• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

هر روز يك شعر تازه

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
< اسیرم ٬ تو این تنهایی ها دارم میمیرم
نگام کن دارم از قلب سردت دیگه می رم
تمومه دیگه کار دلم ٬ این قصه شومه
یه لحظه کنارت جون سپردن آرزومه
بریدم حصار غم دیگه رو دورم کشیدم
به آخر به اونجایی که غمگینه رسیدم
کو قلبم کو اون دلشوره اون اشکای نمنم
کو عشقم همونی مه به تو ساده سپردم >
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri

دنبال من می گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
"از برف اگر آدم بسازی دل ندارد ..."

باشد، ولم کن با خودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد
 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران

بعـضی ترانـه‌ها را می‌توان
بارهـا و بارهـا
گوش داد
بعضی انسان‌ها را می‌توان
بارهـا و بارهـا
دوست داشت...!



 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
45
محل سکونت
طهران
بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟

باز تکرار به بار آمده، می بینی که؟


سبزی سجده ی ما را به لبی سرخ فروخت

عقل با عشق کنار آمده، می بینی که؟


آن که عمری به کمین بود، به دام افتاده

چشم آهو به شکار آمده، می بینی که؟


حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد

گل سرخی به مزار آمده، می بینی که؟


غنچه ای مژده ی پژمردن خود را آورد

بعد یک سال بهار آمده، می بینی که؟
 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران

معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟

گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستان هایی که مردم از تو می گویند چیست؟

خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟

چند روز از عمر گل های بهاری مانده است
ارزش جان کندن گل ها در این یک چند چیست؟

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چاره ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟

عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟​
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
صد باره دل ببستم از کس وفا ندیدم

پایان هر وفایی دل را بریده دیدم

با صد ستاره گفتم قصه عاشقی را

آخر سپیده سر زد بانگ اذان شنیدم

گه در بهار بودم دل داده چمن زار

با هرگلش که ماندم به یک خزان رسیدم

دل را زدم به دریا هرگز نبود شیرین

در عشق او عطش را آب نمک چشیدم
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri

و حدس مي زنم شبي مرا جواب می کنی
و قصر کوچک دل مرا خراب می کنی

سر قرار عاشقي هميشه دير کرده اي
ولي براي رفتنت عجب شتاب می کنی

من از کنار پنجره تو را نگاه مي كنم
و تو به نام ديگري مرا خطاب می کنی

چه ساده در ازاي يك نگاه پاک و ماندني
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب می کنی

به خاطر تو من هميشه با همه غريبه ام
تو کمتر از غريبه اي مرا حساب می کنی

و کاش گفته بودي از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی...
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
34
محل سکونت
ارومیه
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته ی بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از اینکه پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟؟؟
چه می کنی اگر او را که خواستی یک
عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...
 

پرنیان

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2009
نوشته‌ها
3,343
لایک‌ها
13,020
سن
33
محل سکونت
shangri

من چه در وهم وجودم چه عدم دلتنگم
از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم

روح از افلاک و تن از خاک، در این ساغر پاک
از در آمیختن شادی و غم دلتنگم

خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز ازسفر باغ ارم دلتنگم

ای نبخشوده گناه پدرم آدم را
به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم

حال در خوف و رجا رو به تو بر میگردم
دو قدم دلهره دارم دو قدم دلتنگم

نشد از یاد برم خاطره دوری را
بازهرچند رسیدیم به هم !دلتنگم


""" استاد فاضل نظری"""
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
به هرکسی که می رسی ، می گوید :
آدم فقط یکبار عاشق می شود ..
دروغ است …
تو باور نکن …
مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم …
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
45
محل سکونت
طهران
« مرگ را پروای آن نیست
که به انگیزه ای اندیشید »

اینو یکی می گف
که سر پیچ یه خیابون وایساده بود.

« زندگی را فرصت آنقدر نیست
که در آینه به قدمت خویش بنگرد
و میان لب خنده و اشک
یکی را سنجیده گزین کند »

اینو یکی می گف
که سر سه راهی وایساده بود.

« عشق را مجالی نیست
حتا آنقدر که گوید
برای چه دوستت می دارد »
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
قســیم کردیـــــــم از ازل مـن بـا دل تو

تنها تـرین فصل دلـــــــــــــم تنها دل تو

دیگر چه فرقی میکند وقتی شکسته ست

باشد دل من ریـــــز ریــــــــــز ویا دل تو
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
تهران
مثل کف دستم بود
دستم برای نقشه ها رو شد
...
همیشه یک نقشه همراهت داشته باش!
هر وقت داشتی گم میشدی
دست هایم را بگیر.

علی اسدالهی
 

I Love You

Registered User
تاریخ عضویت
13 می 2010
نوشته‌ها
1,814
لایک‌ها
2,032
محل سکونت
Internet
وقتے از شــوق به موهـ ـای تو افتادهـ نسیم
دست در دست تــــو هــــر کوچــه دویدטּ دارد



قصـــه بـا طعــــــــم دهان تـــــو شنیــــدن دارد
خـــــواب، در بستـــــر چشــمـ ـان تو دیدن دارد

وقتی از شــــوق به مـــــوهای تو افتاده نسیم
دســت در دست تـــو هـــــر کوچــه دویدن دارد

تــــاک، از بــوی تَنَت مَــست، به خود می پیچد
سیـــب در دامنت احســــــــاس رســیدن دارد

بیـــخ گوش تــــو دلاویزترین بـــــاغ خـــــداست
طعــــم گیـــــلاس از ایـن فــاصله چیــــدن دارد

کـــــودکی چشم به در دوخته ام...تنگ غـروب
دل مـن شـــــوقِ در آغــــــــــــوش پریدن دارد

"بوسه" ســربسته ترین حرف خدا با لب توست
از لب ســـرخ تــــو این قصـــــه شنیدن دارد...!

■ اَصـغر معـ اد ـی
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
دلم هوای تو را کرده است

تو که نیستی

این هوا

گرگ و میش را

سخت در آغوش می کشد!

بیچاره میش ها که در آغوش هوا

هم خانۀ گرگ ها شده اند!

و بیچاره تر گرگ ها ؛

که همیشه

نقشِ بدِ قصه را دارند

ای کاش هوایت را نمی کردم!
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
45
محل سکونت
طهران
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است



قصه ی فرهاد ، دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است



تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است



باشد ای عقل معاش اندیش ، با معنای عشق

آشنایم کن ، ولی نا آشنایی بهتر است



فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست

دلبری خوب است ، اما دلربایی بهتر است



هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست

اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است



کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من

« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است





فاضل نظری
 

AMD.POWER

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
26 جولای 2009
نوشته‌ها
20,098
لایک‌ها
23,611
سن
45
محل سکونت
طهران
قفلی شکست و در شب زندانم آمدی

از عمق شعرهای پریشانم آمدی



شوقت درون سینه ی من بود سالها

آغوش بازکردی و در جانم آمدی



بغضم گرفته بود و خیابان ادامه داشت

در بی قراری شب بارانم آمدی



پاییز، پشت پنجره ام قد کشیده بود

مثل بهار، تا لبِ ایوانم آمدی



این عطر شمعدانی من نیست...بوی توست

انگار تا حوالی گلدانم آمدی



نزدیکِ صبح، بالش من،خیس اشک بود

شاید کنار بستر عریانم آمدی



انگار سالهاست کنارم نشسته ای

هرچند سالهاست که می دانم آمدی...
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز
آخر مرا شناختی ای چشم آشنا
چون سایه دیگر از چه گریزان شوم ز تو
من هستم آن عروس خیالات دیرپا

چشم منست اینکه در او خیره مانده ای
لیلی که بود؛قصه ی چشم سیاه چیست؛
در فکر این مباش که چشمان من چرا
چون چشمهای وحشی لیلی سیاه نیست

در چشمهای لیلی اگر شب شکفته بود
در چشم من شکفته گل آتشین عشق
لغزیده بر شکوفه ی لبهای خامشم
بس قصه ها ز پیچ و خم دلنشین عشق

در بند نقش های سرابی و غافلی
برگرد این لبان من این جام بوسه ها
از دام بوسه راه گریزی اگر که بود
ما خود نمی شدیم چنین رام بوسه ها

آری چرا نگویمت ای چشم آشنا
من هستم آن عروس خیالات دیر پا
من هستم آن زنی که سبک پا نهاده است
بر گور سرد و خامش لیلی بی وفا

فروغ فرخزاد
 

siavash20

Registered User
تاریخ عضویت
29 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,989
لایک‌ها
3,301
محل سکونت
تهران

دستانِ من نمی‌توانند
نه؛ نمی‌توانند
هرگز این سیب را
عادلانه قسمت کنند!
تو
به سهم خود فکر می‌کنی
من
به سهم تو!


گروس عبدالملکیان
 
بالا