hossein137
مدیر بازنشسته
کرگدن داشت سینوس فی انگشت سبابه اش را میگرفت.تا محاسباتش به نتیجه برسد و بتواند برای خودش انگشتری از جناب شیر بگیرد
شیزوفرنی/بلبرینگ/کاسه ی داغ تر از آش
شیزوفرنی/بلبرینگ/کاسه ی داغ تر از آش
ادکلن زدم ، رفتم بیرون آلوچه بخرم پام گیر کرد به قیر کفشم کثیف شد :blink:
اسپانیا/ داستان / خودکار
پ ن : طنز تلخ بود![]()
سرنوشت اون قلندر که می گشت دنبال خوبی و صفا و عشق و پاکی
یه کمر شکل علامت سوال شد و یه روز مُرد ,توی یه کوچه خاکی...