جام جم: آواي پاي يوناني مال بي هلنيسم در جهان اسلام نخستين بار با ترجمه کتاب هاي پزشکي از زبان هاي يوناني ، سرياني ، هندي و پهلوي به گوش رسيد. بايستگي مراقبت هاي بهداشتي - درماني با سفارش و دستور قرآن مجيد به پاکيزگي و گرفتن دست نماز براي گزاردن نمازهاي پنجگانه آشکار شده است. گذشته از آن که در زمان حديث ، پاکيزگي و بهداشت بخشي از ايمان به شمار آمده است.
رده بندي دانش به دانش ها (علم الاديان) و دانش بدن ها (علم الابدان) و برتري دادن اين دو شاخه از دانش بر ديگر شاخه هاي علم و معرفت ، خود تکيه و تاکيدي است بر بهداشت و بها دادن و پرداختن به پزشکي
دستورها و سفارش هاي پزشکي پيامبر به عنوان درمانگر معنوي پيروان ومسلمانان ، شالوده ي شيوه ي ويژه اي در بهداشت و درمان در جامعه ي اسلامي پي افکند. بعدها نگاشته هاي پزشکي از اين دست «پزشکي پيامبري» (الطب النبوي) نام گرفت. نکته ي شايان نگرش اين که پيامبر گرامي را به پزشک سيار و دوره گردي همانند مي ساختند که براي راهنمايي و درمان مردم راه مي افتاد (طب دوار بطبه). براي نشان دادن و والايي و شان و شرف پزشکي ، تعبيري زيباتر و ژرف تر از اين نمي توان يافت. پزشکي نظري در قالب محدود بهداشت و مراقبت در عربستان پيش از اسلام از آموزه هاي يونان باستان به ارث رسيده بود و در روزهاي خلافت امويان شکوفه زده داستاني مي شنويم.
از مردي عرب به نام حارث بن کلره که مي گويند بحث هاي علمي با خسرو انوشيروان ، پادشاه ساساني داشته است و پزشکي را در گندي شاپور آموخته است و پيامبر بيماران را پيش او مي فرستاده است با اين همه ، نخستين نام هاي لرزان براي ترجمه نگاشته هاي پزشکي در روزگاران عمربن عبدالعزيز، خليفه پرهيزکار اموي (99-101ه / 717 -720م) برداشته شد.
سرانجام در ميان درنگ و دودلي ، عمربن عبدالعزيز (عمر دوم) به ترجمه تازي کتاب پزشکي اهرن يا هارون ، کشيش و پزشک مسيحي از يوناني به سرياني تن داد. ماسرجويه ايراني (م:680/86) اين کتاب را از يوناني به سرياني درآورد. اين نخستين نگاشته پزشکي بودکه از زبان بيگانه به تازي درمي آمد. بدين سان ، يوناني مال بي با تازي گردانيدن نگاشته هاي پزشکي ، و سپس فلسفي ، شيمي و رياضي راه خويش را به فرهنگ اسلام جوان باز کرد. يکي از اندک پزشکان اموي که به نگارش نگاشته هاي پزشکي زبانزد بود و شايد نخستين مترجم رساله اي پزشکي به زبان تازي به شمار مي آيد، ماسرجويه ، پزشک ايراني / يهودي بود که در بصره مي زيست و گاهي او را ماسرجيس مي خواندند.
برخي از گزارش ها برآن است که ماسرجويه در پايان سده دوم هجري / هشتم ميلادي يا آغاز شده سوم / نهم مي زيست ، ديگر گزارش ها مي گويد که او براي مروان يکم يا عمربن عبدالعزيز دستينه پزشکي (کناش ) اهرن ، از پزشکان سده هفتم ميلادي مکتب پزشکي اسکندريه ، را از سرياني به تازي درآورد.
تاريخ نگاران معاصر پزشکي نقش برجسته شهر گندي شاپور در جنوب خاوري ايران را در گسترش و دگرگون پزشکي اسلامي بيان داشته اند. گفته شده است که گندي شاپور بيمارستان و دبستان بزرگي داشت که از ترجمه متن هاي يوناني و چه بسا سانسکريت به پارسي ميانه و سرياني پشتيباني مي کرد، هر چند پاره اي از پژوهشگران تاريخ پزشکي اين سخن را به چالش کشيده اند. به هر رو، آن همه سفارش و اندرز به بهداشت و پاکيزگي و تندرستي و پرهيز از پرخوري و گوشت خواري در ادبيات حديثي و زبان پيشوايان ، دستامد شکوهمند و شگرفي برجاگذاشت: ميراث هنگفت و ماندگار ادبيات پزشکي نظري و کاربردي و شگردهاي باليني ملسمانان که پزشکي باستان رو نه تنها از نابودي و فراموشي رهايي بخشيد بلکه شاخه و رگ هاي ترو تازه و باروري را بدان افزود. دستينه هاي پزشکي در قالب رساله هاي کوچک و نگاشته هاي دراز و بلند، در پرتو پشتيباني هاي مادي و معنوي بي دريغ و بي حساب و کتاب و دست و دلبازي هايي بي کران خليفگان ، اميران ، شاهان ، شاهزادگان ، دانش پروران و نيکوکاران ، يکي پس از ديگري از زبان هاي گوناگون گردآوري و به تازي و پارسي ترجمه شد. در اينجا نقش ويژگي يافتن اوقاف سرشار و زاينده و ديرپاي نيکوکاران و دين هند و پاک انديش را در گسترش انديشه ملي و فراگيرسازي درمان و درمانگري و شکوفايي آموزش پزشکي و گشايش بيمارستان ها و درمانگاه ها از ياد نمي بريم.
باري ، در يک دستينه يگانه درباره پزشکي و تاريخ همگاني به نام الهارونيه ، نوشته ابوالحسن عيسي بن حکم دمشقي با کمي پيش از 192 هجري / 808 ميلادي فرموده پيامبر درباره بخش بندي و والايي بخش دانش به دانش دين ها و تن ها، بازتاب يافت و در کنار آن سفارش ها، دستورها و بازگويي هايي از پيشوايان و پزشکان مسلمان درباره تندرستي ، تن درماني و بهداشت تن و روان گنجانده شد.
واژه "بيمارستان" و کوتاهه آن "مارستان" در قالب جمع تازي "مارستانات" به زبان تازي راه يافت که نشانگر رخنه شيوه و شگرد درماني پزشکي ايراني و آموزه هاي پزشکي نظري و کاربردي گندي شاپور تواند بود. اينک ، ماييم و انبوهي از رساله هاي و نگاشته هاي پزشکي به زبان تازي ، پارسي ، اردو و ترکي که يادگار پويايي ، پژوهشگري دانشوري و تن درماني نياکان ماست.
بيت الحکمه بزرگ بغداد و چه بسا ديگر دانشسراها و آموزشکده هاي پزشکي و بيمارستان هايي که در گوشه و کنار شرق و غرب جهان اسلام ساخته و برپا مي شد، الگوبرداري از گندي شاپور بود. دوازده تن از بختيشوع هشت نسل از نيمه سده دوم / هشتم تا نيمه دوم سده هاي پنجم / يازدهم به درمان و انجام خدمات پزشکي خليفگان و اميران پرداختند و کار ترجمه متن ها و نگارش رساله هاي اصلي را سامان دهي و سرپرستي کردند. منصور، خليفه عباسي و پايه گذار شهر بغداد، از دل درد (قولنج) رنج مي کشيد. (و در 148ه / 765م) جرجيس بن جبراييل بن بختيشوع را از گندي شاپور که پزشک سرشناس و نويسنده دستينه پزشکي سرياني آنجا بود ، به بغداد فرا خواند. جرجيس پس از چندي به گندي شاپور بازگشت ، ولي پسرش در 171ه / 787م، يعني بيست سال پس از مرگ پدر ، به بغداد ، پايتخت عباسيان ، فرا خوانده شد و پزشک هارون الرشيد بود.
از روزگاران هارون الرشيد و مامون ترجمه متن هاي پزشکي و علمي در بغداد اوج گرفت که بعدها موج آن ديگر جاها را نيز در برگرفت. رساله ها و نگاشته هاي بقراط، جالينوس و مجموعه پزشکي ديوسقورديس (ديوسکوريدس) و دانشنامه هاي يوناني (پول) از مردم آمه جينيارا که در اسکندريه کار مي کرد ترجمه کردند. بخش بزرگي از نگاشته هاي پزشکي در قالب "امالي" يا يادداشت هايي که شاگردان از تدريس استادان فراهم مي آورند پرداخته شد که در اينجا گنجايش گفتگو از آن نيست.
ابن نفيس ، که در منابع تازي او را در پيوندش «قرشي» مي خوانند فقيه برجسته و نويسنده پرکار رساله هاي پزشکي بود. کتاب الشامل في الصناعات الطبيه او دانشنامه بزرگ پزشکي بود که طرح سيصد جلدي آن را ريخته بود ولي تنها هشتاد جلد آن به خط خود نويسنده نگاشته آمد و بخش هايي از آن در کتابخانه پزشکي لين (Lane) نگاهداري مي شود. ابن نفيس کوتاهه اي از قانون را به نام المجيز به رشته نگارش درآورد.
مطالعه جديدي نشان ميدهد جراحي چاقي ميتواند به بروز يك بيماري بينجامد كه باعث از دست دادن حافظه ميشود.
به گزارش پايگاه اينترنتي بي.بي.سي نيوز ، سندرم "ورنيك آنسفالوپاتي" بر دستگاه عصبي و مغز تاثير ميگذارد و ميتواند منجر به گيجي و ناتواني در هماهنگي در حركات شود.
اين مطالعه كه در مجله "نرولوژي" منتشر شده است بيانگر آن است كه اين سندرم به دليل كمبود ويتامين "ب "۱و يا "ب "۲يا تيامين بروز ميكند.
اين مطالعه نشان داد استفراغهاي مكرر بعد از جراحي ميتواند به بروز اين سندرم منجر شود.
محققان ۳۲مورد سندرم ورنيك آنسفالوپاتي را پس از عمل جراحي چاقي تشخيص دادند كه ۲۷مورد آنان زن بودند.
هنوز روشن نيست كه آيا اين بيماري در ميان زنان شايعتر است يا اينكه علت بيشتر بودن موارد مربوط به زنان به اين دليل است كه ۷۵درصد بيماراني كه عمل جراحي چاقي انجام ميدهند زن هستند.
اين سندرم يك تا سه ماه پس از عمل جراحي كاهش وزن مانند جراحي بايپس معده بروز ميكند، با وجود اين در يك مورد اين سندرم ۱۸ماه پس از جراحي بروز كرد.
"سونال سينگه" نويسنده اين مطالعه از "دانشكده پزشكي دانشگاه ويك فارست" در كاليفرنياي شمالي از افرادي كه بايد تحت عمل جراحي كاهش وزن قرار گيرند خواست مكملهاي ويتامين تجويزي را مصرف كنند و نسبت به بروز نشانههايي مانند استفراغ، سرگيجه، تغييراتي در ديد و نداشتن هماهنگي در حركات آگاه باشند.
وي افزود، افرادي كه عمل جراحي كاهش وزن انجام دادهاند با بروز هر يك از اين نشانهها بايد سريع به پزشك مراجعه كنند.
دانشمندان علوم اعصاب دريافتهاند تنش در نوجوانان به دليل يك واكنش غير معمول به يك نورواستروئيد، ميتواند موجب بروز تشويش و اضطراب شود.
به گزارش خبرگزاري يونايتدپرس از نيويورك، "شريل اسميت" و همكارانش در "مركز پزشكي داوناستيت" در "نيويورك سيتي" گفتند، هورمون THPدر واكنش به تنش توليد ميشود و بطور عادي موجب كاهش تشويش و اضطراب ميشود.
اما اين هورمون در موشهاي نوجوان بر يك نوع غيرمعمول گيرنده بازدارنده اثر ميگذارد و ميزان آن را افزايش ميدهد.
اين محققان گفتند، اگر چنين سازوكاري در انسانها نيز وجود داشته باشد ميتوان علت ايجاد اين همه تشويش و نگراني بر اثر تنش در نوجوانان را توضيح داد.
با وجود اين اسميت گفت كه براي تعيين اينكه آيا در انسانها نيز مانند موشهاي بالغ هورمون THPتاثير مشابهي بر گيرندههاي GABAو تشويش ميگذارد يا خير به تحقيقات بيشتري نياز است.
اين مطالعه در شماره جديد مجله " "Nature Neuroscienceمنتشر شده است.
محققان در جديدترين تحقيقات خود نشان دادند، گذراندن يك دوره فشار شديد رواني ميتواند سلولهاي عصبي جديد را در مغز نابود كند.
به گزارش روز چهارشنبه شبكه خبري بيبيسي نيوز، محققان دانشگاه روزاليند فرانكلين شيكاگو معتقدند يافتههاي آنها شناخت جديدي از بروز افسردگي ارائه ميكند.
دانشمندان با انجام آزمايشهايي بر روي موشها دريافتند، تنش موجب از بين رفتن سلولهاي عصبي در ناحيه هيپوكامپوس مغز كه ناحيه يادگيري، حافظه و عواطف است، ميشود.
نتايج اين تحقيقات در مجله "نوروساينس" به چاپ رسيده است.
محققان دريافتند در موشهاي جوان تنش ناشي از رويارويي با موشهاي بزرگتر پرخاشجو، توليد سلولهاي عصبي در هيپوكامپوس مغز را متوقف نكرد.
با اين حال اين تنش از ادامه حيات سلولهاي عصبي جلوگيري كرد كه در نتيجه شمار كمتري ياختههاي عصبي جديد براي پردازش احساسات و عواطف باقي ماند.
هيپوكامپوس يكي از دو ناحيه مغز است كه در طول حيات انسان و موش به توليد سلولهاي جديد عصبي ادامه ميدهد.
محققان معتقدند از دست دادن سلولهاي عصبي ميتواند يكي از علل بروز افسردگي باشد.
اين دانشمندان دريافتند مرگ سلولها بلافاصله پس از تجربه يك موقعيت تنشزا رخ نميدهد و پس از يك تاخير دستكم ۲۴ساعته اتفاق ميافتد. از اين رو ميتوان از اين وقفه زماني براي درمان و جلوگيري از نابودي سلولها بهره برد.
به نظر ميرسد تحقيقات جديد نتايج پژوهشهاي پيشين را كه بيانگر آن بود هورمونهاي استرس مانع از توليد سلولهاي جديد ميشوند رد ميكند.
به گفته دانيل پترسون سرپرست اين تحقيقات گام بعدي پي بردن به تاثير تنش در كاهش عمر سلولهاي عصبي است.
طبق يك مطالعه كه در نيوزيلند انجام شده است، كارمنداني كه از جلوي رايانه خود تكان نميخورند بيشتر از افرادي كه به سفرهاي طولاني هوايي ميروند احتمال دارد لختههاي كشنده خون در پاهايشان تشكيل شود.
"ريچارد بيسلي" از "موسسه تحقيقاتي پزشكي" در نيوزيلند به پايگاه اينترنتي آسوشيتدپرس گفت، اين مطالعه نشان داد ۳۴درصد از بيماران كه به دليل لختههاي خون در پا به بيمارستان مراجعه ميكنند شغل كم تحرك دارند.
"ترومبوس سياهرگ عمقي" يا DVTوضعيتي است كه بر اثر آن يك لخته خوني در سياهرگهاي عميق پا تشكيل ميشود.
اين وضعيت درصورتي كه بخشي از لخته خون جدا شده و يك رگ خوني را در ريهها مسدود كند، ميتواند كشنده باشد.
اين بيماري با پروازهاي طولاني مدت مرتبط شناخته شده است و "سندرم درجه دو" لقب گرفته است زيرا مسافران قسمت درجه دو هواپيما فضاي كافي در اختيار ندارند تا خطر لخته شدن خون در پاها كمتر شود.
بيسلي گفت، نشستن به مدت طولاني خطر ايجاد لختههاي خوني را در رگهاي پا افزايش ميدهد.
وي گفت، تعداد افرادي كه در بخشي از روز مدت زمان زيادي را به صورت نشسته در محل كار خود سپري ميكنند بطور قابل توجهي بيشتر از افرادي است كه در حال مسافرت هستند.
در اين مطالعه ۶۲بيمار زير ۶۵سال كه به دليل وجود لختههاي خوني در بيمارستان بستري شده بودند، مورد بررسي قرار گرفتند.
در اين مطالعه ديده شد كه ۳۴درصد از اين بيماران افرادي بودند كه مدت زمان زيادي را در محل كار در حالت نشسته ميگذراندند كه با ۱/۴درصد بيماراني كه به تازگي پروازهاي طولاني داشتهاند، قابل مقايسه است.
اين مطالعه همچنين ارتباط واضحي را ميان ترمبوس سفر و ترمبوس مرتبط با كار نشان داد.
وي گفت، برخي افراد گزارش دادهاند كه سپري كردن ۳تا ۴ساعت به صورت نشسته در محل كار نشاندهنده بيتحرك بودن شغل است.
اين مطالعه در شماره ماه آينده مجله " "New Zealand Medicalمنتشر خواهد شد.
سلولهاي بنيادي چيستند؟ چگونه و به چه دليل از آنها استفاده ميشود؟ اينها سوالاتي هستند كه پاسخ آنها شايد براي بسياري روشن نباشد.
به گزارش روز چهارشنبه پايگاه اينترنتي دويچهوله (راديو آلمان)، سلول هاي بنيادي سلولهاي تشكيلدهنده بافتها هستند و اميد دانشمندان اين است كه بتوان به كمك سلولهاي بنيادي بافتهاي بيمار يا تخريب شده را ترميم كرد.
سلولهاي بنيادي باقي مانده از توده سلولي هستند كه جنين از آن بوجود آمده است، توده سلولي كه بعد از لقاح در رحم مادر تشكيل ميشود به سرعت تكثير پيدا ميكند و بعد از چند هفته تبديل به جنين يا يك انسان كوچك ميشوند.
اما قبل از اين تغيير همه سلولها مشابه هم هستند، مجموعه ژنوم موجود درهسته تمامي اين سلولها هم مشابه است.
به مرور زمان و با رشد جنين هر دسته از اين سلولها با توجه به نوع بافتي كه تشكيل خواهند داد تغيير شكل ميدهند و دليل اين تغيير شكل اين است كه در هر دسته از اين سلولها تنها ژنهاي مربوط به بافتي كه تشكيل خواهند داد فعال و ساير ژنهاي موجود در هسته براي هميشه غيرفعال ميشوند.
اما تعداد بسيار اندكي از اين سلولها قابليت تغيير پذيري خود را حفظ ميكنند، مانند سلولهايي كه ازخون بند ناف جنين پس از تولد گرفته ميشوند.
اين سلولها ميتوانند پس از قرار گرفتن در يك بافت مشخص ژنهاي خود را با بافت مورد نظر تطبيق دهند و بخشي از آن بافت شوند.
اميد دانشمندان اين است كه بتوان به كمك سلولهاي بنيادي بافتهاي بيمار يا تخريب شده را ترميم كرد و هر چند كه اين نظريه در حد تئوري اميدواركننده به نظر ميرسد، اما تجربه عملي متخصصان در اين مورد بسيار اندك است.
بزرگترين مشكل اينجاست كه اين سلولها را تنها ميتوان هنگام تولد از بند ناف جنين جدا و تحت شرايط خاص حفظ كرد، اما عدهاي از متخصصان معتقدند كه سلولهاي مغز استخوان كه به سلولهاي خون ساز معروفند نيز اين قابليت را در خود حفظ كردهاند و ميتوان از آنها براي درمان بيماريهاي مختلف و به ويژه بيماريهايي مانند آلزايمر و ديابت كه درمان قطعي ندارند استفاده كرد.
با اينكه هنوز مشخص نيست تا چه حد ميتوان به اين روش اميدوار بود، يكي از اولين مراكز پژوهشي- درماني سلولهاي بنيادي در شهر كلن در آلمان افتتاح شده است.
"پيتر نيچه" يكي از پزشكان مركز كه علاوه بر تخصص در بيمارهاي ديابتي مدتها در پروژههاي تحقيقاتي روي سلولهاي بنيادي كار كرده ميگويد: " سلول هاي بنيادي بستر درماني كاملا تازهاي هستند. راهي نو در پزشكي كه بينياز از داروست و راه بسيار جالبي كه در آن بدن خودش به خودش كمك ميكند." اين متخصصان سلولهاي بنيادي را از مغز استخوان در ناحيه تهيگاه بيرون ميآورند. در مقايسه با سلولهاي بنيادي جنين كه جدا كردن و حفظ آنها بسيار پر زحمت و پرهزينه است، استفاده از اين سلولها بسيار سادهتراست.
دكتر نيچه ميگويد: "اين سلولها كشت داده ميشوند، يعني اينكه سلول ها ابتدا از مغز استخوان جدا و بعد از آن براي تكثير كشت داده ميشوند، به دليل اينكه به مقدار زيادي از اين سلولها نيازمنديم."
پيتر نيچه كه متخصص بيماري ديابت است، معتقد است كه اميد درمان بيماران ديابتي با اين روش بسيار بالاست.
وي در مورد نتيجه تزريق سلولهاي بنيادي به بيماران ديابتي ميگويد:
"اين سلولها را در پاي بيماران ديابتي درون زخمهاي بدخيم تزريق كرديم.
در طول دوره درمان قابل مشاهده بود كه چطور زخمها كوچكتر شده و به مرور بهبود پيدا كردند. نكتهاي كه ما را اميدوارتر كرده، اين است كه در برخي از بيماران متابوليسم قند تا حد قابل توجهي بهتر شده است تا جايي كه بيمار نيازي به مصرف انسولين يا داروهاي ديگري نداشته است."
همانطور كه نيچه عنوان ميكند، تزريق سلولهاي بنيادي در مواردي كاملا موفقيت آميز بوده است. با وجود اين بسياري از متخصصان معتقدند پيوند اين سلولها پيچدهتر از آني است كه در مرحله تئوري مطرح ميشود.
دكتر "كريستوف اشتام" جراح قلب كلينيك دانشگاه "روستوك" كه تاكنون چند بار در پروسه پيوند سلولهاي بنيادي كه از مغز استخوان گرفته شدهاند، شركت كرده ميگويد: " ما به طور مشخص نميدانيم كه چه كار ميكنيم! اين را هم نميدانيم كه بعد از پيوند چه اتفاقي خواهد افتاد. با توجه به تجربياتي كه در اين زمينه وجود دارد، مثلا هنگام پيوند اين سلولها به قلب احتمال اينكه واقعا از اين سلولها سلولهاي تازه عضلات قلب تشكيل شود مدام كمتر ميشود. شايد بتوانيم از اين سلولها در رگسازي استفاده كنيم تا با رگهاي خوني تازه سلولهاي قلبي خواب رفته، اما هنوز زنده قلب را بيدار كنيم و به تحرك در آوريم."
از سوي ديگر عكسالعمل بدن در برابر سلولهاي بنيادي تزريق شده به روشني مشخص نيست و برخي از متخصصان حتي معتقدند استفاده عملي از اين سلول ها بر روي بيماران بايد ممنوع شود.
"يورگن هرشلر" از موسسه نورون شناسي دانشگاه كلن ميگويد: "نظراتي وجود دارد كه از نظر كلينيكي و عملي هرگز ثابت نشدهاند، مثلا بهبودي قطعي. اگر با گذشت زمان اثر مثبت اين روش درماني ثابت نشود، ميشود به اين نتيجه رسيد احتمالا تاثير منفي داشته است."
هرشلر هم مانند بسياري از محققان علوم پايه معتقد است استفاده از اين روش ابتدا در آزمايشگاه و بر روي حيوانات آزمايشگاهي به نتيجه مثبتي برسد.
با وجود اين، بسياري از بيماران حاضرند در روشهاي درماني با استفاده از سلولهاي بنيادي شركت كنند و براي هر جلسه درماني تا پنج هزار يورو بپردازند
محققان ايتاليايي دانشگاه كاتوليك رم، دو ژن راكه باعث" مرگ ناگهاني" در برخي از افراد ميشوند ، كشف كردند.
به گزارش روز چهارشنبه خبرگزاري آنسا، يك گروه تحقيقاتي ايتاليايي به رياست " آنتونيو اوليوا" كشف كردند كه دو ژن بنام " "CACNA1Cو ""CACNB2b در دي.ان.آ. سه خانواده مورد آزمايش كه موارد مرگ ناگهاني داشتند، ناقص هستند.
سالانه در ايتاليا ۵۷هزار نفر بطور ناگهاني ميميرند ( ۴۰۰هزار نفر در اروپا) و اين معرف علت اصلي مرگ و ميرهاي ناشي از يك عامل در جهان غرب بشمار ميرود.
علت اينكه برخي از افراد بطور ناگهاني جان خود را ازدست ميدهند،ازكار افتادن ناگهاني قلب آنان است.
در اكثر موارد اين عارضه بخاطر ناراحتيهاي مربوط به ريتم قلبي درقسمت پاييني آن است.
محققان ايتاليايي در همكاري با گروهي آمريكايي ، كانادايي ، آلماني ، و فرانسوي ، ميراث ژنتيكي ۳خانواده را كه در آن موارد مرگ ناگهاني وجود داشت ، مورد مطالعه قرار دادند.
دانشمندان ايتاليايي بدين صورت كشف كردند كه دو ژني كه مسووليت توليد پروتئين براي ساخت كانالهاي سلولي كه از طريق آن برق براي بكار انداختن قلب عبور ميكند ، تغيير شكل كرده و ناقص شدهاند.
طبق يك تحقيق، انجام ورزشهاي ملايم مانند پيادهروي، دشواري ترك نيكوتين را براي سيگاريها به اندازه زيادي كاهش ميدهد.
به گزارش پايگاه اينترنتي آسوشيتدپرس، دكتر "آدريان تيلور" كه رياست اين تحقيق را بر عهده داشت و پرفسور ورزش و روانشناسي تندرستي در دانشگاه "اكستر" گفت، اگر چنين تاثيراتي را در دارويي مييافتيم اين دارو فورا به عنوان يك داروي كمكي براي ترك سيگار به فروش ميرسيد.
تيلور و همكارانش در اين تحقيق با بررسي ۱۲مقاله ارتباط ميان ورزش و ترك نيكوتين را مورد مطالعه قرار دادند.
آنها محور تمركزشان را بر روي ورزشهايي مانند پياده روي و منقبض و منبسط كردن ماهيچهها قرار دادند كه ميتوان آنها را در خارج از باشگاه انجام داد.
طبق تحقيق آنها، انجام حتي پنج دقيقه ورزش اغلب براي كمك به سيگارها در ترك اين عادت كافي است.
در اين آزمايش پس از انجام انواع مختلفي از ورزشهاي ملايم افراد مورد مطالعه را بر اساس ميزان نيازشان به سيگار طبقه بندي كردند. افرادي كه ورزش كرده بودند تمايل كمتري به سيگار گزارش دادند.
دكتر "روبرت وست" پروفسور روانشناسي تندرستي در دانشگاه كالج لندن گفت، آنها دريافتند كه تاثير ورزش در ترك سيگار به اندازه برچسبهاي نيكوتين است.
اين مطالعه در مجله بينالمللي پزشكي " "Addictionمنتشر شده است.
خبرگزاري يونايتدپرس از لوسآنجلس به نقل از "كينگ يي لو" و همكارانش در دانشگاه كاليفرنيا در لوسآنجلس گزارش داد، مولفههاي فعال چاي سبز -- پليفنولها-- به عنوان آنتي اكسيدان به رسميت شناخته شدهاند اما توانايي آنها عليه سرطان هنوز مشخص نيست.
طبق اين مطالعه كه در نشريه اينترنتي ""Laboratory Investigation منتشر شده است، عصاره چاي سبز واكنش شيميايي مثبتي را در پروتئين "آكتين" سلول در مراحل اوليه سرطان (ريه) ايجاد ميكند.
نويسندگان اين مطالعه تاكيد دارند كه براي تعيين ارتباط يافتههاي آنان با نوشيدن چاي سبز به مطالعات بيشتري نياز است.
يك مطالعه در كانادا نشان داد كه بهمادران افسرده ميتوان آموخت كه چگونه به اشارات نوزاد خود پاسخ دهند و نوزادانشان را به لبخند زدن تشويق كنند.
به گزارش يونايتدپرس از ادمونتون، "روبرت شورت" از "دانشگاه آلبرتا" در ادمونتون كه در تهيه اين مطالعه همكاري داشت، ۱۱مادر مبتلا به افسردگي خفيف تا ملايم را مورد بررسي قرار داد.
وي نتيجه گرفت كه تنها درمان افسردگي پس از زايمان براي تقويت رابطه ميان مادر و نوزاد ممكن است كافي نباشد و به رفتار درماني نيز نياز است.
محققان از يك برنامه درماني به نام "راهنماهايي براي پرستاري" ((KTC استفاده كردند.
اين برنامه قبل و بعد از درمان با گرفتن فيلمهايي ويديويي از مادر و نوزاد به والدين كمك ميكند تا رفتارهاي كودكان خود را درك كنند و به آنها پاسخ دهند.
مطالعه اين فيلمها نشان داد كه نوزادان پس از شركت مادرانشان در اين برنامه بيشتر با لبخند زدن واكنش نشان ميدادند.
شورت در بيانيهاي اعلام كرد، اين مطالعه نشان ميدهد كه تمركز تنها بر بيماري مادر لزوما به تقويت نوع تعاملاتي كه براي تكامل كودكان سالم و عادي لازم است منتج نميشود.
با وجود اين وي افزود، برنامههايي شبيه KTCرا بايد براي تمام زناني كه براي نخستين بار مادر ميشوند، بكار برد.
اين مطالعه در مجله " "Journal of Affective Disordersمنتشر شده است
به گفته محققان دانماركي، بيماري لثه موجب دگرگوني وضعيتهاي سوخت و سازي ميشود كه ميتواند در موشها به كم شدن تحمل نسبت به قند خون منجر شود.
به گزارش خبرگزاري يونايتدپرس از كپنهاگ، اين مطالعه كه در مجله "پريودونتولوژي "Periodontologyمنتشر شده نشان ميدهد بيماري لثه ميتواند كم شدن تحمل نسبت به قند خون را كه ميتواند منجر به ديابت شود تشديد كند.
دكتر "كارلا پونتس اندرسن" از دانشگاه كپنهاگ در بيانيهاي اعلام كرد، كم شدن تحمل نسبت به قند خون وضعيتي است كه در آن سطح قند خون بالاتر از سطح نرمال ميرود اما آنقدر بالا نيست كه به عنوان بيماري ديابت تشخيص داده شود.
طبق اعلام انجمن ديابت آمريكا، تقريبا ۵۴ميليون آمريكايي دچار شرايط قبل از ديابت هستند و بخش بزرگي از آنان ظرف ده سال آينده به ديابت نوع دو مبتلا خواهند شد.
دكتر "پريستون دي. ميلر" رييس آكادمي آمريكايي علم بيماريهاي لثه گفت، اين يافتهها بر اهميت داشتن دندانهاي سالم و مراقبت از لثه تاكيد ميكند.
وي افزود، مراقبت از لثه ميتواند راهي براي پيشگيري از پيشرفت ديابت باشد.
تحقيقات جديد نشان ميدهد وارد كردن فشار به قفسه سينه و نه تنفس دهان به دهان، كليد نجات جان بيماراني است كه دچار ايست قلبي شدهاند.
به گزارش پايگاه اينترنتي آسوشيتدپرس، نتايج يك مطالعه در ژاپن نشان ميدهد تمركز بر فشردن سينه بجاي دادن تنفس احتمال بهبودي بيمار بدون بروز آسيب مغزي را افزايش ميدهد. برخي كارشناسان حتي حذف تنفس دهان به دهان را در عمليات احياي قلبي ريوي توصيه ميكنند.
مشروح اين مطالعه در مجله پزشكي "لانست" منتشر شده است.
بيش از يك سال پيش انجمن قلب آمريكا پس از بازنگري رهنمودهاي احياي قلبي ريوي، بر وارد كردن فشار به سينه تاكيد بيشتري كرد.
رهنمود جديد خواستار انجام ۳۰مرتبه فشار بر سينه بجاي ۱۵بار به ازاي هر دو نوبت تنفس مصنوعي شده است. توقف فشردن سينه براي دميدن جريان هوا به داخل ريهها در فردي كه واكنش ندارد انحراف از وظيفه مهمتر رساندن خون براي تامين اكسيژن و مواد غذايي مورد نياز مغز و قلب است.
يك مزيت بزرگ حذف تنفس مصنوعي تمايل شاهدان در انجام احياي قلبي ريوي است. بسياري از افراد تمايلي به تنفس دهان به دهان ندارند و از دادن تنفس دهان به دهان و وارد كردن فشار به سينه را به تعداد و فواصل درست دچار تشويق و نگراني ميشوند.
ايست ناگهاني قلبي كه در آن قلب ناگهان از فعاليت بازميايستد، ميتواند پس از حمله قلبي يا در اثر برق گرفتگي يا غرق شدن بروز كند. ايست قلبي عمدتا در اثر بينظمي در آهنگ ضربان قلب بروز ميكند كه در نتيجه آن تنفس فرد از حال رفته قطع ميشود و در برابر تكان واكنش نشان نميدهد.
پژوهشگران به سرپرستي دكتر كن ناگائو از بيمارستان دانشگاهي سوروگاداي نيهون در توكيو ۴هزار و ۶۸بيمار بزرگسال را كه دچار ايست قلبي شده بودند بررسي كردند. از اين تعداد براي ۴۳۹حاضران فشردن سينه را انجام دادند و ۷۱۲بيمار تحت احياي قلبي ريوي متعارف قرار گرفتند.
هر گونه تلاش احياي قلبي ريوي شانس نجات بيماران را افزايش داد اما نسبت نجات يافتگان در كساني كه شيوه وارد كردن فشار به سينه براي آنها انجام شده بود، ۲۲درصد بود در حالي كه اين نسبت در افرادي كه احياء قلبي ريوي متعارف براي آنها انجام شد، ار ده درصد تجاوز نميكرد.
دكتر گوردون اوي متخصص قلب در دانشكده پزشكي دانشگاه آريزونا در تاكسون ميگويد حذف لزوم تنفس دهان به دهان شانس دست به كار شدن شاهدان براي كمك به بيمار و در نتيجه نجات جان بيمار را افزايش ميدهد.
يك نكته قابل توجه آنست كه در تحقيق ژاپني ها، احياي قلبي ريوي بر اساس رهنمود قديمي يعني ۱۵فشار بر سينه در مقابل هر دو تنفس و نه ۳۰ مورد فشار انجام شد.
انجمن قلبي آمريكا اين تحقيق را تاييدي بر موثر بودن فشار بر سينه توصيف كرد. اين انجمن به كساني كه شاهد ايست قلبي بيماري هستند توصيه كرد در صورت عدم تمايل يا ناتواني براي انجام تنفس دهان به دهان فقط فشردن سينه را انجام دهند.
اين انجمن ميافزايد فشردن سينه و دادن تنفس در افرادي كه در اثر برق گرفتگي يا غرق شدن دچار ايست قلبي شدهاند و نيز ايست قلبي در كودكان مفيد است.
ايست قلبي در آمريكا ساليانه بيش از ۳۰۰هزار قرباني ميگيرد. حدود ۷۵تا ۸۰درصد موارد ايست قلبي كه در خارج از بيمارستان رخ ميدهد، در خانه اتفاق ميافتد و احياي قلبي ريوي موثر ميتواند شانس زنده ماندن بيمار را دو برابر كند.
از هر ۱۰بيماري كه دچار ايست قلبي ميشوند، ۹تن قبل از رسيدن به بيمارستان جان ميسپارند كه بخشي از اين امر ناشي از عدم احياي قلبي ريوي براي آنها است.
بر اساس تحقيقات دانشمندان دانماركي در كودكاني كه شنوايي خود را از دست ميدهند، احتمال ابتلا به مننژيت بيشتر است.
به گزارش روز شنبه پايگاه اينترنتي رويترز، محققان كه همه كودكان متولد سالهاي ۱۹۹۵الي ۲۰۰۴در دانمارك مورد بررسي قرار دادند، دريافتند از ۶۶۳هزار و ۹۶۳كودك، ۳۹تن مبتلا به مشكلات شنوايي و مننژيت بودند كه در پنج مورد آنها مننژيت در پي از دست دادن شنوايي بروز كرده بود.
بر اساس تحقيقات پژوهشگران دانشگاه "آرهوس" دانمارك خطر ابتلا به مننژيت در كودكان دچار مشكلات شنوايي پنج برابر بيشتر از كودكاني است كه چنين مشكلي ندارند.
به گفته دكتر "اريك تي. پارنر" مجري اين تحقيقات، اين نخستين بررسي در مورد خطر بروز مننژيت در كودكان مبتلا به مشكلات شنوايي است.
به گفته وي چنانچه اين امر اثبات شود كه كودكان مبتلا به مشكلات شنوايي در خطر بيشتري براي ابتلا به مننژيت هستند، والدين و مراقبان كودكان بايد نسبت به بروز علايم و نشانههاي مننژيت هشيار باشند و واكسينه كردن كودكان را مد نظر قرار دهند.
مننژيت نسبتا به ندرت اما بطور بالقوه خطر مرگ را در بر دارد. اين بيماري موجب بروز تورم در پوسته مغز نخاع ميشود و ميتواند موجب لطمه مغزي كاهش حافظه، ناشنوايي و حتي مرگ در كودكان و بزرگسالان سالم شود.
نتايج اين تحقيقات در نشريه "جراحي گوش و حلق و بيني و سر و گردن" Otolaryngology-Head and Neck Surgeryبه چاپ رسيده است.
در علم ژنتيك، هر ژني كه شناسايي ميشود با يكي از حروف الفبا و يك شماره كدگذاري ميشود، مثلا ژن " "P 53ژني است كه به ژن نگهبان هم معروف است و دانشمندان معتقدند كه اين ژن، مانع از رشد سلولهاي سرطاني ميشود.
به گزارش روز شنبه پايگاه اينترنتي دويچه وله (راديو آلمان) ، مشكل اينجاست كه در سلولهاي سرطاني، اين ژن، فرم تغيير يافته و غيرفعال دارد، اما گروهي از پژوهشگران آمريكايي موفق شدهاند اين ژن غيرفعال را فعال كنند.
متخصصان ژنتيك معتقدند اگر ژن P 53در سلولهاي سرطاني شده فعال شود، رشد اين سلولها متوقف ميشود و اين تغيير فرصت مناسبي براي سيستم ايمني فراهم ميكند تا سلولهاي سرطاني شده از بين ببرد. اين نظريه در مرحله عمل و بر روي حيوانات آزمايشگاهي جواب مثبت داده است.
دو گروه پژوهشگر آمريكايي كه به صورت جداگانه بر روي اين ژن تحقيق مي كنند، موفق شدهاند با فعال كردن اين ژن در سلولهاي سرطاني كبد موشهاي آزمايشگاهي، رشد اين سلولها را متوقف كنند.
دكتر "لارس زندا" پژوهشگر جوان آلماني كه با يكي از اين گروههاي تحقيقاتي همكاري ميكند، هسته اصلي موفقيت طرح را اينگونه تعريف ميكند:
"ما براي نخستين بار در موقعيتي قرار گرفتيم كه ميتوانستيم فعاليت يك ژن را درون سلول تنظيم كنيم، اين كاري بود كه قبلا شدني نبود و غير از اين نتيجه بيولوژيكي اين دست كاري ژنتيكي بسيار جالب است، وقتي ژن P 53در سلولهاي سرطاني فعال ميشود سلول سرطاني واكنش نشان ميدهد. پاسخ سلول ها به اين تغيير، ترشح مادهاي است كه موجب تحريك سيستم ايمني ميشود اين تحريك در نهايت منجر به حذف تومور خواهد شد و دقيقا اين قسمت است كه در پزشكي اهميت دارد."
اين پژوهشگران موفق شدهاند درون سلولهاي زنده تنها يك ژن را بر حسب نياز به اصلاح روشن يا خاموش كنند. به محض اينكه ژن P 53روشن ميشود ترشح مادهاي به نام شيموكين آغاز ميشود كه اين ماده سيستم ايمني را تحريك مي كند و سيستم ايمني گلبولهاي سفيد و سلولهايي كه به سلولهاي قاتل و سلولهاي خورنده معروف هستند به غده سرطاني ميفرستد و اين سلولها به غده سرطاني حمله ميچكنند و آن را از بين ميبرند.
نتيجه استفاده از اين روش در موشهاي آزمايشگاهي بسيار موفقيت آميز بوده است. رشد سلولهاي سرطاني كبد موشها ابتدا كاملا متوقف شده و سرطان پس از مدت كوتاهي كاملا از بين رفته است.
زندا در ادامه گفت: "در مقايسه با روش متداول شيمي درماني كه سلولها عكس العملهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند اينجا برگشتي وجود ندارد.
البته ما ابتدا فكر ميكرديم آنچه يافتهايم همان خودكشي برنامهريزي شده سلول است. اما بعد مشخص شد كه اين طور نيست. بعد از مدتي مشاهده كرديم اين روند نوعي پاسخ سلولي است، پاسخي كه در آن سلول خواب ميرود. جالب اينجاست كه به طور معمول سلولهاي كه در اين حالت قرار ميگيرند در همان شرايط هم ميمانند و با ترشح شيموكين، سيستم ايمني تومور را حذف ميكنند." البته سرطان شناسان با كمي احتياط به نتيجه اين تحقيقات نگاه ميكنند، چرا كه استفاده از اين روش احتمالا اثرات جانبي ناخواستهاي به همراه خواهد داشت. فعال كردن يكباره سيستم ايمني منجر به واكنشهاي متفاوتي از جمله التهاب عضو سرطاني خواهد شد. التهاب عضو پروسه درمان را مشكلتر ميكند.
گذشته از آن، فعال كردن ژن P 53تنها در صورتي ممكن است كه اين ژن به طور كامل تخريب نشده باشد.
دكتر زندا در اينباره توضيح ميدهد: "در بسياري از سلولهاي سرطاني اين ژن به طور كامل از ميان نرفته است، اما ژني كه كمي تغيير ساختماني پيدا كرده خوب عمل نميكند. حال سوال اينجاست سرمايهگذاري روي داروهايي كه اين ژن تغيير يافته را ترميم و فعال كنند چقدر عاقلانه است. البته شانس درمان قطعي سرطان با اين روش زياد است."
اما اينكه از اين روش براي درمان چه نوع سرطاني ميتوان استفاده كرد يا اينكه غيرفعال كردن بخشي از بافت زنده، كارآيي آن بافت را تا چه حد تحت تاثير قرار ميدهد، سوالاتي هستند كه هنوز پاسخي ندارند.
از قديم گفتهاند بخند تا دنيا به روي تو بخندد و اكنون يك پژوهشگر نروژي بر اساس يك مطالعه علمي ميگويد خنده عمر را طولاني ميكند.
به گزارش پايگاه اينترنتي يواسايتودي، سون سوباك از دانشكده پزشكي دانشگاه علوم و فناوري نروژ ميگويد بزرگسالان شوخ طبع بيشتر از كساني كه زندگي براي آنها با شور و نشاط نيست عمر ميكنند. تاثير مفيد شوخ طبعي به ويژه در مبتلايان به سرطان مشهودتر است.
سوباك نتايج بررسي هفت ساله خود را بر روي حدود ۵۴هزار نروژي در اجلاس انجمن روان تني آمريكا ارايه كرد.
در شروع اين مطالعه بيماران پرسشنامهاي را در مورد شوخ طبعي در موقعيتهاي واقعي زندگي و اهميت چشمانداز شوخ طبيعي پر كردند.
اين تحقيق نشان داد هر چه شوخ طبعي نقش بزرگتري در زندگي داشته باشد شانس بقاي افراد بيشتر ميشود. در بزرگسالاني كه جزو يك چهارم افرادي بودند كه شوخ طبعي را ارزش مينهادند، احتمال زنده ماندن ۳۵درصد بيشتراز افرادي بود كه در ربع انتهايي جدول قرار داشتند.
در ۲۰۱۵فردي كه سرطان داشتند حس شوخ طبعي شانس مرگ را در مقايسه با بزرگسالاني كه چنين طبعي نداشتند ۷۰درصد كاهش داد.
ماده معدني روي ميتواند در ايجاد يكي از شايعترين علل نابينايي نقش مهمي ايفا كند.
به گزارش پايگاه اينترنتي بي.بي.سي، تخريب تدريجي ماكولا مرتبط با سن، ( (ADMمهمترين عامل كوري در افراد مسن كشورهاي توسعه يافته است.
محققان دريافتند كه سطح بالاي رسوب روي در چشم نشانه ابتلا به ADMاست.
اين مطالعه در نشريه "تحقيق تجربي چشم" منتشر شده است. اين مطالعه ميتواند به يافتن شيوهاي جديد درماني اين بيماري كمك كند.
AMDشكلي از بيماري ماكولا است كه بر شبكيه چشم تاثير ميگذارد و موجب كاهش ديد مركزي ميشود.
طبق آمارهاي تخميني، در انگلستان ۵۰۰هزار تن به اين بيماري مبتلا هستند كه ۴۰درصد آنان بالاي ۷۵سال سن دارند.
تشكيل ساختارهاي ميكروسكپي به نام دروسن drusenدر چشم از علائم اوليه ابتلا به اين بيماري است.
تحقيق اخير نشان داد كه دروسن در چشمهاي مبتلا به AMDمحتوي سطوح زياد "روي" است.
دكتر "ايمر لنگيل" گفت، پيش از اين معلوم شده بود كه روي با تشكيل جرمهايي در مغز بيماران مبتلا به آلزايمر ارتباط دارد بنابراين بررسي اين نظريه كه روي ميتواند به تشكيل دروسن شبه جرم در چشم نيز كمك ميكند منطقي به نظر ميرسد.
وي افزود، AMDرا ميتوان به عنوان بيماري آلزايمر چشم تلقي كرد كه در جريان آن پروتئينها و فلزهايي مانند روي و مس رسوبات ميكروسكپي تشكيل ميدهند.
معمولا وجود روي براي حفظ شكل يك مولكول ضروري است اما عنصر روي آزاد ميتواند مشكلات زيادي ايجاد كند.
محققان آلزايمر در حال ابداع داروهايي هستند كه ميتوانند روي آزاد را گرفتار كنند و اميدوارند كه استفاده از آنها بتواند روند اين بيماري را آهسته كند.
دكتر لينگيل گفت، اين مطالعه نشان ميدهد كه ما اكنون بطور بالقوه ميتوانيم مسير مشابهاي را براي درمان AMDپيش گيريم.
انجمن بيماري ماكولا پذيرفت كه اين تحقيق بالقوه ميتواند به ابداع روشهاي درماني جديد كمك كند اما اعلام كرد كه به مطالعات بيشتري در اين زمينه نياز است.
با وجود اين يك سخنگو اعلام كرد تحقيق قبلي نشان داده است كه روي نقش مثبتي در به تاخير انداختن و يا كاهش شيوع AMDايفا ميكند.
نظريه جديد انتقال پيامهايعصبي به كمك جريانهايالكتريكي را نادرست ميداند
نتايج يك مطالعه جنجالي نشان ميدهد پيغامهاي عصبي در سلولهاي عصبي با كمك پالسهاي صوتي جابهجا ميشوند و نه توسط پالسهاي الكتريكي.
به گزارش سايت اينترنتي "لايوساينس"، از سالها پيش اين تصور وجود داشتهاست كه سلولهاي عصبي از پالسهاي الكتريكي براي انتقال پيغامها ميان مغز و تمامي نقاط بدن، از نوك انگشتان گرفته تا چشمان، استفاده ميكنند.
هماكنون "توماس هايمبرگ" محقق دانشگاه كپنهاگ در دانمارك بر پايه مطالعهاي جديد اعلام كردهاست با وجود آنكه قوانين ترموديناميك در فيزيك به روشني بيان ميكنند پالسهاي الكتريكي بايد گرما توليد كنند، اما جابهجايي پالسهاي الكتريكي در سلولها با توليد گرما همراه نيست كه اين امر وجود چنين پالسهايي را زير سوال ميبرد و احتمال جابهجايي پيامها با پالسهاي صوتي را قوت ميبخشد.
به گفته "رودريك اكنهاف" محقق بخش بيهوشي و مراقبتهاي ويژه دانشكده پزشكي دانشگاه پنسيلوانيا، ايده جابهجايي پيغامهاي عصبي با استفاده از پالسهاي صوتي بسيار جالب است اما ايده قديميتر پالسهاي الكتريكي هماكنون در مجامع علمي كاملا جا افتادهاست و رد كردن آن بسيار دشوار خواهد بود.
سلولهاي عصبي داراي پوششي از جنس چربيهاي ليپيد و پروتيين هستند و از قديم اين ايده وجود داشته است كه پيامهاي عصبي، با كمك نمكهايي داراي بار الكتريكي كه در ميان كانالهاي يوني اين غشاي سلولي حركت ميكنند، از يك سر سلولهاي عصبي به سر ديگر سلول ميرسند. با اين وجود، به گفته "هايمبرگ" محقق دانشگاه كپنهاگ و سرپرست اين مطالعه، عدم توليد گرما در سلولهاي عصبي مخالف نظريه قديمي زيست شناسي مولكولي است كه در آن ذكر شده پالسهاي الكتريكي با فرايندهاي شيميايي توليد ميشوند.
وي افزود: از سوي ديگر پالسهاي عصبي را ميتوان به روشي سادهتر با پالسهاي مكانيكي صوتي توجيه كرد. صوت به طور معمول توسط امواجي جابهجا ميشود كه اين امواج با گسترش يافتن ضعيفتر ميشوند اما در شرايط خاص ميتوان از جابهجايي صوت بدين شكل كه سبب كاهش انرژي آن ميشود، جلوگيري كرد.
چربيهاي ليپيد موجود در غشاء سلولهاي عصبي به دليل برخورداري از ويژگيهاي خاص، ميتوانند انتقال صوت را بدون كاهش انرژي آن ممكن كنند.
به گفته "اكنهاف"، به رغم نظريه جديد مطرح شده توسط دانشمندان دانماركي، وجود فعاليتهاي الكتريكي در سلولهاي موجودات زنده ثابت شده و اگر اين فعاليتها به انتقال پيغامهاي عصبي مرتبط نباشند دليل ديگري براي آنها وجود ندارد و به علاوه چگونگي توليد اين پالسهاي صوتي ادعا شده نيز مشخص نيست و به همين دليل نميتوان به سادگي ادعاي آنها را پذيرفت.
گزارشي از مطالعه محققان دانماركي در شماره آينده نشريه "فيزيك زيستي"( (Biophysical Journalمنتشر خواهد شد.
ساخت رگ خوني مصنوعي براي درمان بيماريهاي گردش خون
دانشمندان در تلاش براي ساخت يك رگ مصنوعي هستند كه براي بيماران مبتلا به مشكلات دستگاه گردش خون قابل استفاده است.
به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين رگ مصنوعي كه خون را به شيوه طبيعي مارپيچي به جريان مياندازد، كاربردهاي اميدوار كننده و سودمندي در آزمايشهاي كلينيكي خواهد داشت.
طراحان اين رگ مصنوعي اميدوارند كه جراحان بتوانند در جراحيهاي باي پس از اين ساخته جديد استفاده كنند.
پيش بيني ميشود كه اين رگ طي يك سال آينده براي استفاده در دسترس بيماران قرار گيرد.
به لحاظ تئوريك اين وسيله ميتواند به ميليونها بيمار مبتلا به بيماري شريان فرعي كمك كند.
اين بيماري زماني بروز ميكند كه مواد چربي در رگهاي خوني تشكيل شده و رگها را باريك ميكند.
به گزارش ايسنا، اين بيماري ميتواند به بروز مشكلات حركتي منجر شده و در حالتهاي شديد ممكن است نياز به قطع دستها و پاها وجود داشته باشد.
گفتني است در گذشته نيز نمونههاي ديگري از رگهاي مصنوعي ساخته شده بودند اما بسياري از آنها نيز دچار گرفتگي و ضخامت ديوارهها شده و طي دو سال غير قابل استفاده ميشدند.
اين رگهاي جديد توسط دكتر پيتر استون بريج و دستياران وي در بيمارستان ناين ولز در دوندي طراحي شده است.
دانشمندان، موفق به توليد پشهاي شدند كه در برابر "مالاريا" مقاوم بوده و در مقايسه با حشرات ناقل اين بيماري شانس بيشتري براي زنده ماندن دارد.
به گزارش روز چهارشنبه شبكه خبري "بي.بي.سي"، با اين موفقيت، كنترل بيماري مالاريا تحرك تازهاي پيدا كرده و اين اميدواري پيدا ميشود كه تكثير حشرهاي كه در ژن دستكاري شده، بتواند به ريشهكن كردن بيماري مالاريا كمك كند.
اين حشره، داراي ژني است كه از آلوده شدن به انگلهاي مالاريا جلوگيري ميكند.
پشههايي كه داراي اين مزيت هستند، گونه برتر محسوب ميشوند و از پشههاي ديگري كه ناقل انگل مالاريا هستند، قويتر و مقاومتر خواهند بود.
البته پژوهشگران هشدار ميدهند كه مطالعات آنها در مراحل اوليه است و ممكن است، ده سال طول بكشد تا بتوان حشره جديد را وارد محيط زيست كرد.
پژوهشگران در جريان مطالعات خود، براي تعداد مساوي از پشههاي پرورشي و پشههاي معمولي محيطي را فراهم آوردند كه از موشهاي آلوده به انگل مالاريا تغديه كنند.
نتيجه اين آزمايشات چنين بود كه تعداد بيشتري از پشههايي كه ژن آنها دستكاري شده بود، زنده ماندند.
در حقيقت پس از ۹نسل، ۷۰درصد پشههايي كه زنده مانده بودند از نوع پشه پرورشي بودند.
اين دانشمندان، همچنين ژن پروتيين سبز شبرنگ را وارد بدن پشههاي پرورشي كرده و متوجه شدند كه چشمان اين پشهها درخشندگي سبز رنگي پيدا ميكند.
با استفاده از همين موضوع بود كه تشخيص و شمارش دو نوع پشه مورد بحث امكانپذير شد.
مالاريا توسط انگل تك سلولي به نام "پلاسموديوم" انتقال مييابد و در بخش هايي از آسيا، آفريقا و آمريكاي مركزي و شمالي يك بيماري بومي محسوب مي شود.
اين بيماري از طريق نيش پشه "آنوفل" به انسان منتقل ميشود.
هرسال قريب به ۳۰۰ميليون نفر به مالاريا مبتلا ميشوند و يك ميليون نفر از مبتلايان نيز جان خود را از دست ميدهند.
نزديك به ۹۰درصد مبتلايان به اين بيماري در كشورهاي آفريقايي زندگي ميكنند.
در اين كشورها هر سي ثانيه يك كودك مالاريايي تلف ميشود.
محققان فرانسوي دريافتند خطر بروز سرطان سينه در زناني يائسهاي كه رژيم غذايي گياهي غني از مواد استروژن مانند "ليگنان" دارند، كاهش مييابد.
ليگنان گروهي از مواد شيميايي موجود در گياهان و يكي از بزرگترين طبقات فيتوستروژن بشمار ميآيد كه مانند استروژن و آنتي اكسيدان عمل ميكند.
به گزارش روز پنجشنبه پايگاه اينترنتي رويترز،دكتر "فرانك كلاول كاپلون" از موسسه ملي و سلامت تحقيقات پزشكي "ويل جويف" فرانسه، گفت : استفاده از دستورالعمل غذايي عمومي براي يك رژيم غذايي سالم و معقول كه حاوي ميزان سرشار و متنوعي از ميوهها، سبزيجات و غلات سبوسدار (كه همگي غني از ليگنان هستند) باشد، ميتواند مانع از بروز سرطان سينه در زنان يائسه شود.
اين گروه تحقيقاتيفرانسوي رابطه بينوجود اين چهار نوع ماده غذايي گياهي در رژيم غذايي و خطر بروز سرطان سينه رادر ۵۸هزار و ۴۹زن يائسه فرانسوي مورد بررسي قرار دادند.
بر اساس نتايج اين تحقيقات كه در مجله "موسسه ملي سرطان" به چاپ رسيده است در يك دوره ميانگين ۷/۷ساله، سرطان سينه در يك هزار و ۴۶۹زن تشخيص داده شد.
اين تحقيق نشان داد زناني كه ميزان زيادي ليگنان در رژيم غذايي خود داشتند در مقايسه با زناني كه ميزان كمتري از غذاهاي حاوي ليگنان مصرف مي كردند خطر ابتلا به سرطان ۱۷درصد كاهش داشته است.
اين در حالي است كه داشتن يك رژيم غذايي سرشار از غذاهاي گياهي ميتواند بعنوان فرضيه راهبرد ممانعتي براي ابتلا به سرطان سينه تلقي شود.