درود و روز آغازین هفته بر همگی خوش؛
کاپیتان بلک زرد یک بوی شکلاتی شیک داره که به خصوص ترکیبش با توباکو وانیل به نسبت 4 بلک یک توباکو ؛ توباکو وانیل بسیار عالی رو می سازه. باقی موارد هم خدمت علی آقا پ خ خواهد شد. اگه تا حالا پاسخی نمی نوشتم برای این بود که شما شامه تان به اودکلن عادت داره و غیر ممکنه بتونین بدون مقایسه با اودکلن اورجینال (که فراوان در دسترس تان است) به اسانس نگاه کنید. بارها تجربه کردم اینو! اسانس باز جماعت؛ کاری به اودکلنش نداره؛ رایحه خوش می خواد و پخش و موندگاری. اودکلن باز تا اسانس رو ببینه شروع می کنه به مقایسه که فلان نت در اودکلن هست چرا در اسانس نیست و فلان نت در اسانس هست که در اودکلنش نیست....!
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي ---------------- به پيام آشنايي بنوازد آشنا را
آقا رضا سلام
تمام مردم این شهر عاشقت شده اند
چو شیشه عطر مگر باز کرده ای دهنت ؟
شايد بداني كه پيامبر اعظم ما نيز عطر باز بودند. ائمه ما هم مخصوصا اما حسين نيز عطر باز بودند. بطوري كه در معركه عاشورا حمام عطر گرفته اند .
لطفا ملاحظه بفرما :
پیامبر فرمودند: من سه چیز را دوست دارم : عطر و زن و نماز
امام حسین علیه السلام به عطر و بوی خوش علاقه ی بسیاری داشت به گونه ای که یکی از بیشترین هدایایی که برای حضرت می فرستادند عطر و مُشک بود و حضرت، در سفر کربلا نیز یک بار شتر، جای عطریات او بود که همه جا به دیگران می بخشید و خود نیز استعمال می کرد.(1)
در روز عاشورا، امام حسین علیه السلام اصرار کرد تا خیمه ای سرِ پا کنند و مُشک فراوان آوردند و در ظرف بزرگی ریخته و در آن خیمه، استعمال عطر نمودند.(2)
1- تاریخ زندگانی امام حسین علیه السلام ، عمادزاده، ج1، ص134 2- تاریخ طبری، مقتل الحسین، ج1، ص99 ؛ نفس المهموم (ترجمه)، ص296.
حافظ هم عطر باز بوده .
ملاحظه بفرما :
به نقل از جناب دکتر وهابزاده در انجمن ادبي حافظ در اردبيل كه بخش هایی از مقاله ای تحت عنوان "
سه عطر مهجور و کم آشنا در دیوان حافظ" را ارائه کردند. در قسمت هایی از مقاله آمده است:
ظاهراً خواجه ی شیراز علاقه ی خاصی به عطر و بوی خوش داشتند و بارها در دیوان خود به عناصر عطرآگین اشاراتی کرده است. شاهد این ادعا دومین بیت از اول و آخر دیوان مطیب و مستطاب خواجه است که هر دو بیت حکایتی است از جعد طره ی معطر از نافه ی مشکین.
در ابتدای دیوان می فرماید:
به بوی نافه ای کآخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکین اش چه خون افتاد در دل ها
و در آخر دیوان می فرماید:
آن طره که هر جعدش صد نافه ی چین دارد
خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوشرویی
خواجه در دیوان خود از هفت قلم ماده ی معطر صحبت می کند که اجازه می خواهم از این اقلام با عنوان
عطریات سبعه یاد کنم که چهار قلم از این ها، نام آشنا هستند که عبارتند از مشک، عنبر، عبیر و عود... سه قلم دیگر که آن ها را
عطریات ثلاثه نامیده ایم کم آشنا و مهجورند. این سه قلم عبارتند از: لخلخه،رَند و غالیه...
لخلخه یک بار، رند یک بار و غالیه هفت مرتبه در دیوان حافظ آمده اند.
لخلخه سای شد صبا دامن پاکش از چه روی
خاک بنفشه زار را مشک ختن نمی کند
*
اتت روایح رند الحمی و زاد غرامی
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
*
گر غالیه خوشبو شد در گیسوی او پیچید
ور وسمه کمانکش گشت، در ابروی او پیوست
بوي خوش بوي خوش است . بايد مغز من آن رو بفهمد. چه كار دارم كه نوتش چيه ؟ يا چرا نوت فلانش با نت فلانش عوضيه . برام مهم اينه كه هارموني رايحه ها رو تو مغزم حال كنم. نميشه كه مثلا شله زرد رو با آبليمو خورد. ميشه ؟ خوب ولي ميشه شله زرد رو با دارچين خورد چون همش باهم ميان و معجوني ميشن كه نگو. پس براي من اسانس يا ادكلن فرقي نداره . مهم برام رايحه است. هيچ وقت دنبال نت و نميدونم رايحه اول و دوم و پايه نبودم . در كل بو ميكنم و اگر كيف كردم ، ميپسندمش. دليل اين هم كه دنبال اسانس هستم اينه كه جنابعالي مطمئن و صادق و اصل بازي. چه كنيم ديگه . وسع من هم همينقدره. نميدونم شايد هم از اسانس خوشم نيومد. و ممكن است اين سفارش هم اولين و آخرينش باشد.
در هر حال جسارت و زياده گويي مرا عفو بفرما.
سپاسگزارم