پيش از تو حتي اسمان در چشم من ابي نبود
حتي شب چشمان من اينگونه مهتابي نبود
تو امدي احساس من شد اشنا با رنگ عشق
هر رويشي در شهر ما شد يك غزل اهنگ عشق
تو امدي تا سايه ها بر روح شب پيكر دهند
ايينه ها از شوق تو بر شعر من باور دهند
پيش از تو حتي شبنمي از روح من ديدن نكرد
حتي نگاه خسته اي احساس بازيدن نكرد
تو امدي تا لهجه ها در شعر شب يكسان شود
هر واژه اي در چشم ما هم لهجه ي باران شود
حتي شب چشمان من اينگونه مهتابي نبود
تو امدي احساس من شد اشنا با رنگ عشق
هر رويشي در شهر ما شد يك غزل اهنگ عشق
تو امدي تا سايه ها بر روح شب پيكر دهند
ايينه ها از شوق تو بر شعر من باور دهند
پيش از تو حتي شبنمي از روح من ديدن نكرد
حتي نگاه خسته اي احساس بازيدن نكرد
تو امدي تا لهجه ها در شعر شب يكسان شود
هر واژه اي در چشم ما هم لهجه ي باران شود