فقط هر چي مياين آخرش ه باشه ترجيحا كارش دارم!
علامت مذكر چه شكليه؟! دور سرش كه چيزي نبيد! من فقط ديدم يه تير رفته تو گوشش از اونورش در اومده!؟ مگه غير از اين بيد :?:آها در باره ي اين كه اين هنر علي مذكره يا مونث بايد خدمتتون عرض كنم كه كاملا مذكره!
ميتونين علامت مذكر رو دور سرش ببينين؟؟
بهار يه 2و3 تا از دوستاي باحالت بيار اينجا گرم شه. بچه هام انگيزشون بره بالا :arrow: . :mrgreen:
1: دوستام؟؟؟؟ :shock:
2: اينجا فارومه نه بخاري! پس تو هر روز مياي اينجا گرم شي ... نه؟؟؟
نگاه كن من اول يه علامت مونث گذاشته بودم سمت چپش البته بايد رو به پايين مي بود ولي بعد ديگه بايد بدنشو مي بردم بالاي سرش براي همين گذاشتمش سمت چپ... بعدش علي اومد علامت مونثه رو خط خطي كرد يه مذكر گذاشت سمت راستش...علامت مذكر چه شكليه؟! دور سرش كه چيزي نبيد! من فقط ديدم يه تير رفته تو گوشش از اونورش در اومده!؟ مگه غير از اين بيد :?:آها در باره ي اين كه اين هنر علي مذكره يا مونث بايد خدمتتون عرض كنم كه كاملا مذكره!
ميتونين علامت مذكر رو دور سرش ببينين؟؟
آقا بيشتر توضيح بده من نفهميدم.
نگاه كن من اول يه علامت مونث گذاشته بودم سمت چپش البته بايد رو به پايين مي بود ولي بعد ديگه بايد بدنشو مي بردم بالاي سرش براي همين گذاشتمش سمت چپ... بعدش علي اومد علامت مونثه رو خط خطي كرد يه مذكر گذاشت سمت راستش...علامت مذكر چه شكليه؟! دور سرش كه چيزي نبيد! من فقط ديدم يه تير رفته تو گوشش از اونورش در اومده!؟ مگه غير از اين بيد :?:آها در باره ي اين كه اين هنر علي مذكره يا مونث بايد خدمتتون عرض كنم كه كاملا مذكره!
ميتونين علامت مذكر رو دور سرش ببينين؟؟
آقا بيشتر توضيح بده من نفهميدم.
بابا تو چرا نميگيري بهار يه شعر خواست كه تش ه باشه كه يه شعر خواستي رو بگه بعد بچه ها دو تا شعر(يكيشون خودم بودم) گفتن كه تش ه بود ...پس مىخواي كل بندازي؟ چاكرتم هستيم. ما چاكر هر چي بچه باحاله هم هستيم. مصرع كه هيچ، غزل غزل برات ميام كه حااااااااااالشو ببري
هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه كه ياد روي تو كردم جوان شدم
شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خدا
بر منتهاي همت خود كامران شدم
اي گلبن جوان بر دولت بخود كه من
در سايه تو بلبل باغ جهان شدم
اول ز حرف و صوت وجودم خبر نبود
در مكتب غم تو چنين نكته دان شدم
قسمت حوالتم به خرابات مى كند
هر چند كاينچنين شدم و آنچنان شدم
من پير سال و ماه نيم، يار بي وفاست
بر من چو عمر مىگذرد پير از آن شدم
آن روز بر دلم در معني گشوده شد
كز ساكنان درگه پير مغان شدم
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام مي به كام دل دوستان شدم
از آن زمان كه فتنه چشمت به من رسيد
ايمن ز شر فتنه آخر زمان شدم
دوشم نويد داد عنايت كه حافظا
باز آ كه من به عفو گناهت ضمان شدم
راستي من تا 12 مرداد در دسترس نيستم. بد مردي نكنيد و بازارش رو گرم نگه داريد. در خدمتتون هستم. با "ميم"
بابا تو چرا نميگيري بهار يه شعر خواست كه تش ه باشه كه يه شعر خواستي رو بگه بعد بچه ها دو تا شعر(يكيشون خودم بودم) گفتن كه تش ه بود ...پس مىخواي كل بندازي؟ چاكرتم هستيم. ما چاكر هر چي بچه باحاله هم هستيم. مصرع كه هيچ، غزل غزل برات ميام كه حااااااااااالشو ببري
خدمتتون هستم. با "ميم"
نه كل !!!
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـهام سوزان و گريان الغيــــــاث !
راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـهام سوزان و گريان الغيــــــاث !
راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.
مي گم بهار من يه سوال داشتم.تو عربي يا عجم؟ آخه شعرات همش عربيههمچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـهام سوزان و گريان الغيــــــاث !
راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
مي گم بهار من يه سوال داشتم.تو عربي يا عجم؟ آخه شعرات همش عربيههمچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـهام سوزان و گريان الغيــــــاث !
راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
آقا من نمي يام اين بهار تقلب كرد شعر عربي رو مي كنه
اهمچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـهام سوزان و گريان الغيــــــاث !
راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.
اهمچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـهام سوزان و گريان الغيــــــاث !
راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.
آخه شعر حافظ ديگه اثبات مي خواد
اوهوي حافظ!!! پاشو بگو مال خودته يا نه
حالا كه خودش نيست پس داشته باش
درد ما را نيست درمان الغياث
هجر ما را نيست پايان الغياث
دين و دل بردند و قصد جان كنند
الغياث از جور خوبان الغياث
دربهاي بوسه اي جاني طلب
ميكنند اين دلستانان الغياث
خون ما خوردند اين كافر دلان
اي مسلمانان چه درمان الغياث
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشته ام سوزان و گريان الغياث
اين از اين
حالا ادامه ماجرا
ثقل ايام همه بر سر باد خزان ميپيچد
ور نه اين باد همان باد مسيحايي است
آقا ت بده