خیلی عکست باحال بود فرزاد![]()
یادم رفت عید رو تبریک بگم
خوب اول از همه عید رو به دوستان عزیز و مهربان تبریک میگم امیدوارم سالی پر از شادی در انتظار هممون باشه انشالله دیگه امسال خبرهای ناراحت کننده نشنویم
پ.ن : بلا به دور انگار امسال رو سال کار نام گذاری کرده و قراره مثل .. :دی کار کنیم
پوشک داره![]()
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ،
تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ،
این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!
از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش !
من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ،
پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...
مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و
من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ...
آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟
و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است ..!!
یه همچین دخترای خنگی بودیم ما![]()
یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه ،
تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ،
این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!
از فردای اون روز مژگان و من نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش !
من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ...، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ،
پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...
مژی هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و
من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ...
آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سر مژی کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟
و اینگونه بود که مژی هنوز مجرد است ..!!
یه همچین دخترای خنگی بودیم ما![]()
مهمون داشتیم.بعد از رفتنشون کل اتاق پذیرایی رو جاروبرقی کردم.بعد بعضی ها میگن این پسرا هیچ کاری بلد نیستن![]()
![]()
مهمون داشتیم.بعد از رفتنشون کل اتاق پذیرایی رو جاروبرقی کردم.بعد بعضی ها میگن این پسرا هیچ کاری بلد نیستن![]()
![]()
یه جارو زدی حالا![]()
دیگه وقت شوهر دادنته![]()
امروز جارو زدیم پس فردا یخ حوض میشکنم![]()
اتفاقا امسال سوره ی نساء واسم اومد.![]()