دوستان سلام .
راستش تا زمانی که اسم مصطفوی اعلام نشده بود حسابی کلافه و عصبانی بودم از این وضعیت نابسامان تیممون . اما با اعلام اسم داریوش خان ( به قول شفیع ) کمی امیدوار شدم . به دلایل زیر :
1- مصطفوی شدیدا با حال و هوای فوتبال ما آشنا هست . روابط بسیار قوی با بعضی از مقامات AFC داره . کاملا با سازوکار های باشگاه داری آشناست . به قول ساسان ته لابی بازهاست
2- با توجه به اینکه در مدیریت به سبک ایرانی تنها چیزی که دیده نمی شه اصول کلاسیک مدیریتی هست و اغلب رابطه و لابی و این چیزا هست که یک مدیر رو موفق می کنه معتقدم مصطفوی می تونه با دسترسی به منابع جدیدی که داره ( جدید نسبت به کاشانی ، چون به هر حال کاشانی 1 سال از منابعش بهره گرفته ) و با توجه به تجربیاتش یک سال دیگه رو هم خوب بگذرونه .
3- شاید این دلیل خیلی منطقی نباشه و فقط به نوعی روایت تاریخی باشه . زمانی که صحبت از برکناری انصاریفرد و جانشینی کاشانی بود همین جو امروزی برقرار بود . هیچ کس به کاشانی اعتقادی نداشت و همه اون رو مقصر می دونستن که با باند بازی و اعمال قدرت می خواد این پست رو به دست بگیره . حالا چی شد که همچین فردی تبدیل شد به قهرمان قرمز ها ؟ شاید همین اتفاق برای مصطفوی هم رخ بده .
امیدوارم این وسط دل هوادار شاد بشه . فوتبال برای خیلی از جوون های این مملکت تنها دلخوشی زندگیشون هست .
بهتره دلمون رو زیاد خوش نکنیم،متاسفانه آقای مصطفوی رو ما نسل سومی ها خوب نشناختیم، این متن رو بخونید تا علتش رو بفهمید.(تو این متن گفته شده که چرا نسل سومی ها مصطفوی رو مظلوم می دونن، در صورتی که به هیچ عنوان اینطوری نیست)
كالبدشكافى آقاى مديرعامل در سه نسل
او يك استقلالى است
پيام يونسى پور
Payam Younesipour
انتخاب هاى او براى سرمربيگرى تيم ملى به پروين، مايلى كهن و قلعه نويى ختم مى شود و وقتى تاريخ را مرور مى كنيم مى بينيم مصطفوى اول وعده حضور امه ژاكه و كلمنته را مى داد و بعد مايلى كهن و قلعه نويى سرمربى مى شدند. حالا كه گفته ايويچ را مى آورم چه كسى اول شخص نيمكت پرسپوليس خواهد شد !
مقدمه: وقتى اسامى اعضاى جديد هيات مديره پرسپوليس منتشر شد، چه احساسى پيدا كرديد احتمالا احساسات شما رابطه اى مستقيم با علاقه تان به يكى از دو تيم پايتخت نشين دارد. استقلالى هستيد يا پرسپوليسى حالا بگوييد خوشحال شديد يا ناراحت خبرش شوكه كننده بود يا آرام بخش ! به تناسب ميزان هوادارى تان از پرسپوليس و استقلال مى تواند در رضايت يا عدم رضايت شما از مديرعاملى داريوش مصطفوى نقش داشته باشد. مردى كه هنوز نمى دانيم براساس چه متر و معيارى وارد هيات مديره باشگاه شد و در دوره اى كه جوانگرايى در تمام عرصه هاى مديريتى كشور نمود عينى داشته، در اواخر ششمين دهه زندگى اش به پست مديرعاملى باشگاه دست پيدا مى كند!
داريوش مصطفوى را چگونه مى شناسيد براى نسل سومى ها نام مصطفوى مترادف با يك رييس فدراسيون است. مردى كه پس از سال ها انتظار تيم ملى را به جام جهانى رساند و از مسند قدرت كنار رفت. مصطفوى را همين نسل به عنوان منتقد درجه يك صفايى فراهانى (نه به خاطر عقايد سياسى اش كه صرفا به دليل نشستن بر جاى او) مى شناسند و دبير كل موقتى كه وقتى به فدراسيون معلق فوتبال ايران رسيد، هيچ كاميابى و موفقيتى را به ارمغان نياورد.
نسل دومى ها از داريوش مصطفوى فقط يك منتقد و كارشناس را به ياد مى آورند. چند سال دبيرى و نايب رييسى فدراسيون در اواسط دهه ۶۰ و البته راى هايى كه هرگز فراموش نمى شود. مثل حكم بر شكست ۳- صفر پرسپوليس مقابل استقلال در آن بازى جنجالى ۷۲ و محروميت فله اى بازيكنان اين تيم! دشمن سرسخت مجتبى محرمى و دوستدار على پروين قبل و بعد از مسووليتى كه در فدراسيون داشت، كارشناسى بازيهاى جام جهانى در تلويزيون را هم انجام مى داد.
نسل اولى ها او را بهتر به ياد مى آورند. بازيكن تيم تهران جوان كه در سال ۱۳۴۷ خورشيدى كه بنا به دستور مستقيم شاه جزو تيم هاى منحل شده قرار گرفت سال ۴۷ به استقلال (تاج) رفت و دليل انتخاب اين تيم را حضور دوستان قديمى اش در تيم آبى پوش عنوان كرد. دو سال بعد او ديگر پيراهن استقلال را از دست داده بود. يك سال خانه نشين شد تا پرسپوليس با كوچ دسته جمعى بازيكنانش از پيكان با قحطى بازيكن روبه رو شود. همايون بهزادى، داريوش را به پرسپوليس آورد تا مصطفوى طى دو سال ۵۹ بار پيراهن پرسپوليس را بر تن كند. نيازى نيست نسل هاى قبل از نسل اول مصطفوى را به ياد بياورند چون احتمالا به رحمت ايزدى رفته اند و نيازى نيست با حضور اين مرد در مسند مديرعاملى پرسپوليس دچار احساس خاصى شوند!
نسل اولى ها از داريوش مصطفوى يك چهره محافظه كار و اهل تعامل را در ذهن خود مى شناسند. مردى كه قادر است بنا به وضعيت موجود، با چرخشى ۱۸۰ درجه اى به سوى فرد يا جريان ديگر برود. او تطبيق پذير است و اين باور را مى توانيد در تمامى نسل اولى ها پيدا كنيد. او از بچگى عشق مديريت داشت و خودش را براى نشستن روى صندلى آماده مى كرد.
نسل دومى ها داريوش را مديرى خودرأى به ياد مى آورند كه تا حدود زيادى تحت تاثير چند دوست قديمى اش قرار مى گرفت. اطراف مصطفوى را مردانى مى سازند كه همگى هم نسل او هستند. از فكر جديد و جوان خبرى نيست، چون او خودش را اهل به روز كردن نمى داند! شما عين اين باور را در ميان تك تك نسل دومى هاى فوتبال ايران پيدا مى كنيد، مگر اينكه عده اى خاص از قبل، از صحبت هاى ويژه او بهره مند شده باشند.
خودش به شدت به روابط پشت پرده و بين المللى اش مى بالد اما در عمل بدترين رفتارهاى كنفدراسيون آسيا، فيفا و داورى عليه فوتبال ملى ايران زمانى رقم خورد كه او يا دبير فدراسيون بود يا رييس و نايب رييس!
در نگاه نسل سومى ها داريوش مصطفوى مظلوم واقع مى شود. معلوم نيست چه كسى راست مى گويد! گروهى ادعا مى كنند در پاكى و صداقت او نبايد ترديد كرد و گروهى ديگر دقيقا بر خلاف اين مساله مى انديشند … قضاوت واقعى با خدا است اما از نگاه يك نسل سومى، انتخاب هاى مصطفوى، گوياى شكل مديريتى اش مى شود. انتخاب هاى او براى سرمربيگرى تيم ملى به پروين، مايلى كهن و قلعه نويى ختم مى شود و وقتى تاريخ را مرور مى كنيم مى بينيم مصطفوى اول وعده حضور امه ژاكه و كلمنته را مى داد و بعد مايلى كهن و قلعه نويى سرمربى مى شدند. حالا كه گفته ايويچ را مى آورم چه كسى اول شخص نيمكت پرسپوليس خواهد شد !
موخره: شما چه استنباطى از حضور داريوش مصطفوى در رأس كادر مديريتى باشگاه پرسپوليس داريد پيرمرد، چه هديه اى به قهرمان خواهد داد آيا قرار است با شيوه خرد جمعى و براى راضى كردن دل تمام منتقدان و … از همه نظرخواهى كرد و يكى را بر مسند سرمربيگرى تيم پرسپوليس نشاند وزن مديرعامل پرسپوليس … در اين مورد چه نظرى داريد !