خیلی آرام و خونسرد آمدند؛ یکی از آنها روی زمین نشست، سپس دیگری بر روی سرش ظرف بنزین را خالی کرد و سپس در کمال آرامش کبریت زده شد. او ابدا فریادی نکشید، نالهای نکرد، فقط چهرهاش در هم میرفت. همه تحت تٱثیر این عمل، مات و مبهوت این ماجرا شده بودند و هیچکس از بوی گوشت سوخته انسان فرار نکرد... من فقط میدانستم که باید عکس بگیرم.
مالکولم براون با عکسهایی که از
مرگ راهب بودایی تیککوانگدوک گرفت، برندهی جایزه پولیتزر گردید به مانند دیوید هالبرستم بهجهت مطلبی که در این مورد نوشت:
میتوانستم که آن صحنه را دوباره ببینم، اما یکبار کافی بود. شعلههای آتشی که از یک انسان ناشی میشدند. بدنش به آرامی چروکیده میشد و درهم میرفت، سرش سیاه شده بود و به ذغال تبدیل میگشت. در هوا بوی سوختن گوشت انسان پراکنده شده بود. انسانها به صورت غافلگیرانهای سریع میسوزند. از پشت من صدای گریه و بغض ویتنامیهایی که در آنجا گرد هم آمده بودند به گوش میآمد. آنقدر شوک زده بودم که گریه نمیکردم، دستپاچهتر از آن بودم که نتی بردارم یا سئوالی بکنم. آنچنان گیج شده بودم که حتی نمیتوانستم فکر کنم... مادامیکه میسوخت حتی یک عضلهاش را هرگز حرکت نداد.صدایی از گلویش خارج نشد. خونسردی چهرهاش با شیون و ناله مردم اطرافش در تضاد بود.
این اتفاق نقطه عطفی در بحران بوداییان گردید، بهطوریکه دولت وقت که شدیدا مورد حمایت ایالات متحده بود توسط یک کودتای نظامی سرنگون گردید. اثر این تنش موجب آغاز جنگ ویتنام در حدود 2 سال پس آن گردید.
به نظر جان اف کندی، رییس جمهور آن زمان ایالات متحده – که با دیدن عکس فریاد بلندی کشیده بود – هیچ عکس خبری در تاریخ، به اندازهی این عکس، باعث برانگیخته شدن احساسات مردم در سراسر جهان نگردیده بود.
میلیونها نسخه از این عکس توسط چین کمونیستی، در سرتاسر آفریقا و آسیا، برای نشان دادن چهرهی امریکای امپریالیسم انتشار یافت و در اروپا، این عکس در خیابانها به عنوان کارت پستال فروخته میشد!
پس از این رویداد، تیککوانگدوک، تا حد بوداهیساتوا مورد احترام قرار میگیرد و در عید مخصوص بوداییها از وی یادی بهعمل میآید. قلب وی پس از مراسم مردهسوزانی، هر چند کمی جمع شده بود، اما سالم باقی ماند و به عنوان نمادی از شفقت و غمخواری، در جام بلوری مخصوص مراسم نیایش در پاگودایی در همان نزدیکی قرار داده شد.
با وجود شوک شدیدی که این تصویر و اتفاق در جوامع غربی ایجاد کرد، اما این عمل در میان جامعه بوداییان اتفاقی جدید نبود و قبلا نیز صورت میگرفت؛ هر چند که در مرحله بالایی وخاصی از دین بودایی انجام میگیرد و مراسمی عادی نمیباشد. در حقیقت این نوع قربانی کردن خود،که به جهت حفظ آبرو و شرف بودا صورت میگیرد و نوعی پیمان محکم با بودا میباشد. بطوری که نقل گردیده تیککوانگدوک نیز آداب خاصی را برای این مراسم اجرا کرد و به حالت سنتی بودایی نشست (نشستن چهار زانو برای مدتیشن یا فیگور لوتوس) و با تسبیح دانه درشتش ذکر میگفت.