پویول بین دو نیمه تیتو را متقاعد کرد : " اگر ژاوی توپ را اینجا بفرستد، من گل میزنم! "
پدرو آماده برای سفر به مالاگا
کمیته ی انضباطی حتی حاضر نشد صحنه ی لگد شدن دست مسی را مورد بررسی قرار دهد / حرکت په په در ورزشگاه از دیدها پنهان ماند و او میتواند امشب بازی کند !
پزشک باشگاه بارسلونا: جای کفش های په په هنوز روی دست مسی مانده !
پپ جواب مثبت میدهد،ولی نه قبل از الکلاسیکو / او قرارداد جدیدش را بعد از بازی با مادرید و قرارداد جدید بقیه ی اعضا امضا خواهد کرد .
آندرئو فونتاس ، مدافع جوان کاتالان ها، به دلیل آسیب دیدگی از ناحیه زانو نمی تواند تا پایان فصل برای تیمش به میدان برود .
ویا ...
داوید تروئبا، رمان نویس و فیلمساز مشهور مادریدی و صمیمی ترین دوست پپ حدود اواسط فصل پیش در ال پاییس مقاله ای طولانی راجع به او نوشت ....
پپ بر روی میز کارش در کمپ تمرین ، کلکسیونی که غالبا کتاب هستند را نگهداری می کند ، کتابهایی که برخی از آنها را ناشرین ، برخی را دوستان و برخی دیگر را خود نویسندگان برایش فرستاده اند . در پشت سر اینها می توانید آثار مارکو آئوریلیو ، بالتازاربراسین یا سنکا را بیابید .
با وجود اینکه او اهل مطالعه است و دانش فراوانی دارد ولی معمولی رفتار میکند وبه هیچ وجه از خود راضی و خود بین نیست . کم پیش نمی آید که با اشاره کردن به صف کتابهایی که در انتظار خواندن هستند می گوید که :" خدای من ، من یک شیاد هستم ، مردم کی خواهند فهمید که من توان خواندن این همه کتاب را ندارم ؟" اما به موقعش به کتابفروشی میرود و دو سه کتاب سفارش شده و چند کتاب را به قصد هدیه دادن و مجموعه ای از دی وی دی های گوناگون را خریداری می کند . اغلب بعد از آنکه تماشای یک فیلم یا رمانی که او را مسحور خودش کرده است را به پایان میرساند از او می شنوی که می گوید : نمیدانم آنهایی که آن را فهمیدند در مورد ان چگونه فکر می کنند اما من با آن عشق کردم ".
گاهی اوقات ، جامعه کاتالانی مانند یک نوع Dalai prêt-à-porter ، یک مرد حکیم ، به گواردیولا می نگرد . آنها در مورد ستایش های پپ لطیفه می سازند : گویی انگار مسابقه پاچه خواری بود . آنها از خودشان می پرسند که وقتی که ناکامی از راه برسد ، اگر این تحسین ها در زمان ذبح کردن ، چاقو ها را تیز نکنند آیا محاسن این ستایش ها تبدیل به معایب نمی شود ؟ جواب در یک روز بارانی بود .
دو روز پس از حذف بارسلونا توسط اینتر در لیگ قهرمانان ، بارسا در لالیگا به مصاف ویارئال قدرتمند رفت . امتیاز از دست دادن در آن بازی مساوی با از دست رفتن لالیگا بود . او عمق لطمه روحی و از هم پاشیدگی بازیکنانش که ناشی از حذف از آن رقابت معتبر بود را می دید .
گواردیولا در مورد گزینش جملات و پیام های کوتاه ، واضح ، ساده ، آسان فهم و در عین حال تاثیرگذار که انگیزه بازیکنان را بیدار می کند ، وسواس زیادی به خرج میدهد . او از ویدئو ها و عکس های یوتیوب ، تلاش ها ، ایده ها ، لحظات و جزئیات و هر چیز دیگری که برای ارتقای روحی بازیکنان مهم است استفاده کرده است . آن روز او قبل از شروع بازی لبخند به لب رو به بازیکنانش کرد و گفت :" آقایان ، من دیگر نمی توانم چیزی به شما بگویم ، شما بسیار بیشتر از آن چیزی که یک مربی از بازیکنانش توقع دارد به من بخشیده اید ، شما بازیکنان بزرگی هستید و بزرگیتان مرا تبدیل به مربی اسم و رسم داری کرده است . متشکر بخاطر همه چیز ، من فقط میخواهم یک چیز را به شما بگویم : اگر ما امروز اینجا را با شکست ترک کنیم و لالیگا از چنگمان خارج شود ، این چیزی را تغییر نمی دهد ، قطعا هیچ چیزی را ، خونسرد باشید ، هزاران تشکر از شما ، از نظر من صرف نظر از هر نتیجه ای که امروز شکل بگیرد ، شما قهرمانید ". در آن روز بارانی بارسلونا 4-1 آن بازی و]نهایتا [ لالیگا را برد، بر روی سکوها ، والنتی پدر پپ معجزه پسرش را تماشا میکرد ...
برای پپ تنها چیزی که دوری فرزندانش را در لحظه های مهم بخاطر حضور بر روی نیمکت مربیگری جبران می کند ، پدرش است .
از روزی که او مربیگری در دسته چهارم را شروع کرد ، پدرش تصمیم گرفت که بازی های او را تعقیب کند . این موضوع به او سلامتی می بخشد و او را سرگرم و خوشحال میسازد . پسرش دوست دارد که فکر کند او سال های باقی مانده زندگی اش را صرف او میکند .
شاد کردن هواداران ، تمنای قلبی این مربی متعصب نسبت به بارسا است ، مربی ای که در سن 13 سالگی به لاماسیا ، پایگاه کلیدی شکل گیری بازیکنان باشگاه نقل مکان کرد تا زندگی اش را در آنجا بگذراند . بخاطر همین ،برای او هیچ چیز بهتر از تماشای این موضوع نیست که هواداران با تمام وجود شور و حرارت را نثارتیم او کنند و او با انجام بازی های زیبا، به همان اندازه به آنان سرخوشی و شادی ببخشد و آن شور را به آنها برگرداند .او هر زمانی که بتواند به ما یاد آوری می کند که
:" بهترین چیز این شغل این است که مردمی که مشکلاتی بسیار جدی تر از فوتبال دارند ، مردمی که در میان بحران های طاقت فرسا زندگی می کنند یا با گرفتاری ویژه ای دست به گریبان هستند ، برای مدتی زندگی را فراموش کنند و به برکت بازی جشن بگیرند " .
گواردیولا واقعا به فوتبال عشق میورزد ، به پیروز شدن عشق میورزد چرا که فوتبال برای آن بنا شده است ، اما پیروز شدن با شرافتی که درخور بازی فوتبال است . او یک سیستم ارائه میدهد و تنها می خواهد که شما به او اعتماد کنید و به ان وفادار باشید . روزی که متوجه شود که بازیکنانش کمی کم کار ، بی تفاوت و متزلزل هستند حتی اگر تاخیر در یک جلسه تمرینی باشد ، تبدیل به مردی غمگین و ناامید می شود و می خواهد که آن تمرین را بکلی ترک کند . او یک حرفه ای هست که نسبت به جزئیات وسواس دارد ، جزیئات گرا است و با جزئیات زندگی می کند زیرا میداند که این جزئیات هستند که سرنوشت همه چیز را تعیین می نند . او به باشگاهی خواهد رفت که موثر باشد و قانونی مستقر کند که یک دکور نباشد . او دستمزدش را تنها برای یک سال دریافت می کند و هرگز بیشتر از این چیزی را، حتی یک قهوه را بدون پرداخت بهایش طلب نمی کند .
او اشتیاقی ندارد که بعنوان یک مرشد و راهنما شناخته شود ، او نمی خواهد که چیزی بیشتر از یک مربی ، یک مربی خوب باشد اما او برای این جامعه ی نیازمندِ الگو ارزش قائل است ، جامعه ای که شاید از نیرنگ بازان ، از افرادی که از دیگران سوء استفاده می کنند ، از شیاطین ، از افرادی که از تریبون های ممتازی چون تلویزیون ، تجارت یا سیاست ، ارزش های خودپرستی، منفعت طلبی منفی و خودخواهی را بر دیگران تحمیل می کنند ، خسته شده است . او به این جامعه تعلق دارد و تلاش می کند که با انجام دادن کارش به نحو احسن ، با کمک کردن به ایجاد حس مشترک و برادری ، با استفاده از جایگاه اجتماعیش به این جامعه شرافت ببخشد . او با همان شرافتی که خاص یک ماسون است ، بدون اینکه دیگران ببینند یا تشویقش کنند ، خشت بر روی سیمان می گذارد.
.