بانوی آسمان وشب
کاربر تازه وارد
سلام دوست عزیز
ما هم مشتاقانه منتظر نوشته هات هستیم:happy:
سلام
ممنونم
شما که خودتون شعرای نابی میگین
من خیلی استفاده و حض میبرم دوست عزیز.
سلام دوست عزیز
ما هم مشتاقانه منتظر نوشته هات هستیم:happy:
خوش اومدین
جمع ما بدون دوستان صمیمی نیست.و بدون نغمه های دلشون بی صفاست.از شما ممنونم که این محفل را به نغمه های دلتون مزین می کنید
بانوی ماه
بانوی من
بانوی شبها و خاطراتم
شبها
چون چشم
در چشمهءمهر آسمان میدوزم
تو را میبینم
خندان و سرخوش
سالها گذر كرد و
آمدگان پیش از من رفتند
و من نیز رفتنیم
بار سفر خواهم بست
و برای آخرین بار
در چشمت خیره
آخرین لبخندم را
به یاد
مهر هر شبت
میزنم
آنگاه بار سفر
میبندم.
كوله بارم بر دوش
زندگی در پیش
اما من مسافر-
از من تا تو
فاصله
فقط
یك نگاه است
و لبخند.
می روم
می روم اما بی تو
می روم
در حالی كه
در سینه ام
جای خالی تو
پیداست و
بوی مهرت از من دور
می روم
تا بار سفر را
در خفتگاه ابدی بگذارم.
اما تو
همیشه و همه حال
می خندی و
خواهی بود
بگذار اگر بعد از رفتنم
یادم به آسمان پر كشید
در شمیم اهورایی تو
حل گردم و
با تو در آمیزم
تا من نیز جای در آسمان گیرم
بازم سلام
بچه ها ازتون ممنونم که منو به جمعتون پذیرفتید.
از دوست عزیز four what هم ممنونم که منو راهنمایی کردند
حالا میدونم باید چکار کنم.
بچه ها سلام
یه مشکلی واسه من پیش اومده.
من میخواستم یه شعر از دوست عزیز آرشیتکت رو پیدا کنم و بهش جواب بدم
چون قبلا خوندمش
ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم
اصلا مثل این که هیچ شعری از آرشیتکت تو سایت نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!:blink::blink:
سلام
منم متوجه این موضوع شدم کاربر یینگ
من هر چقدر دنبال آخرین نوشته ایشون جستجو کردم پیداش نکردم.
نمیدونم یه متنی بود که نوشته بود اعتراف نامه
یه شایدم یه جور خداحافظی بود
ولی بالای وان نوشته بود از مدیر سایت میخوام اینو حذف نکنن تا بچه ها بتونن بخوننش
من خوندمش
چون همون موقع تو سایت بودم.
ولی بعد هر چی دنبالش گشتم پیداش نکردم
فکر کردم من دارم اشتباه میکنم
ولی حالا که شما دارین اینو میگین
مطمئن شدم که من اشتباه نکردم
چی شده؟
چرا اون کاربر اونقدر ناراحت بود؟
شماها که قدیمی هستین باید بهتر ایشون رو بشناسین........
نمیدونم دوست عزیز
که مشکل ایشون چی بود
ولی این روزای آخر خیلی ناراحت بود
این را از تو نوشته هاش میشد فهمید.
نمیدونم
خدا عالمه.