری میام اونوری اگر موقعیتش جور بشه حتما میرم ابیانه. هنوز نفهمیدم این خونه هاش چجوری رنگشون قرمزه؟ یه رودخونه فوق باحال هم داره اونجا. کلا جای باحالیه.
اگر اونوری اومدی حتما بیا ده ما، خوشحال میشیم. :happy:

من یادمه بچه بودم شب جمعه ها فیلم میزاشت حالا سینما یک بود چی بود یادم نیست! ولی فیلم بود منم که عادت داشتم شبا زود بخوابم پای تی وی خوابم می برد!

به بهههههههههه مخلصیم همشهری! بالاخره یه بچه محل پیدا کردیم اینجا! خوبه هرچند وقت یه بار میری من الان خیلی وقته فرصت نشده برم. آره ثبت جهانی هم شده مثه اینکه. ما فقط اگه بریم محرم تاسوعا و عاشورا میریم که اونم الان دوساله نرفتم. رنگش واسه آهن تو خاکش قرمز می زنه. اگه شد حتما میام یه سر یارند. ممنون. توام اگه رفتی اون طرفا جای مارو خالی کن!

 

[sokOoooot]

چون این همشهری 24 توی شیراز من سخت گیرش میاوردم و بعضا گیرم نمی اومد رفتم توی این سایت

http://hamshahrimags.com

و 12 تا شمارش رو اشتراک اش رو خریدم با هزینه پست شد 27000 تومن یعنی 1000 تومن گرونتر از خرید خود مجله ولی به نظرم بصرفه دیگه هر ماه میاد دم خونه

 

[yusef.es]

چون این همشهری 24 توی شیراز من سخت گیرش میاوردم و بعضا گیرم نمی اومد رفتم توی این سایت

http://hamshahrimags.com

و 12 تا شمارش رو اشتراک اش رو خریدم با هزینه پست شد 27000 تومن یعنی 1000 تومن گرونتر از خرید خود مجله ولی به نظرم بصرفه دیگه هر ماه میاد دم خونه

در شهر من هم این مجله به سختی گیر میاد منم اشتراک گرفتم.
خوبیش ابنه که دیگه خیالت راحته
همین ماه قبل حدودا 15 روز دیر شد زنگ زدم یکی دیگه فرستادن.
خوبی همشهری اینه که اگه بگی نرسیده بالافاصله یکی دیگه برات میفرستن.

 

[live for what?]

من بلاخره تونستم بعد از پیدا نکردم همشهری 24 تو تهران و شیراز و اهواز تو فرودگاه اهواز مجله رو پیدا کنم تا تهران بخونمش.
البته با توجه به تاخیر نزدیک 2 ساعت پرواز وقت خوبی هم داشتم

به نظرم خیلی مجله خوبی اومد کیفیت مقاله ها و از اون مهم تر نحوه چیدمان و صفحه آرایی که خسته کننده نبود خیلی به جذابیتش کمک کرد.
منتظر شماره بعدی میمونیم امیدوارم راحت تر پیدا بشه نصف ایران رو دنبالش نگردم :دی

 

[star_nick]

نميدونم چرا هروقت من ميخوام حتماً دنيای تصوير رو بگيرم گيرم نمياد!اول ماه ميرم ميگن نيومده،وسط ماه هم خبری نيست،آخر ماه هم ميگن تموم شده!!!:wacko:
البته بيشتر به خاطر شرح جشنشون کنجکاو بودم