• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ツ ツ لــبخنـــد بـــرای ثانیــــه ای . . . ^_^

Ev0t

Registered User
تاریخ عضویت
7 آگوست 2014
نوشته‌ها
680
لایک‌ها
938
سن
24
محل سکونت
تهران
یه روز داشتم تایپ میکردم
مامان بزرگم اومده میگه اینقد تایپ میکنی
جوهر کامپیوترت تموم نشه!!!؟
خدا رحمتت مامانبزرگ....
امروز کلی بااین خاطره گریه کردم!!!
شادی روحش بیزحمت صلوات
 

Ev0t

Registered User
تاریخ عضویت
7 آگوست 2014
نوشته‌ها
680
لایک‌ها
938
سن
24
محل سکونت
تهران
آقا ﯾﻪ ﺳﻮﺍل؟؟
.
.
.
ﺳﯿﺎﻭﺵ ﻗﻤﯿﺸﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻨﻪ؟؟؟
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
نزدیک ترین معنای “استاد خسته نباشید” کدام است؟
۱- جمع کن بابا کار و زندگی داریم
۲- استاد به روح اعتقاد داری؟
۳- جمع کن بابا قلـــــــیون دیر شد
۴- جون مادرت درس بسه
۵- استـــــــــــاد قرار دارم دم بوفه! ولمون کن
۶- برو بیرون دیگه…
۷- با خداحافظیت خوشحالمون کن
۸- بس کن دیگه صدات رو نروه
۹- استاد ساعت نداری تقویم هستا!
۱۰- استاد تیتراژ رفت
۱۱- کــچل شدیم از بـــس درس دادی!
۱۲- نـامسـلـمـــــون از بــس نشستیــم روی صندلی پشتمــون پــینه بست
۱۳- استاد واقعاً خسته نباشید
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مجری: تو خجالت نمیکشی معدلت 15 شده؟

پسرعمه: نه!

مجری: میدونی بچه ی آقای اکبری بیست شده؟

پسرعمه: میدونی آقای اکبری واس بچه ش پلی استیشن خریده؟

مجری: چه ربطی داره!؟

پسرعمه: هروقت شما عین آقای اکبری شدی منم عین بچه ش میشم!

مجری: خب من اونقدر پول ندارم!

پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!

مجری: ینی من اگه واس تو پلی استیشن بخرم درس میخونی!؟

پسرعمه: آدم وقتی پلی استیشن داره مگه خله بشینه درس بخونه!؟

مجری: بچه ی آقای اکبری که هم پلی استیشن داره هم درس میخونه!

پسرعمه: آها...حالا فهمیدی این بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!

===============

سرکلاس بودیم، استاد گفت: چقدر زمان داریم؟
گفتم: در حد دو جمله که با بیننده ها خداحافظی کنیم..!
دیوث بیرونم کرد!
خوب اعصاب نداری میگفتی از اتاق فرمان واست وقت میگرفتم..!!! :))))
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
واکنش دخترا در مقابل شارژ

10000ریالی: مرسی عزیزم (تو دلش ای گدا) 

20000ریالی: ای جانم مرسی گلم دستت درد نکنه

50000ریالی: وای ممنون عشقم،خیلی میخامت نفس منی تو،بیا این بوس برای تو

100000 ریالی: الهی من فدات بشم توزندگی منی،عمر من، خیلی ممنون عشقم،همه کسم،میمیرم برات،کجایی بیا ببینمت دلم برات یه ذره شده...

200000 ریالی: هنوز هیچ پسری به این درجه ی خریت نرسیده


===================

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺁﺑﮕﻮﺷﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺳﺮ ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﻗﻠﻢ ﺩﻋﻮﺍﻣﻮﻥ ﺷﺪ، ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺩ زد: ﭼﺘﻮﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿن ﺭﻭ ﺳﺮﺗﻮﻥ، ﻣﮕﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﮕﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺮا ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﺩﻋﻮﺍ می‌کنید؟؟

ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺎ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎﺗﻮﻧﻪ!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دختره شمارمو شانسی گرفته

میگه میخام بیشتر باهات اشنا بشم میشه اسمتو بگی؟

(با خودم گفتم بزار یه شوخی آبدار بکنم اول کاری یه کم باهام بخندیم)

گفتم سید موسی علمداری هستم،تو سازمان اطلاعات کار میکنم

الان سه هفته س گوشیش خاموشه بنده خدا.... :)

=============

مورد ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻃﺮﻑ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ؛

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺷﯿﻄﻮﻥ

ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺘﻪ :

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺕ

ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺕ

ﻛﺜﺎﻓﺖ

ﻣﻦ ﻋﻤﺮﺍً ﺍﮔﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺳﻪ

------------------------------------
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
اس ام اس یک پسر ایرونی:

دلم واست تنگ شده همش دارم به تو فکر میکنم گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی!

Send to >>

سپیده

روشنک

آناهیتا

گل نسا

سکینه

خانم شیرزاد

تزریقاتی سر کوچه

دختر همسایه روبرویی

دختر وسطی عمه ملوک اینا

دختری که دیروز تو مترو ازش شماره گرفتم هنوز اسمش رو نمیدونم

دختری که با تاپ فسفر ی و دامن صورتی تو عروسی پسر خاله ام خیلی قشنگ می رقصید

شماره نا شناسی که دیروز تو تاکسی از جیب مسافر جلو یی افتاد
 

Ev0t

Registered User
تاریخ عضویت
7 آگوست 2014
نوشته‌ها
680
لایک‌ها
938
سن
24
محل سکونت
تهران
نحوه پسته خوردن ایرانی ها،
یکی در دست،یکی در دهن و دیگری زیر نظر:)))))))
همیشه اونیو که زیر نظر داری یکی دیگه میزنه:((
===========================================================
آقا یه روز بابام بهم گفت برو موبایل مامانتو بیاررفتم آوردم گفت یه زنگ به من بزن زدم دیدم نام مخاطب نوشته وزیرجنگ.کلی باهم خندیدیم بعد مامانم اومد گفت چی شده منم خیلی سریع واقیعیتو گفتم آقا بیا ببین یک دعوایی شد منم رفتم زیرماشین قایم شدم تا شب شب که داداشم داشت میرفت دستشویی از پایین ماشین پاشو گرفتم داداشم یک دادی کشید بابام پرید بیرون دنبال داداشم.داداشمم دبروکه الفرار.منم زیرماشین اگزوز گاز زدم.خلاصه درعرض یه روز دوبار گل کاشتم.
من D:
وزیرجنگ :(
داداش زهره ترک شده ×(
اگزوز ماشین تومعده ی من :-[
===========================================================
به بعضیا باس گقت:من همینیم که هستم!اگه میخوای مثه بقیه باشم بقیه هستن!!
===========================================================
اعتراف میکنم وقتی ابتدایی بودم تو روستامون بچه ها میگفتن دستشویی جن داره منم میترسیدم شبا میومدم بیرون حیاط زیر نور چراغ سریع شماره 1 انجام میدادمو میرفتم میخوابیدم آقا یه شب معلممون منو دیده بود فرداش تو کلاس جلو همه بچه ها گفت یعنی چنان شخصیتی از ما خورد کرد که رفتن به افق هم فایده نداشت یعنی داغون شدم له له شدما.
===========================================================
دوستان ی سوال بدجور ذهنمو درگیر کرده
تو خونه ی شمام وقتایی ک پدرو مادرتون دعوا میکننو
باهم قهرن هردوشون باهاتون مهربون میشن؟؟؟
تازه میتونی غیبتشونم ب اون یکی بکنی آی حال میده
من یکی ک موقع دعواشون ناخنامو بهم میسابم^_^
ولی آشتی ک میکنن هیچکدومشون تحویلمم نمیگیرن
عاشقانه حرف میزنن بیاو ببین اصن گردو میشکونه حرفاشون
چرا واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟>_<
===========================================================
آقا ما هر موقع تصمیم میگیریم **** بگیریم انگار یه سری دستای پشت پرده نمیزارن!
بعد ماه مبارک رمضان 5کیلو زیاد کردم. 2 شبه تصمیم گرفتم یه رژیمکی بگیرم!
دیشب داداشم که هر موقع میرفت بیرون هرچی بهش میگفتم یه شامی چیزی برام بگیر نمیگرفت بطور خودجوش وقتی اومد خونه دیدم دستش فلافلو سمبوسه و نوشابس!!
امشب مامانم وقتی اومد خونه دستش دو تا جعبه شیرینی بود (ازین جعبه کوچیکا البته،یه تر ،یه خشک) !
ما هم هی داریم رژیممونو به تعویق میندازم!
===========================================================
به نظر من حرف دختر چشم و ابرو مشکی خودش سنده.
===========================================================
مورد داشتیم دختره پنچر کرده رفته کاپوتو زده بالا
===========================================================
من آخرش نَفهمیدم اون یه خط اضافی که تو دفترا ردش میکردیم و چیزی نباید روش نمینوشتیم و چرا چاپ کرده بودن؟

خوب اگه قرار بود چیزی روش ننویسیم چرا اونجا بود؟؟؟؟
===========================================================
داشتم تو آشپزخونه اداره صبحانه درست میکردم،با رفقا هم گرم صحبت بودیم با موضوع ازدواج. یکی از کارمندهای خانم اداره وارد آشپزخونه شد و بدون مقدمه گفت: یه نصیحت بهتون میکنم، اونم اینکه اگه خواستید زن بگیرید، یه زن بگیرید که براتون خرج نداشته باشه، مثل ماااااااا.
منم نامردی نکردم و گفتم: همکار محترم ، آدم با عشقش ازدواج میکنه ، هر چقدر هم خرجش بشه، میده.
نمیدونم چرا دیگه جواب سلامم رو نمیده...:(
===========================================================
دوست دخترم زنگ زده میگه... لاین چیه؟؟؟
میگم برو تو بازار داره....بگیر نصب کن...
.
.
.

ده دقیقه بعد زنگ زده...میگه؛
الو...من پانزده خرداد ام... از کدوم مغار بگیرم؟؟؟
من:|
بازار:l
سیستم عامل اندروید:|
سهراب دادا قایقت جا داره منم ببری؟؟
===========================================================
به دوست دخترم زنگ زدم می گم بالا خره مودم خریدم
جواب داده می گه سیستم عاملش چیه؟ اندرویده؟
من:D
سیستم عامل اندروید:))
مودم:\
دوست دختر من:|
 

Ev0t

Registered User
تاریخ عضویت
7 آگوست 2014
نوشته‌ها
680
لایک‌ها
938
سن
24
محل سکونت
تهران
اعـتـراف مـیـکـنـم...
سـال دوم سـر کـلـاس تـاریـخ ادبـیـات کـه دبـیـرمـون چـرتِ دم ظـهـر
گـرفـتـش ، اولـیـن نـفـری کـه از پـنـجـره پـریـد و از در اومـد تـو مـن بـودم!!!
بـعـدش ایـن نـدیـدبـدیـدا (دوستامو میگم) دسـتـه دسـتـه از پـنـجـره
ریـخـتـن بـیـرون و نـاظـم مـچـشـون رو گـرفـت...
دوسـتـان عـبـرت بـگـیـریـد!
ایـن عـمـلیـاتـا حـسـاسـه ، هـرکـی هـرکـی کـه نـیـس ^ــ^
===========================================================
دختر است دیگر...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ها چیه؟
کجا میای؟
بچه رو می گم یه بچه به دنیا اومده دختره
حتما باید رو دخترا یه مشکلی بذاری؟
 

The Mechanic

Registered User
تاریخ عضویت
26 جولای 2014
نوشته‌ها
467
لایک‌ها
1,696
محل سکونت
سرزمین عاشقان ♀♂
مورد داشتیم دختره رفته پمپ بنزین یارو بهش گفته آزاد یا دولتی دختره گفته پیام نور...
دو نفر سکته کردن یک نفر غش کرده دولتم سهمیه بنزینه جایگاه قطع کرد:D
 

omidvar_omid

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 مارس 2014
نوشته‌ها
45
لایک‌ها
12
سن
39
محل سکونت
تهران-مرکز
از طرف میپرسم فلان سریالو میبینی؟
میگه :نه من اصن تلویزیون نمیبینم؛ فقط ماهواره نگا می کنم.
خو لامصب ماهواره از فریزرتون پخش میشه؟؟!
_____________________________________
ملت از مسافرت برگشتن ، آلبوم آپ کردن ۱۹۸تا عکس توشه ، بعد من رفتم مسافرت ۱۰تا عکس گرفتم تو ۹ تاش شاخ گذاشتن واسم ، تو اون یدونم که شاخ نذاشتن چشام بستس
__________________________________________
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺷﺐ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﭼﯽ ﺧﺮﯾﺪﯼ ؟
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﻮﻓﺖ ﻭ ﺯﻫﺮ ﻣﺎﺭ ﺯﻧﻪ ﻣﯿﮕﻪ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻋﺎﻟﯿﻪ ﭼﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭﻩ
ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ
_________________________________________
روزی جوانی از بزرگی پرسید چرا انسانها اینقدر برای پول همدیگر را می آزارند و به هم بدی میکنند.
شیخ قوطی کبریتی از جیب درآورد
سه نخ کبریت را گرفت و دو نخ آن را دوباره در قوطی نهاد
آن یک نخ را نصف کرد و با آن نصفه که نوک تیزی داشت
لای دندان خود را تمیز کرد و گفت:
چه میدانم :D:D:D
اینم از سه تای امروز:oops:
:general601:
 

Ev0t

Registered User
تاریخ عضویت
7 آگوست 2014
نوشته‌ها
680
لایک‌ها
938
سن
24
محل سکونت
تهران
ابداع پسر عموم تو امتحان
سوال:باباطاهر که بود؟
جواب دندون شکن پسر عمو ی بنده:
حشمت فردوس!!!:general210::general210::general210::general210::general210:
الآن من حق ندارم این رو بکشم؟
 

Denay

Registered User
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2012
نوشته‌ها
612
لایک‌ها
2,885
محل سکونت
Tehran
آقا داماد چیکارس؟
مامور پست….
عجب!! کدوم قسمت؟
توی فیسبوک پست میزاره هر 5 دقیقه چک میکنه ببینه کی لایک کرده ،،کی کامنت گذاشته !
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
شعر طنزی گفته ام خیلی قشنگ
1.gif
**** نقد کن اما بدون فحـش و جنـگ
دختری با مادرش در رختخــــــواب
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
درد و دل میکرد با چشمی پر آب
2.gif


گفت مادر! حالم اصلا خوب نیست
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم ***** روی دستت باد کــردم مادرم‼
29.gif






سن من از 26 افزون شده **** قلب من آتش گرفته خون شده

هیچکس مجنون این لیلا نشد **** شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته **** بوی ترشی خانه را برداشته
66.gif


مادرش چون حرف دختر را شنفت ***** خنده بر لب آمدش آهسته گفت:
Laie_7.gif


دختـرم بخت تو هم وا میشود
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
غنچه ی عشقت شکوفا می شود

غصه ها را از وجودت دور کن
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
این همه شوهـر یکی را تور کن
25.gif


گفت دختر:‌ مادر محبوب من‼
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
ای رفیق مهـربان و خوب من

گفتـه ام با دوستـانم بارهـا **** من بدم می آید از این کار ها
13.gif


در خیابان یا میان کــوچه ها **** سر به زیرم با وقارم هر کجا

کی نگاهی میکنم بر یک پسر **** مغز یابو خورده ام یا مغز خر؟؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
با سعید و یاسر و داود خطـر

با سه تاشون رفته بودیم سینما
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
بگـذریم از باقی این ماجـرا
44.gif


یک سری هم صحبت یاسر شدم ***** او خرم کرد آخرش عاشق شدم
inlove2.gif


یک دو ماهی یار من بود و پرید
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
قلب من از عشق او خیری ندید

مصطفای حاج قلی اصغر شله
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
یه زمانی عاشق من شد بله

بعد هوتن یار من فرهــاد بود
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
البته وسواسی و حساس بود‼

بعداز این وسواسی پر ادعا **** شد رفیقم خان داداش المیرا

یعد اون من عاشق مانی شدم ***** بعد مانی عاشق هانی شدم

بعد هانی عاشق نادر شـــدم
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
بعد نادر عاشق ناصــر شدم

مادرش آمــــد میان حــرف او
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
گفت: ساکت شو دیگه بی چشم و رو!
82.gif


گرچه من هم در زمان دختری ***** روز و شب بودم به فکر شوهری

لیک جز آنکه تو را باشــد پدر
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
دل نمی دادم به هر کس این قدر

خاک عالم برسرت خیلی بدی
%E3%82%B5%E3%82%A4%E3%82%B3%E3%83%BC_m.gif
واقعا که پوز مادر را زدی (-̮̮̃-̃)
 
Last edited:

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
پسری با پدرش در رختخواب
درد ودل می کرد با چشمی پر آب
گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
زندگی از بهر من مطلوب نیست
گو چه خاکی را بریزم توی سر
روی دستت باد کردم ای پدر
سن من از ۲۶ افزون شده
دل میان سینه غرق خون شده
هیچکس لیلای این مجنون نشد
همسری از بهر من مفتون نشد
غم میان سینه شد انباشته
بوی ترشی خانه را برداشته
پدرش چون حرف هایش را شنفت
خنده بر لب آمدش آهسته گفت
پسرم بخت تو هم وا می شود
غنچه ی عشقت شکوفا می شود
غصه ها را از وجودت دور کن
این همه دختر یکی را تور کن
گفت آن دم :پدر محبوب من
ای رفیق مهربان و خوب من
گفته ام با دوستانم بارها
من بدم می آید از این کارها
در خیابان یا میان کوچه ها
سر به زیر و چشم پاکم هر کجا
کی نگاهی می کنم بر دختران
مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر
با شهین و مهرخ و ایضاً سحر
با سه تا شان رفته بودیم سینما
بگذریم از ما بقیه ماجرا
یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم
یک دو ماهی یار من بود و پرید
قلب من از عشق او خیری ندید
آزیتای حاج قلی اصغر شله
یک زمانی عاشقش گشتم بله
بعد اوهم یار من آن یاس بود
دختری زیبا و پر احساس بود
بعد از این احساسی پر ادعا
شد رفیق من کمی هم المیرا
بعد او هم عاشق مینا شدم
بعد مینا عاشق تینا شدم
بعد تینا عاشق سارا شدم
بعد سارا عاشق لعیا شدم
پدرش آمد میان حرف او
گفت ساکت شو دیگر فتنه جو
گرچه من هم در زمان بی زنی
روز و شب بودم به فکر یک زنی
لیک جز آنکه بداری مادری
دل نمی دادم به هر جور دختری
خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
واقعا ً که پوز بابا را زدی
 

sepehri302

Registered User
تاریخ عضویت
14 جولای 2014
نوشته‌ها
462
لایک‌ها
943
محل سکونت
Internet
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ ، ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ
ﺑﺎﺷﻢ ، ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ ، ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ ، ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ ،ﻋﻮﺿﯽ
ﺑﺎﺷﻢ ، ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﺣﺎﻟﯿﺶ
ﻧﯿﺲ!!
ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻢ ﻟﻬﺶ ﮐﻨﻢ!!!!!!!!!!!!
 

The Mechanic

Registered User
تاریخ عضویت
26 جولای 2014
نوشته‌ها
467
لایک‌ها
1,696
محل سکونت
سرزمین عاشقان ♀♂
دختره اومده تو اسباب بازی فروشی دوستم،
برگشته میگه :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این پلنگ صورتیتون رنگ بندی هم داره ؟

دوستم که عمرشو داد به شما !!

مَنم داغون شدما ! میفهمی ، داغون...!!!!!!
 
بالا