• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

هر روز يك شعر تازه

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
در مقامی که رسد زو به دل و جان آسیب
نبود جان خردمند ز رفتن به نهیب
ناشکیبا مشو ار باز گذارد جانت
خانه ای را که ز ویران شدنش نیست شکیب
تن یکی خانهٔ ویرانی و بی سامانی ست
نتوان داشت در او جان و روان را به فریب
گر چه پیوستهٔ جان است تن تیره، ولیک
شاخ را نیست خبر هیچ ز بویایی سیب
گر چه از جان به شکوه است و به نیرو، هر تن
جان نگیرد ز تن تیره به زیبای زیب
دیدهٔ جان خرد است و روشش اندیشه
ناید از کوری و کری تنش هیچ آسیب
چشم جان روشن و بیناست ز نزدیک و ز دور
پای اندیشه روان است بر افراز و نشیب
بی گمان باش خردمند، که در راه یقین
خردت راست رود با تو، گمانت به وُریب
بابا افضل کاشانی
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
34
محل سکونت
ارومیه
در دل همان محبت پیشینه باقی است
آن دوستی که بود در این سینه باقی است
باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن
کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است
از ما فروتنی‌ست بکش تیغ انتقام
بر خاطر شریفت اگر کینه باقی است
نقدینه ی وفاست همان بر عیار خویش
قفلی که بود بر در گنجیه باقی است
وحشی اگر ز کسوت رندی دلت گرفت
زهد و صلاح و خرقه ی پشمینه باقی است
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
به روي زندگي دو خط زرد مي كشم
و چشم عاشق تو را كه گريه كرد مي كشم
تو رفتي و بدون تو كسي نگفت با خودش
كه من بدون چشم تو چقدر درد
مي كشم
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
چه‌قدر تنهاست
شاعری که عاشقانه‌هاش
دست به دست می‌روند
به دست تو اما،
نمی‌رسند!

رضا کاظمی
 

wonnin

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
8 اکتبر 2010
نوشته‌ها
4,001
لایک‌ها
7,614
محل سکونت
Wish I Knew
حالا بیا برویم

برویم پای هر پنجره

روی هر دیوار و

بر سنگ هر دامنه

خطی از خوابِ دوستت‌دارمِ تنهایی را

برای مردمان ساده بنویسیم

مردمان ساده‌ی بی‌نصیبِ من

هوای تازه می‌‌خواهند!

سید علی صالحی منبع
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
من ان درخت سروم
که از شعله ی اتش در جنگل سبز بیزارم
از قهر ابر بیزارم
از خشم تند باد بیزارم
ازپسرک بازیگوش که میشکند شاخه ها را سخت بیزارم....
ازتبرهیزم شکن بیزارم
ازمکرروباه و ازسلطه ی گرگ بر جنگل بیزارم....
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
دلم قلمرو جغرافیای ویرانیست
هوای ناحیۀ ما همیشه بارانیست
دلم میان دو دریای سرخ مانده سیاه
همیشه برزخ دل تنگۀ پریشانیست
مهار عقدۀ آتشفشان خاموشمگدازه های دلم دردهای پنهانیست
صفات بغض مرا فرصت بروز دهید
درون سینۀ من انفجار زندانیست
تو فیض یک اقیانوس آب آرامی
سخاوتی ، که دلم خواهشی بیابانیست
 

ramtinhm

Registered User
تاریخ عضویت
30 می 2013
نوشته‌ها
468
لایک‌ها
835
محل سکونت
تهران
شب ها كمي درد مي نوشم
صبح فردا مَرد از خواب بر مي خيزم
تا در اعتياد اين نوش وخروش
تو را از ياد ببرم.

داود جهانوند
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
تا نگذری از جمع به فردی نرسی

تا نگذری از خویش به مردی نرسی

تا در ره دوست بی سر و پا نشوی

بی درد بمانی و به دردی نرسی ابوسعید ابوالخیر
 

ramtinhm

Registered User
تاریخ عضویت
30 می 2013
نوشته‌ها
468
لایک‌ها
835
محل سکونت
تهران
شاه انوشیروان به موسم دی ****************** رفت بیرون ز شهر بهر شکار

در سر راه دید مزرعه‌ای ********************** که در آن بود مردم بسیار

اندر آن دشت پیرمردی دید ******************** که گذشته است عمر او ز نود

دانهٔ جوز در زمین می‌کاشت ******************* که به فصل بهار سبز شود

گفت کسری به پیرمرد حریص ****************** که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟

پایهای تو بر لب گور است ********************* تو کنون جوز می‌کنی به زمین

جوز ده سال عمر می‌خواهد ******************* که قوی گردد و به بار آید

تو که بعد از دو روز خواهی مرد ***************** گردکان کشتنت چه کار آید؟»

مرد دهقان به شاه کسری گفت: *************** « مردم از کاشتن زیان نبرند

دگران کاشتند و ما خوردیم ******************** ما بکاریم و دیگران بخورند»

بهار
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
یک ثـانیه گرم و چند ساعت سردی
هی می روی و دوباره بر می گردی
بــــا آمـدن تــــو اشک هـم می آید
با این اوصـــاف ، عین دنـدان دردی;)

خلیل جوادی
 

reza11503

Registered User
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2012
نوشته‌ها
757
لایک‌ها
1,071
محل سکونت
mashhad
یار با ما بیوفایی میکند
بیگناه از من جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بیوفا
جای دیگر روشنایی میکند
میکند با خویش خود بیگانگی
با غریبان آشنایی میکند
جوفروشست آن نگار سنگ دل
با من او گندم نمایی میکند
یار من اوباش و قلاشست و رند
بر من او خود پارسایی میکند
ای مسلمانان به فریادم رسید
کان فلانی بیوفایی میکند
کشتی عمرم شکستست ازغمش
از من مسکین جدایی میکند
آن چه با من میکند اندر زمان
آفت دور سمایی میکند
سعدی شیرین سخن در راه عشق
از لبش بوسی گدایی میکند
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
سرسبز دل از شاخه بریدم ، تو چه کردی ؟
افتادم و بر خاک رسیدم ، تو چه کردی ؟
من شور و شر موج و تو سرسختی ِ ساحل
روزی که به سوی تو دویدم ، تو چه کردی ؟
هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی
من قاصد ِ خود بودم و دیدم تو چه کردی
مغرور ، ولی دست به دامان ِ رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم ، تو چه کردی ؟
«تنهایی و رسوایی » ، « بی مهری و آزار »
ای عشق ، ببین من چه کشیدم تو چه کردی !
فاضل نظری
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
گفتم از آنچه که باداباد گر اعتراض و اگر فریاد

"تنها صداست که می ماند" من ماندگار نخواهم شد

در عین پیری و بیماری دستی به یال سمندم هست

مشتاق تاختنم؛ گیرم دیگر سوار نخواهم شد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
گناه من گناه بی گناهی ست
تمام هستی ام غرق سیاهی ست
به هر کس دل دادم بی وفا شد
چو پابندش شدم از من جدا شد
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
بانگ شادی از حریمش دور باد
هر که زاری آفرید
هر کسی لبخند را ممنوع کرد
هر که در تجلیل غم اصرار کرد
طعم شادی از حریمش دور باد
هر که درک عشق و زیبایی نداشت
هر که گل
پروانه
پرواز پرستو را ندید
هر کسی آواز را انکار کرد
شهر شادی از حریمش دور باد
هر که دیوار آفرید
هر که پلها را شکست
هر که با دلها چنان رفتار کرد
هر که انسان را چنین بیمار کرد
هر که دورش از حریم یار کرد مجتبي كاشاني
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
آنقدر در زمین لطافت هست
که به آن روز و شب رکوع کنی
خشم را بسپری به آب روان
با کمی مهر سّد جو کنی
بروی با بهانه ای زیبا
ناگهان عشق را شروع کنی
آنقدر شعر خوب و زیبا هست
که بخواهی به آن رجوع کنی
آسمان حدّ همطرازی تُست
گر به زیر آیی و خضوع کنی
شب یلدا بدون پایان نیست
می توانی از آن طلوع کنی مجتبي كاشاني
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیم وقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیم
داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم توهر چند از دو چـشم خودت می چکانیم
مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,874
محل سکونت
0098
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
موهات را ببند دلم را تکان نده
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن
من در کنار توست اگر چشم وا کنی
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود
 

somayeh60

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,443
لایک‌ها
4,740
یعنی می‌شود یک شب خوابید و
صبح از رادیو شنید
باد آزاد است از هر کجا که دلش خواستاگر خواست از جامه‌ی خواب ِ زن و عطر آینه بگذرد!؟
چکارمان دارند نمی‌گذارند با بوسه گفتگو کنیم
چکارمان دارند نمی‌گذارند بپرسیم چکارمان دارند
رادیو دارد دروغ می‌گوید.‌..
سید علی صالحی
 
بالا