alalalk71
Registered User
بطرز عجیبی دیگه با رفیقام حال نمیکنم امشب پیششون بودم
نمیدونم چرا همه دارن برام بی اهمیت میشن حوصله صحبت کردن باهاشون رو ندارم
دیروز ارایشگاه بودم یه پسره ریشو نشسته بود ای ور میزد ای ور میزد همشم مخاطبش من بودم یعنی تو دلم میگفتم بابا فکتو ببند چقدر حرف میزنی کشتی ما رو
اونروزم رفیقم اصرار بیا بریم تا بازار گفتم نمیام خودت برو حوصله ندارم حالا امشب دیدمش اقا قیافه گرفته
کلا ادما برام دارن غریبه میشن انگاری وجود ندارن انگاری تو یه نفر تو قطار نشستی و فقط داری رد میشی اطرافیان هم مثل منظره هایه مبهمی هستند که فقط می بینیشون و میگذری :general505:
چند سالی هست دیگه زندگی حال نمیده
مثکه مشکل همه گیره
منم همین مشکلو دارم..
آرزو به دلم موند با یکی که میرم بیرون الکی نخنده..الکی فاز نگیره..تعریف کردن از کل کل با دختر جزو صحبتاش نباشه..
اصلا ملت فقط کالبد آدم دارن..حس میکنی داری با یه کارتون یخچال راه میری تا با یه آدم.
نمیدونم این حصاری که ما داریم دور خودمون میکشیم و تقریبا هم غیر ارادیه به کجا ختم میشه ؟ :general405:
@nima_0916
اون چیزی که گفتی زیادی داری با کوچکترهای خودت میگردی نیما من با همسن و سالهای خودم و بزرگتر از سنه خودم حال نمیکنم خیلی داغونن نه شوری دارن و نه جاذبه ایی همش تو نخ کار و زن زندگی هستن اخه یه ادم مثلا 35 ساله متاهل چی داره بهت بگه ؟ فقط میناله از زندگیش فقط انرژی منفی میده اصلا به روحیه من نمیخورن
من سن پایینا رو حتی با تمامه لودگی سبک سری و حماقتشون بیشتر میپسندم حتی با اینکه برات میشینن به طور مسخره و کسالت باری از روابط با دوست دخترشون حرف میزنن
به یه سال نمیکشه تقریبا چند ماهه تا همین چند ماه پیش خوب بودم
چی شد که کم کم فاصله گرفتم ؟ نگرشم داره عوض میشه نسبت به روابطم با مردم شایدم از موقعی که چندین مشکل با هم برام پیش اومده
ولی در کل اخلاقم داره عوض میشه دیگه برا رفاقتها تلاش نمیکنم دیگه رفیقم از دستم ناراحت بشه از دلش در نمیارم دیگه مهم نیست
احساس پوچی بین این روزمرگی های گذرا:general602:
از یه طرف خوشحالم که تمام صداقت و احساسم رو دیگه نمیخوام حروم این همه ادم کنم
از یه طرفم خب بالطبع خیلی از رفافتها و روابط رو از دست میدم
در کل بله ناراحتم چند سال پیشها خیلی بهتر بود اما الان هر سال جلوتر میریم گندتر و غیر قابل تحمل تر میشه وقتی مشکلات هم رو سرت اوار میشن دیگه نفس کشیدنم برات زجر اور میشه
داداش الکی به خودت سختی نده نیمه گمشده ما اسمش روشه گم شده دیگه هم پیدا نمیشه باید از ورژن طرح و کلون استفاده کنی.
چاره چیست ؟ اخرش چه غلطی کنیم اینطور که نمیشه همه ش بکنواختی
این ها نشانه های افسردگی هستش من فکر نمی کنم من احساس می کنم شما در حال گذار هستید از یه مرحله به مرحله جدید زندگی فکر هم می کنم که ورزش رو بزنید تنگ کار نه این که حال میده نه تو این حالت البته چیزی که من تجربه کردم یه حالت رکود داره یه مدت سنگین میزنی گاراژ هیچ کاری نمی کنی بعد تا میای خودت رو جمع کنی زمانبر هستش
برین ورزش تستسترون آزاد میکنه بدنه آدرنالین ترشح می شه انگیزه های خوبی ایجاد میشه شخصا به این نتیجه رسیدم کار کنم پول در بیارم برم خارج از کشور خرج کنم برگردم دوباره کار کنم :general208: