برگزیده های پرشین تولز

مشاعره!!!

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
با د:

:: ديشب گله زلفش با باد همي كردم <span style='color:white'> ............. </span> گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودايي ::

با ي:

:: ياد باد آنكه چو ياقوت قدح خنده زدي <span style='color:white'>...........</span> در ميان لعل من و لعل تو حكايتها بود ::

اي بابا :(
 

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
بابا مگه کشکه !!!! بايد با "دال" بيای ؟؟؟؟؟ :x

با هم پست كردين اينجوري شده. فكر نكنم سياوش پست تو رو ديده باشه. ;)
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
يک روز چارشنبه کسی آمد در خاطرات گنگ تو پنهان شد
روزی که هيچ فکر نمی کردی چيزی شود که آخر کار آن شد

يک روز چارشنبه کسی آمد يک روح، روح خسته و سرگردان
روحی که مثل عشق در آغوشت کم کم حلول کرد وانسان شد ...

بقيه ش رو هم فعلا رزرو ... ببخشيد اگه آشنا نيستن. کم کم عموقاسمتون هم مثل حافظ مشهور ميشه :D ... با "دال"
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
بابا مگه کشکه !!!! بايد با "دال" بيای ؟؟؟؟؟ :x

با هم پست كردين اينجوري شده. فكر نكنم سياوش پست تو رو ديده باشه. ;)

باشه. من شرمنده هستم. ما که با هم رفيقيم اين حرفا رو که نداريم. اصلا با هرچی که می خوای بيا. (مرامو حال اومدی) :D


قبلی رو از اول ميام :
يک روز چارشنبه کسی آمد در خاطرات گنگ تو پنهان شد
روزی که هيچ فکر نمی کردی چيزی شود که آخر کار آن شد

يک روز چارشنبه کسی آمد يک روح، روح خسته و سرگردان
روحی که مثل عشق در آغوشت کم کم حلول کرد وانسان شد ...

بقيه ش رو هم فعلا رزرو ... ببخشيد اگه آشنا نيستن. کم کم عموقاسمتون هم مثل حافظ مشهور ميشه ... با "دال"
 

persian_londoner

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
309
لایک‌ها
11
سن
39
محل سکونت
uk
دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را , دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

الف بدین!
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را , دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا &nbsp;

الف بدین!

آن روز صبح صبح و پاييزی تو آمدی و باز غزل خواندی
روزی که ماههای دل تنگت از آن به بعد يکسره آبان شد

تو مست مست بودی و بوسيدی لبهای آتشين مرا آنگاه
شعرت ترانه ات غزلت عشقت دار و ندار تو همه " برهان" شد ...

حال آآآآآآآآآآآآآآآآآمدی؟ :D با "دال"
 

bahar13

Registered User
تاریخ عضویت
25 می 2003
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
6
سن
35
من قهرم ها!!! شما جر زني كردين :(
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
من قهرم ها!!! شما جر زني كردين :(

دیگه حالا چرا گریه میکنی؟
آخه زورم بهتون نميرسه :(


نه نه، نه نه، گريه نكن عزيزم، گريه نكن تميزم، عزيزم، تميزم ...

اشلا بقيه ش رو خودم ميام كم كم كه با هم دوشت شديم شعر هم مي گيم، شعر راش راشكي، باور كن، اشلا اگه خواشتي من خودم همين جا عروژ (عروض) رو بهت ميگم باشه؟ حالا ديگه گريه نكن ... آخه منم گريه م ميگيره :( :?

ديشب گذشت از کوچه‌ها يک مرد در باران
خسته... شکسته... خسته... يک شبگرد در باران

بر صورت تب‌کرده‌اش خط می‌کشيد آرام
شلاق خون‌آلود سوزی سرد در باران

او می‌گذشت و روی خواب کوچه می‌رقصيد
روح غرييش مثل برگی زرد در باران

گويا به دنبال قرار خيس سالی دور،
يا جستجوی شانه‌ای هم‌درد در باران،

-رنگين‌کمان شعله بر لب‌هاش و- پی‌درپی
نام عتيقی را صدا می‌کرد در باران

عريان عريان بود روح‌اش، زخمی زخمی
با خود ولی چتری نمی‌آورد در باران

آهسته می‌پرسند از هم کوچه‌ها، آن مرد
امشب اگر آمد چه خواهد کرد در باران
* * *
او رفت و مشق بچه‌های شهر بعد از اين
پر مي‌شود از قصه‌ی:
آن، مَرد، در، باران ...

" علي ياري"

نفر بعد ... با "نون"
 

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
من قهرم ها!!! شما جر زني كردين :(

دیگه حالا چرا گریه میکنی؟
آخه زورم بهتون نميرسه :(


نه نه، نه نه، گريه نكن عزيزم، گريه نكن تميزم، عزيزم، تميزم ...

اشلا بقيه ش رو خودم ميام كم كم كه با هم دوشت شديم شعر هم مي گيم، شعر راش راشكي، باور كن، اشلا اگه خواشتي من خودم همين جا عروژ (عروض) رو بهت ميگم باشه؟ حالا ديگه گريه نكن ... آخه منم گريه م ميگيره :( :?
:shock: :D
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
اقا ما نون دستمون بيد يكي گفت نون بيا ما هم اومديم بفرماييد نون تازه ;)

بابا شما ديگه كي هستين؟ خودم ميام ولي ديگه اين آخرين باره ها!

نقطه. وخسته از غزل و هر ترانه ام
از عشق... از تو... از تو و از اين زمانه ام

از تو كه عاشقانه مرا زخم مي زني
از تو عزيز من، گل من، نور خانه ام

بقيه ش هم رزرو تا بعد. فعلا با "ميم"
 

rmb_ali

Registered User
تاریخ عضویت
15 مارس 2003
نوشته‌ها
1,218
لایک‌ها
21
بابا چرا ناراحت ميشي خوب نخواستي ميريم :D
 

ali

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,103
لایک‌ها
12
سن
38
محل سکونت
tehran
اممم برات اينو درست كردم ازت مراخبت كنه(نخصير من نيس مي خواستي آواتورت رو عوض نكني ديگه شبيهت نيست ! ;) ) ! ;) (بدرد آرش جان مي خوره :p ) :
<img border="0" src="http://www.sefidary.com/download/ava2.gif" width="94" height="188">
 

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
اممم برات اينو درست كردم ازت مراخبت كنه(نخصير من نيس مي خواستي آواتورت رو عوض نكني ديگه شبيهت نيست ! ;) ) ! ;) (بدرد آرش جان مي خوره :p ) :
<img border="0" src="http://www.sefidary.com/download/ava2.gif" width="94" height="188">
بدرد من چرا ؟ :shock:
 
بالا