این مدل جدید گوگل آنالیتیکس چقدر شخمیه
امار رو ریدمانی میزنه
همون قدیمی اش خیلی عالی بود
ببخشید فکر کردم پرسیدید طراحی سایت*دوستان مظنه طراحی قالب وردپرس از چقدر شروع میشه ؟
پونیشاشاید باندی گروهی چیزی داره
.
از چه سایتی هست این عکس؟
بسته به امکانات قالب، به صورت اختصاصی و از صفردوستان مظنه طراحی قالب وردپرس از چقدر شروع میشه ؟
قرار بود جمعه همین هفته بریم دیگه همه چی هم اوکی شدمصی مگه سفر نرفتی
تلگرام چرا نیستی کله شیری خانقرار بود جمعه همین هفته بریم دیگه همه چی هم اوکی شد
پولارو هم اوکی کردیم همگی + ماشین با کارت سوخت و ویلا و ...
اما اتفاقی حدود ۱۰ روزی میشه دوباره پنیک اومده سراغم و بشدت وحشتناک تر و قوی تر از قبل برگشته و با اینکه میدونستم مشکل اعصابه، یک شب در میون بیمارستان قلب بودم و کلی آزمایش دادم
آزمایش حمله قلبی هم دادم حتی (تروپونین)
قرصامو روانپزشک عوض کرد و قرصای اورژانسی حمله مثل کلونوزپام + الپروزولام هم به داروهام اضافه شد
یکم بهتر شدم اما حملات هنوز هست
و متاسفانه کنسل شد تا ماه بعد
مشکل پانیک از چیه؟قرار بود جمعه همین هفته بریم دیگه همه چی هم اوکی شد
پولارو هم اوکی کردیم همگی + ماشین با کارت سوخت و ویلا و ...
اما اتفاقی حدود ۱۰ روزی میشه دوباره پنیک اومده سراغم و بشدت وحشتناک تر و قوی تر از قبل برگشته و با اینکه میدونستم مشکل اعصابه، یک شب در میون بیمارستان قلب بودم و کلی آزمایش دادم
آزمایش حمله قلبی هم دادم حتی (تروپونین)
قرصامو روانپزشک عوض کرد و قرصای اورژانسی حمله مثل کلونوزپام + الپروزولام هم به داروهام اضافه شد
یکم بهتر شدم اما حملات هنوز هست
و متاسفانه کنسل شد تا ماه بعد
برا من از فکر خیلی زیاد + عصابیت و خالی نکردنش + ارثی بودن این بیماری بود که مادربزرگ و پدر خدابیامرزم هم گهگداری اینجوری میشد ولی کار اونا به بیمارستان و این چیزا نکشید چون قوی تر از من بودن توی اینجور مسائلمشکل پانیک از چیه؟
من از عوارض داروها داشتم..
برا من از فکر خیلی زیاد + عصابیت و خالی نکردنش + ارثی بودن این بیماری بود که مادربزرگ و پدر خدابیامرزم هم گهگداری اینجوری میشد ولی کار اونا به بیمارستان و این چیزا نکشید چون قوی تر از من بودن توی اینجور مسائل
البته بچگی هم این مشکلو داشتم و ده ها آزمایش هم گرفتن ازم ولی بقدری بیسواد و خل و چل بودن نفهمیدن مشکلم چیه و نهایتش بهم آمپول مسکن میزدن
بعدش دوباره با یه سری قرص مثه پرانول و قرصای اعصاب و روان و ... تا چند سال خوب شدم زیر نظر یه دکتر نمیدونم چی چی
بعدش بخاطر فشار بیش از حدی که پشت میز کامپیوتر برای پروژه های اختصاصیم آوردم دوباره عود کرد (سال ۹۶ و درست بعد از پایان کارشناسیم)
دقیقا زمانی بود که تم فارست اولین قالبی که براش فرستاده بودم رو سافت ریجکت داده بود و به یه خط جاوا اسکریپت گیر داده بود که درستش کنم، و متاسفانه بخاطر پنیک نتونستم رفعش کنم و کلا پروژه تم فارست بسته شد و یک سال درگیر دارو و درمان بود تا بلاخره یه پرستار توی اورژانس بیمارستان قلب متوجه شد که مشکل پنیکه
درواقع مشکل اصلیم شبیه حمله قلبیه
حالتی مثه افتادن از بلندی رو تصور کن که همون لحظه دلت میریزه و آدرنالین زیادی توی بدنت ترشح میشه و ضربان قلبت تا نهایتش میره بالا و عرق سرد میکنی و سمت چپ بدنت دردهایی مثه گرفتگی داره
مورد بالا بین ۱۰ تا ۳۰ دقیقه به صورت سینوسی تصور کن
مثه این میمونه ماهی رو از آب در بیاری و تا دم مرگ نگهش داری بعد بندازی تو آب و بعدش دوباره تکرارش کنی تا نیم ساعت
از ۹۶ تا ۹۷ دنبال درمان و این چیزا بودم که خوب شدم تا الان
الان شروع کرده بودم کد نویسی فرانت رو کلا کنار گذاشته بودم و چسبیده بودم به انیمیشن و یوتیوب که متاسفانه دوباره این بیماری با شدت بیشتری سراغم اومد
طی سال ۹۶ تا الان هم دارو مصرف میکردم (اس سیتولوپرام + پرانول)
عوارض داروها هم که زیاده، مثلا بقدری خسته بودم همیشه که ممکن بود در شبانه روز حتی ۱۵ ساعت و بیشتر هم بخوابم
و البته چاقی که برا من زیاد نبود
مثلا از ۶۵ کیلو رسیدم به ۷۵ و فکر میکنم ۵ کیلو اضافه وزن دارم الان
مشکل اصلیم الان خود پنیک اتک نیست
درواقع دو تا مشکل شده
حمله پنیک به بیماری پنیک تبدیل شده (یعنی حملات پشت سر هم در یک روز)
و مشکل اضطراب فراگیر هم اضافه شده که همش در حال اضطراب و ترسم و این مشکلات باعث شده سمت چپم همش درگیر درد باشه و ترس اینکه نکنه قلبم یا مغزم باشه
مثلا الان یکی درب اتاقو بی هوا باز کنه بیاد تو بشدت میترسم و ممکنه پنیک شم.
کبد بدی؟ مگه بدون کبد میشه زندگی کنیخدا رحمت کنه پدرتو.
مجردی یا متاهل؟
به نظرم بتونی استرستو کنترل کنی اوضاعت بهتر میشه. اگه مجرد باشی و دغدغه مالی نداشته باشی خیلی راحتتری.
من قرار بود به یکی کبد بدم، رفتم آزمایش و سی تی رنگی. داخل دستگاه سی تی که بودم شیلنگ دارویی که میخواستن بهم بزنن فش فش میکرد ترسیدم. یهو پرستاره گفت سردته؟ گفتم نه، گفت الان چی؟ گفتم آره داره سردم میشه. ریختن دورم گفتن دارو بهت نمیزنیم ترسیدی ضربان قلبت داره میره بالا. فکر کنم تا 160 رفت. آوردنم پایین گذاشتنم رو ویلچر یکی هم گازشو گرفت بردنم اورژانس اونجا دارو و سرم و اینا زدن.
خلاصه میخوام بگم هرچی میکشی از استرس هست.
کامپیوتر و اینترنت باعث میشه بیشتر از جامعه دور باشی که خودش هم بیشتر استرس زا هست. بیشتر مواظب خودت باش.
کبد بدی؟ مگه بدون کبد میشه زندگی کنی
چی جالبیه قسمت از کبد رو برش میزنن پیوند میزنن. بعد از چندماه دوباره میسازه خودش.
هوش مصنوعی برای همینه دیگهشاید باندی گروهی چیزی داره
.
از چه سایتی هست این عکس؟
پنیک کردن که بیماری خاصی نیست با استراحت بهتر شه ! ( البته اضطراب دور شه بهتر )قرار بود جمعه همین هفته بریم دیگه همه چی هم اوکی شد
پولارو هم اوکی کردیم همگی + ماشین با کارت سوخت و ویلا و ...
اما اتفاقی حدود ۱۰ روزی میشه دوباره پنیک اومده سراغم و بشدت وحشتناک تر و قوی تر از قبل برگشته و با اینکه میدونستم مشکل اعصابه، یک شب در میون بیمارستان قلب بودم و کلی آزمایش دادم
آزمایش حمله قلبی هم دادم حتی (تروپونین)
قرصامو روانپزشک عوض کرد و قرصای اورژانسی حمله مثل کلونوزپام + الپروزولام هم به داروهام اضافه شد
یکم بهتر شدم اما حملات هنوز هست
و متاسفانه کنسل شد تا ماه بعد
خدا رفتگان شما هم بیامرزهخدا رحمت کنه پدرتو.
مجردی یا متاهل؟
به نظرم بتونی استرستو کنترل کنی اوضاعت بهتر میشه. اگه مجرد باشی و دغدغه مالی نداشته باشی خیلی راحتتری.
من قرار بود به یکی کبد بدم، رفتم آزمایش و سی تی رنگی. داخل دستگاه سی تی که بودم شیلنگ دارویی که میخواستن بهم بزنن فش فش میکرد ترسیدم. یهو پرستاره گفت سردته؟ گفتم نه، گفت الان چی؟ گفتم آره داره سردم میشه. ریختن دورم گفتن دارو بهت نمیزنیم ترسیدی ضربان قلبت داره میره بالا. فکر کنم تا 160 رفت. آوردنم پایین گذاشتنم رو ویلچر یکی هم گازشو گرفت بردنم اورژانس اونجا دارو و سرم و اینا زدن.
خلاصه میخوام بگم هرچی میکشی از استرس هست.
کامپیوتر و اینترنت باعث میشه بیشتر از جامعه دور باشی که خودش هم بیشتر استرس زا هست. بیشتر مواظب خودت باش.
مومن خدا با دخمل میخواستین برید اگه گیر این خفتگیرهای مازندران بیوفتی که درجا سکته میزنیمثلا الان یکی درب اتاقو بی هوا باز کنه بیاد تو بشدت میترسم و ممکنه پنیک شم.