ترديد و تقلب
مسى، مهاجم طلايى بارسلونا اولين نفرى نبود كه يك گل مشكوك به ثمررساند. پيش از او، ده ها فوتباليست چه با دست و چه با پا، گلى كاملاً جنجال برانگيز به نام خود ثبت كردند. نمونه هاى تاريخى مى خواهيد؟ از«دست خدا»ى مارادونا تا «گل ومبلى» و پنالتى جنجالى جدال ۷ دهه پيش رئال مادريد و بارسلونا و همچنين تغيير سرنوشت فصل ۱۹۹۱-۱۹۹۰ ليگ اروپا با يك گل عجيب، فوتبال مانند هر پديده اجتماعى كاملاً شفاف به پيش نرفته است. شايد اين ۷ مورد شما را قانع كند.
1- دست خدا
همه فوتبالدوستان از آنچه مارادونا در بازى مرحله يك چهارم نهايى جام جهانى ۱۹۸۶ رقم زد، اطلاع دارند. يك حركت انفرادى از اعجوبه، پاس زيبا توسط يك همتيمى و در نهايت گلزنى با دست. وقتى مى گفتند يك دست صدا ندارد، مسلماً به موردى غير از اين مسأله استثنايى اشاره مى كردند چون ضرب دست مارادونا چنان قدرت داشت كه به تنهايى انتقام يك ملت را گرفت و اجازه نداد داغ جزيره مالويناس (يا همان فالكلند كه توسط انگليسى ها اشغال شد) بر دل اين ملت مغرور آمريكاى جنوبى بماند. پس از تثبيت برترى ۲ بر يك آرژانتين، مردم «بوينس آيرس» عكس قربانيان جنگ ۲ كشور را در دست گرفته و به خيابان ها ريختند. شكست خورده هاى سياست در دوز و كلك هاى فوتبالى دست انگليسى ها را از پشت بسته بودند. آنها ثابت كردند پيروزى فوتبالى گاهى فراتر از آنچه تصور مى شود، ارزش دارد، بخصوص اگر راقم چنين بردهايى از «دست خدا» صحبت كند. «فالكلند» هرگز به آرژانتين بازپس داده نشد و برد با تقلب ياران مارادونا نيز براى هميشه در تاريخ به ثبت رسيد. آبى و سفيدهاى آمريكاى جنوبى «تقاص» پس ندادند و حتى جام را هم بالاى سر بردند اما بعد...
2- فينال جام جهانى ۱۹۹۰
قرار بود فينال تكرارى آلمان و آرژانتين، حسن ختام باشكوهى براى تورنمنت سرد و كم گل جام جهانى ۱۹۹۰ رقم بزند با اين حال اصلاً جالب نبود. همه به وقت اضافه فكر مى كردند. مارادوناى مصدوم هم ديگر مجال استفاده از دست هاى طلايى خود را به دست نياورد تا اينكه... يك آلمانى زمين خورد و داور مكزيكى ديدار نقطه پنالتى را نشان داد. ادامه ماجرا را مى دانيد. بره مه پشت توپ ايستاد و توپ را به فاصله چند سانتى متر، دور از دستان «گويگو چه آ» دروازه بان پنالتى گير حريف، درون دروازه جاى داد. براى نخستين بار در تاريخ معتبرترين تورنمنت فوتبال دنيا تنها گل فينال را از روى نقطه پنالتى زد؛ آن هم به مشكوك ترين شكل ممكن. مارادونا روى سكوى مراسم پايانى اشك مى ريخت. او اعتقاد داشت دار و دسته هاوه لانژ (رييس برزيلى وقت فيفا) چون نمى خواستند نزديك ترين اسطوره به پله افسانه اى افتخارات بيشترى كسب كند، چنين رسوايى به بار آوردند! او نمى دانست از گذشته دور هميشه به عده اى خاص از جمله ميزبانان جام جهانى لطف مى شده است.
3- «گل ومبلى»
شايد جنجال برانگيزترين گل تاريخ فوتبال. انگلستان و آلمان پس از تساوى ۲ بر ۲ در وقت قانونى فينال جام ،۱۹۶۶ در وقت اضافه جنگ كلاسيك ۲ دشمن ديرينه را ادامه دادند. در يك لحظه زمان متوقف و حقيقت شايد گم شد.«جف هورست» با يك ضربه ديدنى، زير تيرك دروازه «تليكوفسكى» دروازه بان دورتموندى آلمان را به لرزه درآورد. به نظر مى رسيد توپ از خط دروازه رد نشده است. آن تصاوير سياه و سفيد كه در اوج تبادل نظر داور و كمك داور «تليكوفسكى» دروازه بان دورتموندى آلمان را نشان مى داد، هنوز گاهى اوقات در برنامه هاى آرشيوى تلويزيونى پخش مى شود. وقتى «توفيق بهرام اف»كمك داور فقيدديدار صحت گل را مورد تأييد قرار داد، تمام پشت سر سنگربان سياه جامه ژرمن ها لرزيد و مرد تنهاى چهارچوب دروازه ميهمان، نااميدانه به سمت عوامل تصميم گيرنده دويد. فايده اى نداشت... انگلستان در ادامه يك گل ديگر به تور دروازه حريف چسباند. بابى مور جام را بالاى سر برد اما هنوز با گذشت ۴۱ سال ازآن واقعه، هنوز هيچ كس نمى داند آيا «گل ومبلى» واقعاً گل بود يا نه.
4- گل ارواح
مورينيو، سرمربى چلسى در پايان ديدار برگشت مرحله نيمه نهايى فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۴ ليگ قهرمانان گل لوييز گارسياى ليورپولى را «گل ارواح» خطاب كرد. او اعتقاد داشت ضربه بازيكن اسپانيايى ميزبان از خط نگذشته و كمك داور فقط وقتى سرو صداى وحشتناك هواداران حاضر در آنفيلد را شنيد تصميم نهايى را گرفت. نكته جالب، عكس العمل بازيكنان هنگام بيرون كشيده شدن توپ توسط گالاس بود. عده اى از ليورپولى ها فرياد شادى سر داده بودند، بازيكنان چلسى دنبال كمك داور مى دويدند و در اين ميان كره گر، مدافع تيم زننده گل بدون توجه به تب و تاب موجود، ساير همتيمى هاى خود را به ميانه ميدان فراخواند تا مبادا آبى هاى لندن بلافاصله با استفاده از خلاء خط دفاعى، دروازه آنها را بگشايند. به هر حال ليورپولى ها پس از چند دقيقه! شادى به زمين بازگشتند و در شب پراحساس آنفيلد (جرارد اعلام كرد نيم ساعت قبل از شروع بازى، فرياد هواداران شيشه هاى رختكن را مى لرزاند) به فينال و البته در نهايت جام رسيدند؛ با يك گل مشكوك!
5- يك بار ديگر با دست
مارسى، غول بزرگ اوايل دهه ۹۰ فوتبال اروپا فقط به قصدفتح ليگ قهرمانان فصل ۱۹۹۰-۱۹۸۹ پاى به ميدان رقابت گذاشته بود. آنها در سال هاى باشكوه خود، فقط رقيبى چون ميلان را هم قواره خود مى ديدند. رويارويى با قرمز و مشكى هاى پايتخت مُد ايتاليا، فقط در فينال فصل مذكور امكان پذير بود و براى شكل گيرى اين جدال، بنفيكاى جان سخت سد بزرگى به حساب مى آمد. بازى رفت مرحله نيمه نهايى با نتيجه ۲ بر يك به سود مارسى ميزبان خاتمه يافت. رقابت دور برگشت در پرتغال با تساوى بدون گل در حال پايان بود. اين يعنى صعود مارسى به فينال اما ناگهان يك بازيكن پرتغالى هوس كرد ياد مارادونا را زنده و با دست سند صعود را امضا كند. اين بازيكن متقلب دور از چشم داور كار خود را به انجام رساند و بنفيكا موفق شد به كمك اهرم گل زده در خانه حريف مارسى را شكست دهد. سرو صداى زيادى به پا شد اما نتيجه تغيير نيافت چه كسى مى گويد مسى پا در جاى مارادونا گذاشته است؟ قبل از او، آن بازيكن پرتغالى، آرام و بى سر و صدا ياد اسطوره را زنده كرده بود.
6- كاملاً غيرورزشى!
به دهه ۳۰ مى رويم. در آن دوران فوتبال اسپانيا كاملاً متأثر از مسايل سياسى بود و رئال مادريد و بارسلونا به عنوان پرچمدار ورزش اين كشور بيشتر يك تريبون تبليغاتى به نظر مى رسيدند. هر رقابت ۲ رقيب در جام حذفى (موسوم به جام پادشاهى) جنگ هاى كلاسيك دنيا را يادآور مى شد. داوران هم از اينكه به نفع تيم محبوب خود سوت بزنند، ابايى نداشتند. يك مرد سياهپوش سوت به دست، وقاحت را به اوج رساند. در دقيقه ۳۰ بازى نهايى جام حذفى مشكوك ترين پنالتى تاريخ فوتبال به سود رئال مادريد اعلام شد. بازيكن سفيدپوش هرگز تصور نمى كرد داور،گول زمين خوردن واقعاً تصنعى او را بخورد... رئال مادريد با يك گل به پيروزى رسيد و جام را بالاى سر برد. مسؤولان بارسا اعتراض كتبى به فدراسيون فوتبال اسپانيا فرستادند اما چون كاتالانى بودند، فريادشان به جايى نرسيد.
7- ... و اكنون مسى
نه اينكه قبل از شاهكار او هيچ بازيكنى در اين فصل با دست گل نزده باشد؛ با اين حال حركت او مى توانست سرنوشت لاليگا را عوض كند. در رقابت هاى اين فصل يك بار آگوئرو، جوان همسن و سال مسى در بازى آتلتيكو مادريد مقابل ركرتيوو گل مارادونايى به ثمر رساند و چند هفته قبل نيز نيستلروى از دست خود براى ضربه زدن استفاده كرد .او در نهايت، عامل گلزنى راموس نام گرفت.همان گل ۳ امتياز باارزش را به حساب قوى سپيد واريز كرد.اما گل مسى... شرح ماجرا را مى دانيد؛ يك سانتر، حركت به قصد سرزنى و در نهايت گلى كه با دست به دست آمد! اگر بارسا مى برد، بدون شك قهرمان مى شد.البته آبى و انارى ها هنوز نااميد نشده اند. اگر جيمناستيك را ببرند و مايوركا، رئال مادريد را متوقف كند اتفاق موردنظر رخ خواهد داد. در اين صورت تأثير دست خلاف جوان آرژانتينى بيش از پيش نمايان مى شود.
تصاوير ويدئويى!كمك كنيد
اگر گلزنى با دست «مجاز» به شمار مى آيد كه هيچ اما اگر مذموم است چرا سران فوتبال راه بازدارنده اى درنظر نمى گيرند؟ شايد تنها راه چاره، استفاده از تصاوير ويدئويى باشد. حداقل ايجاد اندكى وقفه در اين بازى زيبا، بسيار بهتر از آلوده كردن روح اين رشته ورزشى به انواع و اقسام تقلب ها است.سپ بلاتر، رييس فيفا مخالف سرسخت ورود تكنولوژى به عرصه چمن سبز است وشايد هنوز فكر مى كند فوتبال به سادگى روزهاى جوانى وى (زمانى كه در يك ساعت سازى مشغول به كار بود) پيگيرى مى شود. خب! البته او هم به اندازه كافى مقصر نشان مى دهد چون به عنوان بالاترين عضو اجرايى مهمترين سازمان تصميم گيرنده اين ورزش، هنوز نمى داند اين ورزش درآميخته با سياست، چقدر فريبنده است و عده اى حاضرند براى چند يورو سود بيشتر حتى با دست هم دروازه حريف را باز كنند...