robocop-game
Registered User
- تاریخ عضویت
- 4 ژانویه 2014
- نوشتهها
- 1,650
- لایکها
- 1,862
سلام به همگی
از عنوان تاپیک معلومه حرف من چیه وسالم چیه , من بدون پول چجوری شروع کردم و ادامه دادم - الان باید چکار کنم
تو این تاپیک میخوم راهی که رفتمو بگم و جایی که الان رسیدم کجاست
شاید خاطرات و تجربه ای که من کردم بدرد یه نفر بخوره و بتونه تو زندگیش کمکش کنه
چون الان خیلی از جوانا مشکلات مشابه من و همدیگرو دارن
من 30 سال سن دارم الان بخاطر دلایلی مثل بالا کشیدن خونه پیش خریده ما , و هزیینه ها درمان و ................ سرمایه ای که داشتم از دست دادم
خوب وضع اوضاع کاری و اقتصادی کشور هم خرابه
با این سن و خیلی از مشکلات و ناراحتی دیگه از صفر شروع کردن حوصلش نیست یعنی توانش نیست قدرت اراده سابق نیست ( صفر شروع کردن منظور از کارگری از پایه و با حقوق کمه که جوابگو امروز نیست )
بماند کارگری ما هم کار چند نفر از یه نفر میکشن آخرش حقوق نمیدن یا کم میدن حتی بیمه نمیکنن
چند وقتیه به خودم گفتم خوب میتونم خودم برا خودم کار کنم از جایی شروع کنم تا کم کم وضع بهتر شه
هدف اولیه ام میشه کسب و کار خود ساخته ای که حقوق وزارت کاری ازش در بیاد برای استارت هدف اصلی اول
بعد با خودم فکر کردم خوب با کدوم پول و سرمایه؟ دانشش چی؟ اصلا تو چه ضمینه ای شروع کنم؟
میدونید برای شروع و استارت یه کاری سخت ترین کار همون قیم اوله
بنظر من آدم به انگیزه نیاز داره -یکی که این مسیر قبلا رفته راهنمایی کنه - یکی که دست ادمو بگیره
یا حتی یه قهرمان نیاز داره آدم
بلا فاصله ییاد یه قضیه ای افتادم , آخر سال 88 بود یا اوایل سال 89 من زیاد دنبال کار میرفتم هر کاریم پیدا میکردم با هزار بدبختی و مشکل با گشتن و کاریابی و ... فوری مینداختن بیرون بعد 2 تا 4 ماه که بیمه نکنن - رو دست خودشون بلند نشم - خود کاریابی ها نزدیک سرم کلاه گذاشته بودن و .......
تو این اوضاع بودم که
یادمه از اینترنت یه کتاب الکترونیک دانلود کردم به اسم : کسب در آمد 100 میلیون در 1 سال
با خودم گفتم حتما اینم مثل بقیه اس نوشته اراده کن و این چیزا بی ارزش که بدرد جامعه و بازار ایران نمیخوره همش حرفه
کتاب شروع کردم خوندن یه کتاب 6 قسمته بود که دختری به اسم آرزو شکیبا که اون زمان 27 سالش بود نوشته بود
دختری که از ترس شروع نکرده با ولی یه روز خاسته بود و رو پا خودش وایساده بود از هیچ شروع کرده بود
تمام کارایی که کرده بود مرحله به مرحله نوشته بود که تو سال 86 تو 11 ماه 100 میلیون در آورده بود
اون شد قهرمان زندگی من
با خودم گفتم منم میتونم انجام بدم - خواستم برم تو ضمینه حوضه دیجیتال مثل آمار و اطلاعات شرکت ها - تولید و پخش دیسک آموزش زبان انگلیسیو .......... چیزایی که نیاز به اینترنت و به روز بود مشتری زیاد داشت اما خوب اینترنت اون زمان زیال آپ بود و خانواده نمیذاشتن اصلا وصل کنیم اینترنت - من نیاز به اطلاعات و .... داشتم همیشه دعوا بود نشد جلو پیشرفت ما رو گرفتن ( فکر ها منفی درباره اینترنت که صبح تا شب صدا سیما ابله ما راه انداخته بود تاثیر گذار بود )
2 تا موقیعیت کاری محشر بهم پیشنهاد شد
1- یه آشنا تو وزارت ورزش که حداقل مدرک ورودی کاردانی میخواست من دیپلم بودم
2- یه شرکت خاص که مدرک مهم نبود چی باشه فقط آدم تحصیل کرده میخواستن که یانس داشته باشه
اینا از دست دادم
به خودم گفتم برم درس بخونم حداقل اینه اگر کاری یه روز پیشنهاد شد مدرک داشته باشم برم
و رفتم ادامه تحصیل دادم
داشنگاه نیاز به هزینه داشت - هزینه ها متفرقه هم بود - هزین هها زندگی خودمم بود
رفتم دنبال کار اما بهترین حالت کار پاره وقت بود بازاریابی که اونم در بهترین شرایط 15 درصد از هر فروش میدادن
یه روز مقاله ای میخوندم یه جا نوشته بود بهترین شغل , شغلیه که تخصص ریز باشه
یعنی مثلا درامد یه تعمیر کار pc از درآمد تعمیرکار پرینتر کمتره - هر چی شغل ریزتر و تخصصی تر باشه درآمد بیشتری داره
من تخصصی نداشتم باید چیکار میکردم؟ تو سایت ایستگاه جلو چشمم یه موقعیت دیدم یه فروشگاه تو شر ری آگهی کرده بود اجناس تی وی شاپینگی - لوازم التحریر و ..... زیر قیمت بازار ( وارد کننده بود )
رفتم شهر ری مغازه طرف و گفتم موضوع بهش , گفت ازت خوشم اومد هر چی برداری پایینترین قیمت میدم بهت نیاز نیست خرید ستگین کنی
کل پولم 40 هزار تومن بود همه پولمو مکعب روبیک خریدم آوردم به در و همسایه و ...... فروختم 82 هزار تومن درآوردم 2 هزار تومن پول راه که قرض کرده بودم دادم برام 40 هزار سود داشت
این کار ادامه دادم وسایل زنونه میخریدم میاوردم میفروختم به همسایه ها و فامیل و .............. ( ابته خیلی مسخره ام کردن ) ولی مهم این بود من پول هزینه دانشگاهم - پول 2 وعده غذا دانگشاهم - پول کتابام - پول گردش خودم و ..... در میومد
ابته دست فروشی هم کردم که هیچی یا بقیه دست فروشا میومدن دعوا کتکت کاری - یا مامورا شهداری میومدن کتک میزدن وسایل میبردن
تا اینکه کاردانی گرفتم , پدرم گفت حالا که خوندی لیانس بگیر الان همه لیانس یخوام - این رشته خاص هم بخون من میتونم ببرمت شهرداری جذب شی آینده ات تامین شه
خوب منم قبول کردم آزمون دادم قبول شدم رفتم واسه لیسانس ( خوشحال بودم که تو زندگی به یه موفقیت میرسم )
ولی دیگه یش اون مغازه دار نتونستم برم گفت دیگه بسته باید از هر قلم جنس باید 1 میلین حداقل خرید کنی من چون اول راه بودی و اراده داشتی مثل خودم بودی باهات راه اومدم
( اینو بگم این طرف واقعا زیر قیمت میداد مثلا جاها دیگه عده بیگودی جادیویی مثلا 100 تا دونه ای 8000 میدادن اخرش این طرف 4000 میداد)
خوب باید چیکار میکردم؟ نگران بودم که هزینه ها چیکار کنم
تو این گیرو داد کتاب پدر پولدار و پدر بی پول خوندم کتاب تاثیر گذاری بود 4 بار اول تا آخرشو خوندم و زیر خملاتی که برام بود خط کشیدم
قشنگ یادمه نوشته بود آدمایی که قناعت میکنن شکست میخورن و فقیر میمیرن باید بیشتر از درامدت خرج کنی تا فکرت مجبور بشه به تفکر کردن و خودش راه پول بیشتر درآوردن بهت نشون میده و در کنارش بخشش کن از اموالت
من اولین کاری که کردم رفتم برای دومین بار تو عمرم پیتزا خوردم تو یکی از گرونترین جاها ( چون خانواده بی بضاعتی بودیم یکی از تحصیل کرده ها کل فامیل بودیم حتی گاهی چند روز پول خرید یه نون واش نداشتیم )
کار دومم رفتم لباس و شلوار نو خریدم ( البته بگم ن شلوار لی و تیشرت میپوشم از تیپ اداری بدم میاد )
کار سومم گوشی عتیقمو عوض کردم
کار چهارمم همیشه برام آرزو شده بود یه کنسول بازی داشته باشم اما فقط حسرت داشتم - رفتم پشت شهرداری یه کنسول wii اکبند خریدم با چنتا بازی
اتفاقا همیجا افتاد , چند بار فتم پشت شهرداری برای خرید لوازم کنسول بازی , بعد تو فروم ها مربوط به این کنسول wii عضو شدن
دیدم خیلی لوازم این کنسول میخوان اما تران نیستن یا نمیخوان بیان پشت شهرداری
فکر زدی به سرم رفتم پول قرض کردم از پدرم هر چی لوازم جانبی ارزون قیمت این کنسول بود از یه مغازه خریدم
تو سایت ایستگاه گذاشتم برا فروش - تو فروم ها گفتم برا فروش دارم
دیگه من کم کم شدم منبع فروش لوازم جانبی کنسول نینتندو کل شهریه دانشگاه لیسانسم در اومد و .............
مدرک گرفتم خواستم جذب شهرداری بشم که بخاطر شورا شهر که به شهرداری گفته بود شهداری 35 هزار تا نیرو اضافی داره باید بریزه بیون خیلی از همکارا پدرمو انداختن بیرون و جذب توسط قالیباف ممنوع شد
من به واسطه چند آشنا به خیلی از جاها شهرداری رفتم اما هیچکدوم نشد
خوب او این موقعیت اقتصاد ایرانم که داغون بود داغونتر شد دیگه همه کنسول ها زیر قیمت میدادن حتی قیمت تمام شده میدادن و قسطی میدادن
درآمدم کم و کمتر شد
تو همین هین پدرم مریض شد بعد بستری و دوا درمون فهمیدن سرطان داره - هر چی پول داشتم خرج ردیم آخرش فوت شد پدرم
بعد دست ما از شهرداری کوتاه شد
یه خونه پیش خریدی هم کرده بودیم که پولمونو خوردن حتی چند ساله نتونستیم پولمونو زنده کنیم
الانم همون کار قدیم ادامه میدم اما درامدی نداره مردم تو دستشون پول نیست خرج دیگه نمیکنمم الان معلوم نیست ماهی چند در بیارم شاید 250 شاید 300 تا حداکثر 500 در میاد ((( به جرات میتونم بگم تحصیل آکادمیک نه بدردم خورد - نه واقعا به بار علمی ( علمی که به کارکرد تو جامعه ما بخوره ) خورد وحتی فکرم دیگه اون قدرت و تراوت قبل نداره )))
الانم سرمایه ای ندارم نمیدونم از کجا شروع کنم یه ضمینه جدید که بتونم توش شروع کنم؟
به هر چی فکر میکنم الان نیشه گفت فلان کار سود داره ؟
نظر شما چیه؟؟!!! چیکار باید کرد؟ چه ایده ای دارید؟ کی دوست داره شروع کنه؟
( هر گونه نظر غیر مرتبط و .......... گزارش و پاک خواهد شد )
از عنوان تاپیک معلومه حرف من چیه وسالم چیه , من بدون پول چجوری شروع کردم و ادامه دادم - الان باید چکار کنم
تو این تاپیک میخوم راهی که رفتمو بگم و جایی که الان رسیدم کجاست
شاید خاطرات و تجربه ای که من کردم بدرد یه نفر بخوره و بتونه تو زندگیش کمکش کنه
چون الان خیلی از جوانا مشکلات مشابه من و همدیگرو دارن
من 30 سال سن دارم الان بخاطر دلایلی مثل بالا کشیدن خونه پیش خریده ما , و هزیینه ها درمان و ................ سرمایه ای که داشتم از دست دادم
خوب وضع اوضاع کاری و اقتصادی کشور هم خرابه
با این سن و خیلی از مشکلات و ناراحتی دیگه از صفر شروع کردن حوصلش نیست یعنی توانش نیست قدرت اراده سابق نیست ( صفر شروع کردن منظور از کارگری از پایه و با حقوق کمه که جوابگو امروز نیست )
بماند کارگری ما هم کار چند نفر از یه نفر میکشن آخرش حقوق نمیدن یا کم میدن حتی بیمه نمیکنن
چند وقتیه به خودم گفتم خوب میتونم خودم برا خودم کار کنم از جایی شروع کنم تا کم کم وضع بهتر شه
هدف اولیه ام میشه کسب و کار خود ساخته ای که حقوق وزارت کاری ازش در بیاد برای استارت هدف اصلی اول
بعد با خودم فکر کردم خوب با کدوم پول و سرمایه؟ دانشش چی؟ اصلا تو چه ضمینه ای شروع کنم؟
میدونید برای شروع و استارت یه کاری سخت ترین کار همون قیم اوله
بنظر من آدم به انگیزه نیاز داره -یکی که این مسیر قبلا رفته راهنمایی کنه - یکی که دست ادمو بگیره
یا حتی یه قهرمان نیاز داره آدم
بلا فاصله ییاد یه قضیه ای افتادم , آخر سال 88 بود یا اوایل سال 89 من زیاد دنبال کار میرفتم هر کاریم پیدا میکردم با هزار بدبختی و مشکل با گشتن و کاریابی و ... فوری مینداختن بیرون بعد 2 تا 4 ماه که بیمه نکنن - رو دست خودشون بلند نشم - خود کاریابی ها نزدیک سرم کلاه گذاشته بودن و .......
تو این اوضاع بودم که
یادمه از اینترنت یه کتاب الکترونیک دانلود کردم به اسم : کسب در آمد 100 میلیون در 1 سال
با خودم گفتم حتما اینم مثل بقیه اس نوشته اراده کن و این چیزا بی ارزش که بدرد جامعه و بازار ایران نمیخوره همش حرفه
کتاب شروع کردم خوندن یه کتاب 6 قسمته بود که دختری به اسم آرزو شکیبا که اون زمان 27 سالش بود نوشته بود
دختری که از ترس شروع نکرده با ولی یه روز خاسته بود و رو پا خودش وایساده بود از هیچ شروع کرده بود
تمام کارایی که کرده بود مرحله به مرحله نوشته بود که تو سال 86 تو 11 ماه 100 میلیون در آورده بود
اون شد قهرمان زندگی من
با خودم گفتم منم میتونم انجام بدم - خواستم برم تو ضمینه حوضه دیجیتال مثل آمار و اطلاعات شرکت ها - تولید و پخش دیسک آموزش زبان انگلیسیو .......... چیزایی که نیاز به اینترنت و به روز بود مشتری زیاد داشت اما خوب اینترنت اون زمان زیال آپ بود و خانواده نمیذاشتن اصلا وصل کنیم اینترنت - من نیاز به اطلاعات و .... داشتم همیشه دعوا بود نشد جلو پیشرفت ما رو گرفتن ( فکر ها منفی درباره اینترنت که صبح تا شب صدا سیما ابله ما راه انداخته بود تاثیر گذار بود )
2 تا موقیعیت کاری محشر بهم پیشنهاد شد
1- یه آشنا تو وزارت ورزش که حداقل مدرک ورودی کاردانی میخواست من دیپلم بودم
2- یه شرکت خاص که مدرک مهم نبود چی باشه فقط آدم تحصیل کرده میخواستن که یانس داشته باشه
اینا از دست دادم
به خودم گفتم برم درس بخونم حداقل اینه اگر کاری یه روز پیشنهاد شد مدرک داشته باشم برم
و رفتم ادامه تحصیل دادم
داشنگاه نیاز به هزینه داشت - هزینه ها متفرقه هم بود - هزین هها زندگی خودمم بود
رفتم دنبال کار اما بهترین حالت کار پاره وقت بود بازاریابی که اونم در بهترین شرایط 15 درصد از هر فروش میدادن
یه روز مقاله ای میخوندم یه جا نوشته بود بهترین شغل , شغلیه که تخصص ریز باشه
یعنی مثلا درامد یه تعمیر کار pc از درآمد تعمیرکار پرینتر کمتره - هر چی شغل ریزتر و تخصصی تر باشه درآمد بیشتری داره
من تخصصی نداشتم باید چیکار میکردم؟ تو سایت ایستگاه جلو چشمم یه موقعیت دیدم یه فروشگاه تو شر ری آگهی کرده بود اجناس تی وی شاپینگی - لوازم التحریر و ..... زیر قیمت بازار ( وارد کننده بود )
رفتم شهر ری مغازه طرف و گفتم موضوع بهش , گفت ازت خوشم اومد هر چی برداری پایینترین قیمت میدم بهت نیاز نیست خرید ستگین کنی
کل پولم 40 هزار تومن بود همه پولمو مکعب روبیک خریدم آوردم به در و همسایه و ...... فروختم 82 هزار تومن درآوردم 2 هزار تومن پول راه که قرض کرده بودم دادم برام 40 هزار سود داشت
این کار ادامه دادم وسایل زنونه میخریدم میاوردم میفروختم به همسایه ها و فامیل و .............. ( ابته خیلی مسخره ام کردن ) ولی مهم این بود من پول هزینه دانشگاهم - پول 2 وعده غذا دانگشاهم - پول کتابام - پول گردش خودم و ..... در میومد
ابته دست فروشی هم کردم که هیچی یا بقیه دست فروشا میومدن دعوا کتکت کاری - یا مامورا شهداری میومدن کتک میزدن وسایل میبردن
تا اینکه کاردانی گرفتم , پدرم گفت حالا که خوندی لیانس بگیر الان همه لیانس یخوام - این رشته خاص هم بخون من میتونم ببرمت شهرداری جذب شی آینده ات تامین شه
خوب منم قبول کردم آزمون دادم قبول شدم رفتم واسه لیسانس ( خوشحال بودم که تو زندگی به یه موفقیت میرسم )
ولی دیگه یش اون مغازه دار نتونستم برم گفت دیگه بسته باید از هر قلم جنس باید 1 میلین حداقل خرید کنی من چون اول راه بودی و اراده داشتی مثل خودم بودی باهات راه اومدم
( اینو بگم این طرف واقعا زیر قیمت میداد مثلا جاها دیگه عده بیگودی جادیویی مثلا 100 تا دونه ای 8000 میدادن اخرش این طرف 4000 میداد)
خوب باید چیکار میکردم؟ نگران بودم که هزینه ها چیکار کنم
تو این گیرو داد کتاب پدر پولدار و پدر بی پول خوندم کتاب تاثیر گذاری بود 4 بار اول تا آخرشو خوندم و زیر خملاتی که برام بود خط کشیدم
قشنگ یادمه نوشته بود آدمایی که قناعت میکنن شکست میخورن و فقیر میمیرن باید بیشتر از درامدت خرج کنی تا فکرت مجبور بشه به تفکر کردن و خودش راه پول بیشتر درآوردن بهت نشون میده و در کنارش بخشش کن از اموالت
من اولین کاری که کردم رفتم برای دومین بار تو عمرم پیتزا خوردم تو یکی از گرونترین جاها ( چون خانواده بی بضاعتی بودیم یکی از تحصیل کرده ها کل فامیل بودیم حتی گاهی چند روز پول خرید یه نون واش نداشتیم )
کار دومم رفتم لباس و شلوار نو خریدم ( البته بگم ن شلوار لی و تیشرت میپوشم از تیپ اداری بدم میاد )
کار سومم گوشی عتیقمو عوض کردم
کار چهارمم همیشه برام آرزو شده بود یه کنسول بازی داشته باشم اما فقط حسرت داشتم - رفتم پشت شهرداری یه کنسول wii اکبند خریدم با چنتا بازی
اتفاقا همیجا افتاد , چند بار فتم پشت شهرداری برای خرید لوازم کنسول بازی , بعد تو فروم ها مربوط به این کنسول wii عضو شدن
دیدم خیلی لوازم این کنسول میخوان اما تران نیستن یا نمیخوان بیان پشت شهرداری
فکر زدی به سرم رفتم پول قرض کردم از پدرم هر چی لوازم جانبی ارزون قیمت این کنسول بود از یه مغازه خریدم
تو سایت ایستگاه گذاشتم برا فروش - تو فروم ها گفتم برا فروش دارم
دیگه من کم کم شدم منبع فروش لوازم جانبی کنسول نینتندو کل شهریه دانشگاه لیسانسم در اومد و .............
مدرک گرفتم خواستم جذب شهرداری بشم که بخاطر شورا شهر که به شهرداری گفته بود شهداری 35 هزار تا نیرو اضافی داره باید بریزه بیون خیلی از همکارا پدرمو انداختن بیرون و جذب توسط قالیباف ممنوع شد
من به واسطه چند آشنا به خیلی از جاها شهرداری رفتم اما هیچکدوم نشد
خوب او این موقعیت اقتصاد ایرانم که داغون بود داغونتر شد دیگه همه کنسول ها زیر قیمت میدادن حتی قیمت تمام شده میدادن و قسطی میدادن
درآمدم کم و کمتر شد
تو همین هین پدرم مریض شد بعد بستری و دوا درمون فهمیدن سرطان داره - هر چی پول داشتم خرج ردیم آخرش فوت شد پدرم
بعد دست ما از شهرداری کوتاه شد
یه خونه پیش خریدی هم کرده بودیم که پولمونو خوردن حتی چند ساله نتونستیم پولمونو زنده کنیم
الانم همون کار قدیم ادامه میدم اما درامدی نداره مردم تو دستشون پول نیست خرج دیگه نمیکنمم الان معلوم نیست ماهی چند در بیارم شاید 250 شاید 300 تا حداکثر 500 در میاد ((( به جرات میتونم بگم تحصیل آکادمیک نه بدردم خورد - نه واقعا به بار علمی ( علمی که به کارکرد تو جامعه ما بخوره ) خورد وحتی فکرم دیگه اون قدرت و تراوت قبل نداره )))
الانم سرمایه ای ندارم نمیدونم از کجا شروع کنم یه ضمینه جدید که بتونم توش شروع کنم؟
به هر چی فکر میکنم الان نیشه گفت فلان کار سود داره ؟
نظر شما چیه؟؟!!! چیکار باید کرد؟ چه ایده ای دارید؟ کی دوست داره شروع کنه؟
( هر گونه نظر غیر مرتبط و .......... گزارش و پاک خواهد شد )