یاد تو شب و روز قرین دل ماست .............. سودای دلت گوشه نشین دل ماست
از حلقهی بندگیت بیـــــرون نرود .............. تا نقش حیـــــــات در نگین دل ماست
شاعر :
ابو سعید ابو الخیر
رباعیات
پی نوشت :
پ.ن: دوستان موافقید در ادامهء کار از شعرهای شاهنامه هم استفاده کنیم؟
پیشنهاد خوبیه ولی کمی دشوار به نظر می آد ! چون تک بیتهایی که معنی کاملی داشته باشند در شاهنامه کمتر یافت می شوند و معنی بیشتر بیتها کاملا به ابیات قبل تر و حتی کل داستان وابسته است . مثلا برای بهتر فهمیدن این بیت :
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ ....... مژه تیرگی برده از پر زاغ
فردوسی
باید چند بیت قبل تر آن را هم بدانیم :
پس پردهء او یکی دختر است ..... که رویش ز خورشید روشنتر است
فردوسی
......
و برای تکمیل شدن بیت شاید بهتر باشه بیت بعد تر را هم بنویسیم :
اگر ماه جویی همه روی اوست .... وگر مشک بویی همه موی اوست
فردوسی
و از طرف دیگه موضوع مهمی هم وجود داره و به قول پروفسور شبلی نعمانی : " قدما و متاخرین هر کدام دارای خصایصی هستند ... ولی انصافا در متاخرین مزایایی وجود دارد که در خور توجه می باشد. از جمله لطافت تشبیهات و ظرافت استعارات آنها ست که در کلام قدما یافت نمی شود . زیرا تشبیهات قدما ساده و طبیعی بوده است و بیشتر در این صنایع از چیزهای محسوس کار می گرفتند ... " ولی متاخرین با استفاده از تجربه گذشتگان و ارتقاء مفاهیم سعی کرده اند این لطافت و نازکی تشبیهات و استعاره ها را به اوج برسانند. مثلا قرنها بعد از آنکه فردوسی تیرگی مژه را به پر زاغ تشبیه می کند( بیت بالا) شاعران بعدی این مژه های زیبا را به تیر های ظریفی تشبیه می کنند ( و ابرو ها را به کمان تشبیه می کنند)که معشوق با هر نکاه گویی این تیرها را به طرف قلب عاشق پرتاب می کند و اصابت این تیرهاست که منجر به صید عاشق (این مرغ وحشی ) شده است .
و می بینیم که انصافا این تشبیه زیبا تر است. و یا هنگامی که بسیاری از قدما چهره معشوق را به آفتاب و خنده اش را به صبح تشبیه می نمودند یکی از متاخرین با ذوق می گوید : " صبح ز خورشید رخت می خندد " و باز هنگامی که قدما به ستایش قد رعنای یار خود می پردازند . گروهی آن را در زیبایی و راست قامتی به سرو تشبیه می کنند و قرنها بعد سعدی اعتراض به این تشبیه را چنین عنوان می کند:
ای سرو به قامتش چه مانی ؟ ..... زیباست ولی نه هر بلندی
سعدی
یا بعد از آن هنگامی که حافظ برای تحسین زیبایی قد یار آن را به شمشاد تشبیه می کند بلافاصله با رنجش دلبر خود مواجه می شود و از این تشبیه خجل می گردد :
قدت گفتم که شمشاد است . بس خجلت به بار آورد ....... که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم
حافظ
یک مطلب دیگر اینکه خیلی ها معتقدند که زبان فردوسی با زبان امروز ما کمی فاصله دارد. شاید یکی از دلایلی که در بیشتر مشاعره ها از شعر شاعران سبک هندی استفاده می شد وجود مضمون آفرینی و عنصر خیال در شعر این شاعران ( مثل صائب .. حزین لاهیجی .. هلالی جغتایی .. وحشی بافقی و .... ) بود.
نتیجه این حرفها به هیچ وجه این نیست که از شعر های شاهنامه استفاده نکنیم بلکه قصدم این بود تا همه نسبت به دشواریهای این کار و همچنین اهمیت آن آگاه شوند. و البته در شاهنامه تک بیتها ی زیبا هست :
جهان سر به سر حکمت و عبرت است .......... چرا بهره ی ما همه غفلت است
فردوسی
***************
لینک آنلاین
شاهنامه فردوسی برای مطالعه :
http://www.farhangsara.com/fferdosi1.htm
لینک تاپیک در مورد
شعر نو :
http://forum.persiantools.com/t61282.html
این هم بیتی که در هنگام خواندن لبها به هم بر خورد نمی کنند و در آن از حرف " ب.م پ ...) خبری نیست :
هیچ کس در نزد خود چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قنادی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد
شاعر :
مولوی
منبع شعر فوق :
http://forum.persiantools.com/t38316.html
*************
*************
ادیت : توجه : لینک یک تاپیک خوب برای علاقه مندان به رمان :
http://forum.persiantools.com/t65840.html
*************