سلام
کار خوبی کردین این تاپیک رو راه انداختین بین کتاب خونها همیشه در مورد م.مودب پور اختلاف هست اینکه کتابهاش به درد خوندن میخوره یا نه؟
خوبیاش کم نیستن از حق نگذریم خیلی خوب به مشکلات جامعه میپردازه و خوب اونا رو به تصویر میکشه.
بعد اینکه طبیعی مینویسه جوری که آدم وجود شخصیت رو باور میکنه شوخی های ادمای توی داستان و ...
همه چیز رو به اندازه کافی دقیق مینویسه نه جوری که از اون تمرکز بقیه ی داستان رو بشه فهمید و نه جوری که ازش خسته بشی و نه اینکه سطحی از همه چیز بگذره...
و اما بدیهاش از نظر من البته:
اول اینکه محور اصلی داستانهاش تقریبا یکیه!دو تا پسر خوشتیپ یکی سنگین و آقا و اون یکی سرخوش و شوخ و شیطون.
یا دوستن یا فامیل.
آخر همه شون بد تموم میشه بجز خواستگاری(البته من رکسانا,گندم,یاسمین,پریچهر و خواستگاریش رو خوندم).
آخه تمام عشق و عاشقی ها که بد تموم نمیشه که!این کلا آدمو از زندگی ناامید میکنه بابا.
به قول مامان من یه آدم یه ذره افسرده اگه اینا رو بخونه جدی جدی خودشو میکشه!!!
از اون موقع هم نمیذاره من کتاباش رو بخونم!(چقدم که من گوش میکنم).
منم برای شوخیا و خنده هاشون میخونم همین!
شما اگه به سایت 98یا مراجعه کنی مشکلت حله!
http://www.98i.com
رمان جدیدی فکر نکنم انتشار داده باشند .دوستان کسی رمان جدیدشو خونده ؟
رکسانا و گندم رو هم آقای مرتضی مودب پور خودشون نوشتند .
فکر کنم شما به خاطر م اول اسمشون (ماندانا و مرتضی) به اشتباه افتاده باشید .
چی بگم .:blink:
یعنی میخوای بگید من که چند سال پیش تو نمایشگاه این کتاب رو خریدم و خود ایشون (ماندانا خانوم) برام امضا کردن و تو اونجا در مورد کتاب و داستانش بحث میکردن، اشتباه میکنم؟!
قرار نیست چیزی به من برسه اگه این کتابها نویسنده هاش فرق داشته باشه.
از اول هم من اشتباه کردم تو این تاپیک اومدم و خواستم روشنگری کنم!
میخ آهنین فرو نرود در سنگ!
Domain Sara
دوست عزیز شما ناراحت نشو یکم هم به بقیه حق بده چون این کتاب ها تیپ نوشتاریشون شبیه هم هست برای همین ممکن بعضی ها قبول نکن ودچار شک بشن
شما کار خوبی کردی که اومدی اینجا گفتی
ولی مم اینه که هردووشون نویسنده های خوبی هستن
آخه اگه منم این کتابها رو نخونده بودم به دوستان حق میدادم.
فکر میکنن من مثلا نمیدونم که تیپ نوشتاریشون مثل هم بوده و ...
اونجوری که خود ماندانا خانوم میگفت:
این کتابها ایده های اصلیش برای همسرش بوده که روشون کمار نکرده و ایشون تصمیم گرفتن همون ایده ها رو روشون کار کنن.
شباهت هاش هم به همین دلیله.
در هر صورت باز هم میگم اگر شما قبول کنید که کتاب ها نوشته مانداست به من یک میلیارد پول نمیدن!
به شدت تایید میشهمن فقط رمان پريچهر را خوندم.اوايل به نظرم خيلي قشنگ آمد ولي چند سال كه گذشت احساس كردم كه چندان جالب نبوده.يه داستان بلنده كه فقط واسه وقت گذراندن خوبه.همش غير واقعيه.البته طبيعت رمان اينطوريه ولي اين يه جورايي چاخان بازي و لوس بازي بود.البته با پوزش از شما طرفداران جناب مودب پور.
من حرف دلمو زدم.اميد وارم كسي ناراحت نشه:happy::happy::blush:
ضمن ابراز تاسف برای افرادی که رمان های مودب پور بی ارزش توصیف می کنند به نظر من این جور افراد از حس عاطفی پایینی برخوردار هستند
من پریچهر رو خوندم و با شخصیت های داستانش گریه کردم
اکثر رمان های مودب پور غمناک تموم میشه و شاید یه دلیل معروفیتش همین باشه
در کل فوق العاده س این نویسنده...دمش گرم..کاش یه روزی بتونم از نزدیک ملاقاتش کنم
از ديد شما گريه كردن براي شخصيتهاي يك رمان دليل ميشه كه بگوييم نويسنده اش شاهكار كرده؟ البته من به سليقه شما احترام ميذارم و قصد توهين نه به سليقه كسي دارم و نه در مورد نويسنده اي با بي احترامي و جناح بندي حرف ميزنم اما به صرف غمناك بودن يك داستان ميشه گفت كه داستاني عاليست؟؟؟
هر چند كه بازار پسندي يك موضوع است و "خوب نوشتن" يك موضوع ديگر.:wacko:
از ديد شما گريه كردن براي شخصيتهاي يك رمان دليل ميشه كه بگوييم نويسنده اش شاهكار كرده؟ البته من به سليقه شما احترام ميذارم و قصد توهين نه به سليقه كسي دارم و نه در مورد نويسنده اي با بي احترامي و جناح بندي حرف ميزنم اما به صرف غمناك بودن يك داستان ميشه گفت كه داستاني عاليست؟؟؟
هر چند كه بازار پسندي يك موضوع است و "خوب نوشتن" يك موضوع ديگر.:wacko:
حرف دل منو زدي واقعا چي تو شخصيت رماناش ميبينيدكه اونارودوست داريد .شخصيتايي به شدت اغراق شده وبي رنگ بو.به عنوان يه فردازاين جامعه هيچ وقت نتونستم اين شخصيتاروكه به اصطلاح همدوره اي من وصف شدنددرك كنم وبراشون موجوديت قائل بشم .من شخصيتايي مثل مادام بوواري يا اليزابت بنت كه مال يه دوره وزمان وكشورديگه هستندرابهتردرك ميكنم وميتونم تصورشون كنم تا شخصيت هاي مودب پوررو براي اين كه اغراق شده وفاقد شخصيت پردازي صحيح نيستند يه انسانند مثل ما نه مثل ركسانا وگندم الهه ي زيبايي ومهربوني وبهترميشه گفت عروسكي كه فقط الت دست مرداست حالا به هرشكلي .ودرموردمردها هم بايدبگم اونقدركه شما عشق دارسي يا رت باتلروهيت كليف رو حس ميكني عشق كسايي مثل هامون وكامياربرات بيگانه است .كسايي مثل دارسي يا هيت كليف عيب ونقص دارنديا مغرورانديا خيلي خوشش قيافه نيستندوازاين رو قابل درك وبي نظيراند براي اين كه ميشه اوناروبه عنوان يه انسان پذيرفت باهمه ي كم وكاستي هاش درصورتي كه شخصيتي مثل هامون بيشتربه يه قهرمان عاشق پيشه ي افسانه اي شبيهه تايه پسرايراني .مودب پوركه اعا ميكنه مشكلات جامعه ي مارو وصف كرده بايدشخصيتهاش هم مثل مردم عادي باشندنه قهرمانان عاشق پيشه وبي رنگ وبو كه به درد حتي افسانه ها هم نميخورند
رماناش حتي عامه پسندهم نيست نيازي هم نداره كه حتما كتابخون درجه يك باشي تابفهمي دوستي دارم كه به قول خودش حتي لاي يك كتاب روهم بازنكرده بود بعدش شروع كرد به كتاب خوندن اول گندمو خوندوبعدش ركساناروكه نصف نيمه رهاش كردميگفت همه ي شخصيتاش اغراق شده است وعين همه.:wacko:
بسیار بسیار بسیار زیاد تأیید و تأکید میشه
متشکرم از دوتاتون که اینقد زیاد می فهمید
حرف دل منو زدي واقعا چي تو شخصيت رماناش ميبينيدكه اونارودوست داريد .شخصيتايي به شدت اغراق شده وبي رنگ بو.به عنوان يه فردازاين جامعه هيچ وقت نتونستم اين شخصيتاروكه به اصطلاح همدوره اي من وصف شدنددرك كنم وبراشون موجوديت قائل بشم .من شخصيتايي مثل مادام بوواري يا اليزابت بنت كه مال يه دوره وزمان وكشورديگه هستندرابهتردرك ميكنم وميتونم تصورشون كنم تا شخصيت هاي مودب پوررو براي اين كه اغراق شده وفاقد شخصيت پردازي صحيح نيستند يه انسانند مثل ما نه مثل ركسانا وگندم الهه ي زيبايي ومهربوني وبهترميشه گفت عروسكي كه فقط الت دست مرداست حالا به هرشكلي .ودرموردمردها هم بايدبگم اونقدركه شما عشق دارسي يا رت باتلروهيت كليف رو حس ميكني عشق كسايي مثل هامون وكامياربرات بيگانه است .كسايي مثل دارسي يا هيت كليف عيب ونقص دارنديا مغرورانديا خيلي خوشش قيافه نيستندوازاين رو قابل درك وبي نظيراند براي اين كه ميشه اوناروبه عنوان يه انسان پذيرفت باهمه ي كم وكاستي هاش درصورتي كه شخصيتي مثل هامون بيشتربه يه قهرمان عاشق پيشه ي افسانه اي شبيهه تايه پسرايراني .مودب پوركه اعا ميكنه مشكلات جامعه ي مارو وصف كرده بايدشخصيتهاش هم مثل مردم عادي باشندنه قهرمانان عاشق پيشه وبي رنگ وبو كه به درد حتي افسانه ها هم نميخورند
رماناش حتي عامه پسندهم نيست نيازي هم نداره كه حتما كتابخون درجه يك باشي تابفهمي دوستي دارم كه به قول خودش حتي لاي يك كتاب روهم بازنكرده بود بعدش شروع كرد به كتاب خوندن اول گندمو خوندوبعدش ركساناروكه نصف نيمه رهاش كردميگفت همه ي شخصيتاش اغراق شده است وعين همه.
بسیار بسیار بسیار زیاد تأیید و تأکید میشه
متشکرم از دوتاتون که اینقد زیاد می فهمید
به نظر من کتابهاش به شدت لوس رومانتیک بزن دررو و با توصیفات الکی مثل صحبتهای خاله زنکی پشت تلفن که نیاز به فکر کردن نداره می مونه.در عرض یکی دو سال این تعداد کتاب نوشتن با این ادبیات زحمتی نداره.البته هر کس نظرش محترمه مثل من