معرفي انيميشن هاي جديد و قديمي دنيا

[linghuchong]

Kaikan Phrase
​

​

سال نوی همگی مبارک باشه. ^_^

خوب، اولين معرفی سال 89 من!

انيمه اي که بدست فراموشی سپرده شده بود!

من خودم 4-5 سال پيش اين انيمه رو ديدم و هفته گذشته دوباره نشستم و ديدمش!

اشتباهی که برای اکثر بيننده های عکس ها در نظر اول پيش ميآد که نکنه اين انيمه shounen ai باشه!؟؟! که جواب اين سؤال منفی هست.

اين يه انيمه رمانتيک، با تم موسيقی هست! يعنی انيمه اي مثل Skip Beat, با اين تفاوت که اون تو زمينه فيلم و هنرپيشگی بود ولی اين انيمه تو دنيای موسقی هست.

​

انيمه از روی مانگايی به همين اسم در 44 قسمت در سال 1999-2000 ساخته شده. برای ساخت اين انيمه که در مورد يه گروه موسيقی و ... هست، در دنيای واقعی يعنی در ژاپن 2 گروه موسيقی با نام های Λucifer و E.mu بوجود اومدن که تمام آهنگ های opening و ending انيمه رو همين 2 گروه خواننده ، ميخونن.

​

اين 2 گروه تا 1-2 سال بعد از اتمام انيمه هم هنوز به خوندن خودشون ادامه ميدادن تا در سال 2003 هر 2 از هم پاشيدن.

​

انيمه از rating خوبی بر خوردار هست که به نظر من کمش هم هست و فکر کنم بيشتر بخاطر قديمی بودن و گمنام بودنش باشه!

​

Seen in part or in whole by 372 users, rank: #1354
Median rating: Very good
Arithmetic mean: 7.378 (Good+.37), std. dev.: 2.2006, rank: #1135
Weighted mean: 7.181 (Good+.18), rank: #1282 (seen all: 7.85 / seen some: 6.22 / won't finish: 3.21)
Bayesian estimate: 7.204 (Good+.20), rank: #1031

البته اينجور که من متوجه شدم، انيمه به مانگا وفادار نبوده و تغييرات زيادی در انيمه داده شده

ولی به عنوان بيننده اي که مانگا رو نخونده من از ديدن انيمه لذت بردم و تازه ميخوام برم سراغ مانگا.

کلاً انيمه های قديمی يه چيزه ديگه اي بودن، نه هيچ صحنه ايچی اي

تو کل انيمه ميبينين نه ...

اينطور که از قرائن و شواهد معلومه، در مانگا داستان از آشنايی پسر و دختر نقش اول داستان با هم شروع ميشه. در صورتی که در انيمه اين آشنايی و کلاً ورود دختر داستان در قسمت 20 انيمه اتفاق مييوفته!

20 قسمت اول انيمه به چگونگی شکل گرفتن گروه لوسيفر و بعد ها يوسيفر ميپردازه. اينکه چطور اين 5 پسر اين گروه با هم آشنا شدن، چی شد که اين گروه رو تشکيل دادن، چه مشگلاتی داشتن و چه شکلی اين مشگلات رو پشت سر گذاشتن. اينطور که معلومه در مانگا صحبتی از اين قسمت داستان در ميآن نبوده!

​

و مورد ديگه اي که من از خوندن خلاصه مانگا فهميدم اينه که در انيمه توی رفتار و اخلاق شخصيت ها دست برده شده، مثلاً شخصيت دختر مانگا به هيچ وجه به نجيبی و سر به زيری يه شخصيت دختر انيمه نيست!

کلاً فکر کنم انيمه جذاب تر از مانگا باشه!

​

از اون انيمه هايی که در نگاه اول نظرتون رو جلب ميکنه

و هر چی جلوتر ميرين، بيشتر و بيشتر جذبش ميشين.

کلاً يه انيمه کاملاً دختر پسند هست

و احتمالاً پسر هايی که به موسيقی هم علاقه دارن، از اين انيمه خوششون ميآد.

انيمه کاملاً safe هست، به تمام گروه های سنی، دختر و پسر توصيه ميشه.

انيمه به خاطر قديمی بودن انيميشن قوی اي نداره، مخصوصاً که فايل هايی که من دارم بعضی هاشون هر قسمت 60-70 مگابايت بيشتر نيستن

و ميتونين حدس بزنين کيفيت در چه حدی هست!!!

آهنگ ها زيبان، مخصوصاً من ضرب آهنگ پيانوی اولين آهنگی که ساکويا تو هتل ميخونه و اکثراً به عنوان موسيقی متن ميشنويم رو خيلی دوست دارم.

همينطور آهنگ Datenshi Blue=Blue Fallen Angel هم زمان خودش خيلی معروف بوده.

از لينک های پايين ميتونين اين 2 آهنگ رو دانلود کنين:

​

http://www.4shared.com/file/246666932/ab09f357/ucifer_-_Kaikan_Phrase_-_Daten.html
http://www.4shared.com/file/246664142/4052fca3/ucifer_-_Kaikan_Phrase_-_LIMIT.html

​

و اما داستان انيمه (پست بعدی)

​

 

[linghuchong]

خوب همونجور که گفتم داستان انيمه به 2 بخش تقسيم شده، 20 قسمت اول که شامل جمع شدن اين 5 پسر دور هم و تشکيل يه گروه به اسم لوسيفر هست تا جايی که اينا معروف ميشن و يه شرکت موسيقی به اينا پيشنهاد ديبيت ميده و روی اين گروه سرمايه گذاری ميکنه.

و اما سر آغاز داستان از وقتی هست که drummer يه گروه کوچيک، سانتا، ميفهمه دوست دخترش، يومی، که خواننده اون گروه هم بوده، بهش خيانت ميکرده

، و تصميم ميگيره که اون گروه رو ترک کنه:

​

سانتا پسر پر شر و شوری هست که به تنهايی زندگی ميکنه، يه مغازه کوچيک داره که توش گيتار و بس و .. ميفروشه. خيلی زود جوش ميآره و اکثراً اگه کسی جلوشو نگيره، هميشه باعث يه زد و خوردی ميشه

ولی در درون پسر خيلی مهربون و دوست داشتنی اي هست.

سانتا با وجود اينکه از يومی جدا ميشه ولی همچنان تنها دختری که بهش فکر ميکنه يومی هست و ...

​

​

نزديک ترين دوست سانتا که گيتاريست همون گروه هم بوده، يوکيفومی يا همون يوکی هست که وقتی ميفهمه سانتا خيال ترک گروه رو داره، اون هم همراه سانتا گروه رو ترک ميکنه.

​

​

يوکی با توجه به اينکه توی يک خانواده سنتی و ثروتمند بدنيا اومده، پسر بسيار مؤدب، با وقار و اتوکشيده اي محسوب ميشه که تنها وارث خانواده خودش هست.

​

اين خانواده نسل در اندر نسل نمايش های سنتی "نو" يا "Noh" يا "No" که رقص و نمايش سنتی ژاپن هست، رو انجام ميدادن و از پيشگامان اين هنر بودن و پدر و مادر يوکی هم از يوکی انتظار دارن که در آينده به همين کار بپردازه و به هيچ وجه براشون پذيرفته نيست که يوکی بخواد در يه گروه راک، نوازنده باشه!!!

و مشکلات زيادی هم برای يوکی درست ميکنن.

​

​

 

[linghuchong]

وقتی سانتا و يوکی از گروه قبلی خودشون جدا ميشن، به اين فکر مييوفتن که خودشون يه گروه جديد بزنن و شروع ميکنن دنبال کسايی که مهارت دارن، ميگردن و در اين بين به آتسورو و تووا بر ميخورن:

آتسورو پسر 17-18 ساله اي هست که هنوز دبيرستانی هست و بين اينکه به يه گروه راک بپيونده يا اينکه درسش رو تموم کنه و به کالج بره، گير کرده و نميدونه چه تصميمی بگيره.

البته اين هم که پدر و مادرش از اين دودلی آتسورو اصلاً خوشحال نيستن، به وخامت قضيه اضافه ميکنه و ماجراهايی درست ميکنه!

​

ولی تو اين بين خواهر بزرگتر آتسورو، خيلی به برادر کوچيکتر گيتاريست خودش کمک ميکنه.

در واقع يوکا سرپرستی کل گروه رو به عهده ميگيره و يه جورايی مراقب هر 5 پسر هست.

​

تووا، گيتار بس مينوازه و خيلی هم ماهر هست. وقتی جوون تر بوده به اميد اينکه يه روز يه نوازنده حرفه اي بشه، درس و خانواده خودش رو ترک ميکنه و در حال حاضر به تنهايی زندگی ميکنه. توی انيمه زياد به شخصيت تووا پرداخته نشده ولی اينطور که معلومه توی مانگا حسابی ماجرا داره!

تووا با موهای بور و پست سفيد بدنيا اومده و خيلی خيلی زيباست و اينطور که معلومه توی مانگا اين زيبايی براش درد و سر ساز ميشه ولی توی انيمه هيچ نشونی از اين گرفتاری ها نيست!

​

​

کلاً تووای انيمه پسر آروم و گوشه گير و عاقلی هست که به ندرت صحبت ميکنه و در عالم تنهايی خودش هست و البته خونش به عنوان پناهگاهی برای بقيه اعضا گروه در اومده و هر کسی از هر جا رونده ميشه، به خونه تووا پناهنده ميشه.

يه توله سگ kawaii

رو هم از خيابون پيدا ميکنه و بزرگش ميکنه!
​

در همين بين سانتا و يوکی که دنبال يه خواننده هم ميگشتن، به ساکويا که در يه هتل مشغول زدن پيانو و خوندن بوده، برميخورن و عاشق صدای ساکويا ميشن و به ساکويا پيشنهاد ميدن که به گروه جديد اونا بياد و خواننده اين گروه بشه.

​

​

​

 

[linghuchong]

ساکويا، شخصيت اول اين انيمه، پسری از خودراضی، خودخواه، خود محور، ... و هر چی صفت ديگه که توش "خود" داره، هست.

ساکويا نه به کسی اهميت ميده نه به چيزی! ساکويا فقط برای خودش زندگی ميکنه و به طور کلی هدف خاصی رو هم تو زندگی دنبال نميکنه!

در نظر اول يه پسر بی خونمان به نظر ميرسه که روی موتورش زندگی ميکنه!

بسيار کم حرفه ولی استعدادش در موسيقی و صدای بينظيرش، باعث تغيير نظر همه در نگاه دوم ميشه!

​

ساکويا بسيار خوش تيپه!

و شايد دليل اصليش چشمان آبی اون باشه که از پدر امريکايی خودش به ارث برده.

البته در مورد اينکه پدر و مادر ساکويا واقعاً کی هستن، تا قسمت های 30 انيمه چيزی نميفهميم.

ولی همين خوش تيپی باعث باعث جلب توجه همه زنان دور و بر ساکويا ميشه که باعث ماجراهای عديده اي ميشه!

​

چيزی که باعث جذاب شدن ساکويا ميشه، مرموز بودنش هست و اينکه بيننده دلش ميخواد همينطور قسمت بعد رو ببينه تا بفهمه که ساکويا کيه و چرا اينجوری که الان هست، شده و کلاً گذشته اش چی بوده؟!

​

ساکويا جواب رد به پيشنهاد 4 پسر ديگه داستان ميده ولی طی حوادثی بالاخره به گروه لوسيفر ملحق ميشه! در طول انيمه شاهد تغيير شخصيت ساکويا از يه موجود سرد و بی تفاوت، به شخصی که کم کم هدفدار ميشه و روابط گرمتری داره و به ديگران اهميت ميده، خواهيد بود.

​

گروه از صفر شروع ميکنه و قدم قدم به سوی معروفتر شدن ميره، تا جايی که آهنگ هاشون در top 10 آهنگ های ژاپن قرار ميگيره!

​

​

 

[linghuchong]

تقريباً در اين قسمت انيمه هست که شخصيت اول دختر داستان هم وارد انيمه ميشه، دختر دبيرستانی اي به نام Aine, آينه. آينه اي که توی انيمه ميبينيم دختری بسيار محجوب، سه بر زير، کسی که آزارش به يه مورچه هم نميرسه، هست.

دختری که خيلی آرومه ولی با وجود داشتن خانواده مرفه و ... خيلی تنهاست! چون مادر و پدرش هر روز با هم در حال دعوا هستن و در شرف گرفتن طلاق!

آينه برای فرار از تنهايی خودش، شعر ميگه و ... و اينکه چطور با ساکويا آشنا اميشه به يه روز سرنوشت ساز بر ميگرده که در حالی که داشته از خيابون رد ميشده با موتور ساکويا تصادف ميکنه، البته طوريش نميشه و بدون اينکه 2 طرف قضيه همديگه رو بشناسن، از هم جدا ميشن. وقتی که آينه ميره، ساکويا متوجه دفترچه اي که روی زمين افتاده بوده ميشه و ميبينه که دفترچه شعر آينه هست. و اين زمانی اتفاق مييوفته که ساکويا به دنبال يه ليريک خوب برای آهنگ جديد گروه يوسيفر بوده! از قضا شعر آينه به دل ساکويا ميشينه و برای همين شعر، آهنگی ميسازه و گروه اين آهنگ رو در کنسرت بعدی خودشون ميخونن. (فراموش کرده بودم که بگم ساکويا آهنگ ساز هم هست و همه آهنگ های گروه يوسفر رو خودش ميسازه!)

اين 2 نفر همديگه رو دوباره ميبينن و آينه به اصرار ساکويا نويسنده تمام آهنگ های گروه يوسيفر ميشه و نکته جالب توجه رفتار ساکويا در مقابل آينه هست. ساکويايی که تا به حال احساسات همه زن های دور و برش رو به بازی ميگرفت

، با احترام خاصی با آينه رفتار ميکنه و کلاً زمين تا آسمون تفاوت ميکنه. از اينجای انيمه هست که يه دستان رمانتيک خيلی آهسته شروع به شکل گرفتن ميکنه که لحظات تلخ و شيرين بسياری رو بهتون نشون ميده:

​

کلاً با انيمه رئال جدی اي روبرو هستين که سختی های زندگی يه عده خواننده رو نشون ميده، تلاش شون برای بالا رفتن، مبارزه با رقيب ها، ... و تقلاشون برای داشتن يه زندگی در کنار کارشون, البته شخصيت های بسيار زياد ديگه اي هم در انيمه هستن که اگه بخوام همه رو معرفی کنم بايد تا 2-3 روز ديگه براتون بنويسم. نگران spoil هم نباشين، فقط 10% از انيمه رو براتون گفتم.

​

انيمه بسيار زيبايی هست، از دستش ندين!

​

 

[linghuchong]

ova دوم darker than black رو داشتم الان نگاه ميکردم.

کيفيت انيمه هر دفعه زيباتر و بهتر از دفعه قبلش ميشه!

​

​

داستان در دنباله ova 1 هستش. Rei و Yin همچنان در حال فرار هستن ولی ...

​

​

اينطور که معلومه اين ova ها همچنان ادامه خواهند داشت!

قسمت بعد:
​

​

 

[Fandogh]

خوب برای تغییر آب و هوا:دی هم که شده بگم انیمیشن "چگونه دراگون خود را آموزش دهید" این هفته توی 4055 سینما اکران شد و رکورد آخر هفته 43 ملیون رو از خودش برجاگذاشت که نه میشه گفت بد نه خوب. (با توجه به اینکه این انیمیشن هم 3D ساخته شده و 2178 سایت نمایش 3D هستش)

داستان راجع به یک بچه وایکینگ بیچاره هستش که آرزو داره شکارچی دراگون بشه! ولی یه جورایی! خودش صاحب یک بچه دراگون می شه و می فهمه که دراگون ها با اون چیزی که فکر می کردن فرق فوکولن!

امتیازهای خوبی از سایت های مختلف گرفته! و دیدنش توصیه می شه! (البته بعد از اینکه ریپش اومد:دی)

 

[linghuchong]

Rainbow



Nisha Rokubou no Shichinin

خوب، مثل اينکه انيمه های اين فصل بهار خيلی بهتر از انيمه های زمستانی هستن

، چون به شخصه هنوز هيچ کدوم از انيمه های زمستانی رو تا آخر نديدم!!!

ولی فقط ديدن قسمت اول انيمه های اين فصل ندای اميدوار کننده تری رو دارن ميدن!

قسمت اول انيمه Rainbow امروز در اومد که با توجه به اينکه من از قبل يه نيم نگاهی به مانگاش هم انداخته بودم، ديدنش برام جالب بود; که ببينم چقدر به مانگا وفادار موندن!!!!

با توجه به اينکه قبل از شروع انيمه اين جمله نوشته شد

:
​

We believe the "explicit" scenes of this animated work are rather important
in bringing out the atmosphere of this time period.

RAINBOW Production Staff

​

بيشتر علاقمند شدم که ببينم انيمه چی از آب در اومده! ميشه گفت که تا جايی که برای نشون دادن عمومی اشکالی نداشته باشه، به مانگا وفادار موندن، از قسمت های xxx مانگا زدن (سانسور کردن) و به قسمت های خشونت آميزش چند صحنه که در مانگا نيست اضافه کردن!

قابل ذکر هست که انيمه رو +16 بايد در نظر بگيريم! گرچه کم، ولی صحنه های خشونت آميز انيمه زياد خون آلود هستن!

با احتياط ببينين!!!

داستان اين انيمه 10 سال بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق مييوفته و داستان هفت پسر جوان هست که هر کدوم به دلائل غير منطقی و منطقی يه افراطی به يک مرکز بازپروری جوانان منتقل شدن!

به زبون ساده تر به چند سال زندان محکوم شدن!

انيمه, داستان اين پسر ها در دوران اين محکوميت و سختی ها و دوستی ها و ... هست!

و البته توجه داريم که مانگای اين انيمه، award winning manga هست!

​

در آغاز انيمه شاهد منتقل شدن 6 پسر جوان به اين مرکز هستيم، که عبارتند از: ماريو ميناکامی، 17 ساله، متهم به سوء قصد به جان معلمی که ميخواسته به همکلاسی دختر ماريو ...

، معلم به قدری از ماريو کتک خورده بوده که به مدت 3 ماه بستری شده بوده!

​

تومايا تادايوشی، 17 ساله، ملقب به Biceps، متهم به خشونت بيش از حد و بهم زدن آرامش عمومی!!! تومايا در دفاع از مادرش در برابر مردی که ...

مرد رو بيش از حد کتک ميزنه! و دادگاه پرونده به اين رأی داده که شدت خشونت تومايا بيش از حد دفاع شخصی بوده!!!!!

​

نوموتو ريوجی، 17 ساله، ملقب به Baremoto، متهم به کلاه برداری و دزدی در محدوده کيوتو! همينطور پليس به اينکه ريوجی با گروه های زيرزمينی کلاه برداری، قمار بازی و ... همدست باشه ، مشکوکه!!!

احتمالاً به کودکی ريوجی برميگرده ولی از اونجايی که مانگا ongoing هست و هنوز ترجمه نشده نميتونم درست نظر بدم!

​

​

 

[linghuchong]

جو يوکوسوکا، 16 ساله، متهم به استفاده از خشونت پيش از حد و همينطور ...

جو مردی رو که ميخواسته بهش ... ام ... دست درازی بکنه رو کتک زده بوده و قاضی پرونده بر اين باور بوده که شدت اين خشونت از مقدار مجاز برای دفاع شخصی بيشتر بوده و همينطور اينکه جو شروع کننده کل ماجرا بوده!!!

​

​

جو چشم های آبی رنگ و موهای بوری داره که باعث جلب توجه بيش از حد بقيه ميشه و همينطور که تو مانگا هست و تو انيمه نشون نميده، نظر دکتر بازداشتگاه رو هم به خودش جلب ميکنه!

​

مادر جو وقتی جو و خواهرش، ليلی، بچه های کوچکی بودن اونها رو پشت در يک يتيم خونه ول ميکنه و ميره! در انيمه هم داستان اين پسران رو از زبان ليلی ميشنويم که بعد از به زندان افتادن جو طبق اخبار واصله به فرزند خوندگی يک خانواده در اومده!

​

​

نوبورو مائدا، 16 ساله، ملقب به Suppon, متهم به دزدی های سريالی، به تعداد دفعات بيشماری توسط پليس برای دزدی های ريز و درشتی که کرده، دستگير شده و به زندان رفته!

اين تعداد اينقدر زياد هست که شمارشش از دست پليس هم در رفته!

مائدا در واقع از وقتی که 10 ساله بوده همه خانواده خودش رو از دست ميده و در خيابون ها و به تنهايی بزرگ ميشه و مجبور بوده که فقط به خودش تکيه کنه که باعث شده که جيب بر حرفه اي از آب در بياد!
​

​

مانساکو ماتسورا، 17 ساله، ملقب به Cauliflower يا گل کلم خودمون به خاطر تتو اي که روی بازوی راستش داره، متهم به خشونت پيش از حد، دائم الخمر بودن و راه انداختن دعوا و مراکز عمومی! به خاطر زخمی کردن شديد يک حريف در دعوا متهم به مدتی زندان شده!

​

اين شش جوان ، بعد از ورودشون به بازداشتگاه با دکتر بازداشتگاه که معرف حضور تون هست و نگهبان زندان که آدم ساديسمی بدتر از دکتر هست، روبرو ميشن:

​

و به طبقه دوم بازداشتگاه، سلول ششم برده ميشن، که اسم انيمه/مانگا هم اشاره اي به همين شماره سلول هست، جايی که بيشتر اتفاقات انيمه در اون مييوفته! دوستی ها شکل ميگيره و ...

در اين سلول پسر ديگه اي به اسم ساکوراگی روکوتو، 18 ساله، ملقب به Anchan، حضور داره! آن-چان چندين سال گذشته رو در اين بازداشتگاه به سر برده و حکم برادر بزرگتر اين 6 پسر تازه وارد رو پيدا ميکنه و بهشون چطور زنده موندن و دووم آوردن تو يک جای وحشتناکی مثل اين بازداشتگاه رو ياد ميده!
​

​

البته آن-چان بوکسور خيلی قابلی هم هست و در آغاز روبرو شدن با اين 6 نفر، يه درس کوچولو هم بهشون ميده

:
​

​

در کل انيمه در رابطه با اين 7 نفر و دوستی که بين شون شکل ميگيره هست که تشبيه به يک رنگين کمان شده که هر کدوم از رنگ هاش يکی از اين پسرهاست!
​

​

بعد از مدت ها با يه داستان زيبا روبرو شديم!

اگه ميتونين خشونت و مقداری xxx رو تحمل کنين، توصيه ميکنم که اين انيمه رو ببينين! ضمن اينکه ost انيمه هم کاملاً با حال و هوای انيمه مطابقت داره و شنيدش خالی از لطف نيست!

​

 

[DoctorX]

خيال کردم بعد از تموم شدن سری Final Act،

ديگه اينوياشا رو نميبينم!

این لاموی Urusei Yatsura اینجا چی کار میکنه؟ این تاکاهاشی همه ی مخلوقات خودشو یه جا جمع کرده !!!

 

[linghuchong]

این لاموی Urusei Yatsura اینجا چی کار میکنه؟ این تاکاهاشی همه ی مخلوقات خودشو یه جا جمع کرده !!!

lol

دقيقاً! در همين رابطه اين سايت رو هم ببينين.

 

[linghuchong]

در طی اين بحث زيبايی که در پايين کوت کردم و مدت ها پيش در گرفته بود، که دو مسئله رو در مورد انيمه wolf's rain زير سؤال برده بود که چرا گرگ رو نماد اصلی انيمه در نظر گرفتن ، و بحث اينکه ممکنه فلسفه اين کار در باور های قديمی سرخپوست ها باشه و باز دوباره همون سؤال اول که چرا گرگ، و بخاطر علاقه زيادی که به حيوانات دارم، هميشه حواسم به اين بود که ببينم جايی سر نخی از اين موضوع پيدا ميکنم يا نه؟!

اول يه نگاه به اين بحث بندازين که يادتون بياد دارم صحبت از چی ميکنم:graduated:

این انیمه در مورد سعادت و معنی واقعی معنویت خوشبختی است. اول یک حالت اخرالزمانی به قضیه داده. یعنی گفته که قبل از ظهور دنیای جدید یک دنیای دیگه هم بوده که بنظر این دنیا متمدنتر از ما بودند که از گرگها بوجود آمده. هر چند نظر علی را قبول دارم که قضیه طرد به زمین هم بوده ولی در حیقیت مسئله چیز دیگه ای است؟ زیاد وارد نیستم ولی موضوع اصلی تو این انیمه از فرهنگ سرخپوستی که گرگ مقدسه گرفته شده که کاملاً هم تو چند قسمت آخر با نشان دادن سرخپوستها گفت. سرخپوستها یکی از تمدنهای بسیار عجیبی دارندو رگه هایی از اینکا ها هم تو انیمه هست که تو ظاهر Darcia کاملاً مشخص است.

از کجاا فهميدی اينکاها؟! چرا قبائل ديگه مثل شايان و ... نه که اينکاها؟! (يه کم ياد انيمه nazca افتادم، چون اونها هم اينکا بودن!)

موقع دیدن، فقط تو ذهنم نازکا می آمد. می شه nobleها رو به خدایانن در انیمه ربط داد و اینکاها هم اعتقاد به خدایه زیاد داشتند: Viracocha، Inti و Mama Kilya که این آخری مادر ماه است که بخاطر اینکه تو انیمه گیر زیادی به این مسئله ماه داده و همینطور این موضوع که ماه اصلاً سرآغاز باز شدن لایکن در انیمه بوده. بنظرم خیلی المانهایش به اینکا ها آمد. ولی من زیاد با فلسفه سرخپوستها آشنا نیستم و شاید شایان بیشتر بهش بخوره! کاش پایان این انیمه هم مثل نازکا بود!

​

(این برداشت از دنیا همراه با کلید هایی که در انیمه وجود داره میتونه فقط از سرخپوست های آمریکای شمالی نشات بگیره ، نه اینکاها که مال آمریکای جنوبی هستن ، اگر داستان های باقی مونده از سرخپوست های مختلف رو بخونید متوجه میشید این طرز تفکر به داستانهای سرخپوست های آمریکای شمالی نزدیکتره) ...
===============================================
میرسیم به نکات !
- بالا گفتم کلید هایی در انیمه اومده که نشون میده داستان ریشه سرخپوستی از امریکای شمالی داره...
یکی این که سرخپوست هاش مال آمریکای شمالی بودن! (این که دیگه جای بحث نداره ) ، دوم تاکید در شفق قطبی هست (درسته که علت اون نور در آسمون رو چیز دیگه ای بیا کرده ، ولی اسطوره یعنی همین دیگه! خیلی از داستان های سزخپوستی مربوط به شفق قطبیه) سوم وجود گرگ (در افسانه های آمریکای شمالی گرگ از احترام خاصی برخورداره ، در آمریکای جنوبی جاگوار و پلنگ محبوب ترن) چهارم (ساز "کنا" ( kena ) (فلوت باستانی سرخپوست ها در سرتاسرقاره آمریکا دیده شده وهنوز به وفور استفاده میشه) که در بعضی از ملودی های انیمه وجود داره ، به سبک سرخپوست های آمریکای شمالی زده میشه . (آمریکای جنوبی موسیقیش ریتم متفاوتی داره)

حالا برویم سراغ ضایع ترین ایراد که میشه گرفت. اگر اسم انیمه را از wolf’ rain به Gorilla’s rain و یا حتی beetle’s rain تغییر دهیم. هیچ تفاوتی تو داستان مشاهده نخواهید کرد. چون حرکتهای میمون وار که مثل نینجا از در و دیوار بالا می پرند و مثل سگ با هم مبارزه می کنند. واقعاً مسخره و بی معنی است. فقط برای بعضی مقاصد خاص بدون دقت روی رفتار واقعی گرگ، این حیوان انتخاب شد . می شد که از رفتارهای واقعی برداشت کرد که این کار نشد. و این رفتارها را که هیچ حیوانی نداره را برای همین میشه به هر حیوونی نسبت داد. پس اسم هر حیوونی جای گرگ میشد استفاده کرد؟

​

ضمناً دیده شد گرگ بشکل انسان، هیچ مفهموم خاصی را نمیشه برایش متصور شد. یا ترانسفورم و یا deceive که من بذهنم این مسئله نیامد. چون خیلی رفتارهای انسانی را از خود نشان می دادند که با اغفال نمیشد.

راستی کسی در مورد اسم wolf' Rain نظری نداره؟ چرا این اسم را گذاشتند؟ و مفهموش چیه؟ کسی نظر نداد، خودم دلیلش را می گم، البته خودم بهش رسیدم .​

- چرا گرگ ؟...
یکی از دلایلش میتونه حرف بالا باشه (داستان های سرخپوستی) و یکی هم این میتونه باشه ، اکثر سگ سانان حیوون های شجاعین ، ولی گرگ جایگاه خاصی داره... نمیدونم تاحالا مبارزه گرگ با مثلا یه خرس گریزلی رو دیدن؟ باور کردنی نیست چون گرگ خودش هم میدونه در این مبارزه بازنده س(فقط انسان این قدرت رو نداره که مرگ خودش رو تشخیص بده) ولی دست از جنگیدن نمیکشه وحتی میمیره ! بعضی از سگ ها هم همینطورن. شجاعت تحسن برانگیز.
بعضی از سگ های گله از گرگ هم بی باک ترن .

- در مورد اغفال ظاهر گرگ ها (که samurai X اون رو گاف داستان دونسته) در حقیقت باز اشاره به داستان های سرخپوستی داره . چطور توضیح بدم! خلاصه اش اینه که چشم ما انسان ها تصوری از حقیقت رو میبینه ، در حالی که میتونه جور دیگه ای به دنیا نگاه کنه ولی به این تصور میچسبه و اون رو حقیقی میدونه . فقط زمانی که انسان در حالات خاص مثل عدم تعادل روحی (داروهای توهم زا ، الکل و ...) یا بچه های چند ماهه (که تصور درستی از دنیا ندارن) میتونن بعضی از حقایق رو به شکل دیگه ای ببین. نویسنده از این فلسفه استفاده کرده هم الکل ، هم پیرمردی که مشکل فراموشی داره ، هم کودک (قسمت اول فکر کنم)

چند روز پيش TV فيلم سپيد دندان رو نشون داد که از وسط فيلم بهش رسيديم و مامانم که از مناظر فيلم خيلی خوشش اومده بود ، گفت اينو دانلود کن سر فرصت دوباره ببينيم، رفتم دانلود کنم ديدم فيلم شماره دوش رو هم ساخته بودن که من نميدونستم! نهايتاً هر 2 رو دانلود کردم. فيلم 2 غافلگيرم کرد!

​

فيلم بر اساس ذهنيت و باور های سرخپوست های گروه Haida که ساکن شمال امريکا و کانادا هستن، در مورد گرگ ها ساخته شده بود!!!

​

نکته جالبی که توی فيلم به کرات بهش اشاره شد، باور هايداها به اينکه گرگ ميتونه تغيير قيافه بده و به هر شکلی ظاهر بشه، بود!!!!!!!!!!!! که دقيقاً به همين خاطر سرخپوست ها خيال ميکردن که جک، گرگی هست که به شکل انسان ظاهر شده، دقيقاً لغت transform رو به کار بردن!!!

بعد از تموم شدن فيلم، با اينکه کلی کار داشتم، نتونستم جلوی کنجکاوی خودم رو بگيرم، چون دقيقاً چيزی بود که مدت ها دنبالش بودم! نتونستم کامل search کنم ولی تا جايی که در مورد هايداها خوندم ، چيزی در مورد اين باور که توی فيلم بيان شد، توی واقعيت نتونستم پيدا کنم! ولی بايد حتماً چيزی بوده باشه که فيلم رو بر اين اساس ساختن! بايد بيشتر در موردش مطالعه کنم.

نماد های گرگ در قبيله هايدا:

​

قرض از زدن پست اين بود که که ببينم بعد از گذشت 1-2 سال از اين بحث کسی اطلاعات تازه اي پيدا نکرده؟! :graduated

راستی در مورد اين نظر هم کاملاً با F-san موافقم:

حالا برویم سراغ بزرگترین ایراد این انیمه یعنی مسئله گرگ که رو اعصاب من را آسفالت کرده! گرگ حیوان بسیار نجیبی است که اصلاً خشن هم نیست. نمی دونم شما گرگ دیدید یا نه؟ من فقط یک بار ان هم در مزرعه پرورش سگ تو کرج دیدم! حیوانی بزرگ و بسیار زیباست. که اصلاً کاری به کسی نداره، فقط نزدیک غذایش نباید شد. کاملاً اجتماعی و مثل تمام موجودات (از جمله انسان) وقتی گرسنه بشه، دیگه دوست و دشمن حالیش نیست. در برابر سگ بزرگی مثل دوبرمن، گرگ حداقل دو برابر قد و سه برابر وزن داره که یعنی سگ بزرگی مثل دوبرمن کلاً وقتی که گرگ بخواد حالش را بگیره، کلاً خودش خ... را خواهد کرد. ولی چرا سگهای، گرگها را راحت فراری می دهند، در صورتیکه گرگ یک پیشت کنه!!!! تمام سگها به شعاع 10 کیلومتر فرار خواهند کرد. چون گرگ حیوانی واقعاً مهربان و خجالتی است و فقط اگر مجبور بشه مثل تمام موجودات برای بقا می جنگه که طبق معمول انسانهای فکر می کنند که اخر عطوفت هستند و حیواناتی مثل گرگ و کوسه خونخوار هستند. در صورتیکه هیچکدام اصلاً تو این شاخه نیستند. گرگ نزدیکترین شیر را به انسان داره و سرخپوستها بچه هایی که مادر خودت را هنگام تولد می مردند از شیر گرگ می دادند. بهمین خاطر سرخپوستها به گرگ اینتقدر احترام می زارن! چون همانطور که انیمه هم هست، تمام موجودات از گرگ بوجود آمدند. در هر صورت گرگ حیوانی بسیار خانواده دوست است و زوزه گرگ یکی از زیباترین موسیقیهای طبیعت است که همه فکر می کنیم که نشان از خونخواریش است. جز چند حیوان بشدت مورد احترام من است. زوزه اش یکی از رازهای طبیعی است که اینکاها اعتقاد دارند که یکنوع دعا خالصانه است که گرگها می خوانند. من هم همین فکر را می کنم، چون برخلاف تصور، همیشه گرگ زوزه نمی کشه و فقط در مواقع خاصی که خودش انتخاب می کنه! ...

بعد از مدت ها خوندن و ديدن فيلم ها و کتاب های مختلف در مورد گرگ ها، منم کاملاً به طرز نشون دادن گرگ در انيمه اعتراض دارم! (البته از اون چيزی که از 5 سال پيش يادمه! بايد يه بار ديگه انيمه رو ببينم که کامل يادم بياد!)
هيچ چيزی رو در مورد گرگ ها، عادت هاشون، قوانين اجتماعی - گروهی شون رعايت نکردن! ساده ترين مسئله که وجود سلسله مراتب هر pack اي هست هم رعايت نشده! شايد بشه گفت که کيبا نقش آلفا رو بازی ميکنه ولی به کرات ميبينيم که گروه از هم ميپاشه، ... کلاً دعوا و مبارزاتی که پيش ميآد نقش آلفا بودن کيبا رو هم زير سؤال ميبره، حالا ديگه به قضيه بتا و ... نميخوام اشاره کنم! ولی کلاً به جز موارد خاص، گرگ بودن شخصيت های انيمه زير سؤال هست!

​

 

[linghuchong]

در ادامه معرفی انيمه Kuroshitsuji

من یه مانگا خوندم قبلا یه akuma توش داشت. ولی خود شخص شیطان بود.
البته تاکید کرده بود منظورش satan هست.

من مانگا رو نخوندم ولی اگه اينجور که ميگی باشه، خيلی خيلی بيشتر make sense ميکنه!!! (صحبت کردن منو باشين!!!:hmm

( این انیمه در حقیقت داستانی رو بیان نمی کنه - به غیر از چند سمت آخر - ! خیلی از حرفها و نکته ها بی جواب و حتی بی مورد جلوه می کنن ! روند مانگا عقلانی تر و کاراکتر مورد پذیرش تر هستن تا انیمه . مانگاش هم خیلی دیر به دیر ریلیس می شه .

.به هر حال هنوز زوده واسه قضاوت چون همه چیز تاریک و روشنه ولی اگه جیزی معلوم شد شما رو هم خبر می کنم.D:

اتفاقاً! من فکر ميکنم که انيمه داستان داره! ولی فعلاً چيزيش رو نشده! :graduated

در کل من هر چی بيشتر بهش نگاه ميکنم ، بيشتر ميبينم که اين انيمه هم داره به همون سويی ميره که سريال Supernatural داره ميره! (همه تون سريال رو ميبينين ديگه نه؟!:graduated)

​

شيطان رو داريم ، fallen angels، angels رو به هم به همچنين، شينيگامی ها و يه انسان مابين اينا! حتی ميشه گفت که کارگردان انيمه خواسته قسمت آخر رو يه جوری مثل Apocalypse از آب در بياره!:stun: (نظر شخصی من!!! رو هيچ شاهد و مدرکی اين حرف رو نميزنم، ولی يه نگاه به قسمت آخر، اين حس رو تو من زنده ميکنه! البته خيلی وقته که ديدم و الان درست يادم نيست ولی شات هايی که گرفته بودم اينجوری ميگن!!! ) کلاً اين نظريه که فرشته ها اينقدر ها هم فرشته نيستن و شيطان هم زياد شيطان نيست! lol

​

هنوز کسی نفهميده اين علامت ها چه معنی اي ميدن؟! ميتونه خيلی کمک کنه که داستان داره به کدوم سمت پيش ميره؟!
و يه سؤال مهمتر، چرا وقتی شيل بچه بوده و اون عده اون بلا رو سرش آوردن، با اين علامت شيل رو داغ کردن؟! :O علامت فرشته هاست؟! وقتی شهر داشت ميسوخت هم با اين علامت سوخت!!! :skull:

کلاً جايی رو ميشناسين که بشه از روش علامت شناسی کرد؟! احتمالاً اگه کسی تو کتابای مسيحی ها نگاه کنه بايد بتونه اين علامت رو پيدا کنه! يعنی هر 2 علامت رو!!!خيلی دوست دارم بدونم چه مفهومی داره.

===





​

کسايی که دارن مانگا رو ميخونن احتمالاً به آرک انجل و موارد مشابه بر نخوردين؟!

 

[linghuchong]

اينا رو هم محض خنده يه نگاهی بکنين!!!

شيل در نقش هملت!!!

​

اين کارگردان منو با اين سليقش تو سرويس بشقاب هاش کشته!!!

​

​

 

[linghuchong]

در ادامه پست های قبلی اين پست رو هم بخونين. بسيار جالبه!

با تشکر از شاپرک:happy:

من وقتی کوچیکتر بودم سمبلیسم یکی از مباحث مورد علاقه من بود که خیلی روش کار کردم. اگر اجازه بدین یکمی در مورد سوالت صحبت کنم..در مورد سمبل اولی احتمالا این از سمبل های آزاد باشه.چون می دونین که میشه هرچیزی رو سمبل چیزی قرار داد.این چیزا قرار دادیه.
ولی یه شباهت ضعیفی به سمبل خاندا داره.ولی من گمون نمی کنم.بازم به نظرم آزاده ولی خاندا اینه:
این یه نماد خیلی مهم تو آیین سیک هستش و به اندازه ی داوود و ناهید قدمت داره و همچنین پاگانیه.نماد جهانی خدا و قدرت خالقه. در مرکزش یک شمشیر دو لبه ست، که نمادی از قدرت بسیار قدیمی و از خالق قادر متعاله.دایره یا همون چاکرا که نمادی از تداومه و دو تا شمشیر خارجی که نشون دهنده ی نیروی معنوی جهان و قدرت سیاسیه.

ولی در مورد سمبل روی دست سباستین و توی چشم شیل.اینها مربوط به پاگانیسم هستن.
این ستاره، ستاره ی ناهید هست.یک نماد الهی محسوب میشه و به شدت مذهبی که به اشتباه، تاکید می کنم به اشتباه به عنوان سمبل شیطان و شیطان پرستی جا افتاده.در واقع مصطلح شده اینطوری و یک اشتباه بزرگ تاریخیه که تقصیرش هم به گردن کلیسا و مسیحیت هست.در یه برهه ای از زمان کلیسا تصمیم میگیره نمادهایی رو که در ستایش طبیعت بودن ***** کنه در نتیجه اونها رو شیطانی اعلام می کنه و این تفسیر روی این نماد می مونه.
نماد شمابه این ستاره که بسیار تحویل گرفته شد، ستاره ی شش پر یا ستاره ی حضرت داووده.که بازم تاکید می کنم هیچ ربطی به اسراییل نداره.من نمی دونم واقعا چه می کنن با این سمبل ها که سر از این جاها در میارن.
پیشینه ی خیلی طولانی ای داره که اینجا جاش نیست بگم.اگر کسی مایل بود میتونه بیاد براش توضیح بدم.


** بعد ها در راستای دامن زدن به شوم بودن ستاره ی ناهید یه ستاره ی دیگه هم مورد تفسیر قرار گرفت به نام ستاره ی پنتاگرام.این همون ستاره ی ناهیده که وسطش یه سر بز قرار داره.و نماد قطعی شیطان پرستی امروز قرار گرفته.این هم قدمت تاریخی داره. در واقع در آییین کابالیسم و مسیحیت نسون دهنده ی پیوند مسیح و خداس و همینطور عناصر طبیعی بوده.

خب؛ میبینین که با این پیشینه کاملا مناسب یه Akuma و قرار دادش هست.اینطور نیست؟ ;-)

بعدالتحریر:

للووول.به این عکس نگاه کنید.

این اول اپنینگ kuroshitsuji هست.این اصل ستاره ی ناهیده با همه ی اون مطالب عبری روش.در واقع خود اپنینگ داره کاملا رمزگشایی میکنه و توضیح میده که "این همون ستارهه هست که بهش میگن نماد شیطان!" بعد دست سباستین رو نشون میده که نماد روشه.بعد از اپنینگ دث نوت این بهترین اپنینگ سمبلیکی هست که دیدم.

 

[Fandogh]

خوب از من بعیدا انیمه ای پست بزنم ولی این یکی یکم فرق فوکوله :دی

Final Fantasy VII: Advent Children Complete 1080p :دی

زمان : 127 دقیقه (نسخه ی کامپلیتش بود)

بعد از تموم کردن FF VII رفتیم CG رو هم ببینیم و می تونم بگم فوققققققق العاده بود. خیلی خوشحالم که دیدنش رو چندین سال عقب انداختم تا بازیش رو تموم کنم بعد انیمیشنش رو ببینم چون بدون بازی هیچ کیفی نداره این انیمیشن. دیدن دوباره ی اون همه شخصیت با اون کیفیتتتتتتتت خدااااااااااااا خیلی خیلی مزه داد! وافعا فوق العاده بود. احساسی که اون 2 ساعت منتقل کرد اون 80 ساعت بازی به هیچ عنوان منتقل نکرد! البته خوب یک جورای این 2 ساعت در ادامه ی اون 80 ساعت بود.

اگر ندیدین اول توصیه می شه بازیش رو تموم کنین! مال سال 96 هست. و مشخصا گرافیک مصیبته! شخصیت ها صدا ندارن و ..... ولی باز ارزشش رو داره :دی

 

[E H S A N N]

سلام
شايد اين انيميشن رو ديده باشيد ولي باز خيلي ها نديدن ... اونايي كه نديدن پيشنهاد مي كنم حتماً دانلود كنن . خيلي بامزس .

دانلود با فرمت ۳gp ، کیفیت متوسط و حجم ۱۰,۱ MB

 

[Fandogh]

البته منم اضافه کنم انیمیشن کوتاهه! 6 دقیقه هست و امتیازمش تو IMDB خیلی بالاست!

لینک با کیفیت ترش رو هم من بذارم:دی

http://hotfile.com/dl/28080172/4173aff/Partly.Cloudy.2009.BRRip_prithi_tumblr.mkv.html

25 مگه با کیفیت 720*400

اینم 720p با حجم 205 مگ

http://rapidshare.com/files/298948960/Peremennaya.Oblacnost.2009.x264.BDRip.720p.part1.rar 
http://rapidshare.com/files/299540474/Peremennaya.Oblacnost.2009.x264.BDRip.720p.part2.rar 
http://rapidshare.com/files/299541535/Peremennaya.Oblacnost.2009.x264.BDRip.720p.part3.rar

پ.ن: لینک ها تست نشده اند!

 

[mshambooli]

فرق انیمیشن با انیمه چیه

 

[omidsilver7]

فرق انیمیشن با انیمه چیه

انيميشن به همون كارتون ميگن ولي بيشتر به كارتون هاي سه بعدي

انيمه هم به كارتون هاي ژاپني ميگنن