• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

هايكو...كاريكلماتور... و طرح

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
یخ در نظر ماهی در حکم ته دیگ است
 

Geronimo

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
30 اکتبر 2007
نوشته‌ها
5,919
لایک‌ها
142
محل سکونت
Crystal Ship
جانباز شیمیایی شربت شهادت را با قطره چکان می نوشد.
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.
- باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد.
- قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد.
- فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.
- جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.
- بلبل مرتاض روی گل خار دار می نشیند.
- برای مردن عمری فرصت دارم.
- در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد.
- قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست.
- رد پای ماهی نقش بر آب است.
- گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.
- اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.
- به عقیده گیوتین سر آدم زیادی است.
- با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم.
- با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید.
- وقتی تصویر گل محمدی در آب افتاد ، ماهی ها صلوات فرستادند.

- ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.
- دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند.
- پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند.
- با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند.
- آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید.
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
ضربان قلب برای رسیدن به مقصد آخرت سکوت را جایز نمی شمارند.
گلوبولهای سفید خونم جسد میکروب را اشکریزان تا گورستان به دوش کشیدند.
نسیمی که به تک درخت می وزد سرود تنهایی سر می دهد.
شکوفه پرواز هنگام پر کشیدن شکوفان می شود.
آدم برفی تگرگ اشک می ریزد.
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
شب صورت ماهش را از چادر سیاه بیرون می گذارد.
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
معرفی کتاب
ماه نگران زمین است
کاریکلماتور: عباس گلکار
ناشر: نگیما
نوبت چاپ اول: تهران ١٣۸٦ (ص ٥٥)
تصویرگر: مسعود ضیایی



نخستین طراح کاریکاتور کلمات، زنده یاد پرویز شاپور بود که شاملو، اثر وی را، کاریکلماتور نامید و کم کم به گونه‌ی نوعی ادبی ، مخاطب پیدا کرد. عباس گلکار از شروع نوشته‌های‌اش در نشریات مختلف نوآوری‌های خوبی داشته است. طوری که زنده یاد عمران صلاحی قرار بود برای مجموعه‌ی آثارش که به صورت کتابی آماده‌ی چاپ بود مقدمه‌ای بنویسد که از بد حادثه میسر نشد. اما نظرش را درباره‌ی کارهای عباس گلکار به کرات بیان کرده بود از جمله درشماره‌ی نوروزی گل آقای سال ١٣۸٣ که می‌نویسد:
به نظر می‌رسد کاریکلماتورقالب بسته‌ای داشته باشد و نتوان در آن جولان بیش‌تری داد اما این طور نیست. عباس گلکار که کاریکلماتور می‌نویسد سعی دارد در همین قالب دست به نوآوری‌هایی بزند و کم و بیش موفق است. او گاهی کاریکلماتورهای‌اش را به صورت شعر در می‌آورد. من تصور می‌کنم او ظرفیت‌های بیش‌تری برای نو آوری داشته باشد.
(ماهنامه گل‌آقا، ویژه‌ي نوروز، عمران صلاحی)
کتاب حاضر که مزین به کاریکاتورهایی زیباست از طراحی‌های مسعود ضیایی زردخشویی بهره برده است وی نیز، از کاریکاتوریست‌های معروف نشریات مختلف، منجمله گل‌آقا است که تاکنون جوایزبین المللی را هم به خود اختصاص داده است.سکوت هیچ سخنی را سانسور نمی کند.
وای به روزی که آرشیو شنیده‌های سکوت آفتابی شود.
سکوت نکرده‌ام، نگاه‌ام عاشقانه‌های جهان را برای‌ات می‌خواند.
سکوت سراپا گوش است.
(ص ٩)
سپیده، شب رنگ باخته است.
ستاره، حیران ظلمات است.
ماه،نگران زمین است.
ستاره، محو تماشای طلوع می‌شود.
(ص ٢٤)
باران در پیشگاه بهاران به خاک می‌افتد.
ناودان‌ها در مرگ باران سکوت می‌کنند.
ای کاش اردیبهشت از زیر باران یک ریز نگاه می‌گذشت!
(ص ٣١)
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
پدرم شعر مي خواند
من شعر مي گويم
او باغ هاي فراواني دارد
من داغ هاي فراواني
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
زن به زرق و برق مي انديشد
مرد به قبض برق مي انديشد
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
هایکو چیست؟

من خیلی توی نت گشتم و به نظرم این مطلب برای معرفی هایکو کامل تر اومد:

هایکو ، کوتاه ترین نوع شعری در جهان است که توسط ژاپنی ها به ادبیات جهان معرفی شده است ، امروزه اغلب مردم جهان شعر ژاپن را با هایکو می شناسند .

هایکو شعری است ۱۷ هجایی که در سه سطر نوشته می شود ، سطر اول و سوم هر کدام پنج هجا و سطر دوم هفت هجا دارند .

هایکو نه وزن دارد و نه قافیه و آرایه های کلامی در آن به ندرت به کار می رود . حدود دو هزار سال پیش هایکو جزوی از یک فرم شعری ۳۱ هجایی به نام تانکا بود که از دو بخش تشکیل می شد و معمولا آن را شاعران به شیوه ی پرسش و پاسخ می سرودند . بخش نخست تانکا ۱۷ هجا دارد و بخش دوم آن ۱۴ هجا . تانکا به معنی شعر کوتاه است و در مقابل آن چوکا قرار دارد که به معنی شعر بلند است .

با اینکه در ژاپن به غیر از تانکا و چوکا چندین فرم شعری دیگر هم وجود دارد شعرهای کوتاه محبوبیتشان بیش از بقیه است . در قرن شانزدهم میلادی به تدریج بخش ۱۷ هجایی تانکا مستقل شد و آن را هاکایی یا هایکو نامیدند .

هایکو در ابتدا محتوایی طنز آمیز داشت و به تدریج بر اثر در آمیختن با فلسفه ی ذن اعماق و جوانب آن گسترش یافت . ایجاز و سادگی و در عین حال عمق هایکو و هنر تصویری بدیع آن علاوه بر آنکه در چهار قرن گذشته شاعران زیادی را در ژاپن به خود کشانده است در دوره ی معاصر در خارج از ژاپن هم با استقبال قشر کتابخوان و شاعران و هنرمندان مواجه شده است و علاوه بر ترجمه هایکوهای ژاپنی به اغلب زبانهای دنیا ،درسراسرجهان شاعرانی پیدا شده اندکه به سرودن شعر به شیوه ی هایکوهای ژاپنی می پردازند .


امروزه هایکو دوستان و هایکو سرایان سراسر جهان دارای انجمنهای خاص در سطح محلی و ملی و بین المللی هستند و با برگزاری همایشها و سمینارهای دوره ای و یا از طریق سایتهای اینترنتی به بحث و تبادل نظر در مورد هایکو و تاریخچه و ابعاد هنری آن می پردازند .
هایکو هم اکنون در اقصی نقاط جهان به زبانی برای زندگی تبدیل شده است به تعبیری می توان گفت هایکو شعر نیست زیبایی نیست بلکه خود زندگی ست . تجربه ی شهودی هستی است که این مادر ِ همه ی هنرهای اصیل است .

هایکوی عمیق همیشه ساخته ی ذن است . اما ذن یعنی مشاهده و تفکریعنی دیدن چیزها چنان که هستند و در تجربه های عمیق شهودی تجلی میکنند نه لزوما آن ذن که یکی از فرقه های بودایی مهایانه است . یاد آوری این نکته ضروری است که هایکو شعر کوتاه نیست . خیلی از تک بیت ها یا مصرع های فارسی هست که کوتاه تر از هایکوی هفده هجایی ژاپنی است.با این همه نمیتوان آن را هایکو نامید .
هایکو دارای دو منظره توامان . چیزی فراتر از فرم ادبی است . راه و وسیله ای است برای دیدن و درک دنیای پیرامون . هر هایکو لحظه ای را در خود تسخیر می کند . لحظه ای عادی که آوازش تا به دورها شنیدنی ست . و وقتی که این لحظه ، یم دم انسان را به بودنش به باور می رساند تا با خود بگوید : « خیلی آشناست ... این را من نیز دیده ام ، شنیده ام و ... »


رولان بارت در کتاب امپراطوری نشانه ها نوشته ای با عنوان دستبرد به معنا دارد او می گوید : « هایکو دارای خاصیتی شبح وار است و آن اینکه هر کس همواره تصور می کند به سادگی اشعاری همانند آن بسراید ولی ممکن است هرگز نتواند »


چند نمونه هایکو :

باعبور مار
کمر راست کرد
نرم نرمک، علف



ایکدا سومیکو



می اندیشم
این آخرين سال من ست!
ميخورم اين خرمالو را



ماساوكا شيكي




بر خيابان اصلي
چترهاي رنگارنگ-
باران پاييزي



ماریا تیرنسا

منبع: patoghu.com
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
قواعد نوشتن هایکو

1. همیشه تعداد هجاهای هایکوی خود را بشمارید.
2. هفده هجا را در یک سطر بنویسید.
3. هفده هجا را در سه سطر بنویسید.
4. هفده هجا را در سه بند به ترتیب پنج، هفت و پنج هجایی بنویسید. (قالب استاندارد ژاپنی)
5. هفده یا کمتر از هفده هجا را در سه بند به ترتیب کوتاه، بلند و کوتاه بنویسید. (قالب رایج در زبانهای اروپایی)
6. کل هایکو را با یک نفس باید بتوان خواند.
7. از فصل واژه ها (کلماتی که به فصل خاصی از سال ارجاع می دهند استفاده کنید).
بهارواژه: شکوفهٔ گیلاس
تابستان‌واژه: کرم شب‌تاب
پاییزواژه: خرمالو
زمستان‌واژه: برف
نوروزواژه: پایان سال،

8. در پایان بند اول یا دوم (اما نه هردو) سکوت قرار دهید.
9. هرگز اجازه ندهید که سه بند هایکوی شما پشت سر هم تشکیل یک جمله کامل بدهند.
10. ترتیبی دهید که رابطه یا تقابل بندهای اول و دوم تنها پس از خواندن بند سوم مشخص شود.
11. همیشه از زمان حال استفاده کنید و در مورد اینجا و اکنون بنویسید.
12. استفاده از اسامی خاص و ضمایر شخصی را تا حد ممکن محدود کنید.
13. تا جای ممکن از وجه استمراری استفاده نکنید.
14. بد نیست اگر دو بند از سه بند شما (اول و دوم) ساختار نحوی یکسان داشته باشند.
15. در مورد ترتیب تصاویری که هر یک از بندها به دست می هند فکر کنید. مثلا ابتدا یک منظره از دور، بعد بخشی از آن منظره از نزدیک تر و در نهایت یک کلوزآپ.
16. لب مطلب را برای بند آخر نگه دارید.
17. سعی کنید بند اول تا جای ممکن جذاب و گیرا باشد.
18. همیشه فقط در مورد چیزهای معمولی، با روشی معمولی و با زبانی معمولی بنویسید.
19. به مطالعه ذن بپردازید و بگذارید هایکوی شما مصداق روش بی کلام تصویرسازی باشد.
20. ادیان و فلسفه های مختلف را مطالعه کنید و بگذارید اثر آنها در پس زمینه هایکوی شما انعکاس یابد.
21. تنها از تصاویر عینی استفاده کنید.
22. سعی کنید به سطوح چندگانه از معنا دست یابید. سطوح بیرونی شامل تصاویر عادی و در سطوح عمیق تر فلسفه حیات و جهان بینی شما.
23. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده انزوای خودخواسته و فقر داوطلبانه باشند. (سابی)
24. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده نوستالژی رمانتیک باشند. (وابی)
25. تضادها را بیابید و در هایکوی خود به تصویر بکشید.
26. از جناس و بازی با کلمات استفاده کنید.
27. در مورد چیزهای ناممکن به شکلی معمولی صحبت کنید.
28. از تصاویر تداعی گر معانی متعالی استفاده کنید (از جنگ و جنایت و مسائل جنسی صحبت نکنید)
29. تنها از تصاویر مربوط به طبیعت استفاده کنید. (از اشاره مستقیم به مسائل انسانی خودداری کنید)
30. عواطف انسانی را با اشاره به جنبه های مختلف طبیعت تداعی کنید.
31. از هرگونه اشاره مستقیم به خود در هایکو اجتناب کنید.
32. استفاده از علائم سجاوندی (نقطه، ویرگول، خط تیره و...) در هایکو مانعی ندارد.
33. گاهی برای ایجاد ایهام از آوردن علائم سجاوندی خودداری کنید.
34. قواعد نگارشی زبان خود را به طور کامل رعایت کنید.
35. از آوردن قافیه پرهیز کنید.
36. از آوردن اوزان غیرهجایی (مانند وزن های عروضی فارسی) خودداری کنید.
37. از واج آرایی (تکرار آواهای مشابه در یک بند) استفاده کنید. (مثل تکرار «چ» در مصرع «سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند...»)
38. از آواهای کلمات برای انعکاس دادن احساسات خود استفاده کنید.
39. همیشه هایکوی خود را به یک اسم ختم کنید.
40. از هر الهام و شهود آنی به عنوان نقطه آغازی برای خلق یک هایکو استفاده کنید.
41. از آوردن فعل های زیاد خودداری کنید.
42. هر جا که توانستید حروف اضافه را حذف کنید. (مانند از، در، به، با، بین، میان، روی و...)
43. قیدها را حذف کنید.
44. برای هر اسم بیش از یک معرف (توصیف کننده هایی مانند صفات و...) نیاورید.
45. با هایکوی خود مثل شعر برخورد کنید. هایکو جمله زیبای روی کارت پستال نیست.
46. هر هایکویی را که به ذهنتان رسید بنویسید. حتی بدترینشان را. زیرا می توانند الهام بخش آثاربهتر بعدی باشند
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
به هر كتاب هايكو كه نگاه كنيد از چهار هايكوسرا به عنوان بزرگترين هايكو سرایان ژاپن نام برده شده است.
ماتسوئو باشوريا،بوسون،ايسا،شيكي




ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م)




در يك خانواده سامورايي بدنيا آمد. درباره زمان قبل از هايكو سرا شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست.



در سال 1644 بدنيا آمد. نام كودكي اش كين ساكو بود . سالهاي زيادي از عمرش در سفر بود. و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن ميكرد. و در مورد آنها هايكو و نثر مينوشت. او نام مستعارش را از درخت موز گرفت . باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است.

بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست. باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت. قبل از باشو هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي ميشد. نوعي بازي با كلمات بود كه پر از جناس و كنايه بود. اما باشو هايكو را بالا برد.



مشهورترين هايكو ي باشو بركه كهن ميباشد.



بركه كهن
جهيدن غوكي
صداي آب



توجه داشته باشيد كه چگونه هر سه عنصر درين هايكو همزمان جدا و به هم پيوسته ست.
غوك ، بركه ، و صداي جهيدن غوك. اينجا عملي صورت گرفته و
حركت ناگهاني و سكوتي كه براي لحظه اي با جهيدن غوكي اتفاق ميافتد.



بعضي ها اين هايكو را نوعي روشن شدگي بودايي مي بينند.و بعضي آنرا تصويري واقعي مي بينند.



بوسون (1716 ـ 1783 م)


يو سا بوسون دومين هايكو سرای بزرگ به شمار مي آيد. شخصيت اش با باشو تفاوت زيادي دارد. اما هايكوسرای جوانتر احترام زيادي براي هايكو سرای بزرگتر قائل بود كه در هايكوها و نقاشي هايش نمايان ست. بوسون هم هايكوسرا و هم نقاش بود. به عنوان نقاش ، او يكي از بزرگترين پيروان سبك نانگا شمرده ميشود.كه از نقاشان چيني آن زمان الهام گرفته اند. هرچند كه باشو يك تجربه گر بزرگ بود و آواره اما بوسون بيشتر عمرش را صرف خواندن و نوشتن و نقاشي و ميگساري كرد. او يك مرد خانواده دار بود و خودش را وقف دخترش كرد. در مورد او هايكوهاي محبت آميزي نوشت و نامه هايي كه بيانگر نگراني او از ازدواج دخترش با مردي ست كه لياقت او را نداشته ست.

بعضي از بهترين هايكوهاي بوسون تحت تاثير باشو و شاعران چيني ست اما بايد ياد اوري شود كه در ژاپن كپي و تحت تاثير شاعران و نويسندگان بزرگتر بودن جز اصلي خلق اثر ست.

براي مثال اين هايكوي بوسون



كنار بركه كهن
پير ميشود غوك-
برگهاي ريخته



بوسون به كاربرد ايماژ و رنگ مشهور ست .
گلهاي سفيد!
از شكاف ديوار
بهار مي آيد



ميانديشد
بهار اينجاست
دريا ، دريا



ايسا (1764 ـ 1827 م)


كوباياشي ايسا در پنجمين روز از پنجمين ماه در سال 1763 به دنيا آمد. و ياتارو ناميده شد.
ايسا نام مستعاري ست كه بعدا آنرا انتخاب كرد و به معناي يك فنجان چاي ست. بيشتر سالهاي زندگي ايسا غم انگيز است. وقتي دو ساله بود مادرش مرد و وقتي سيزده ساله بود مادر بزرگش. بعدا سه فرزندش و اولين همسرش كيكو مردند . و او را تنها گذاشتند تااينكه در سه سال آخر عمرش با يك دختر سامورايي ازدواج كرد.
در هايكوهاي ايسا خبري از زندگي غم انگيزش نيست.بر خلاف ان نشان دهنده انست كه ايسا سرنوشت خود را پذيرفته ست. ايسا به انسان گرايي و همدردي با جهان ، از يك شاليكار گرفته تا يك كك مشهور ست.
وي زبان محاوره ولهجه‌هاي مختلف را در هايكوهايش به‌كار برده ست. ايسا چيزهاي كوچك و بي ارزش را دوست مي‌داشت و آنها را عميقاً درك مي‌كرد و به چيزهايي كه احترامي بر نمي‌انگيختند عشق مي‌ورزيد.



ايسا "قلب هايكو " شناخته ميشود. چون در مقابل نگاه واقع گرايانه بوسون و ذن درون گرايانه باشو او لحن انسان گرايانه اي دارد.
يكي از برجسته ترين هايكوهاي ايسا براي مرگ دخترش ساتو سروده ست.



این جهانِ ِ شبنمی
بی شک شبنمی ست
وهنوز...



در اين هايكو اندوهي كه از مرگ فرزندش به او رسيده صرفا در منظره اي مي گنجاند . كه در ابتدا ناپايداري زندگي با ايماژ شبنم نشان ميدهد و تكرار ان نشان دهنده پذيرفتن اين واقعيت ست. " و هنوز ..." نشان ميدهد كه او هنوز در ايسا يا در بهشت يا در هايكو يا با تناسخ زنده ست.



شيكي (1867 ـ 1902 م)


چهارمين هايكو سرای بزرگ ماساوكا شيكي ست . او در سال 1869 متولد شد . هايكوهايش داراي تصاوير واقعي ست و شامل اشيا و تصاوير و رنگ ها و اشكال و تقابلشان با همديگر ست.
او به عنوان هايكو سرای نو گرا شناخته شده ست. شيكي كلمه هوكو را نيز به هايكو تغيير داد.
او به جنبه روحاني و درون گرايي باشو واكنش نشان داد و برخلاف آن عمل كرد.
شيكي بيشتر عمر كوتاهش را با بيماري گذراند.



می اندیشم
این آخرين سال من ست!
ميخورم اين خرمالو را



شيكي همچنين بنيانگذار مجله هوتوتو گيسو (فاخته )در سال 1899 ست. هايكوهايش فاقد جنبه هاي انسان گرايانه ايسا و حسهاي روحاني و درون گرايانه باشو ست. هايكوهايش مانند نقاشي ست.



شبانه ماه سپید
تابستان
بر بادبان سپید




در بررسي هايكو اين چهار هايكو سرا نمايانگر چهار طرز نگاه متفاوت به جهانند: ديدن با روح ، با چشم ، با دل ، و با سر . باشو روحاني ست. بوسون هنرمند است. ايسا انسان گراست و شيكي واقع گرا.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
هایکوهایی از ایسا/Issa

clang once more
mountain temple bell!
spring rain

Issa

دگرباره دنگ دنگ ِ
ناقوس معبدکوهستان
باران بهاری

---------------------------------------------

welcome to my house!
First Month's very first
spring rain

Issa

به خانه ام
خوش امدی
اولین باران بهاری

--------------------------------------------

rice field crane
again, come on down!
spring rain

Issa

درنای شالیزار
دوباره فرودآی!
باران بهاری

--------------------------------------------

the pigeon too
sings to six a.m.
spring rain

Issa

کبوترنیز
می خواند صبح زود
باران بهاری

----------------------------------------------

at my dinner tray
a sparrow chirps...
spring rain

Issa

بر سینی شامم
جیک جیک گنجشکی
باران بهاری

--------------------------------------------

in spring rain
a bit bedraggled...
Tone River crane

Issa

درباران بهاری
اندکی خیس شده
درنای رودخانه تون

--------------------------------------------

deer gamboling
in the grass...
spring rain

Issa

در علف
آهویی جست وخیزکنان
باران بهاری

--------------------------------------------

in spring rain
chasing the elusive fish...
dog on the shore

Issa

درباران بهاری
به دنیال ماهی گریزان
سگی درساحل

----------------------------------------------


even the field mouse
squeaks, "What luck!"
spring rain

Issa

حتی موش مزرعه
فریادمی زند"چه شانسی"
باران بهاری

----------------------------------------------

walking along
a baking pan on her head...
spring rain

Issa

قدم زنان
ماهی تابه ای برسرش
باران بهاری

----------------------------------------------

with his sake he lounges
on a wall...
spring rain

Issa

باساکه اش
لم میدهدبه دیوار...
باران بهاری

---------------------------------------------
first thing after waking up
spring rain
in my eyes

Issa

پس ازبیدارشدنم
اولین چیزی که می بینم
باران بهاری

-----------------------------------------------
on one side
snow falling, on the other
spring rain!

Issa

ازیک سو
بارش برف ؛ ازسوی دیگر
باران بهاری !

----------------------------------------------

dawn--
in a stone's hollow
spring rain

Issa

سپیده دم
درشکاف سنگی
باران بهاری

-------------------------------------------------

not missing
the spring rain's blessing...
blades of grass

Issa

ازدست نمیدهد
برکت باران بهاری
تیغه های علف

--------------------------------------------------
spring rain
on an ancient road...
the pickle vendor

Issa

باران بهاری
برجاده قدیمی
ترشی فروش

-------------------------------------------------

the little shrine
is all azaleas...
spring rain

Issa

معبدکوچک
پراز ازالیه ها
باران بهاری

-----------------------------------------------

spring rain--
others have flowers
I, a little thicket

Issa

باران بهاری
دیگران گلهایی دارند
من ، بیشه ای کوچک

---------------------------------------------

spring rain--
gone vegetable-picking
with a little lantern

Issa

باران بهاری
رهسپار چیدن سبزی
با فانوسی کوچک

--------------------------------------------
crossing the field
with a paper lantern...
spring rain

Issa

می گذرم از مزرعه
بافانوس کاغذی
باران بهاری

--------------------------------------------

today too
looking at the same mountain...
spring rain

Issa

امروز نیز
می نگرم به همان کوه...
باران بهاری

----------------------------------------------

the daffodils
have become flowers!
spring rain

Issa

نرگسها
گل داده اند
باران بهاری

-----------------------------------------------

for everythicketeverythicket...
springrain

Issa

برای هر بیشه ای
هر بیشه ای
باران بهاری

------------------------------------------------

a day for wandering
a day for haiku...
spring rain

issa

باران بهاری
یک روزبرای پرسه زدن
یک روزبرای هایکو
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
چند هایکو از منبعی دیگر:

颱風の心支ふべき灯を点ず
-------
taifuu no kokoro sasau beki hi o tenzu

Katou Shuson
--------
هنگامه توفان
به قوی داری دل
چراغی برمی افروزیم
-------
کاتو شوسن

************************

猟夫と鴨同じ湖上に夜明け待つ

------------

satsuo to kamo onaji kojou ni yoake matsu

Tsuda Kiyoko

------------

گرد يک درياچه
سپيده دم را انتظار می کشند
هم شکارچی و هم مرغابی

------
تسودا کييوکو

*************************

中田尚子

銀漢や三つの国の銀貨持ち

--------

ginkan ya mitsu no kuni no ginka mochi

Nakada Naoko

--------

سکه های سيمين سه ديار
در سينه دارد کهکشان

-------
ناکادا نااوکو

**************************

高橋 悦男

海を恋ふ貝風鈴の鳴りやまず

-----------

umi o kou kai fuurin no nariyamazu

Takahashi Etsuo

-----------
زنگوله های صدفين
از صدا باز نمی ایستند
که بيقرار دريایند
.........
تاکاهاشی اتسواو
 

غریبِ آشنا

کاربر فعال ادبیات و عکاسی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 اکتبر 2010
نوشته‌ها
1,219
لایک‌ها
585
محل سکونت
Garden of Eternity
هایکوهای زمستان

دامن‌کشان از اقیانوس
جای به جای می‌درخشد
جبارالفلک زمستان


عاشقانه یا آغشته به نفرت
به هر روی زمستانه
سپید می‌آیند کلمات


در گذر از دشت‌های خشک
مجذوب یکی روشنا
دورتر از دور


فقط قندیلی برایم بفرست
سرشار از ستاره
از خانه‌ام تا بالاجای شمال


همراهند آیا
یا دشمن
دو تن
بر دشتی سترون


از کتاب «سالی از هایکو» سرودۀ «شوگیو تاکاها»
 
Last edited:

نگین

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
3 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
71
محل سکونت
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑
اينا را توي يه مجله كيهان هفته ي قبل از انقلاب پيدا كردم
كاكي نوموتونو هي تومارو درزمان حكومت امپراطور مومو ميزيسته سال هاي عمرش را در زيستگاهش ايوامي گذرانده وي يكي از پيشوايان برجستهي شعر ژاپني است
نوميدي
از كوره راه هاي پاييزي
برگ هاي رنگين فرو ميريزد
برگ هاي رنگين فرو ميريزد
اگرآن همه را به جاي خود باز ميتوانستم نهاد
اوراديداري ميتوانستم كرد.......
ترجمه حسن قباد
 

Amir_Br

Registered User
تاریخ عضویت
14 مارس 2009
نوشته‌ها
232
لایک‌ها
116
محل سکونت
تبریز
اولین بار با سبک هایکو تو فیلم " پری" داریوش مهرجویی آشنا شدم ، تابلوهای خطاطی شده و زیبا بر روی دیوار که روشون نوشته بود:

ای حلزون

از کوه فوجی بالا برو اما

آرام آرام
.................................................
چه سعادتي است

در زمستان وقتي كه برف مي بارد

دانستن اينكه تن پرنده ها گرم است
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
چند کاریکلماتور:

گاهی وقت ها از نردبان بالا می رو یم تا دستان خدا را بگیر یم غافل از اینکه خدا پایین ایستاده و نردبان را محکم گرفته تا ما نیفتیم(پروانه مرشدی)

********
پائیز در حالی که ماسک بهار به چهره کشیده بود از درخت غرق شکوفه بالا می رفت.
برای اینکه ماهی را در غمم شریک کنم در تنگش اشک می ریزم .
گربه هنگام بالا رفتن از درخت به ریش قوه جاذبه زمین می خندد.
ظرافت قطره باران را بیشتر از عظمت دریا دوست دارم.(پرویز شاپور )

***************
حتی طولانی ترین شبها هم به خورشید می رسند.

***************

آدم بزرگترین اشتباه خدا بود
و عشق بزرگترین اشتباه آدم
بیا به عقب برگردیم
شاید خدا را منصرف کردیم
از عشق به آفرینش آدم ...

2 تا کاریکلماتور آخر از گلچهره
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
آن‌قدر مهربان بود برای اینکه مردم در زمستان سرما نخورند, سرشان کلاه می‌گذاشت و در فصول دیگر کلاهشان را بر می‌داشت.
همیشه می‌گفت تو نیمه گم شده من هستی؛ وقتی ترکم کرد فهمیدم که از شوق پیدا کردن نیمه گم شده‌اش, خودش را گم کرد!
برای‌این‌که پرنده خیالش به پرواز در نیاید، بالهایش را چید.
از ترس مجازات ، افکار عریانش را حجاب پوشاند.
آنقدر تند صحبت کرد ، زبانش سوخت.

ازبس ‌که به همه چپ چپ نگاه کرد, چشمانش چپ شد.
آن قدر خسیس بود که حتی وقتی مرد عمرش را به شما نداد.
از بس که روشن فکر بود از خاموشی برق هراسی نداشت.
وقتی اشکم می‌خواهد به گردش برود سوار نگاهم می‌شود
وقتی واژه‌ای خارجی بیان می‌کنم, تمام واژه‌ها دور آن جمع می‌شوند.
امید و آرزو تنها دوستان واقعی‌مان هستند که تا آخرین لحظات زنده‌گی, ما را ترک نمی‌کنند.
همیشه می‌گفت: آدم عاشق باید حرف دل را گوش کند, نه عقل را ولی حرف ازدواج که پیش آمد گفت: همیشه از روی عقل کار کن, نه دل.
متهم شدم به این‌که, همه چیز را سیاه و سفید می‌بینم؛ از عینک رنگی استفاده کردم و حالا همه را ملون می‌بینم!

بخاطر افکار فسیل‌واری که داشت, جشنواره فسیلی راه انداخت.
بخاطر افکار عتیقه‌ای که داشت, مغزش را به موزه سپرد.
آن‌قدر فکرش دست نخورده ماند, که کارتونک بست.
مغز کوچکش در فضای جمجمه‌اش, لق می‌زند.

براي اينكه صداي شكستن دلش شنيده نشود با صداي بلند مي‌خندد.
آن‌قدر تنهايي را دوست داشت كه از سايه خودش هم بيزار بود.
براي اينكه عشقش را از قلبش پاك كند، قلبش را فرمت كرد.
خورشيد عشق هم نتوانست قلب يخي او را گرم كند.

كارتونك, از خانه‌تكاني بيزار است.
ماهي خجالتي در موقع تحويل سال, قرمز شد!
درختان با شاخه‌هاي پر شكوفه به استقبال بهار رفتند.
بخاطر ماهي قرمز حوض, هفت‌سين را كنار حوض چيد.
چشمان سبزش, كمبود سين در سفره هفت‌سين را جبران كرد.
باغبان كامل‌ترين هفت‌سين را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سيب و سنجد و سير!

می‌گفت چشم‌هايت با من حرف می‌زند، برای‌همين موقع خداحافظی فقط نگاهش کردم!
هر‌وقت از خودش خجالت می‌کشيد با چشم بسته به آيينه نگاه می کرد.
وقتی دريای چشم‌هايش طوفانی مي‌شد، موج اشک بيرون می‌ريخت.
چشم‌هايش به دليل بی‌مصرف بودن ، بينايی اش را از دست داد.
ماهی خوشبخت است، چون هيچ‌کس اشکش را نمی بيند.
بخاطر چشم‌های عسليش، شيرين‌ترين اشک‌ها را داشت.



هميشه می‌گفت تو در قلب من جا داری، وقتی او را با ديگری ديدم فهميدم در کنارش بودن بهتر از در قلبش بودن است!
عشق و آفتاب مانند هم هستند هر دو غروب می‌کنند، ولی غروب آفتاب زيبا و غروب عشق غم‌انگيز است.
عشق‌های امروزی مثل چراغ‌های نئون می‌مانند، رنگارنگ و زيبا ولی کم نور!
باغبان برای اينکه بهار را در گل‌خانه حس کند گل هميشه‌بهار در آنجا کاشت.
برای‌اينکه دروغش از نگاهش خوانده نشود با نگاه به زير حرف می‌زد!
ابر غمگين باران و ابر خشمگين تگرگ فرو می‌ريزد!
تلخی حرفش را با لبخندی شيرين جبران می کرد.
هر‌وقت تنها می‌شد به مهمانی خيالش می‌رفت .
در قلب انسان سنگ‌دل بايد عشق را حک کرد!
با گرمی نگاهش يخ لبخندم را ذوب کرد.
گل‌های باغ با آواز باد بهاری می‌رقصند.

هروقت پرنده خيالش را به پرواز در می‌آورد صدای سگ‌های شکاری بلند می‌شد.
برای‌اينکه قلبش يخ نزند با گرمای عشق گرم نگه می‌دارد .
زمستان را دوست دارم چون با او به انتظار بهار می‌نشينم .
در زمستان بعضی‌ها به جای برف پول پارو می‌کنند.
آنقدر غم روی دلش ستگينی کرد که دلش شکست .
فرسوده شدن بهتر از زنگ زدن است .
با گل يخ به استقبال زمستان رفت .


وقتی آسمان دلم ابری مي‌شود , باران اشک از ديدگانم فرو مي‌ريزد.
برای اينکه خودش را بهتر بشناسد با عينک در آينه نگاه می‌کند.
وقتی تاريخ مصرف عشق تمام شود زندگی خراب مي‌شود.
آن‌قدر زندگيش شيرين شده بود که دلش را زد.
گل‌های قالی با لگد شدن شاداب‌تر می‌شوند.
زنبور عسل شيره‌کش‌ترين موجود است!
مرگ "The End " فيلم زندگی است .
شب روسياه بدی‌های روز است.


برای‌اينکه غبار غم بر روی قلبش ننشيند, هر روز با خنده قلبش را غبار روبی می‌کرد.
عشق مانند سيگار است وقتی خاموش شد می‌توان روشنش کرد ولی طعم اولش را ندارد.
به‌خاطر چشم‌های عسليش , نگاهش هميشه شيرين بود.
آن‌قدر دست و دلباز بود که زندگی اش را به عزراييل بخشيد.
آن‌قدر خجالت کشيد که معتاد شد!
ماه خجالتی پشت ابر پنهان شد.


آدم حسود به سايه خودش هم حسادت مي كند .
آن‌قدر نگاهش تيز بود ‚ از آن به جاي چاقو استفاده مي‌كرد.
آن‌قدر خسيس بود كه لبخندش را هم از ديگران دريغ مي كرد .
ابر براي صرفه‌جويي در مصرف آب باران را نم‌نم مي‌فرستد.
آن‌چه كه آفتاب زنده‌گي‌مان را ابري مي‌كند‚ روزمره‌گي است .
هيچ‌راهي مطمئن‌تر از لبخند براي نزديكي آدم‌ها به‌يكديگر وجود ندارد .


در عصر کامپيوتر به جاي " قسم به قلم و ..." بايد گفت " قسم به کيبورد و مطالبي که در مونيتور نوشته مي شود .
وقتي ساية گربه توي حوض روي ماهي کوچولو مي‌افتد به ماهي احساس گربه‌ماهي بودن دست مي‌دهد.
زندگي قطاري را مي‌ماند که گاه از کوير مي‌گذرد وگاهي از ساحل دريا و مناطق زيبا.
هر گاه احساس خود بزرگ‌بيني مي‌کرد با ذره بين به آينه نگاه مي‌کرد.
گاهي يک لبخند ساده آسان‌تر از مواد منفجره قلبي را ويران مي‌کند.
براي‌اينکه خودش را گم نکند هميشه کارت شناسايي همراه دارد.
شب در عزاي غروب خورشيد سياه پوش است .

به‌خاطر پوست شيری رنگ و چشم‌های عسليش و لبخند شيرينش , صورنش را با ميز صبحانه عوضی می‌گرفتند .
برای‌اينکه در دريای چشم‌هايش غرق نشوم هميشه عينک دودی می‌زد !
برای‌اينکه کاه را يونجه ببيند هميشه عينک سبز می‌زند !


عشق‌های امروزی به ماهی کوچکی می‌ماند که بايد مواظب بود ازدست ليز نخورد .
از ابر سياه و آدم تند نترسيد بلکه از ابر سفيد و آدم کند وحشت داشته باشيد.
خطرناک‌ترين آبها , آب راکد است که هياهو ندارد .



شعار من در زندگي اين‌است : نه عشق و نه آفتاب چون هر دو غروب مي‌كنند .
دريا براي صرفه‌جويي در مصرف آب موج كم‌تري مي‌فرستد .
آنقدر نازك نارجي بود كه با گاز فندك خودكشي كرد.

منبع
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri
یه هایکو که مال خودمه:
بیهوده دفتر خاطراتت را سیاه نکن با "ای کاش"
به آسمان نگاه کن،کسی تمام خاطراتمان را نوشته بر ابر...
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri
یه هایکو دیگه که اینم مال خودمه:
چشمانت را به من بده، بصیرتم را به تو خواهم داد
شاید ببینم دیدنی ها را ، تا ببینی نادیده ها...
 
Last edited:
بالا