دوست بزرگوار، با در نظر گرفتن این که هیچ کاری آسون نیست و پول درآوردن سخته، دو تا نمونه برات می نویسم امیدوارم حداقل منبع الهام و انگیزه باشه برات.
من سالهاست یه دفتر مهندسی معماری دارم که البته حاصل زحمات پدره که الان حدود 15 ساله مدیریتش رو من به عهده گرفتم. از سال 1360 فعالیتشو شروع کرده و قوی و پردرآمد بوده.
داستان اول: پدرم تو هنرستان تدریس میکرد. میگه یه روز که بچه ها رو برای درس نقشه برداری برده بودم اطراف شهر و داشتم کار اونا رو تماشا میکردم، با خودم گفتم که تا کی قراره با حقوق آموزش و پرورش سر کنی. میگه همون لحظه تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم و بچه ها رو وسط بیابون ول کردم و اومدم. همونجا همکاریش با آموزش و پرورش قطع شده بود. میگه رفتم یه دفتر اجاره کردم و چند تا میز و صندلی کهنه گذاشتم و نشستم. ماه ها بدون درآمد فقط اجاره میدادم. همش حواسم به راه پله بود که صدای پا بیاد یا کسی بیاد. در این حین البته برای خودش بازاریابی میکرده و به شهرداری رفت و آمد میکرده تا کم کم تونسته مشتری جمع کنه و با کار با کیفیتی که ارائه میداد، مشتریاش مشتری آوردن و روزی رسید که 75% نقشه های ساختمانی شهر رو دفتر ما می کشید.
داستان دوم: روزی از روزها یکی از همکارا آقای جوانی رو به من معرفی کرد برای کار توی دفتر. وضعیت خانوادگیش بی نهایت بد بود. خونشون به علت بدهی تحت اجرا بود، دو تا خواهر و یه برادر کوچکتر داشت و پدر و مادر مریض. مدرکش دیپلم هنرستان رشته اقتصاد یا یه همچین چیزی بود. منم قبول کردم که بیاد و به عنوان آبدارچی و نظافت و کارای دفتر همکاری کنه. این پسر هر روز به هر بهانه ای، مثلاً گردگیری اتاق ها و چایی دادن و ... می اومد بالاسر نقشه کش های من. کم کم نقشه کشی ساختمان رو یاد گرفت. دو سال شب و روز تمرین کرد. چشماش ضعیف شده بود عینک میزد ولی از تلاش دست برنداشت تا شد یه نقشه کش حرفه ای. تنهایی به جای دو تا نقشه کش برام کار میکرد. کم کم برای امضای نقشه ها و اخذ مجوزها و پروانه فرستادمش. کار رو کامل یاد گرفت. بعد از مدت ها (شاید پنج یا شش سال) از من اجازه گرفت تا برای خودش دفتر مستقل باز کنه. در این حین رفت دانشگاه و توی رشته معماری فوق لیسانس گرفت. الان کسب و کار مستقل خودش رو داره.دو تا خواهر رو عروس کرده. برای برادر خونه و ماشین گرفته و دامادش کرده. خودش ازدواج کرد و خونه و ماشین گرفت و خونه پدر و مادرش رو هم پس گرفت. چند وقت پیش هم به من گفت که مقداری پس انداز داره که میخواد وارد پروژه های مشارکتی ساختمانی بشه.
من سالهاست یه دفتر مهندسی معماری دارم که البته حاصل زحمات پدره که الان حدود 15 ساله مدیریتش رو من به عهده گرفتم. از سال 1360 فعالیتشو شروع کرده و قوی و پردرآمد بوده.
داستان اول: پدرم تو هنرستان تدریس میکرد. میگه یه روز که بچه ها رو برای درس نقشه برداری برده بودم اطراف شهر و داشتم کار اونا رو تماشا میکردم، با خودم گفتم که تا کی قراره با حقوق آموزش و پرورش سر کنی. میگه همون لحظه تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم و بچه ها رو وسط بیابون ول کردم و اومدم. همونجا همکاریش با آموزش و پرورش قطع شده بود. میگه رفتم یه دفتر اجاره کردم و چند تا میز و صندلی کهنه گذاشتم و نشستم. ماه ها بدون درآمد فقط اجاره میدادم. همش حواسم به راه پله بود که صدای پا بیاد یا کسی بیاد. در این حین البته برای خودش بازاریابی میکرده و به شهرداری رفت و آمد میکرده تا کم کم تونسته مشتری جمع کنه و با کار با کیفیتی که ارائه میداد، مشتریاش مشتری آوردن و روزی رسید که 75% نقشه های ساختمانی شهر رو دفتر ما می کشید.
داستان دوم: روزی از روزها یکی از همکارا آقای جوانی رو به من معرفی کرد برای کار توی دفتر. وضعیت خانوادگیش بی نهایت بد بود. خونشون به علت بدهی تحت اجرا بود، دو تا خواهر و یه برادر کوچکتر داشت و پدر و مادر مریض. مدرکش دیپلم هنرستان رشته اقتصاد یا یه همچین چیزی بود. منم قبول کردم که بیاد و به عنوان آبدارچی و نظافت و کارای دفتر همکاری کنه. این پسر هر روز به هر بهانه ای، مثلاً گردگیری اتاق ها و چایی دادن و ... می اومد بالاسر نقشه کش های من. کم کم نقشه کشی ساختمان رو یاد گرفت. دو سال شب و روز تمرین کرد. چشماش ضعیف شده بود عینک میزد ولی از تلاش دست برنداشت تا شد یه نقشه کش حرفه ای. تنهایی به جای دو تا نقشه کش برام کار میکرد. کم کم برای امضای نقشه ها و اخذ مجوزها و پروانه فرستادمش. کار رو کامل یاد گرفت. بعد از مدت ها (شاید پنج یا شش سال) از من اجازه گرفت تا برای خودش دفتر مستقل باز کنه. در این حین رفت دانشگاه و توی رشته معماری فوق لیسانس گرفت. الان کسب و کار مستقل خودش رو داره.دو تا خواهر رو عروس کرده. برای برادر خونه و ماشین گرفته و دامادش کرده. خودش ازدواج کرد و خونه و ماشین گرفت و خونه پدر و مادرش رو هم پس گرفت. چند وقت پیش هم به من گفت که مقداری پس انداز داره که میخواد وارد پروژه های مشارکتی ساختمانی بشه.