ديروز ناصر حجازى امروز فرهاد مجيدى-چه كسى ادبيات فيروز را كنترل مى كند
فيروز كريمى بار ديگر بى توجه به محيطى كه در آن قرار گرفته لب به سخن باز مى كند و با ادبياتى كه صرفا مختص به خود او مى شود اين بار فرهاد مجيدى را سيبل حملات شفاهى اش قرار مى دهد. او در گفت وگويى كه ديگر هيچ كس را به خنده نمى اندازد و لبخندى را هم روى لب مخاطبى قرار نمى دهد، در مورد فرهاد مجيدى مى گويد: «كافى است به فرهاد بگوييد جريمه ات مى كنيم! وقتى حرف از ميليون به ميان مى آيد، تن و بدن فرهاد مى لرزد. الان چند روز است او دو ساعت قبل از تمرين مى آيد و دو ساعت بعد از تمرين مى رود. روزى چند بار با من تماس مى گيرد تا مطمئن شود زمان و مكان تمرين عوض نشده!» آيا اين جمله فيروز كريمى، در مورد بازيكنى كه به واسطه مدت زمان حضورش در استقلال و نمايشى كه در طول تاريخ زندگى اش در اين تيم در يادها گذاشته و ميان هواداران محبوبيتى كسب كرده، قابل قبول و معقول است !
فيروز كريمى محيط تازه زندگى اش را نه شناخته و نه انگار مى تواند بشناسد. او از ارتباط با جمعيت ميليونى هواداران يكى از قطب هاى پايتخت به دركى صحيح نرسيده و همين باعث مى شود زمانى كه مى خواهد فضا و محيط پيرامونش را براى پايان فصل و زمان نقل و انتقالات آماده كند، اين چنين بى توجه به پيشينه و جايگاه و كارنامه يك بازيكن، او را چنين به سخره بكشد. آيا فيروز كريمى كه سال هاى زندگى اش را در راه آهن، شهاب زنجان يا حداكثر پاس و بهمن گذرانده است، مى تواند تصور كند بقاى طولانى مدت در تيمى همچون استقلال، چه معنى و مفهومى دارد
فرهاد مجيدى را به واسطه خصيصه هاى رفتارى و گفتارى اش، هرگز در نقش بازيكنى با ناهنجارى هاى اخلاقى و رفتارى نشناختيم. گرايش او مثل هر انسان ديگرى براى كسب درآمد بهتر در دوران جوانى او را وارد فوتبال متمول امارات كرد و تا جايى كه مى دانيم آنقدر صاحب منافع مالى شده بود كه در پس تصميم دوباره اش براى بازگشت به استقلال، هيچ نگاه و انتظار مادى در تنظيم قراردادش نداشته باشد. اگر فيروز كريمى تازه واردى است كه صرفاً به خاطر طنزگويى ها و خنداندن مديران استقلال مورد حمايت و محبوبيت قرار مى گيرد، لااقل آرشيو و بايگانى باشگاه استقلال نشان مى دهد مجيدى، بى نياز از چانه زنى هاى مرسوم بازيكنان براى رقم قراردادشان، يك قرارداد سفيد را با استقلال به امضا رساند.
فيروز كريمى بار ديگر با حمله اى نامتعارف و ادبياتى هجوآلود كه نه در خور شأن نام استقلال است و نه با وقار ماهيت حقوقى سرمربى استقلال تناسبى دارد، در مورد نيمكت نشينى مجيدى اظهار نظر كرد. اين شكل از گويش سرمربى، نشانه هايى مستقيم با تعويض هاى مكرر فرهاد در بازيهاى گذشته هم دارد. كريمى آشكارا چه در عمل (تعويض كردن مجيدى) و چه در حرف (به تمسخر گرفتن فرهاد و ادعا در مورد مادى گرا بودن اين بازيكن) كوشش مى كند واكنش هاى عصبى مجيدى را ببيند. در مرتبه گذشته، يك اعتراض روى نيمكت به بيرون ماندن فرهاد از تركيب منجر شد و حال همين احتمال در عكس العمل بعدى مجيدى قوت بيشترى مى گيرد.
سرمربى استقلال از روز ورودش به كادر فنى اين تيم، براى بيرون گذاشتن مهره هاى قديمى كه روى سكوها محبوبيتى فراتر از او دارند از هر درى وارد شد. ناصر حجازى به خانه اش رفت. محمد نوازى مثل پيروز قربانى اخراج شد و حالا فرهاد مجيدى هدف بعدى شناخته مى شود. آيا تاريخچه باشگاه استقلال چنين رفتارى را در طول عمر خود ديده بود مديريت باشگاه استقلال در قبال اين حرمت شكنى ها و بازى كردن با مردانى كه جزيى از تاريخ اين مجموعه مردمى هستند چه عكس العملى نشان مى دهد !
تقديم به دوستان استقلالي به نقل از روزنامه ايران ورزشي مورخ 26 ارديبهشت 87
فيروز كريمى بار ديگر بى توجه به محيطى كه در آن قرار گرفته لب به سخن باز مى كند و با ادبياتى كه صرفا مختص به خود او مى شود اين بار فرهاد مجيدى را سيبل حملات شفاهى اش قرار مى دهد. او در گفت وگويى كه ديگر هيچ كس را به خنده نمى اندازد و لبخندى را هم روى لب مخاطبى قرار نمى دهد، در مورد فرهاد مجيدى مى گويد: «كافى است به فرهاد بگوييد جريمه ات مى كنيم! وقتى حرف از ميليون به ميان مى آيد، تن و بدن فرهاد مى لرزد. الان چند روز است او دو ساعت قبل از تمرين مى آيد و دو ساعت بعد از تمرين مى رود. روزى چند بار با من تماس مى گيرد تا مطمئن شود زمان و مكان تمرين عوض نشده!» آيا اين جمله فيروز كريمى، در مورد بازيكنى كه به واسطه مدت زمان حضورش در استقلال و نمايشى كه در طول تاريخ زندگى اش در اين تيم در يادها گذاشته و ميان هواداران محبوبيتى كسب كرده، قابل قبول و معقول است !
فيروز كريمى محيط تازه زندگى اش را نه شناخته و نه انگار مى تواند بشناسد. او از ارتباط با جمعيت ميليونى هواداران يكى از قطب هاى پايتخت به دركى صحيح نرسيده و همين باعث مى شود زمانى كه مى خواهد فضا و محيط پيرامونش را براى پايان فصل و زمان نقل و انتقالات آماده كند، اين چنين بى توجه به پيشينه و جايگاه و كارنامه يك بازيكن، او را چنين به سخره بكشد. آيا فيروز كريمى كه سال هاى زندگى اش را در راه آهن، شهاب زنجان يا حداكثر پاس و بهمن گذرانده است، مى تواند تصور كند بقاى طولانى مدت در تيمى همچون استقلال، چه معنى و مفهومى دارد
فرهاد مجيدى را به واسطه خصيصه هاى رفتارى و گفتارى اش، هرگز در نقش بازيكنى با ناهنجارى هاى اخلاقى و رفتارى نشناختيم. گرايش او مثل هر انسان ديگرى براى كسب درآمد بهتر در دوران جوانى او را وارد فوتبال متمول امارات كرد و تا جايى كه مى دانيم آنقدر صاحب منافع مالى شده بود كه در پس تصميم دوباره اش براى بازگشت به استقلال، هيچ نگاه و انتظار مادى در تنظيم قراردادش نداشته باشد. اگر فيروز كريمى تازه واردى است كه صرفاً به خاطر طنزگويى ها و خنداندن مديران استقلال مورد حمايت و محبوبيت قرار مى گيرد، لااقل آرشيو و بايگانى باشگاه استقلال نشان مى دهد مجيدى، بى نياز از چانه زنى هاى مرسوم بازيكنان براى رقم قراردادشان، يك قرارداد سفيد را با استقلال به امضا رساند.
فيروز كريمى بار ديگر با حمله اى نامتعارف و ادبياتى هجوآلود كه نه در خور شأن نام استقلال است و نه با وقار ماهيت حقوقى سرمربى استقلال تناسبى دارد، در مورد نيمكت نشينى مجيدى اظهار نظر كرد. اين شكل از گويش سرمربى، نشانه هايى مستقيم با تعويض هاى مكرر فرهاد در بازيهاى گذشته هم دارد. كريمى آشكارا چه در عمل (تعويض كردن مجيدى) و چه در حرف (به تمسخر گرفتن فرهاد و ادعا در مورد مادى گرا بودن اين بازيكن) كوشش مى كند واكنش هاى عصبى مجيدى را ببيند. در مرتبه گذشته، يك اعتراض روى نيمكت به بيرون ماندن فرهاد از تركيب منجر شد و حال همين احتمال در عكس العمل بعدى مجيدى قوت بيشترى مى گيرد.
سرمربى استقلال از روز ورودش به كادر فنى اين تيم، براى بيرون گذاشتن مهره هاى قديمى كه روى سكوها محبوبيتى فراتر از او دارند از هر درى وارد شد. ناصر حجازى به خانه اش رفت. محمد نوازى مثل پيروز قربانى اخراج شد و حالا فرهاد مجيدى هدف بعدى شناخته مى شود. آيا تاريخچه باشگاه استقلال چنين رفتارى را در طول عمر خود ديده بود مديريت باشگاه استقلال در قبال اين حرمت شكنى ها و بازى كردن با مردانى كه جزيى از تاريخ اين مجموعه مردمى هستند چه عكس العملى نشان مى دهد !
تقديم به دوستان استقلالي به نقل از روزنامه ايران ورزشي مورخ 26 ارديبهشت 87