مشاعره!!!

[reza11503]

ياد باد آن كه ز ما وقت سفر ياد نكرد

به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد

 

[احسانبزرگي]

در کوزه صدا بود شنیدم تشنه​

​

​

از خواب ترک خورده پریدم تشنه​

​

​

در کوزه کسی بود که می زد فریاد​

​

​

من تشنه تر از آب ندیدم تشنه
​

​

​

 

[احسانبزرگي]

هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم​

 

[Hamidreza23]

ما آزموده​ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش​

 

[احسانبزرگي]

شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نگفتن تا کی

 

[payamb]

یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا
رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا

خواجوی کرمانی

 

[احسانبزرگي]

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند
​

 

[F A R Z A D]

در عمل کوش و هر چه خواهی پوش
تاج بر سر نه و علم بر دوش

 

[احسانبزرگي]

شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی​

سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی​

 

[F A R Z A D]

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار

 

[cheshayer]

روزِ سیهِ مرگ شود شمعِ مزارت
هر خار که از پای فقیری به درآری

 

[F A R Z A D]

ياد رخسار ترا در دل نهان داريم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داريم ما

 

[احسانبزرگي]

اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست​

منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست​

 

[F A R Z A D]

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

 

[somayeh60]

تا صبا بر گل و بلبل ورق حسن تو خواند
همه را نعره زنان،جامه دران می داری

 

[F A R Z A D]

دل من راه جانان بازیافت
گوهری در پرده‌ی جان بازیافت

 

[somayeh60]

تو را گذاشته پایین و ماه را بالا
فلک درست نشان میدهد ترازویش

 

[احسانبزرگي]

شنیدم سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

 

[cheshayer]

تنی خسته، دلی غمناک دارم
به دستی باد و دستی خاک دارم

 

[Error73]

مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گويی که چنين رفت و چنان خواهد شد