• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

گپ و گفتگوی طرفداران عکس و عکاسی!

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
بای بای
34zn0n5.gif


386471_224688120947767_119521314797782_496507_1639826372_n.jpg
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
خوب.من دیگه شورشو در آوردم.
همه ی عکس ها رو توی یه پست میذارم :)
سعی کردم عکس هایی بذارم که ارزش دیدن رو داشته باشه.برای لایکش نبود :)

اول از همه یه عکس زیبا و فول سایز:



فکر کنم این هم به کار سید بیاد:



بقیه ی عکس ها:

















این عکسم یه تناقض خیلی خوب رو نشون میده:



اینم آخرش(فکر کنم حالت شما هاست از این پست :D )

 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
خیلی عکست باحال بود فرزاد:D
 

p30room

Registered User
تاریخ عضویت
14 فوریه 2010
نوشته‌ها
2,375
لایک‌ها
3,562
محل سکونت
IRAN
یادم رفت عید رو تبریک بگم

خوب اول از همه عید رو به دوستان عزیز و مهربان تبریک میگم امیدوارم سالی پر از شادی در انتظار هممون باشه انشالله دیگه امسال خبرهای ناراحت کننده نشنویم
پ.ن : بلا به دور انگار امسال رو سال کار نام گذاری کرده و قراره مثل .. :دی کار کنیم

خیلی عکست باحال بود فرزاد:D

پوشک داره :D
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
یادم رفت عید رو تبریک بگم

خوب اول از همه عید رو به دوستان عزیز و مهربان تبریک میگم امیدوارم سالی پر از شادی در انتظار هممون باشه انشالله دیگه امسال خبرهای ناراحت کننده نشنویم
پ.ن : بلا به دور انگار امسال رو سال کار نام گذاری کرده و قراره مثل .. :دی کار کنیم



پوشک داره :D

نه بابا هر سال هر چی انتخاب کردن بر عکس شد:D
به قول اون رفیقمون یه سال عفاف و حجاب هم داشته باشیم دیگه غم نداریم:D


اون سنجاقش منو کشته:D
 

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ،

تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ،

این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!

از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش !

من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ،

پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...

مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و

من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...

بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ...

آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :

منو چی فرض کردی؟

اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟

و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است ..!!

یه همچین دخترای خنگی بودیم ما:D
 

The Rock

Registered User
تاریخ عضویت
30 آپریل 2008
نوشته‌ها
677
لایک‌ها
421
محل سکونت
Earth
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ،

تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ،

این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!

از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش !

من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ،

پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...

مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و

من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...

بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ...

آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :

منو چی فرض کردی؟

اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟

و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است ..!!

یه همچین دخترای خنگی بودیم ما:D

omg.gif


---
آرام از تو بعید بود :D

همون بهتر مجرد موند :D
 

S.M.H

‏‎کاربر فعال خاطرات و آشپزي و خوراکي ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 فوریه 2011
نوشته‌ها
5,666
لایک‌ها
6,608
سن
34
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ،

تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ،

این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!

از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش !

من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ،

پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...

مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و

من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...

بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ...

آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :

منو چی فرض کردی؟

اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟

و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است ..!!

یه همچین دخترای خنگی بودیم ما:D

منم یه بار واسه معلم زبان فارسی همچی حرکتی زدم

گیر داده بود خاطرات عیدتون رو بنویسین

لاکن 20 شدم
127fs4213432.gif


اینجاست که تفاوتها خودش رو نشون میده
i122710_09954immxxov5h5d.gif
 

S.M.H

‏‎کاربر فعال خاطرات و آشپزي و خوراکي ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 فوریه 2011
نوشته‌ها
5,666
لایک‌ها
6,608
سن
34
حسین بیا چن تا عسک بذار
 

HoP

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2010
نوشته‌ها
2,135
لایک‌ها
2,422
مهمون داشتیم.بعد از رفتنشون کل اتاق پذیرایی رو جاروبرقی کردم
207821_386120_viannen_81.gif
.بعد بعضی ها میگن این پسرا هیچ کاری بلد نیستن
621221_LaieA_011.gif
 

S.M.H

‏‎کاربر فعال خاطرات و آشپزي و خوراکي ها
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 فوریه 2011
نوشته‌ها
5,666
لایک‌ها
6,608
سن
34

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482

A R @ M

همکار بازنشسته خاطرات ، سینما و تلویزیون
کاربر فعال
تاریخ عضویت
26 جولای 2007
نوشته‌ها
6,356
لایک‌ها
5,482
بالا