برگزیده های پرشین تولز

مشاعره!!!

arash_kh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 ژوئن 2003
نوشته‌ها
553
لایک‌ها
5
مشاعره لطفا ...

با ش بايد بدين ؟ (مهوش)
 

bahar13

Registered User
تاریخ عضویت
25 می 2003
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
6
سن
35
فقط هر چي مياين آخرش ه باشه ترجيحا كارش دارم! :rolleyes:
 

30yavash

Registered User
تاریخ عضویت
23 دسامبر 2002
نوشته‌ها
448
لایک‌ها
16
آها در باره ي اين كه اين هنر علي مذكره يا مونث بايد خدمتتون عرض كنم كه كاملا مذكره!
ميتونين علامت مذكر رو دور سرش ببينين؟؟
علامت مذكر چه شكليه؟! دور سرش كه چيزي نبيد! من فقط ديدم يه تير رفته تو گوشش از اونورش در اومده!؟ مگه غير از اين بيد :?:
آقا بيشتر توضيح بده من نفهميدم.
 

ali

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,103
لایک‌ها
12
سن
38
محل سکونت
tehran
بهار يه 2و3 تا از دوستاي باحالت بيار اينجا گرم شه. بچه هام انگيزشون بره بالا :arrow: . :mrgreen:

1: دوستام؟؟؟؟ :shock:
2: اينجا فارومه نه بخاري! پس تو هر روز مياي اينجا گرم شي ... نه؟؟؟

:D :D :D :D :D :D
براي اينكه خارج از بحثم نباشه اينم مشاعره : ;)

شست و شويي كن و آنگه بخرابات خرام تا نگردد ز تو اين دير ِِ خراب آلوده

"ه" بيايذ(نه وايستيد بهار بياد : :p )
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
بابا به خدا اين اصلا درست نيست. اصلا ادم رشته از دستش جدا ميشه. گپ زدن خوبه ولي نه اينجا. اون بنده خدايي كه اينو درست كرده اسمش رو هم گذاشته مشاعره نه گپ.

ولي به هرترتيب

شبي گيسو فرو هشته به دامن
پلاسين معجر و قيرينه گردن

شبي چون چاه بيژن تنگ و تاريك
چو بيژن در ميان چاه او من

ثريا چون منيژه بر سر چاه
نگاه او به من چون ماه روشن ...

با "نون"
 

ali

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,103
لایک‌ها
12
سن
38
محل سکونت
tehran
من اول گفتم با "ه" !
:p
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
باشه من شرمنده م تا بفرستمش كمي دير شد ;)

همين كه چهره بىچشم رو به ساعت كرد
شكست تنگ بلورين و لب گشاد آرام

صداي خسته، شكسته شكسته با خود گفت
شب است و مي ... مىرم ... تا به بامداد آرام

وبقيه ش ... "محمد سعيد ميرزايي"

با " ميم "
 

bahar13

Registered User
تاریخ عضویت
25 می 2003
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
6
سن
35
آها در باره ي اين كه اين هنر علي مذكره يا مونث بايد خدمتتون عرض كنم كه كاملا مذكره!
ميتونين علامت مذكر رو دور سرش ببينين؟؟
علامت مذكر چه شكليه؟! دور سرش كه چيزي نبيد! من فقط ديدم يه تير رفته تو گوشش از اونورش در اومده!؟ مگه غير از اين بيد :?:
آقا بيشتر توضيح بده من نفهميدم.
نگاه كن من اول يه علامت مونث گذاشته بودم سمت چپش البته بايد رو به پايين مي بود ولي بعد ديگه بايد بدنشو مي بردم بالاي سرش براي همين گذاشتمش سمت چپ... بعدش علي اومد علامت مونثه رو خط خطي كرد يه مذكر گذاشت سمت راستش...
 

30yavash

Registered User
تاریخ عضویت
23 دسامبر 2002
نوشته‌ها
448
لایک‌ها
16
آها در باره ي اين كه اين هنر علي مذكره يا مونث بايد خدمتتون عرض كنم كه كاملا مذكره!
ميتونين علامت مذكر رو دور سرش ببينين؟؟
علامت مذكر چه شكليه؟! دور سرش كه چيزي نبيد! من فقط ديدم يه تير رفته تو گوشش از اونورش در اومده!؟ مگه غير از اين بيد :?:
آقا بيشتر توضيح بده من نفهميدم.
نگاه كن من اول يه علامت مونث گذاشته بودم سمت چپش البته بايد رو به پايين مي بود ولي بعد ديگه بايد بدنشو مي بردم بالاي سرش براي همين گذاشتمش سمت چپ... بعدش علي اومد علامت مونثه رو خط خطي كرد يه مذكر گذاشت سمت راستش...
:rolleyes:
براي اينكه هنرم رو هم ببينيد يه مصرع هم بگم.گفته بودين اولش م باشه آخرش ه:

من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه<span style='color:white'>........</span>صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
پس مىخواي كل بندازي؟ چاكرتم هستيم. ما چاكر هر چي بچه باحاله هم هستيم. مصرع كه هيچ، غزل غزل برات ميام كه حااااااااااالشو ببري ;)

هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه كه ياد روي تو كردم جوان شدم

شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خدا
بر منتهاي همت خود كامران شدم

اي گلبن جوان بر دولت بخود كه من
در سايه تو بلبل باغ جهان شدم

اول ز حرف و صوت وجودم خبر نبود
در مكتب غم تو چنين نكته دان شدم

قسمت حوالتم به خرابات مى كند
هر چند كاينچنين شدم و آنچنان شدم

من پير سال و ماه نيم، يار بي وفاست
بر من چو عمر مىگذرد پير از آن شدم

آن روز بر دلم در معني گشوده شد
كز ساكنان درگه پير مغان شدم

در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام مي به كام دل دوستان شدم

از آن زمان كه فتنه چشمت به من رسيد
ايمن ز شر فتنه آخر زمان شدم

دوشم نويد داد عنايت كه حافظا
باز آ كه من به عفو گناهت ضمان شدم

راستي من تا 12 مرداد در دسترس نيستم. بد مردي نكنيد و بازارش رو گرم نگه داريد. در خدمتتون هستم. با "ميم"
 

ali

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,103
لایک‌ها
12
سن
38
محل سکونت
tehran
پس مىخواي كل بندازي؟ چاكرتم هستيم. ما چاكر هر چي بچه باحاله هم هستيم. مصرع كه هيچ، غزل غزل برات ميام كه حااااااااااالشو ببري ;)

هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه كه ياد روي تو كردم جوان شدم

شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خدا
بر منتهاي همت خود كامران شدم

اي گلبن جوان بر دولت بخود كه من
در سايه تو بلبل باغ جهان شدم

اول ز حرف و صوت وجودم خبر نبود
در مكتب غم تو چنين نكته دان شدم

قسمت حوالتم به خرابات مى كند
هر چند كاينچنين شدم و آنچنان شدم

من پير سال و ماه نيم، يار بي وفاست
بر من چو عمر مىگذرد پير از آن شدم

آن روز بر دلم در معني گشوده شد
كز ساكنان درگه پير مغان شدم

در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
با جام مي به كام دل دوستان شدم

از آن زمان كه فتنه چشمت به من رسيد
ايمن ز شر فتنه آخر زمان شدم

دوشم نويد داد عنايت كه حافظا
باز آ كه من به عفو گناهت ضمان شدم

راستي من تا 12 مرداد در دسترس نيستم. بد مردي نكنيد و بازارش رو گرم نگه داريد. در خدمتتون هستم. با "ميم"
بابا تو چرا نميگيري بهار يه شعر خواست كه تش ه باشه كه يه شعر خواستي رو بگه بعد بچه ها دو تا شعر(يكيشون خودم بودم) گفتن كه تش ه بود ...
نه كل !!!
 

بری باحاله

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2003
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
0
پس مىخواي كل بندازي؟ چاكرتم هستيم. ما چاكر هر چي بچه باحاله هم هستيم. مصرع كه هيچ، غزل غزل برات ميام كه حااااااااااالشو ببري ;)

خدمتتون هستم. با "ميم"
بابا تو چرا نميگيري بهار يه شعر خواست كه تش ه باشه كه يه شعر خواستي رو بگه بعد بچه ها دو تا شعر(يكيشون خودم بودم) گفتن كه تش ه بود ...
نه كل !!!

آغا من شرمنده هستم. عجله داشتم اصلا قبليا رو نخوندم. الان هم دارم ميرم. ببخشيد اگه خنگ بازي دراوردم. به هر حال ما رو حلال كنين. اگر بار گران و از اين حرفا ... اينم يه "ه" تووووووپ براي بهار (خانوم):

موي ميان، تنگ دهان، شوخ چشم
همچو دوات است پدر سوخته

قافيه هر چند غلط مىشود
باب " ... " است پدر سوخته

ببخشيد. شرمنده كه كامل نيومدم. براي ديدن بيت كامل، رجوع شود به ديوان جناب "ايرج ميرزا" كه مىفرمايند:

قند و نبات است پدر سوخته
چون شكلات است پدر سوخته

...

در پناه حق. بهار خانوم با "ه"
 

bahar13

Registered User
تاریخ عضویت
25 می 2003
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
6
سن
35
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
 

persian_londoner

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
309
لایک‌ها
11
سن
39
محل سکونت
uk
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!

ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.
 

bahar13

Registered User
تاریخ عضویت
25 می 2003
نوشته‌ها
295
لایک‌ها
6
سن
35
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!

ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.

ديوان حافظ رو بخون مطمئن شي :)
 

30yavash

Registered User
تاریخ عضویت
23 دسامبر 2002
نوشته‌ها
448
لایک‌ها
16
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
مي گم بهار من يه سوال داشتم.تو عربي يا عجم؟ آخه شعرات همش عربيه ;)
آقا من نمي يام اين بهار تقلب كرد شعر عربي رو مي كنه :(
 

persian_londoner

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
309
لایک‌ها
11
سن
39
محل سکونت
uk
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!
مي گم بهار من يه سوال داشتم.تو عربي يا عجم؟ آخه شعرات همش عربيه ;)
آقا من نمي يام اين بهار تقلب كرد شعر عربي رو مي كنه :(

آره آره موافقم.
 

online

Registered User
تاریخ عضویت
25 جولای 2003
نوشته‌ها
287
لایک‌ها
49
محل سکونت
9821+
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!

ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.
ا
آخه شعر حافظ ديگه اثبات مي خواد
اوهوي حافظ!!! پاشو بگو مال خودته يا نه
حالا كه خودش نيست پس داشته باش

درد ما را نيست درمان الغياث
هجر ما را نيست پايان الغياث
دين و دل بردند و قصد جان كنند
الغياث از جور خوبان الغياث
دربهاي بوسه اي جاني طلب
ميكنند اين دلستانان الغياث
خون ما خوردند اين كافر دلان
اي مسلمانان چه درمان الغياث
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشته ام سوزان و گريان الغياث

اين از اين
حالا ادامه ماجرا
ثقل ايام همه بر سر باد خزان ميپيچد
ور نه اين باد همان باد مسيحايي است

آقا ت بده
 

persian_londoner

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
309
لایک‌ها
11
سن
39
محل سکونت
uk
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشـتـه‌ام سوزان و گريان الغيــــــاث ! :)

راتي بري جتن شعرتون خيلي آموزنده بود ممنونم!!

ببين اينجوري فايده نداره، این شعره مشکوک میزنه، باید ثابت کنی یه همچین شعری وجود داره.
ا
آخه شعر حافظ ديگه اثبات مي خواد
اوهوي حافظ!!! پاشو بگو مال خودته يا نه
حالا كه خودش نيست پس داشته باش

درد ما را نيست درمان الغياث
هجر ما را نيست پايان الغياث
دين و دل بردند و قصد جان كنند
الغياث از جور خوبان الغياث
دربهاي بوسه اي جاني طلب
ميكنند اين دلستانان الغياث
خون ما خوردند اين كافر دلان
اي مسلمانان چه درمان الغياث
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
گشته ام سوزان و گريان الغياث

اين از اين
حالا ادامه ماجرا
ثقل ايام همه بر سر باد خزان ميپيچد
ور نه اين باد همان باد مسيحايي است

آقا ت بده

بابا چرا میزنید حالا، من فقط میخواستم یه کاری کنم ای بهار دست از سر ث برداره، همین! :(
 
بالا