اول فصل که گفتن علی دائی سرمربی شد .... زدم تو سر خودم
چرا گل محمدی رو عوض کردن ... مگه با اون تیم نصفه و نیمه بد نتیجه گرفته بود
......
خانه از پایبست ویران است ...
این چه حکمتیه ؟
هر بازیکنی میاد تو پرسپولیس ، جنگندگی و دوندگی و قدرتش رو از دست میده
این بازیکنائی که الان هستن نصفه خودشون هم نیستن در صورتیکه همینا توی
باشگاههای قبلی برای خودشون کسی بودن ......
به نکات خوبی اشاره کردید.
در مورد سرمربی مناسب برای پرسپولیس؛ این موضوع پیچیده شده متاسفانه. اگر آمار بگیرید می بینید که در تاریخ لیگ برتر پرسپولیس یکی از باشگاه هایی بوده که بیشترین تغییرات رو در کادر فنی و همین طور مدیریت باشگاه داشته. این نقطه ضعف مهمی برای پرسپولیس محسوب می شه و پیام هایی داره از جمله این که: مربی شش دانگ از جنس پرسپولیس که بتواند حواشی ریز و درشت حول باشگاه رو کنترل بکنه موجود نیست!/ دخالت هایی از بیرون باشگاه برای تغییرات مدیریتی وجود داشته و هنوز هم داره/ تحمل هوادار در ناکامی ها کم هست
همیشه در پروسه انتخاب سرمربی جدید یک جنگ زرگری عجیب و غریب بین پیشکسوتان پرسپولیس در می گیره و هر کدام پرسپولیس را سهم خودش می داند!
هر کسی هم که تعیین می شود به عنوان سرمربی باید متوجه مسؤولیت سنگینی که روی دوشش گذاشته اند باشد، چون در تاریخ فوتبال این مملکت پرسپولیس نام آور بوده و روزگاری اسمش لرزه به اندام حریفان می انداخته و معمولا می آمدند توی زمین تا کمتر گل بخورند ولی الان موضوع کاملا برعکس شده یعنی در تلاش هستند که بیشتر گل بزنند به پرسپولیس! بنابراین یک فشار روانی عملا روی سرمربی و همین طور بازیکنان هست.
اما در مورد نتیجه این فصل:
قبلا هم عرض کرده ام، اگر قرار بر نتیجه گیری درست و بازگشت اقتدار پرسپولیس به آن چه که تاریخ تصدیق کننده آن است باشد، باید چند کار مهم انجام بشود:
1- مدیریت صحیح، با ثبات و بدون دخالت سیاسیون (تاریخ لیگ برتر گویای این حقیقت است که پرسپولیس از این حیث دچار مشکل بوده و متزلزل عمل کرده است)
2- تامین شرایط مالی قابل قبول برای این باشگاه (پرسپولیس و استقلال فقط در صورتی که خصوصی شوند می توانند موفقیت های پایدار و پردوام داشته باشند)
3- حفظ بازیکن های جوان در ترکیب فعلی. به عقیده من اضافه کردن بازیکن های جوان و آینده داری مثل صادقیان، کفشگری، عالیشاه، مسلمان، غریبی ... کار ارزشمندی بود که انجام شد، این یعنی سرمایه گذاری درست. خیلی وقت ها اینطوری است که شما نمی توانی در سال اولی که سرمایه گذاری می کنی به نتیجه دلخواه دست پیدا بکنی، پس باید صبور بود تا این سرمایه گذاری به موقع نتیجه بدهد.
4- تقویت ترکیب بازیکنان و ترمیم نقاط ضعف. به عنوان مثال یکی از مهم ترین نقاط ضعف در سال های اخیر نبود یک هافبک طراح و به اصطلاح یک پلی میکر قوی در میانه میدان است که پرسپولیس هنوز موفق به جذب بازیکنی در حد و اندازه کریم باقری نشده و آسیب زیادی دیده از این بابت.
5- پذیرش و تحمل ناکامی از سوی هواداران و دادن فرصت کافی به کسی که اگر سرمربی مناسبی تشخیص داده شده، بتواند به کارش ادامه بدهد (صحبت من دفاع از دایی نیست، به اصل کلام توجه کنید). یادآوری می کنم که مفهوم این جمله این نیست که کسی صدایش در نیاید! خیر، مقصود هدایت مجموعه تیم به سمت موفقیت با تحمل کاستی ها و بر اساس واقع بینی و امکانات است. یکی از مشکلات اساسی همین بوده که همه توقع بالایی دارند از این باشگاه و بازیکنانی هم که وارد پرسپولیس می شوند شاید از یک سو به لحاظ تبلیغاتی و این که مدام در نشریات با ایشان مصاحبه می کنند و عکس شان رفته روی جلد مطبوعات اشباع بشوند و از سوی دیگر به دلیل توقعات بالایی که از ایشان هست و کسی تحمل حتی یک اشتباه و خطای آنها را ندارد، عملا دچار استرس و فشار مضاعف بشوند، نکته ای که مثلا عالیشاه در سایپا تجربه نکرده بود و حالا در پرسپولیس کانون توجهات همه شده و اینها کار را سخت می کند برای موفقیت بازیکن جدید، خصوصا اگر جوان هم باشد، باید زمان بگذرد تا با شرایط کاملا مچ بشود.
به هر حال این مسایل تا بحال دخالت داشته در ناکامی های پرسپولیس و اگر به خصوص در زمینه مسایل مدیریتی در سطح کلان تصمیم درست گرفته نشود، اوضاع بهتر نخواهد شد و این موضوع با کنار گذاشتن اسامی رویانیان و دایی حل نمی شود. تصور کنید برای فصل آینده دادکان بشود مدیر عامل و سرمربی هم فرضا فرکی؛ چه تضمینی هست که بعد از باخت سوم در همان ابتدای فصل فریادهای حیا کن رها کن در سکوها شنیده نشود؟
باید این حققیت را قبول کرد که پرسپولیس سال های اخیر دچار مشکل مزمن شده و حل آنی آن ممکن نیست.
فعلا حرف اصلی و مهم را دارد وزارت ورزش می زند که این دو باشگاه پرطرفدار را
"سود ده"!! ذکر کرده و حاضر به کمک که نیست هیچی، عملا اینها را در نقشه فوتبال باشگاهی
"زیر پونز" گذاشته!