مشاعره!!!

[mahiye_bala]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار افرین برغم باد

 

[Mehdi14]

دير آمدي به خاطرم اي نام ناشناس
با من چه دير دوست شدي ، آشنا شدي
روي لبم نشستي و من از تو بي خبر
چيزي شبيه بوسه ، شبيه دعا شدي

 

[somayeh60]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 

[somayeh60]

اگر حمل بر بی احترامی نشود،
در سینـه دلش ز نازکی بـتوان دید
صحیح است

ممنون دوست عزیز ولی احتمالا به دلیل متفاوت بودن نسخه هاست(مال من با تصحیح رفیعیه)
فکر کردم من اشتباه کردم دوباره به دیوانم نگاه کردم همین بود که نوشتم در سینه ز نازکی دلش بتوان دید
حالا کدوم درسته نمیدونم:blink:

 

[AMD.POWER]

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد

 

[Mehdi14]

دیدی ای مه که ناگه رمیدی و رفتی
پیوند الفت بریدی و رفتی
هرچه خواری به یاری کشیدم و دیدم
دامن ز دستم کشیدی و رفتی

 

[AMD.POWER]

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

 

[Agha_Jo0n]

دیدم که در نگاه تو جوشید موج اشک
گلبرگ بوسه های تو شد طعمه ی نسیم

 

[AMD.POWER]

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

 

[Agha_Jo0n]

در دل از مهرت نهالی کشته ام کز آب چشم
هر زمانی برگ و شاخ و بیخ و او افزون شود

 

[m-o-h-s-e-n]

در دل از مهرت نهالی کشته ام کز آب چشم
هر زمانی برگ و شاخ و بیخ و او افزون شود

دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست


چو لاف عشق زدی سر بباز چابک وچست

 

[Agha_Jo0n]

تو را من چشم در راهم
به سعي ام تا ز دل يك ديده بگشايم
ببينم من فراخي را خبر گيرم من از يارم
تو را من چشم در راهم

 

[m-o-h-s-e-n]

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم


که عشق از پرده ی عصمت برون آر و زلیخا را

 

[Agha_Jo0n]

ای که با یاد تو در آتش تب میسوزم
یاد من کن که به یادت همه شب میسوزم

 

[m-o-h-s-e-n]

میچکد ژاله بر رخ لاله


المدام المدام یا احباب

 

[Agha_Jo0n]

بره اي را ديدم ، بادبادك مي خورد

من الاغي ديدم ، يونجه را مي فهميد

در چرا گاه نصيحت گاوي ديدم سبز

شاعري ديدم هنگام خطاب ، به گل سوسن مي گفت : شما

 

[Mehdi14]

ای که چون رخ می‌نمایی آفتاب آید برون
آن قدر مستی چنان مستی که از چشمت شراب آید برون
زلفکانت خود حجابی بر نگاهت می‌کشد
وای از آن روزی که زلفت از حجاب آید برون

 

[AMD.POWER]

نشان ز عالم آوارگی نبود هنوز
که ساخت عشق تو آواره‌ی جهان ما را

 

[Mehdi14]

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
از سیاهی چرا هراسیدن
شب پر از قطره های الماس است
آنچه از شب به جای می ماند
عطر سکر آور گل یاس است

 

[Agha_Jo0n]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم