یک سال گذشــــــــت
یکسال گذشت، یکسال از درگذشت مرحوم ناصر حجازی گذشت اما ناصرخان هرگز نمیمیرد چراکه بر دل مردم حکمرانی میکرد.
"در زندگی انسان زخمهایی هست که روح را در انزوا به آرامی میخورد و میتراشد.
یکسال گذشت، رفتن تو که اسطوره فوتبالدوستان ایرانی بودی، هستی و خواهی بود؛ در باور هیچکس نمیگنجید اما تو رفتی و داغ بزرگی به دل ما گذاشتی، مصیبتی به اندازه تمام تاریخ بر ما گذشت و رفتنت را هنوز باور نکردهایم.
یکسال گذشت و این لحظات غم گرفته و غبارآلود چه بیرحمانه به ما تاختند. نمیدانی در این یکسال که در غم هجرانت بودیم بر ما چه گذشت. نمیدانی این لحظاتتلخ چطور هر لحظه جانمان را به لبمان رساند. هر لحظه نبودنت عذابمان داد و غمانگیزترین قصه زندگی را تجربه کردیم. نمیدانی بر ما چه گذشت.
غم هجرانت همان زخمی است که هیچگاه کهنه نمیشود، زخمی ناسور که همواره روحمان را در انزوا به آرامی میخورد و میتراشد. حالا ما ماندهایم و یک دنیا اندوه در غم از دست دادن اسطورهای که هرگز نمیمیرد. اسطورهای که با آدمهای کاغذی این دوره و زمانه که فکر میکنند بزرگ هستند اما خوار ذلیلاند، تفاوتهایی داشت به اندازه از اینجایی که ما ایستادهایم تا آنجا که تو هستی یعنی از زمین تا آسمان، اسورهای که بر قلب مردم حکومت میکرد و هیچگاه یا دو خاطرهاش از دل هوادارانش پاک نخواهد شد.
ما آدمهای خوشبختی بودیم که دوران حیات تو را تجربه کردیم و حداقل وجود یک بزرگمرد را حس کردیم. مردی که از جنس آدمهای امروزی نبود و به معنی واقعی مرد بود. کسی که دلسوز مردم بود و به خاطر مردم حقایق را بازگو میکرد، حقایقی که بسیاری از آدمهای امروز یجرات بیان آنها را حتی در خلوت خودشان هم ندارند.
یکسال از درگذشت اسطوره فوتبال ایران گذشت و حالا بیشتر از همیشه عدم حضورش را حس میکنیم. در روزگاری که فوتبال ایران از مردان بزرگ تهی شده و اهالی این رشته نان را به نرخ روز نوشجان میکنند، بیشتر از قبل بزرگی و عظمت ناصر خان حجازی را درک میکنیم. بزرگمردی که دغدغهاش مردم بود چرا نیک میدانست اگر بزرگ شده، اسطوره شده و اسطوره خواهد ماند به خاطر همین مردم است و وقتی که بزرگ شد، گذشتهاش را فراموش نکرد و بیشتر از همیشه به مردم نزدیک شد.
یکسال گذشت، یکسال از درگذشت مرحوم ناصر حجازی گذشت اما ناصرخان هرگز نمیمیرد چراکه بر دل مردم حکمرانی میکرد.
نوه ناصرخان:بابا ناصر اندازه آسمان بزرگ بود
* دوست داریم درباره ناصر خان حجازی صحبت کنی؟
- بابا ناصر خیلی خوب بود. خیلی دوستش داشتم. همیشه با من پلی استیشن بازی می کرد و وقتی میباخت می خندید. ما با هم کشتی کج نگاه می کردیم و همدیگر را خیلی دوست داشتیم. وقتی بابا ناصر مریض بود همیشه بالای سرش می رفتم و همیشه می گفت شاید فردا حالم خوب شود.
* یک خاطره خوب از بابا ناصر تعریف کن.
- یک روز داشت فوتبال نگاه می کرد و وقتی تمام شد به بابا ناصر گفتم با من پلی استیشن بازی می کنی گفت آره و من 13 بر صفر بردم. بابا ناصر خندید و گفت چقدر خوب بازی می کنی و من هم گفتم همیشه خوب بازی می کنم. بابا ناصر گفت فوتبال واقعی ات هم خوب است و بازیکن خوبی می شوی.
* می دانی ناصر حجازی چقدر بزرگ بود؟
- آره خیلی بزرگ بود. به اندازه آسمان بزرگ بود.
* وقتی به مدرسه می روی دوستانت درباره بابا ناصر صحبت نمی کنند؟
- بعضی وقتها معلممان از بابا ناصر تعریف می کند و گاهی هم راننده سرویس می گوید که بابا ناصر کی بوده است. آنها می گویند بابا ناصر مرد خیلی خوبی بوده و انشاءالله خدا رحمتش کند.
* دوست داری یک روز مثل بابا ناصر شوی؟
- بله ولی دروازه بان نه چون فوتبالیست خوبی هستم اما دروازه بان نیستم.
* فوتبالت از بابا سعید و دایی آتیلا بهتر است؟
- در پلی استیشن از آنها بهتر هستم اما در فوتبال واقعی دایی و بابام بهتر هستند
آتیلا از سالگرد پدرش می گوید
فردا سالروز درگذشت پدرتان است. در این یک سال چه اتفاقاتی در خانواده حجازی رخ داد؟
یک سال از این موضوع گذشته ولی همه چیز آنقدر سریع اتفاق افتاد که من هنوز این موضوع را باور ندارم. یاد پدرم همیشه با ما است چون ما وابسته به یکدیگر بودیم و درگذشت او فشار زیادی را به ما وارد کرد اما حضور مردم و قوت قلب آنها در شهرهای مختلف باعث دلگرمی خانواده حجازی شد.
عکس پدر مرحومتان را پشت شیشه ماشینتان زدهاید...
این عکس همیشه با من بود و تا زمانی که من باشم این عکس روی شیشه ماشینم چسبیده است. هنگامی که در خیابان مشغول رانندگی هستم مردم به ما لطف دارند و با بوقزدن اشاره میکنند که جای ناصر حجازی در میان ما خالی است.
در این یک سال تماسهایی با شما گرفته و وعدههایی هم در بیمارستان قبل از درگذشت مرحوم حجازی داده شد. کسی به این وعدهها عمل کرد؟
خوشبختانه پدرم نیازی نداشت و اگر هم داشت هیچ وقت آن را به زبان نمیآورد. تا زمانی که انسانها هستند حرفهای قشنگی زده و وعدههای زیادی داده میشود. حتی برخی القاب خوبی برای خودشان انتخاب میکنند ولی زمانی که پدرم از بین ما رفت دیگر خبری از آن وعدهها نشد. مطمئن باشید کسانی که سال گذشته عکس یادگاری میگرفتند و وعده و وعید میدادند روز پنجشنبه که قرار است سالگرد پدرم را برگزار کنیم باز هم آنها را خواهیم دید. البته توقعی نیست و همین که مردم به ما دلگرمی میدهند کفایت میکند.
باشگاه سپاهان خواستار نامگذاری بازی فردا با یاد ناصر حجازی شده است.
جا دارد از مسئولان باشگاه سپاهان تشکر کنم که به یاد پدرم بودند و امیدوارم آنها همیشه به جز فردا موفق باشند. در قوانین AFC موانعی وجود دارد و نمیدانیم آیا مراسمی که باشگاه استقلال و سپاهان تدارک دیدهاند برگزار میشود یا خیر. سالگرد پدرم فردا است ولی ما به خاطر مردم مراسم را روز پنجشنبه گرفتیم.
ظاهرا رحمتی میخواهد پیراهن حجازی را بپوشد؟
مهدی به من گفت که میخواهد این کار را انجام دهد اما شاید مسئولان AFC اجازه ندهند چون قوانین سفت و سختی دارند.
استقلال میتواند سپاهان را شکست دهد؟
نتیجه قابل پیش بینی نیست اما ما تیم مصمم و سرحالی داریم. حیف است که یکی از نمایندگان ایران حذف میشود. میدانیم سپاهان 3 سال است قهرمان ایران میشود و تیم قابل احترامی است اما استقلال هم تیم کوچکی نیست و امیدوارم برنده از زمین خارج شویم.