mirbest32
Registered User
توی عمق شب و دل تاریکی عشق رو جلوی خودم دیدم، چقدر کاترین نصیحتم کرده بود که مواظب باشم ولی انگار یه کم دیر شده بود...دیگه تو مرداب بودم، آخ که این مردابها چه کیفیتی دارن!
جوراب سوراخ، سارا دختر همسایه!، پشیمانی
پ.ن: دوستان یه کم کلمات رو با قرابت تر انتخاب کنن که بشه از توش یه طنز کشید بیرون، ببخشید اگر جمله ام اصلا شباهتی به طنز نداره دیگه! ...
جوراب سوراخ، سارا دختر همسایه!، پشیمانی
پ.ن: دوستان یه کم کلمات رو با قرابت تر انتخاب کنن که بشه از توش یه طنز کشید بیرون، ببخشید اگر جمله ام اصلا شباهتی به طنز نداره دیگه! ...
Last edited: